حملاتی که در قندوز و قندهار صورت گرفت از طرف برخی رسانههای رسمی و غیررسمی آمریکایی به طالبان انتصاب داده شد تا اینکه این ذهنیت در سطح مردم شیعه به وجود آید که گویا طالبان در این قضایا دست دارند؛ اما من مطمئن هستم که در قضیه قندوز و قندهار طالبان دست ندارند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، «اخوت اسلامی» شعاری است که طالبان از بدو در دست گرفتن قدرت در افغانستان به آن تاکید کرده است. این گروه پیش از استقرار کامل در این کشور، در مراسم مذهبی شیعیان در محرم و صفر شرکت کردند تا این پیام را به جامعه بدهند که مانعی برای دیگر مذاهب ایجاد نخواهند کرد اما برخی از چهرههای مذهبی افغانستان و برخی از تحلیلگران سیاسی معقتدند جهان بینی و ایدئولوژی این گروه با اخوت اسلامی سازگار نیست و کنشهای طالبان در روزهای آغازین شکلگیری امارت اسلامی، نمایشی فریب کارانه است.
در این رابطه «سید عیسی حسینی مزاری»، رییس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و عضو مجمع جهانی اهل بیت(ع) تحلیلگر برجسته مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با موضوع «افغانستان، امارت اسلامی و اندیشه وحدت مذاهب» به گفنگو نشستیم. مشروح آن از نظر می گذرد؛
حکومتی در افغانستان قدرت را به دست گرفته که بیست سال قبل نیز در این کشور حاکم بوده است. امروز بعضی معتقدند که طالبان با گذشته فرق کرده است و نسبت به گذشته رویکرد متفاوتی دارد و برخی نظر عکس دارند. طالبان هم در یک سری رفتارها بخصوص در بحث ادیان و مذاهب داشته که مخالفانش آن را دروغ سیاسی و فریب می دانند. آیا شما تغییری در روند تعاملات حکومت جدید افغانستان نسبت به بیست سال گذشته می بینید ؟
تغییر طالبان کاملا محسوس است. طالبانی که الان روند حکومت را به دست گرفته نسبت به طالبان بیست سال قبل بسیار بسیار تفاوت دارد.
عمده ترین تحولی که در این یک ماه وجود داشته چه بوده است؟
طالبان در صحبت و شعار، مطالب و عناوینی را مطرح کرده بودند؛ ازجمله این که یک حکومت وسیع البنیاد با حضور همه پیروان مذاهب و اقوام تاسیس خواهند کرد و در برخورد با زنان و همچنین با رسانهها و مظاهر تمدن کاملا مطابق رویه مناسب داخلی و جهانی تعامل خواهند داشت. در بحث تامین امنیت و برخورد محترمانه با پیروان مذاهب هم صحبتهای زیادی داشتند که تا امروز در برخی از این موارد امتحان مثبتی ندادهاند؛ مثلا در رابطه با حکومت وسیع البنیاد همچنان مناقشه وجود دارد. حکومت الان، کاملا حکومتی انحصاری است و تنها از قوم پشتون و مختص به مسئولان خود طالبان است. از سایر اقشار در این حکومت دیده نمی شود. در رابطه با زنان اگرچه نسبت به بیست سال قبل تغییر محسوسی دیده می شود اما همچنان تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله داریم. در بحث رسانهها هم سهولتهایی وجود دارد در رابطه با موضوع تامین امنیت اگرچه طالبان تلاشهای جدی خود را انجام می دهد، اما موفقیت آمیز نبوده است. بزهکاریهای اجتماعی هم همچنان وجود دارد. ناامنیها در سطوح مختلف همچنان وجود دارد. انفجارات وحشتناکی در سایه حکومت طالبان اتفاق افتاده است.
اما به هرحال صحبت طالبان این است که حکومت فعلی موقت است و مطمئنا در صورتی که حکومت اصلی تاسیس شود نسبت به سایرین هم توجه خواهند داشت و حکومت وسیع البنیاد تاسیس خواهند کرد و در رابطه با همسایه ها تعامل نیک خواهند داشت.
