تقویت میانهروی دینی و غلبه بر افراطگرایی مهمترین راهبرد مقابله با اندیشه وهابیت است
رئیس مرکز امت واحده؛
مهمترین راهبرد برای مبارزه با اندیشه وهابیت نزد حجتالاسلام سیدفادی السید : تحقق وحدت اسلامی و غلبه بر تمام زمینههای رشد افراطگرایی در مذاهب مختلف و تقویت میانهروی دینی است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام سیدفادی السید، رئیس مطالعات فکری و راهبردی مرکز امت واحده درباره مهمترین سازوکارها و راهبردهای مقابله با اندیشه وهابیت و جریانهای تکفیری سخنانی ارائه کرد.
وی با تأکید بر لزوم روشن شدن تاریخ تأسیس وهابیت به منظور کشف حقیقت این فرقه در همزمانی با استعمار گفت: تقویت میانهروی دینی و اسلامی و برطرف کردن حساسیتهای مذهبی و غلبه بر زمینههای رشد افراطگرایی در تمام مذاهب، تنها راه برای تحقق وحدت اسلامی است و باید این امر در تمام رویدادهای اسلامی از جمله برگزاری کنفرانسهای جهانی با حضور علمای مسلمان اجرایی شود تا حقانیت اسلام بالاتر از صدای وهابیت باشد.
متن گفتوگو با حجتالاسلام فادی السید به شرح زیر است:
مهمترین سازوکارها و راهبردهای مبارزه با اندیشه وهابیت و جریانهای تکفیری از منظر شما چیست؟
مهمترین ساز وکارها و راهکارهای مبارزه با وهابیت در گامهایی که در ادامه برمیشمارم، بروز پیدا میکند:
گام نخست: تبرئه اسلام از وهابیت و اندیشه وهابی با استناد به آرای علمای اسلام و کتابهای تألیف وهابیت که مشهورترین آنها کتاب «سلیمان بن عبدالوهاب» برادر محمد بن عبدالوهاب است.
گام دوم: روشن ساختن تاریخ تأسیس فرقه وهابیت و همزمانی آن با استعمار.
گام سوم: تقویت روش میانهروی دینی و اسلامی؛ که یکی از مهمترین راههای آن، از بین بردن حساسیتهای مذهبی است.
گام چهارم: غلبه بر زمینههای رشد افراطگرایی در تمام مذاهب؛ چرا که وهابیت بر اساس اختلافات و حساسیتهای مذهبی رشد مییابد.
گام پنجم: اتخاذ راهی برای دستیابی به وحدت اسلامی و تعمیم این رویکرد در تمام عرصهها و رویدادهای اسلامی.
گام ششم: روشنگری علما درباره اندیشههای گمراهانه وهابیت و رسوا کردن آنها.
گام هفتم: اقدام در حد امکان برای بهبود شرایط معیشتی مسلمانان، زیرا وهابیت در کشورهای فقیر و تهیدست گسترش مییابد.
گام هشتم: برگزاری کنفرانسهای جهانی با حضور علمای برجسته و مبرّز اسلامی، تا صدای آنان بالاتر از تبلیغات وهابیت باشد.
گام نهم: پیشرفت رسانهها جهت مقابله با رسانههای وهابی.
گام دهم: متقاعد ساختن کشورهای تحت تأثیر وهابیت به ضرورت تغییر برنامههای درسی دینی که ایدئولوژی وهابیت را گسترش میدهد یا تحت تأثیر آن قرار دارد.
گام دوم: روشن ساختن تاریخ تأسیس فرقه وهابیت و همزمانی آن با استعمار.
گام سوم: تقویت روش میانهروی دینی و اسلامی؛ که یکی از مهمترین راههای آن، از بین بردن حساسیتهای مذهبی است.
گام چهارم: غلبه بر زمینههای رشد افراطگرایی در تمام مذاهب؛ چرا که وهابیت بر اساس اختلافات و حساسیتهای مذهبی رشد مییابد.
گام پنجم: اتخاذ راهی برای دستیابی به وحدت اسلامی و تعمیم این رویکرد در تمام عرصهها و رویدادهای اسلامی.
گام ششم: روشنگری علما درباره اندیشههای گمراهانه وهابیت و رسوا کردن آنها.
