دین و به طور کلی همه ادیان، ادیان امید نبوده و نیستند. همهی ادیان، همواره ادیانِ امید و فکرتپرداز تحوّل و طنابِ مقدس نبودهاند! از دین مصریان قدیم و کلیسای قرون وسطی تا آئین هندوها مصادیق آن هستند.
ردنا (ادیان نیوز)- دین به صورت سنتی، امید را استراتژی روانی اجتماعیِ پیمان میان خدا و انسان میدانست. معجزهی دین در خوانش طبیعیاش این بوده است که با جاذبهی زمین مبارزه کند و راه آسمان را به دینداران نشان دهد. طنابی که از آسمان فرو افتاده تا انسانها را به تکاپوی صعود بیاندازد. به این معنا دین همواره کانون امید اجتماعی بوده است و دوای درد چالشها و معضلاتِ دستوپاگیر. جامعه که ناامید میشود، این الاهیات است که به کار میآید. جامعهی ناامید از تعالیم مذهبی الهام میگیرد و برای خود خیمهگاهی از امید میسازد. اینجاست که کاهنان و روحانیان به کعبهی آمالِ دردمندان تبدیل میشوند.
ادیان قدیم همواره دنیایی دیگر و آخرتی دیگر را به تصویر میکشند. در پیشبرد هر پروژهی آرمانی که بخواهد وضعِ موجود را به سود آرمانهای جامعه تغییر دهد سهیم میشوند و خیال تحقق جامعهای بهتر را در سرِ ایمانداران خود پرورش میدهند.
امّا همهی ادیان، ادیان امید نبوده و نیستند. همهی ادیان، همواره ادیانِ امید و فکرتپرداز تحوّل و طنابِ مقدس نبودهاند. دین مصریان قدیم که در فرعون تبلور مییافت، کلیسای قرون وسطی که پاپ را همهکارهی حکومت و نظم موجود میپنداشت، و یا دین ودایی هندوها که نظام کاستی را برای توجیه فلاکت و وضعیّت حاکم به کار میگرفت نمونههایی شاخص از ادیانی هستند که نمیتوانستند امیدآفرین باشند.
این ادیان واقعیّت موجود و نظم اینجهانی را پذیرفته و به رسمیّت میشناختند. مصریان معترض به وضع موجود چه امیدی میتوانستند از دینی بگیرند که در پادشاهشان عینیّت یافته بود؟ کشاورزان نگونبختی که در قرن چهاردهم مالیاتِ بیمنطق حکومت آزارشان میداد، چه انتظاری میتوانستند از کشیشانی داشتهباشند که گماشتهی همان دستگاهی بودند که آن مالیات را وضع کرده بود؟ و به همین شکل، هندوهایی که نظام کاستی آئین ودایی لبهایشان را دوخته بود چگونه میتوانستند باغچهی امید خود را با تعالیم روحانیان هندو آبیاری کنند؟
تاریخ ادیان به ما میگوید تنها دینی میتواند امید را در گلدان جامعه بکارد که گرفتار جاذبهی زمین نشده باشد.