گروهی از فعالان و تحلیلگران سیاسی معتقدند این حرکتهای طالبان نمایشی و سیاسی است و در واقع طالبان نسبت به گذشته فقط دروغ گفتن را یاد گرفتهاند. نظر شما نسبت به این تحلیل چیست؟
ممکن است که در متن طالبان اشخاص و جریانهایی باشند که نسبت به عقاید و باورهای خود چون گذشته زندگی کنند و حضور داشته باشند اما حقیقتا طالبان به خاطر اذهان عمومی داخل افغانستان امکان ندارد که به رویه گذشته برگردد. مردم افغانستان آگاهتر از گذشته هستند و از نظر افشای رفتارهای طالبان نیز قطعا دست به کار خواهند شد و با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی تبلیغات وسیع راه خواهند انداخت.
طالبان علاقمند است که در افغانستان از پایگاه های اجتماعی وسیعی برخوردار باشد و پیروان همه مذاهب و اقلیتهای دینی و مذهبی حامی او باشند تا اینکه در افغانستان ثبات برقرار شده و رشد و ترقی و تحول در معیشت عمومی و اقتصادکشوری پدیدار شود .
از طرف دیگر کشورهای دیگر دنیا هم قطعا خواهان رویه گذشته طالبان نیست. طالبان و هم نیاز به تعامل با همسایه ها و همچنان با جهان دارد و طبیعی است که طالبان مجبور خواهند بود که نسبت به رویه گذشته خودشان تغییر ایجاد کنند و خواست مردم افغانستان را در نظر بگیرند و خواست همسایه ها را و همچنان خواست مجامع جهانی را مورد توجه قرار بدهند.
مشکلات فعلی نتیجه چیست؟
اولا ابتدای کار طالبان است و آنها تجربه وسیع حکومتداری را با شکل و شمایل مدرن و با استفاده از وسایل مدرن ندارند. از طرفی در صفوف طالبان عناصر مختلف حضور دارند که ممکن است تابعیت از بزرگان و مسئولان بالای طالبان نداشته باشند و حرکتهای خودسرانه در سطوح مختلف انجام دهند. برخی از گروه های تروریستی هم داخل افغانستان ممکن است به نام طالب فعالیت کنند و به طرفداری از طالب در صحنه حضور داشته باشند اما در حقیقیت برخلاف سیاستهای طالبان عمل کنند.
سایر مخالفان طالبان هم فعلا در داخل افغانستان و در ولایات مختلف هستند که اینها هم مسلما در روند بهبودسازی حکومتداری طالبان کارشکنی می کنند و سعی می کنند که روند، روند عادی و آرامی نباشد.
از وقتی طالبان حکومتش را شروع کرده است برخوردش با حنفیهای افغانستان که با اندیشه سلفی فاصله دارند و همچنین با شیعیان چطور بوده است؟
هنوز نه تنها برخورد تبعیض آمیز مذهبی از طرف طالبها مشاهده نشده، بلکه تعامل طالبان با پیروان مذاهب بخصوص شیعیان خیلی خیلی بهتر بوده است؛ ایام محرم و همچنین اربعین زیر سایه حکومت طالبان بسیار با شکوه برگزار شد. هنوز هم گزارشی که به صورت رسمی تایید کند طالبان علیه شیعهها و حنفیها برخورد نامناسب داشته دریافت نکردهایم.
برخی جوسازیها در سطح رسانه صورت میگیرد که بیشتر از طرف آمریکاییها و بازیهای رسانهای آنها است. آمریکاییها ممکن است در ابتدا کارهایی برای به قدرت رسیدن طالبان کرده باشند، اما هدف آمریکا تامین امنیت، صلح و ثبات به وسیله طالبان در افغانستان نبود.
به هر حال طالبان هم اکثرا از مردم افغانستان و از جمع مسلمانان هستند و قطعا آمریکاییان نمی خواهند که این موفقیت به نام طالبان ثبت شود. بنابراین آمریکاییان به دنبال هرج و مرج و به دنبال ناامنی و ایجاد مشکل هستند. آنها توقع نداشتند طالبان با پیروان مذاهب بخصوص شیعیان برخورد مسالمت آمیز داشته باشند یا اینکه شیعه ها دست روی دست بگذارند و هیچ حرکتی علیه طالبان انجام ندهند.
