در بخشی از یادداشت دکتر روحالله رحمانی شمس درخصوص شناخت الهیات هوش مصنوعی آمده است: دین و دینداری سابقهای به طول حیات بشر را در کارنامه خود به همراه دارد و بوده است ادواری که بدون شناخت کافی از مسئلهای متولیان دینی دست به تحریم و ضدیت با یک موضوع و مسئله زدهاند.
به گزارش سرویس اجتماعی ردنا (ادیان نیوز)، دکتر روحالله رحمانی شمس «رئیس گروه گفتگوی ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب» در یادداشتی با اشاره به الهیات هوش مصنوعی بیان کرد: زمانی که از الهیات سخن گفته میشود، نمیتوان تنها به واژه اکتفا نمود و از طریق مفهومشناسی به مصداق و اصل و اساس آن پی برد. بلکه لازم است در شناخت الهیات مبانی و اصول آن شناسایی شود و در واقع شناختشناسی در این عرصه لازم است. الهیات مجموعهای از مبانی است که از معرفتشناسی آغاز، هستیشناسی، انسانشناسی و کیهانشناسی را برای تکمیل پازل شناختی خود نیاز دارد. حال در دوران هوش مصنوعی باید دید آیا این مقوله جدید قادر به پاسخگویی به نیازهای مبنایی الهیات هست؟ در کدام مرحله هوش مصنوعی میتواند کمک کننده باشد؟ آیا معرفتساز و یا معرفتافزا است؟ در بُعد شناخت هستی و کیهان چه کمکی میتواند به شناخت انسان نماید؟ و از همه مهمتر در شناخت انسان از اضلاع وابعاد پنهان وی که قرنها محملی برای بحثها و نظرات گوناگون بوده و از الهیترین موضوعات تا الحادیترین مسائل را به همراه داشته، آیا هوش مصنوعی میتوان کمک نموده و هدایتگری برای این زمینه باشد؟ و سوال اصلی اینکه آیا در کوتاه مدت و یا حتی بلند مدت میتوان همراه و همگام با علم و تکنولوژی شاهد خلق الهیاتی با عنوان الهیات هوش مصنوعی باشیم؟
تمام این سوالات در ابتدای مسیر حرکت به سوی خلق و ارتقاء هوش مصنوعی برای الهیات و به نوعی برای دین و دینداری متصور است. اما میتوان به گونهای دیگر نیز نگریست و آن در عوض دیدگاه الهیاتی و به دنبال خلق و پیدایش الیهات جدید تحت این عنوان و در ابتدای راه و در دوران عدم شناخت لازم و کافی از مقوله هوش مصنوعی و مقولاتی که بر ای متخصصین این عرصه نیز نوپدید و گاه شوکه کننده است، به دنبال الهیات و هوش مصنوعی بود. این نوع نگاه را میتوان نگاهی تحولخواه دانست و به نوعی دیدگاهی تعاملی و سازنده.
دین و دینداری سابقهای به طول حیات بشر را در کارنامه خود به همراه دارد و بوده است ادواری که بدون شناخت کافی از مسئلهای متولیان دینی دست به تحریم و ضدیت با یک موضوع و مسئله زدهاند. به سادگی میتوان نمونهها را در سطرهای به جای مانده از تاریخ دور و نزدیک مشاهده نمود. اما به مرور زمان و رشد و ارتقاء موضوعات علمی و یا اجتماعی و با آگاهی یافتن به ثمرات مثبت آن مسئله، و علماندوزی در حول محورهای اصلی و فرعی آن، دستگاه دینی خود عاملی شتابدهنده شده و کمکهای شایانی در آن عرصه نموده است مانند موضوع نجوم، ریاضیات و رصدخانهها در ایران؛ اما مشکل اینجا است که ایستادگی و جمود ابتدایی همچنان در تاریخ مشهود است و همراهی و شتابدهندگی در فضای غبارآلود صفحات تاریخ گم شده است. لیکن امروز دیگر زمان برای اینگونه آزمون و خطاها نبوده بلکه باید روندی تعاملی در پیش گرفت و علماندوزی و شناخت زوایای گوناگون در این موضوع و لحاظ جوانب احتیاط در پذیرش و یا رد صددرصدی آن و حتی تعامل با این نوع مسائل نمود. اما نباید این دوگانگی موجب عقب ماندگی از سایر علوم و تاخیر در رسیدن به اهدافی شود که این نوع علم میتواند کمک کننده باشد.
یکی از بهترین راهکارها موضع الهیات و هوش مصنوعی است که به نوعی ایجاد فضای تعاملی دوگانه است که هر کدام از طرفین چه کمکی به دیگری خواهد کرد؛ یعنی آنچه دین و الهیات میتواند از هوش مصنوعی به دست آورد و کسب جایگاه بالاتر و ارتقاء بخشیدن به هویت خود و در مقابل نیز آنچه الهیات میتواند در اختیار هوش مصنوعی قرار دهد و آن را در مسیر کامیابی به اهداف در این موضوع یاری نماید.
دنیای متاورس و هوش مصنوعی فضایی شتابدهنده است که میتواند در تمام حوزهها از آن بهره برد اما به شرط اینکه با علم و آگاهی به مبانی آن علم باشد.