کتاب «درسنامه روانشناسی اسلامی» یکی از آثاری است که در بخشهایی از آن، تبیینی روانشناسانه برخی دعاهای صحیفه سجادیه ارائه شده است و به گفته مولف آن، تعمق روانشناسانه در صحیفه نشان میدهد که این کتاب مملو از آموزهها و نکات مهم نظری و کاربردی در زمینه روانشناسی است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، کتاب «درسنامه روانشناسی اسلامی» تالیف سیدعلی مرعشی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز یکی از آثاری است که در بخشهایی از آن، تبیینی روانشناسانه از برخی دعاهای صحیفه سجادیه ارائه شده است.
به گفته مؤلف بررسی و تعمق روانشناسانه در صحیفه سجادیه نشان میدهد که این کتاب مملو از آموزهها و نکات مهم نظری و کاربردی در زمینه روانشناسی است به طوری که میتوان از این دعاها به عنوان بسته درمانی یا آموزشی روانشناختی استفاده کرد. آنچه در ادامه میخوانید خلاصهای از چند تبیین روانشناسی از هفت فراز صحیفه سجادیه است.
نکته اول
در دعای ۴۸ صحیفه میخوانیم: «قَد عَلِمتُ أَنَّهُ لَیسَ فی حُکمِکَ ظُلمٌ وَلا فی نَقِمَتِکَ عَجَلَهٌ، وإنّما یَعجَلُ مَن یَخافُ الفَوتَ، وَیَحتاجُ إِلَى الظُّلمِ الضَّعیفُ، وَقَد تَعالَیتَ یا إلهی عَن ذِلکَ» (خداوند) دانستهام که تو در حکم خود ستم روا نمیداری و در انتقام شتاب نمیکنی. زیرا تنها کسی شتاب می کند که این ترسد (فرصت) از کفش برود و تنها کسی نیاز به ستم دارد که ضعیف و ناتوان باشد و تو ای خدای من بسیار برتر از این هایی. برتری بس عظیم.
در این فراز از دعا (وإنّما یَحتاجُ إِلَى الظُّلمِ الضَّعیفُ) تنها کسی نیاز به ستم دارد که ضعیف باشد کلمه «إنّما» ادات حصر و به معنای این است که جز این نیست. این فراز یک آموزه روانشناسی مهم است که میتوان در قواره یک فرضیه روانشناختی به آن نگریست. مدعای این گزاره آن است که ریشه نیاز به ستمگری، ادراک ضعف در خویشتن است. «ادراک ضعف در خویشتن» را شاید بتوان در روانشناسی متعارف، معادل ترکیبی از پایین بودن خودکارآمدی، احساس آسیب پذیری، جایگاه مهار بیرونی و پایین بودن عزت نفس یا دست کم شامل این سازهها در نظر گرفت.
خودکارآمدی آنگونه که بندورا (۲۰۱۰) تعریف میکند عبارت است از ادراک فرد از میزان توان خود برای تاثیر گذاری بر رویدادهای تعیین کننده وضعیت زندگی. جایگاه مهار بیرونی را به صورت باور فرد به این موضوع تعریف میکنند که نمیتواند رفتارهای خاصی را انجام دهد و یا باور دارد که اگر انجام دهد تاثیری بر رویدادها نخواهد داشت. همچنین قاعدتاً ادراک ضعف در خویشتن به لحاظ ایجاد نوعی ارزیابی منفی از خود، منتهی به پایین بودن عزت نفس نیز میشود و یا با آن همپوشانی دارد.
ادراک ضعف در خویشتن سبب میشود که فرد فرصت را برای نابودی یا تضعیف طرف مقابل از دست ندهد و گرنه ممکن است روزی طرف مقابل قوی شود و علیه وی اقدام کند.
با این بیان و بر اساس میزان ضعف اعتماد به نفس، عزت نفس و خودکارآمدی در افراد میتوان استعداد ستمگری را در آنان پیشبینی کرد و این همان وظیفه «پیشبینی رفتار» است که یک رسالت علمی در روانشناسی است و بدیهی است که میتوان این فرضیه را در قالب طرحهای پژوهشی به آزمون گذاشت.
نکته دوم
در دعای پنجم از صحیفه سجادیه میخوانیم: «وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکرِ عَظَمَتِک» خداوندا سلامت ذهنهای ما را در یاد عظمت خود قرار ده. در این دعا امام علیه السلام یاد عظمت خدا را عامل سلامت روانی معرفی فرمودهاند. تبیین روانشناسانه این نکته چنین است که یاد عظمت خداوند سبب تغییرات شناختی مهمی میشود. یکی آنکه خواستههای زودگذر انسان که ممکن است نرسیدن به آنها را افسرده کرده باشد و یا ترس از نرسیدن به آنها او را مضطر ساخته باشد با یاد عظمت خداوند در نظر او بیمقدار مینمایند.
دوم آن که علاوه بر خواستهها، مشکلات نیز در نگاه او کوچک میشوند. سوم آنکه پناهگاه او که خدای با عظمت است بیش از پیش شایسته پناهندگی تلقی میشود و این پناهگاه برای او اطمینان بخشتر جلوه میکند. چهارم آنکه یاد عظمت خدا به طور طبیعی اثری بازدارنده بر وسوسه سوء رفتار خواهد داشت. پنجم آنکه یاد عظمت خدا سبب میشود که احساس تکبر در انسان مهار شده و تبعات منفی ذهنی و رفتاری آن خنثی شود. بنابراین توجه به عظمت خدا میتواند عامل مهمی در تامین سلامت روانی باشد. این نکته مهم را میتوان در خلال طرحهای پژوهشی همبستگی، رگرسیون یا تجربی آزمود.