بنابراین آمریکاییها به شدت در تلاشند که روحیه جنگ مذهبی را در افغانستان به وسیله ساختن اخبار کذب حتی با سربرگ گروه طالبان و حتی با امضای برخی از مسئولین طالبان درست کنند و بازتاب دهند وچنین القا کنند که گویا طالبان در صدد حذف شیعیان یا در صدد ایجاد تقابل در برابر شیعیان هستند.
حملاتی که در قندوز و قندهار صورت گرفت از طرف برخی رسانههای رسمی و غیررسمی آمریکایی به طالبان انتصاب داده شد تا اینکه این ذهنیت در سطح مردم شیعه به وجود آید که گویا طالبان در این قضایا دست دارند؛ اما من مطمئن هستم که در قضیه قندوز و قندهار طالبان دست ندارند.
به نظر شما این حملات کار کیست؟
گروه داعشی است که توسط آمریکاییها در افغانستان منتقل شده و تقویت می شود و در برابر طالبان هم صف آرایی خود را شروع خواهند کرد و جنگ را توسعه خواهند داد.
طالبان هم هنوز نتوانسته تمهیدات درستی را در مبارزه با داعش روی دست بگیرند و در راستای حفاظت از مساجد و مراکز شیعه کار جدی و اساسی انجام دهند. این درحالی است که در ابتدای ورود طالبان به ولایات افغانستان بخصوص کابل اسلحه و محافظین امنیتی مساجد و مراکز شیعه را جمع آوری کردند و گفتند که ما خودمان حافظ امنیت مساجد و مراکز شما هستیم و نیاز ی به افراد مسلح نیست. حالا آشکار شده که طالبها به تنهایی قادر به تامین امنیت نیستند و بایستی از مردم و از خود شیعه کمک بخواهند تا امنیت مساجد و مراکز را خودشان به عهده بگیرند. البته این رافع مسئولیت طالبها نیست و آنها نسبت به تامین امنیت همه افغانستان و تمام مراکز و پیروان مذاهب و مکاتبی که آنجا هست مسئولیت جدی دارند.
این تغییر رفتار طالبان نسبت به شیعیان و حنفیها استراتژیک است یا ایدئولوژیک ؟ یعنی این تغییر از منظر سیاسی شکل می گیرد یا اندیشه طالبان است که متحول شده است؟
در گذشته هم همه طالبان از نظر ایدئولوژی با شیعیان و پیروان سایر ادیان برخورد نداشتهاند؛ چون از نظر ایدئولوژی بسیاری از شخصیتها و عناصر طالب، شیعهها و پیروان حنفی را مسلمان می دانند و کشتن آنها را حرام و یا آزار و اذیت شان را نادرست میدانند. به اضافه اینکه ممکن است برخی عناصر تندرو در میان صفوف طالبان وجود داشته باشند چنانکه ما گاه و بیگاه برخی اظهارنظرها را در رسانهها از طرف برخی مسئولین طالبان نسبت به پیروان سایر مذاهب می شنویم. ولی من معتقدم که طالبان هم تغییر رویه ایدئولوژیک و هم سیاسی را توامان در پیش گرفته تا اینکه به صورت معقول و منطقی با اتباع افغانستان برخورد داشته باشد.
یکی از مولوی های افغانستان در گفتگو با ما، این تغییر رویکرد را سیاسی دانسته است و به صورت مستند گفت که در حکومت قبلی شیعه و سنی کنار هم نماز می خواندند اما معتقد بود که کسی هرگز نخواهید دید که یک طالب بتواند با شیعه نماز بخواند. پاسخ شما چیست؟
من پیش تر گفتم که منکر وجود عناصر تندرو در صفوف طالبان نیستم و طالبان هم تا هنوز نتوانسته اند که صفوف خودشان را تصفیه کنند. چند روز قبل سخنگویان طالبان در کابل اعلام کرد که به زودی عناصرخودسر، عناصر بی بندوبار و عناصری که مصالح عمومی را در نظر نمیگیرند از صفوف طالبان بیرون ساخته خواهند شد. بنابراین من معتقد هستم که سیاست اصلی طالب حتما سیاست تعامل با تمام افغانستان خواهد بود؛ چون طالبان دنبال حکومت کردن هستند. لذا از یک طرفی مجبور هستند حکومت وسیع البنیاد داشته باشد. دوم اینکه مجبور هستند بر اساس خواست مردم افغانستان باشند. سوم اینکه مجبور هستند نظرات همسایهها را مورد توجه قرار دهند و چهارم اینکه با منطقه و با جهانیان تعامل داشته باشند. تمام این فاکتور و مولفه ها ایجاب می کند که طالبان روند منطقی و هشیارانهای را در پیش بگیرند تا بتوانند در افغانستان تامین امنیت کنند. اگر طالبان دیدگاههای افراطگرایانه بیست سال قبل خود را داشته باشند قطعا و قطعا شکست خواهند خورد و تحت هیچ شرایطی حاکمیت مورد نظرخودشان را ایجاد نخواهند کرد و به عمر حکومتشان هم تداوم نخواهد داشت.
