دلیل نگارش کتاب «بنیجبرئیل روح است» توسط کمال الماسیجاف نیز همان نیاز وی به تخریب فرقه اکنکار است. پال توئیچل مؤسس فرقه اکنکار در ایالاتمتحده در نوک پیکان افشاگریهای کمال الماسیجاف قرار دارد.
ردنا (ادیان نیوز) – در یادداشت اول تئوریسین انشقاق به بازخوانی گذشته کمال الماسیجاف، نماینده فرقه اکنکار در ایران پرداخته شد. وی در ایران پس از جدا شدن از فرقه اکنکار و فرار به شهر اربیل در کشور عراق و با توجه به تجربیاتی که از مدیریت فرقه اکنکار در ایران بدست آورده بود، اقدام به تأسیس فرقه جدیدی به نام بنیاد بنی کرد.
کمال الماسیجاف، برای اینکه بتواند فرقه تازه تأسیس خود را گسترش دهد نیاز به جذب پیروانی از فرقه اکنکار داشت، به همین دلیل الماسیجاف مجبور شد، علاوه بر مطرح کردن ادعاهای جدید در مقابل اکنکار، به افشاگری در مورد تضادهای درونی فرقه اکنکار نیز بپردازد.
دلیل نگارش کتاب «بنیجبرئیل روح است» توسط کمال الماسیجاف نیز همان نیاز وی به تخریب فرقه اکنکار است. پال توئیچل مؤسس فرقه اکنکار در ایالاتمتحده در نوک پیکان افشاگریهای کمال الماسیجاف قرار دارد.
کمال الماسیجاف در روایت خود از پال توئیچل عملاً وی را متهم به متوهم بودن میکند و برای این ادعای خود شواهدی را ذکر میکند. الماسیجاف در مورد نحوه شروع ادعاهای معنوی پال توئیچل مینویسد:
«پال تعالیم همین یوگای پنجهزارساله را یاد گرفت. سپس برای استادش کرپال سینگ گزارش وصلی بهعنوان کتاب دندان ببر مینویسد و آن را برای کرپال سینگ میفرستد. او وصل پال را میدهد. وقتیکه پال به آمریکا برمیگردد، شروع به آموزش دادن تعالیم میکند. بحثی بین آنها به وجود میآید، البته کلمات دقیقاً همانها نیستند، اما مضمون، همان است. کرپال سینگ، به پال میگوید: چه کسی به تو اجازه داد که در آنجا تدریس کنی؟ تو حق این کار را نداری! پال جواب میدهد: من گزارش وصل را فرستادم و شما وصل من را دادید و در این تجربیات خودِ شما هم با من بودید! کرپال سینگ (سودارسینگ) انکار میکند و میگوید: من نبودم. پس این تجربیات تو، همه توهم است. بحث آنها در همینجا تمام میشود. کرپال سینگ خودش هم از رادهاسوامی بیرون میآید و ست سنگ روحانی را بنا میکند.»
الماسیجاف مدعی میشود که پال توئیچل بر توهم خود پافشاری میکند و به سودارسینگ میگوید که قصد تأسیس یک موسسه در ایالاتمتحده را دارد و درنهایت به دلیل مخالفتهای سودارسینگ از وی جداشده و اعلام استاد حق بودن میکند:
«گزارش وصل پال کتاب دندان ببر است که همه آن را میشناسند. او بعد از وصل، به زادگاهش آمریکا برمیگردد و با سودارسینگ ارتباط گرفته و قصد خود را مبنی بر زدن یک موسسه به اطلاع او میرساند. اما سودارسینگ اجازه چنین کاری نمیدهد و میگوید: تو حق نداری این تعالیم را به غرب ببری.” پال منتظر بود که استادش سودارسینگ در این راه به او کمک کند، اما سودارسینگ اجازه خروج تعالیم را به غرب نمیدهد. پال هم مدعی میشود که من ماهانتا استاد حق در قید حیات هستم و بهمرور اختلافاتش با سودارسینگ زیاد میشود، اختلافاتی در حد مشاجره. فکر میکنم یکی دو تا ناسزا هم به سودارسینگ گفته بود.
