میشل که خودش را یک ایرانی میداند به نقطه مشترک دین اسلام و مسیحیت اشاره کرده و معتقد است؛ هیچ تفاوتی میان ادیان وجود ندارد و این انسانها هستند که دیدگاهشان با هم فرق دارد، اما مهمترین نقاط مشترک ما اعتقاد به خدای یکتا، خوبی کردن، درستکاری و دروغ نگفتن است، اینکه سعی میکنیم آدمهایی باشیم که به هم کمک میکنیم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، میشل اصالتا اهل اجمیازین ارمنستان است، شهری مذهبی همانند شهر قم در ایران که در کنار کلیساهای فراوان، مسجد کبود که مسجدی زیبا و معروف است نیز در آن وجود دارد.
او در ایران به دنیا آمده و بزرگ شده شهر ساری است. مادرش تهرانی است و در محله هفت تیر زندگی میکرده، در حال حاضر هم یکی از برادرانش ساکن تهران است و دیگری خارج از کشور زندگی میکند.
میگوید تا قبل از دوران دبیرستان در مدارس ایرانی ساری تحصیل کرده اما مقطع دبیرستان را در مدرسه ای مسیحی در تهران گذرانده، تدریس در این مدرسه هم کاملا با زبان فارسی بوده است.
میشل اکنون در یکی از محلههای اصیل شهر ساری مغازهی قدیمی کوچک و با صفایی دارد، وقتی به سراغش رفتیم، با شور و ذوق و پخش شیرینی و شکلات میلاد پیامبر اسلام (ص) را به همسایهها و مشتریهای مسلمانش تبریک میگفت و با اشتیاق از حضرت محمد(ص) سخن به میان میآورد.
میگوید سالهاست در این محل کاسب است و با همه اهالی و اتحادیه رابطه خوبی دارد و در هر کاری به هم کمک میکنند.
از او پرسیدیم اطلاع دارید ساری چه تعداد مسیحی دارد؟ پاسخ داد: ما در شهر ساری ۳۳۰ نفر مسیحی داریم و در کل مازندران نیز ۵۰۰ نفر مسیحی هستند که بیشترشان به تهران مهاجرت کردهاند.
اشتراک دین اسلام و مسیحیت
میشل که خودش را یک ایرانی میداند به نقطه مشترک دین اسلام و مسیحیت اشاره کرده و معتقد است؛ هیچ تفاوتی میان ادیان وجود ندارد و این انسانها هستند که دیدگاهشان با هم فرق دارد، اما مهمترین نقاط مشترک ما اعتقاد به خدای یکتا، خوبی کردن، درستکاری و دروغ نگفتن است، اینکه سعی میکنیم آدمهایی باشیم که به هم کمک میکنیم.
میشل که خودش را یک ایرانی میداند به نقطه مشترک دین اسلام و مسیحیت اشاره کرده و معتقد است؛ هیچ تفاوتی میان ادیان وجود ندارد و این انسانها هستند که دیدگاهشان با هم فرق دارد، اما مهمترین نقاط مشترک ما اعتقاد به خدای یکتا، خوبی کردن، درستکاری و دروغ نگفتن است، اینکه سعی میکنیم آدمهایی باشیم که به هم کمک میکنیم.
این هموطن مسیحی، ساده زیستی پیامبر (ص) را یکی از ویژگیهای شاخص و مجذوب ایشان میداند و میگوید: از نظر من مهمترینکاری که حضرت محمد(ص) به عنوان آخرین پیامبر انجام دادند یکتاپرستی، صلح و برابری و کمک برای نجات جان دختران در دوران جاهلیت بوده است.
وی به مسئله ظهور در دین مسیحیت اشاره و تصریح میکند: در کتاب انجیل گفته شده حضرت مسیح(ع) و حضرت مهدی(عج) همانند دو برادر هستند و بر اساس تصور ما ممکن است این دو در یک کالبد ظهور کنند و شاید هم به صورت فیزیکی دو نفر باشند. برای ما حضرت مهدی موعود یک شخص ناشناخته است و می تواند هرشکلی باشد اما در هر صورت ما نیز به مسئله موعود و ظهور حضرت مهدی(عج) و مسیح(ع) بسیار معتقدیم.