گام هفتم: اقدام در حد امکان برای بهبود شرایط معیشتی مسلمانان، زیرا وهابیت در کشورهای فقیر و تهیدست گسترش مییابد.
گام هشتم: برگزاری کنفرانسهای جهانی با حضور علمای برجسته و مبرّز اسلامی، تا صدای آنان بالاتر از تبلیغات وهابیت باشد.
گام نهم: پیشرفت رسانهها جهت مقابله با رسانههای وهابی.
گام دهم: متقاعد ساختن کشورهای تحت تأثیر وهابیت به ضرورت تغییر برنامههای درسی دینی که ایدئولوژی وهابیت را گسترش میدهد یا تحت تأثیر آن قرار دارد.
به علاوه، گامهای دیگری از قبیل دعوت به یک منشور علمایی که علما متعهد شوند در برنامههای شبکههای وهابی که مروّج فتنه هستند، شرکت نکنند. همچنین دعوت به از بین بردن اصطلاح تکفیر از ادبیات اسلامی و فعال کردن نهادهای وحدتگرا و تقریبی از دیگر راهبردهای مقابله با جبهه وهابیت است.
تأثیر گسترش اندیشه وهابی در جوامع غربی را در ارائه تصویر مخدوش از اسلام و مسلمانان چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به روابط تاریخی رژیم سعودی با کشورهای استعماری و استکباری، این کشورها چشم خود را بر روی گسترش تفکر وهابی بستهاند و اگر گشتوگذاری در بسیاری از مساجد موجود در غرب داشته باشیم، درمییابیم که وهابیت این مساجد را مدیریت و اموال زیادی برای نشر اندیشه وهابی در این کشورها هزینه میکند. حتی بعضی از مسلمانان به من اطلاع دادند که کل مناطق در برخی از این کشورها تحت سیطره گروه داعش درآمده است. با تأسف بسیار، دولتهای این کشورها، چشم خود را بر اندیشه وهابیت میبندند و تصور میکنند که ائتلاف سیاسی از تفکر وهابی کنارهگیری میکند، در صورتی که این مسئله اشتباه بزرگی است. زیرا تفکر وهابی تصوری منفی از اسلام ایجاد کرده تا بین نام اسلام و کشتار، نام اسلام و حادثه ۱۱ سپتامبر، نام اسلام و به آتش کشیدن مناطق و نام اسلام و بمب گذاریها ارتباط برقرار کند. شاید این کار، اقدامی کاملاً عمدی باشد، مانند کسی که لباسی غیر از لباس خود میپوشد و عمداً آن را کثیف میکند. اشاره به این نکته کفایت میکند که گسترش تفکر وهابی در آن کشورها نشانه حضور پررنگ جوانان غربی در مبارزه با تکفیریها در سوریه، عراق و نقاط دیگر است.
با توجه به روابط تاریخی رژیم سعودی با کشورهای استعماری و استکباری، این کشورها چشم خود را بر روی گسترش تفکر وهابی بستهاند و اگر گشتوگذاری در بسیاری از مساجد موجود در غرب داشته باشیم، درمییابیم که وهابیت این مساجد را مدیریت و اموال زیادی برای نشر اندیشه وهابی در این کشورها هزینه میکند. حتی بعضی از مسلمانان به من اطلاع دادند که کل مناطق در برخی از این کشورها تحت سیطره گروه داعش درآمده است. با تأسف بسیار، دولتهای این کشورها، چشم خود را بر اندیشه وهابیت میبندند و تصور میکنند که ائتلاف سیاسی از تفکر وهابی کنارهگیری میکند، در صورتی که این مسئله اشتباه بزرگی است. زیرا تفکر وهابی تصوری منفی از اسلام ایجاد کرده تا بین نام اسلام و کشتار، نام اسلام و حادثه ۱۱ سپتامبر، نام اسلام و به آتش کشیدن مناطق و نام اسلام و بمب گذاریها ارتباط برقرار کند. شاید این کار، اقدامی کاملاً عمدی باشد، مانند کسی که لباسی غیر از لباس خود میپوشد و عمداً آن را کثیف میکند. اشاره به این نکته کفایت میکند که گسترش تفکر وهابی در آن کشورها نشانه حضور پررنگ جوانان غربی در مبارزه با تکفیریها در سوریه، عراق و نقاط دیگر است.