نکته سوم
در دعای ۱۱ میخوانیم: «وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکرِک عَنْ کلِّ ذِکرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُکرِک عَنْ کلِّ شُکرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِک عَنْ کلِّ طَاعَهٍ» و دلهای ما را از یاد هر چیز به یاد خود و زبانهای ما را از شکر هرکس به شکر خود و اعضای ما را از فرمانبرداری از هر کس به فرمانبرداری خود مشغول دار. یکپارچگی شخصیت در ذیل توحید واقعی و بندگی انحصاری خدا حاصل میشود. به عکس و در غیاب این نگاه، اجزای شخصیت با یکدیگر تعارضات فراوانی پیدا میکنند که این خود منجر به آسیب روانی میشود.
در این فراز از دعای ۱۱ صحیفه سجادیه نیز تفصیل دقیقی از همین معنا را میبینیم. از آنجا که فرآیندهای ذهنی شامل سه بخش فرایندهای شناختی عاطفی و رفتاری هستند(پایه عواطف و عواطف پایه رفتار است) امام علیه السلام ابتدا توحید در شناخت را بیان فرمودهاند و از خداوند میخواهند که شناخت توحیدی برای دل (ذهن) حاصل شود(دلهای ما را از یاد و توجه به هر چیز منصرف و به توجه به خودت بگمار).
در مرحله دوم، احساس و عاطفه سپاسگزاری را در نظر گرفته و از خداوند میخواهند که این عاطفه را مخصوص خود فرماید. در مرحله سوم به رفتار میرسند و از خدا میخواهند اعضای ما را از اطاعت دیگران به اطاعت خود مشغول بفرما. چه شگفت انگیز است که امام نه تنها هیچ یک از سه نوع فرایند ذهنی را از قلم نمیاندازند، بلکه ترتیب آنها را نیز به درستی رعایت فرمودهاند. این ترتیب را در دعاهای دیگری از امام سجاد علیه السلام نیز مشاهده میکنیم، مانند آنچه در دعای بیست خواهیم دید و این نشان میدهد که این نکته در بیان امام علیه السلام تصادفی نبوده است.
نکته چهارم
در دعای بیست میخوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یقِینِی أَفْضَلَ الْیقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ» بار خدایا درود فرست بر محمد و خاندانش و ایمانم را به کاملترین درجات ایمان و یقین مرا به برترین مراتب یقین و نیتم را به نیکوترین نیتها و عمل مرا به بهترین اعمال برسان.
در این فراز از دعا میبینیم که باز هم ترتیب فرایندهای ذهنی رعایت شده، ابتدا یقین که مقولهای شناختی است، سپس نیت یا قصد یا گرایش که مقولهای انگیزشی و هیجانی است و در آخر، عمل که همان رفتار است، بیان شده است.
نکته پنجم
در دعای ۱۸ میخوانیم: «فَغَیرُ کثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ، وَ غَیرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ» چیزی که به فنا انجامد، بس ناچیز، هر چند فراوان باشد و چیزی که بقا انجامد، بسیار است، هرچند اندک نماید. این آموزه نوعی اصلاح شناختی بر مبنای جهان بینی اسلامی است که در خلال آن ناملایمات و خواستههای گذرای دنیوی، کوچک و بی اهمیت جلوه میکنند و به عکس آنچه برای خدا است ماندگار و مهم تلقی میشود. این اصلاح شناختی سبب میشود تعلقات فرد که سبب آشفتگی ذهنی او شده کاهش یابد و فرد وضعیت روانشناختی بهتری پیدا کند می تواند تأثیر آموزش این اصلاح شناختی را در یک طرح پژوهشی آزمایشی با گروه آزمود.
نکته ششم
در همان دعای بیست میخوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنِی مَا یشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ» بار خدایا درود فرست بر محمد و خاندانش و مرا از هر کار که پرداختن به آن از پرداختنم به تو باز میدارد بی نیاز گردان و به کاری بگمار که در روز بازپسین از من مطالبه خواهی کرد و روزهای عمرم را در کاری که مرا برای آن آفریدهای مصروف دار.
امام علیه السلام در این فراز از دعا به نوعی هوش اشاره دارند که امروزه از آن به هوش غایت نگر یا هوش کلنگر یا هوش معنوی تعبیر میشود. این هوش که غیر از سایر انواع هوش است و در صورت رشد کافی بر سایر انواع هوشها حاکم میشود، کمک میکند تا در کوران زندگی اهداف جزئی، انسان را از هدف کلی زندگی غافل نسازند.
نکته هفتم
در دعای بیستم میخوانیم: «وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ» و مرا عزت ده اما به تکبر مبتلا مکن. امام علیه السلام در این دعا میان عزت نفس و عزت نفس کاذب که توام با تکبر است، تفاوت قائل شوند. همان گونه که قبلا بیان شد که تکبر از پایین بودن عزت نفس است و نه بالا بودن آن. به عکس، عزت نفس بالا سبب رفتار متواضعانه میشود، زیرا فردی که آزمند نیست، وامدار دیگران نخواهد بود.