شیعیان بیست سال قبل با طالبان جنگیدند. اما اکنون جناب حسینی مزاری به عنوان یک چهره تاثیرگذار اینقدر امیدوارانه بربحث وحدت بین مذاهب در امارت اسلامی تاکید میکند. چه عاملی سبب این تغییر رویکرد شده است؟
به هرحال شرایط بیست سال قبل از بسیاری جهات با شرایط حال متفاوت است. شرایط فعلی ایجاب می کند که تمام اتباع افغانستان در کنار هم قرار بگیرند و در راستای تامین امنیت و ثبات کار کنند. چون فضای داخلی افغانستان تاب و تحمل تنش و جنگ دیگری را ندارد. کشورهای همسایه هم که یک زمانی از یک جناح علیه یک جناح دیگر حمایت می کردند، بنا به دلایلی که خودشان دارند دیگر حال و حوصله ندارند و گذشته از آن، امروز به گفته حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) امریکا در منطقه به کلی تحقیر شده و افغانستان را ترک کرده است و فرصت و فضای خوبی ایجاد شده که افغانستان به سوی سازندگی پیش برود. این در صورتی امکانپذیر است که تمام نخبگان اعم از شیعه و سنی در داخل افغانستان حضور داشته باشند و احیانا اگر طالبان رویه نامناسب دارند و دیدگاه مخرب و منفی دارند به اصلاحش بپردازند و با حضور خود روند را به سمت و سوی درست و مناسب تغیر جهت بدهند تا اینکه افغانستان بعداز بیش از چهار دهه از بحران جدی نجات پیدا کند.
گروهی معتقدند کسانی که در حال حاضر در افغانستان تحت عنوان داعش به آزار و اذیت شیعیان می پردازند همان طالبانند که تفکیک وظیفه کردهاند و با عنوان داعش فعالیت میکنند. نظر شما راجع به این تحلیل چیست؟
سند مشخص کنندهای در این زمینه وجود ندارد و با حدس و گمان نمی شود تحلیل و سخنرانی کنیم. هرزمان که سند خاصی رو شود قطعا ما هم موضع میگیریم.
ما از منافع مردم مظلوم افغانستان گذر نمیکنیم. ما کار فرهنگی و سیاسی و رسانهای میکنیم ولی نه به هر قیمتی؛ بلکه قیمتش بر پایه دین و حفظ منافع مردم افغانستان است. اگر احساس کنیم که این دو گزینه مورد توجه نیست حالا هرکسی که باشد چه طالب باشد چه داعش،یا غیرداعش، چه داخلی و چه خارجی در مقابلش می ایستیم. چنانکه در بیست سال گذشته با اینکه بیش از ۴۶ کشور خارجی و در راس آنان آمریکا در افغانستان حضور داشتند ما ایستادیم و از دادن هیچ بهایی هم دریغ نکردیم. ما و امثال ما در برابر کجرویها و بیمنطقیها و حرکتهای تروریستی و خائنانه ایستاده هستیم و این قیام و ایستادگی جریان دارد و خواهد بود و با هیچ کسی زدو بند مادی نداریم تا به خاطر پول یا امکانات از مواضع دینی و سیاسی خود کوتاه بیاییم؛ ولی به این نتیجه رسیده ایم که راه برقراری صلح و ثبات در افغانستان دشمنی و جنگ با طالب نیست، بلکه تعامل است. این کار با دنبال کردن مطالبات معقول است.