برخی معتقدند که مکتب وهابیت منشأ گروههای تکفیری و وجه مشترک تمام جریانهای تکفیری است، نظر شما در این زمینه چیست؟
بی شک، وهابیت مکتب واحدی است و چندگانه نیست؛ تمام جنبشهای تکفیری از جمله داعش، النصره، بوکوحرام و دیگر گروههای تکفیری که جهان عرب و اسلام شاهد رشد و پاگیری آن بودند، یک منبع داشتهاند و آن، مکتب وهابیت است؛ وهابیت، فصل مشترک تمام جنبشهای تکفیری است که پیش از این وجود داشته و اکنون نیز وجود دارد و در آینده نیز وجودش محتمل خواهد بود. تکفیر یکی از اصول وهابیت است؛ حتی برادر محمد بن عبدالوهاب از او به شدت انتقاد و به او حمله کرده است چرا که وی میگوید «همه مسلمانان به جز او و گروهش کافر شدهاند».
برخی معتقدند که وهابیت سلاح آمریکاییها علیه اخوانالمسلمین است، نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر میرسد که بین وهابیت و جنبش اخوانالمسلمین نقاط مشترک و تفاوتهایی وجود دارد. این دو جنبش در مبارزه علیه اتحاد جماهیر شوروی شرکت کردند و در مورد سایر کشورها اختلاف نظر داشتند. تحقیقات بسیاری درباره وهابیت و اخوانالمسلمین وجود دارد و سؤالات زیادی نیز در این زمینه پرسیده میشود از جمله اینکه: آیا این دو جنبش ساخته دست استعمار هستند یا خیر؟ آیا سید قطب در مورد مقوله تکفیر با محمد بن عبدالوهاب همسو است یا خیر؟ و اگر چنین هستند، پس چرا اختلاف بین آنها بسیار شدید است، مانند اختلافی که بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی از یک سو، و بین قطر و ترکیه از سوی دیگر وجود دارد؟ سؤالات زیادی هست که نیاز به پاسخ دارد، اما کسانی هستند که میگویند هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد و نیز کسانی هستند که میگویند همزمان تفاوت و اختلاف نظر بین این دو وجود دارد. آنچه در حال حاضر به وضوح میبینیم، صرف نظر از زمینه فکری، ایجاد هر یک از آنها، واکنشی به وجود دیگری نبوده است.
همانطور که میدانید پیروان وهابیت به تفسیر اعتقادی ندارند و به ظاهر آیات قرآن و روایات تمسک میجویند، این رویکرد چه تأثیری بر رفتار این گروه دارد؟
تکیه بر ظاهر آیات قرآن یکی از بدترین مشکلات است، زیرا قرآن از آیات محکم و مشابه تشکیل شده است. پس اگر ظاهر آیات متشابه را در نظر بگیریم، تمام قواعد و اصول دین اسلام تخریب خواهد شد. زیرا نمیتوان به ظاهر آیات قرآن اکتفا کرد؛ همانطور که در این آیه آمده است: «وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا: و هر که در این دنیا نابینا باشد، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است»(اسراء/۷۲). همچنین نمیتوان ظاهر این آیه را «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» گرفت و برای خدا دست جسمانی و همچنین گوش، چشم، تکلم، نشستن روی تخت، آمدن و … تصور کرد. در غیر این صورت، دین اسلام و عقلها تعطیل میشوند؛ و شاید تکیه وهابیت به ظاهر آیات، یکی از مهمترین توطئههای این فرقه است. زیرا این رویکرد با رویکرد تحریف شده یهودیان منطبق است و توجیهاتی برای کشتن مسلمانان دارد. چرا که یکی از فتواهای وهابیت، کشتن کسانی است که خلاف نظر آنان را دارند؛ همچنین این رویکرد به تحریف اسلام و ارائه سیمایی مخدوش شده از اسلام مبین منجر خواهد شد.
گفتوگو: جواد پارسامهر
ترجمه: فرشته صدیقی
ترجمه: فرشته صدیقی
منبع
ایکنا