سودارسینگ در آن زمان چندین هزار شاگرد در سراسر دنیا داشت و به پال اجازه نمیدهد. در یکی دو تا از سخنرانیهایش هم میگوید که؛ او یک آمریکایی بود که من به او وصل دادم، گزارش وصلش، همان کتاب دندان ببر بود که کلاً توهّم است.»
کتاب دندان ببر اثر پال توئیچل
کمال الماسیجاف در بخش دیگری از کتاب بنیجبرئیل روح است، پای را فراتر گذاشته و سودارسینگ را یک شخصیت خیالی در ذهن پال توئیچل معرفی میکند:
«زمانی که پال این را میشنود به سودارسینگ میگوید: مگر کسی که در تجربیات دندان ببر من را همراهی میکرد تو نبودی؟ سودارسینگ جواب میدهد: نه! اینها توهمات تو بوده است. اما بههرحال هر دوی آنها استاد اک بودهاند. سودارسینگ یک شخصیت ساختگی از خود پال بود. او تمامی درسهایی که از کرپال سینگ یاد گرفته بود را به استادی، به نام سودارسینگ نسبت داد. وقتی مقطع زندهبودن سودارسینگ را با پال حساب میکنیم، اگر او شاگرد سودارسینگ بوده باشد، باید دویست سال عمر کرده باشد.»
داروین گراس و هارولد کلمپ نیز که بعد از پال توئیچل رهبری فرقه اکنکار را در دست میگیرند، از تیغ تیز افشاگریهای کمال الماسیجاف در امان نمیمانند. در بخشی از کتاب «بنیجبرئیل روح است» آمده:
«مخالفان پال میگویند: سودارسینگ هم مثل ریبازار شخصیت ساختگی توسط پال است. پال زمانی که آموزشهایش را شروع کرد، خیلی چیزها را از خودش ساخت. واژههایی مثل ماهانتا استاد حق در قید حیات، استاد زنده اک و خیلی از واژههای کلیدی دیگر. هارولد کلمپ هم پیدا شد و در آثار پال نفوذ کرده و نقشه کشید تا خودش را ماهانتا و استاد حق معرفی کند و این ماجراها را تا الآن به وجود بیاورد، حتی گراس هم همینطور».
عدم رعایت حق کپیرایت و سوءاستفاده از آثار مکتوب دیگران، دومین اتهامی است که کمال الماسیجاف به پال توئیچل نسبت میدهد. در کتاب «بنیجبرئیل روح است» آمده است:
«پال هم همین کار را کرد. با الهام از رادهاسوامی، ست سنگ روحانی، ساینتولوژی، عرفان و… یک قالب بنام سفر روح ارائه داد و بعدها نامش را به اکنکار تغییر داد {….} ساینتولوژی هم که ادعا میکند پال از ما دزدی کرده است! مارمن میگوید: اگر به فرض، پال نوشتههایی از کتاب جولیان جانسون را برداشته و در کتاب سرزمینهای دور گذاشته، بهاینعلت بوده که هنوز قانون کپیرایت وضع نشده بود.»
جولیان جانسون جراح آمریکایی و از مدعیان معنویت
کمال الماسیجاف در کتاب «بنیجبرئیل روح است» عملاً سرشاخههای اصلی فرقه اکنکار در ایالاتمتحده را یک عده کلاهبردار و متوهم معرفی میکند. البته اختلافات داخلی و افشاگریهای صورت گرفته در مورد رهبران اک خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این کتاب مطرحشده است.
برای مثال داروین گراس رهبری فرقه به دلیل بیماری مجبور شد ریاست آن را به هارولد کلمپ تحویل دهد.
منش هارولد کلمپ برخلاف داروین گراس بر اتوریته و خودکامگی استوار بود. درنتیجه رفتارهای هارولد کلمپ، داروین گراس اعتراضاتی را از خود بروز داد و هارولد کلمپ نیز وی را از معبد اک اخراج کرد.
یادداشتی از امین رضایی نژاد