مطالبات شما چیست؟
مطالبات ما اول رسمیت مذهب تشیع است. دوم برخورداری شهروندان شیعی از حقوق شهروندی، ازحضور در مناصب دولتی گرفته تا سائر عرصه ها است. سوم آزادی رسانهها البته آزادی در چهارچوب احکام اسلام است، نه آزادی که در گذشته وجود داشت. دیگری بحث زنان است که در چهارچوب قواعد اسلامی در صحنه حضور داشته باشند؛ اما نه حضوری که در بیست سال گذشته از زن یک کالا ، بلکه پست و پایین تر از کالا درست کرده بودند و نه نگاه فعلی که نگاه طالبانی است که نسبت به زنان قید و قیودات غیر منطقی اعمال می کند. ما نه آن نگاه را به زن قبول داریم نه نگاه طالب را بلکه نگاه اسلام راستین را قبول داریم ، اسلامی که در آن حضرت خدیجه کبری حضور داشت اسلامی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حضرت زینب سلام الله علیها در صحنه حضور داشت و تاریخ سازی کردند. اگر بخواهیم افغانستان امنیت داشته باشد باید زنان در صحنه باشند و انجام وظیفه کنند.
بنابراین ما علاقه داریم و پیشنهادمان این است و ترجیح هم می دهیم که با طالبان تحت هیچ شرایطی جنگ و دشمنی صورت نگیرد بلکه تمام نخبگان حتی کسانی که از افغانستان بیرون و به کشورهای پیرامونی متواری شدند به افغانستان برگردند و با حضور خودشان هرآنچه که میخواهند محقق کنند؛ چون از کشور بیرون رفتن و سرو صدا کردن هیچ چیز را حل نخواهد شد.
چقدر ایدئولوژی امارت اسلامی با وحدت بین مذاهب سازگار است ؟
بر اساس صحبتهایی که شخصا در گذشته و این اواخر با رهبران و شخصیتهای مختلف طالب داشتهام به این نتیجه رسیدهام که آنها مسلما معتقد به بحث اخوت و معتقد به بحث همکاری پیروان مذاهب با همدیگر هستند. طالبان معتقدند که اگر این اخوت در افغانستان شکل نگیرد قطعا حکومت با ثباتی شکل نخواهد گرفت.
شما آینده افغانستان را از حیث وحدت بین مذاهب چطور پیش بینی می کنید؟
بستگی به مردم و نخبگان حوزوی افغانستان دارد که تا چه اندازه در راستای پیشبرد برقراری اخوت در کشور کمک کنند. من بستر را کاملا فراهم می بینم. هم مردم افغانستان آمادگی تحقق این سیاست را دارند و هم فضای منطقه و دنیا این آمادگی را دارد.
اما اگر شخصیتهای نخبه افغانستان نسبت به سرنوشت کشور بیتوجه باشند، دشمنان ما که از گذشته تاکنون برای ایجاد اختلاف پولهای هنگفتی را خرج کرده اند، باز هم به این کار تداوم خواهند داد و جنگ مذهبی و اختلافات مذهبی را در افغانستان شدت خواهند بخشید.
به نظر شما وحدت اسلامی در افغانستان ذیل حکومت قبلی می توانست بهتر شکل بگیرد یا حکومت فعلی ؟
از نظر من حکومت قبل و حکومت فعلی از جهت اعمال سیاست برقراری اخوت فرقی ندارند. در آن زمان هم فضا و بستر آماده بود و در این زمان هم فضا آماده است. در آن زمان موانع خاص خودش را داشت و در این زمان هم موانع خاص خودش وجود دارد. اما اگر نخبگان ما جدا در این راستا عمل کنند و وحدت مذاهب به معنای اخوت و برادری و کنار هم قرار گرفتن و دست در دست هم قرار دادن و حرکت به سمت ساختن یک افغانستان آباد و مستقل و آزاد باشد، موفق خواهند شد.
موانعی که به آن اشاره کردید چیست؟
گروههای تروریستی و برخی عناصر تندرویی که در صفوف طالبان وجود دارند . این گروه های داعش عناصر افغانستانی نیستند بلکه عوامل استکبار هستند که به افغانستان گسیل داشته شده اند و در مسیر ایجاد اختلاف مذهبی حرکت می کنند.
یادآور می شود، محتوای متن حاضر صرفا بیان دیدگاه مصاحبه شونده است.