ما باید به این نقطه برسیم که کسی برتر از کس دیگری ننشسته است. داور نهایتا خداست، ولی تا زمانی که اهل تسنن یا تشیع یا خوارج یا متکلمین شیعه بگویند ما حقیم و کربلا که هیچ کعبه ومدینه را فتح می کنیم و تا زمانی که دواعش طالبان و سلف و خلف بگویند شیعه هیچ نیست و بایستی سرشان را از تن شان جدا کرد، هیچگاه نزاعی به پایان نمی رسد
«محمد حسینی»، دانش آموخته حوزه و دانشگاه و یکی از نواندیشان دینی اهل تسنن در گفتگو با خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، با اشاره به اینکه چرا وحدت اسلامی بین مذاهب شکل نمی گیرد؟، اظهار کرد: مشکل فزون خواهی است که هر کدام از مذاهب به آن گرفتارند. قرآن در سوره ی بقره آیه۱۱۳به خود برتر بینیهای یهود و نصارامی پردازد و میگوید: «قالت الیهود لیست النصاری علی شی و قالت النصاری لیست الیهود علی شی و هم یتلون الکتاب کذالک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم»؛ یهود میگفتند نصارا هیچ چیز نیستند.
این پژوهشگر دینی افزود: نصرانیها میگفتند یهودیها هیچ چیز نیستند. قرآن می گوید هر دو گروه تمامیت خواهی دارند و میخواهند همه چیز برای خودشان باشد. اینها نفی و خود برتربینی و خود پاک انگاری دارند، در حالی که هر دو قوم کتاب الهی را می خوانند. همچنین در آیه ی ۱۱۱ ادعای انحصار گرایانه بهشت رفتن را برای خود ادعایی دروغین و آرزویی باطل میشمارد و بهشت را از آن هر انسان صلح دوست و آشتی خواهی میداند که از آن با تعبیر «محسن» یاد میکند. شیعه و سنی دقیقا همین سخن یهود و نصارا را تکرار می کنند.
پیامبر به جنگ بین ادیان خاتمه داد
حسینی تصریح کرد: ابراهیم(ع) جنگ بین خدایان را پایان داد. محمد (ص) نیز جنگ بین ادیان را پایان داد قرآن در سوره شوری از آیه ۱۱ تا ۱۷ به این حقیقت اشاره می کند که پیامبر رحمت، تمام ادیان را سر یک سفره جمع کرد و هیچ دینی را کنار نزد.
وی ادامه داد: نجاشی یک روز مثل پیامبر روزه نگرفت، یک روز مثل پیامبر نماز نخواند و مثل پیامبر حج نگذارد. شیعه و سنی و خوارج که نماز غایب بر میت را از راه دور جایز می داند، به همان استناد نماز پیامبر برای نجاشی است در حالی که نجاشی مسیحی بود. ولی حرمت نبی خدا را حفظ می کرد. دو سال قبل از وفات پیامبر هم از دنیا رفت. خدا هم در قرآن می فرماید آنچه ایشان از خیر انجام می دهند خداوند همه آن را می بیند.
پیامبر دیگر ادیان را خط نزد
حسینی گفت: پیامبر اکرم(ص) نیامد ادیان دیگر را خط بزند چون نوعی فزونخواهی است؛ بلکه پیامبر فرمود «لاعدل بینکم» من آمده ام بین شما عدالت برقرار کنم. «وقل امنت بما انزل الله من کتاب»؛ تنوین کتاب، تنوین تنکیر است، یعنی هر کتاب الهی که ادعای الهی بودن آن بشود، من آن را قبول دارم.
وی افزود: در آیه ۱۳۵ سوره بقره آمده است «وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا ۗ قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۖ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛ بگویید یهودی یا نصرانی شوید راه هدایت را گرفته اید، بلکه این راه ابراهیمی که برصلح دعوت می کند نکوست و ابراهیم از مشرکان نبود. چرا تاکید دارد که ابراهیم مشرک نبود؟ زیرا پرهیز و دوری از شرک و در آمدن به رنگ بیرنگی توحید مقوله مهمی است.
مشرکان دنبال برتری طلبی بودند
پژوهشگر دینی خاطرنشان کرد: اگر مدعی شویم پیامبر ما برتر است مطمئن باشید، یهود و نصارا هم همین را خواهند گفت. بودیسم هم همین را خواهد گفت و نخواهیم توانست دور همدیگر جمع شویم. در حالیکه پیامبر رحمت داعیه دار صلح بین ادیان است و در شرک تفرق و در تفرق شرک است و پیوند ناگسستنی بین این دو وجود دارد.
وی افزود: پیامبر(ص) می فرمود «لا تخیروا بین انبیاءالله»، «لا تفضلوا بین انبیاءالله» وحتی میفرماید: «لاتفضلوا بین اولیا ءالله»؛ حضرت ابراهیم همه را به یک خدای واحد دعوت نمود. نبی خدا (ص) هم همه را در یک دین جمع کرد. اسلام، یعنی خود را در دایره صلح درآوردن، در حالیکه مشرکین دنبال برتری جویی و فزون طلبی بودند.