همیشه به چهارتکیه میروم
میشل همچنین از علاقهاش به هیأت و مراسمهای مذهبی دین اسلام گفت و خاطرنشان میکند؛ من همیشه به چهارتکیه خیابان طبرسی که نزدیک به محل زندگی و کسب و کارمان است میروم و دوست دارم در هیأتها و مراسمهای مختلف کمک کنم و این را وظیفه خودم میدانم.
وی ادامه میدهد؛ وقتی در مراسمهای محرم بعضی از آدمها را میدیدم که اینگونه به امام حسین(ع) عشق میورزند و او را از عمق دل دوست دارند، در آن لحظه از واقعی بودن این محبت و اینکه در میان آدمهای بد، انسانهای بسیار خوب هم وجود دارند، احساس خوشایندی داشتم. ویژگی آزادگی امام حسین(ع) نیز همیشه برایم دوست داشتنی بوده است؛ اینکه می فرمایند: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
وقتی در مراسمهای محرم بعضی از آدمها را میدیدم که اینگونه به امام حسین(ع) عشق میورزند و او را از عمق دل دوست دارند، در آن لحظه از واقعی بودن این محبت و اینکه در میان آدمهای بد، انسانهای بسیار خوب هم وجود دارند، احساس خوشایندی داشتم. ویژگی آزادگی امام حسین(ع) نیز همیشه برایم دوست داشتنی بوده است؛ اینکه می فرمایند: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
میشل حتی این عشق و ارادت به امام حسین(ع) را موروثی دانست و میگوید: پدرم ۸۰ سال عمر کرد و قبل از فوت، هر سال محرم طعام میداد و کمک میکرد و روزهای تاسوا و عاشورا نیز مغازه را به کل تعطیل میکرد و یک تعلق خاطر قلبی به امام حسین(ع) داشت. حتی بعد از فوت ایشان ما متوجه شدیم که پدرم از سال ۱۳۳۸ و قبل از انقلاب اسلامی نیز در ایام محرم به اندازه توان اطعام میداده و به امام حسین(ع) عرض ارادت میکرده است.
وی در ادامه با نشان دادن تصویری از دیدار امام خمینی(ره) و اسقف اعظم ارامنه، به برادری میان مسلمانان و مسیحیان از ابتدای انقلاب داشت اشاره و اظهار میکند: ما حتی در دوران دفاع مقدس شهدای مسیحی زیادی داشتهایم که شهید هراچ طوروسیان یکی از این شهداست. ایشان پسر عموی مادرم بودند و در حین عملیات خنثیسازی مین به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
مادرم خاطره جالبی از این شهید تعریف میکرد و میگفت: آن روزی که پسر عمویم بعد از پایان آموزشی به مرخصی آمده بود گفت کی میشود بروم جبهه ببینم این جبهه چیست که اینقدر تعریفش را میکنند؛ مگر آنجا چه کار میکنند؟ بعد کمی مکث کرد، برگشت و گفت که یک روز هم میآیند اینجا و صدا خواهند کرد: شهید هراچ طوروسیان”.
میشل در پایان خاطرهای از پدر مرحومش را بازگو میکند و میگوید: یک روز آقایی که یکی از دوستان نزدیک ما بودند آمدند با ما خداحافظی کنند، ایشان عازم سفر زیارتی بودند. وقتی از سفر برگشتند به دیدار پدر آمدند و گفتند “همینکه وارد حرم حضرت زینب(س) شدم چهره شما را دیدم”. این خاطره برای ما بسیار شیرین و معنویست، چون پدرم آدم خیلی معتقدی بود…
از میشل خداحافظی میکنم اما روایتش از حرم حضرت زینب(س) برایم دلنشین بود…