وی با تأکید براینکه تا زمانی این برتری طلبیها و فزونخواهیها باشد، تفرقه برجای خود باقی خواهد بود، تصریح کرد: «کذالک الذین لا یعلمون» نشات گرفته از عدم علم است، آن برتریها را جز خدای مهربان نمی داند. عطار میگوید: تو درین ره نه خدایی و نه رسول/ دست کوته کن ازین رد و قبول/ تو کفی خاکی درین ره خاک شو/ وز تولی و تبری پاک شو.
پیامبر همه ادیان را به رسمیت شناخت
این روشنفکر دینی تاکید کرد: قرآن به یهود و نصارا می گوید: «قولوا آمنا بما انزل الیک»؛ بگو ما به خدا و برآنچه به ما نازل شده ایمان آوردیم. «وما انزل علی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب والاسباط و ما اوتی موسی و عیسی»؛ پیامبر می فرماید من تمام این پیامبران را به رسمیت می شناسم «و ما اوتی النبیون من ربهم». کسی را از دیگری جدا نمی کنم و کسی را برتر از دیگری نمی دانم؛ «و نحن له مسلمون» یعنی ما صلح جوییم کسی را فرو نمی گذاریم و کسی را برتر نمی خوانیم، همه را به رسمیت می شناسیم. «فان آمنوا بمثل ما آمنتم فقد اقتدوا»؛ اگر ایمان آوردند و خود را در دایره چنین ایمانی قرار دادند همه را به رسمیت می شناسیم. این به رسمیت شناختن، انسانی است. اگر همه را به رسمیت بشناسند راه هدایت را گرفته اند «وان تولوا فانما هم فی شقاق » اگر به رسمیت نشناسند لاجرم در کشمکش و تفرقه هستند به این معنی که دنبال فضیلت خواهی اند.
حسینی گفت: ما باید به این نقطه برسیم که کسی برتر از کس دیگری ننشسته است. داور نهایتا خداست، ولی تا زمانی که اهل تسنن یا تشیع یا خوارج یا متکلمین شیعه بگویند ما حقیم و کربلا که هیچ کعبه ومدینه را فتح می کنیم و تا زمانی که دواعش طالبان و سلف و خلف بگویند شیعه هیچ نیست و بایستی سرشان را از تن شان جدا کرد، هیچگاه نزاعی به پایان نمی رسد؛ این درحالی است که خداوند اجازه نمی دهد، ما محمد پیامبر را برتر از سایر پیامبران بخوانیم. خداوند هیچ پیامبری را بر پیامبر دیگر برتری نمی دهد. در صحیح بخاری داریم که در بین ،،اولیاءالله،، هم فضیلت قائل نشوید و داوری را به خدا بسپارید. این مقوله، مقوله مهمی است و من بر این باورم که این فضیلت خواهی ها را باید کنار بگذاریم.
بنیاد اسلام بر صلح است
وی بنیاد دین زا چهار اصل اسلام، ایمان، عمل صالح و تقوی عنوان کرد و افزود: شالوده این دین توحید یعنی پایان دادن به جنگ خدایان و همه را در برابر خدا یکسان دیدن است؛ دین برپایه چهارستون استوار است اول اسلام، که از کلمه سلم می آید یعنی آشتی. برخلاف دیگران که اسلام را تسلیم شدن معنی می کنند، اسلام به معنای در دایره آشتی قرار گرفتن است.
وی ادامه داد: دوم، ایمان است که از کلمه امن می آید، یعنی در دایره «امنیت» قرار گرفتن. سوم عمل صالح است. صالح اسم فاعل است و معنی آن صلح است. یعنی عملی که ما را در دایره صلح قرار دهد. عمل صالح عملی است که بین انسانها صلح ایجاد کند، اگر عملی تحت لوای خدا و پیامبر و ائمه و خدایان موجب کشمکش بین انسان ها شد و بین من و جهان پیرامونم ایجاد جنگ و جدال ایجاد کرد، عمل صالح نیست.
حسینی گفت: دین زرتشت گفتار نیک و پندار نیک را جدای از کردار نیک می داند و میشود بر کلمه نیک جدال کرد و هر کس نیک را آن بداند که خود میگوید و میخواهد در حالی که در دین ما آن دو را هم جزو عمل حساب می کند و عمل صالح یعنی عمل آشتی جویانه و عمل صلح دوستانه و عمل صلح آور و هر عملی، چه اندیشه ای آن و چه گفتاری یا رفتاری آن موجب جنگ و جدال شود تحت هر نام و نگاه و پرچم و بیلبوردی باشد صالح خوانده نمیشود.
وی تصریح کرد: حالا چگونه به صلح برسیم؟ نظر من این است که تقوا داشته باشیم، تقوی یعنی پرهیزکاری، پرهیز از هر عملی است که منجر به جنگ شود.
این تفکر راە برون رفت خوبی از بن بست های فکری جهان اهل تسنن و تشیع است ومی تواند منجر بە گفتگو ، همزیستی و صلح شود.
عالی بود