عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم با بیان اینکه امام حسن(ع) در مراحل مختلف و پر نشیب و فراز سیاسی، روزگار خود را سپری کردهاند، گفت: زندگی کریم اهل بیت(ع) در مقاطع مختلف یعنی از دوران کودکی تا دوره جوانی و میانسالی، برای امروز ما درسهای زیادی به همراه دارد.
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)؛ حجتالاسلام حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم، در گفتوگویی، درباره سیره و زندگی امام حسن مجتبی(ع) اظهار کرد: امام حسن مجتبی(ع) از نگاه شیعه، امام معصوم و از پنج تن اصحاب کسا هستند. ایشان در نظر عموم مسلمانان و به خصوص اهل سنت جایگاه رفیعی دارد.
وی افزود: در بین فرق شیعه نیز، اکثریت زیدیه، امامت امام حسن مجتبی(ع) را به نص جلی دانسته، در حالی که امامت امام علی(ع) را منصوص به نص خفی میدانند. یعنی آن تنصیص و تصریحی که پیامبر اکرم(ص) بر امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) کردهاند، آشکارتر و صریحتر از تصریحی که بر امامت امام علی(ع) شده، میدانند.
عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم بیان کرد: زیدیه به رغم اینکه نسبت به قیام و شمشیر به دست شدن تأکید زیادی دارند و امامی را که خانهنشین باشد و دست از قیام بردارد را قبول ندارند و به همین دلیل امام سجاد(ع) را به عنوان امام قبول ندارند، اما امام حسن مجتبی(ع) را به رغم اینکه صلح کرد و دست از قیام کشید، ولی به استناد روایت پیامبر اکرم(ص) که فرمود: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا؛ این دو سلاله پاک و طیب، امام هستند، چه قیام بکنند و چه قیام نکنند»، همچنان به عنوان امام منصوص قبول دارند.
گنجینه عظیمی از رفتارها
وی گفت: مجموع زندگی امام حسن(ع) در مقاطع مختلف یعنی از دوران کودکی تا جوانی و میانسالی، برای امروز ما درسهای زیادی به همراه دارد. ایشان در مراحل مختلف و پر نشیب و فراز سیاسی گوناگون، روزگار خود را سپری کردهاند. روزگاری از عمر خود را از سال سوم هجری تا سال یازدهم هجری با پیامبراکرم(ص) گذرانده، سی سال از زندگی خود را دوران امامت امام علی(ع) سپری کردهاند که بخشی از این دوران مربوط به دوره خلفا و بعد هم دوره خلافت ظاهری امام علی(ع) بوده است. ایشان بعد از امام علی(ع) با فشار مردم جامعه اسلامی، مدت ۶ یا ۷ ماه عهدهدار خلافت و بعد هم ناگریز به صلح شد و ۱۰ سال از عمر خود را در ذیل این صلح تحمیلی در خلافت معاویه سپری کردند. این مقاطع و تجربهها که برای کمتر امامی پیش آمده، گنجینه عظیمی از رفتارها و سیره را در اختیار ما قرار داده که از آنها درس بگیریم.
شریعتمداری افزود: مناسبات امام حسن مجتبی(ع) با پیامبر اکرم(ص) و مناسبات ایشان با امام علی(ع) و مادرشان حضرت فاطمه(ص) و برادرشان امام حسین(ع) به خصوص در آن ۱۰ سالی که ایشان خانهنشین بودند و جو عمومی مساعد نبود و گرایشهای انقلابی در شیعه طغیان میکرد و کسانی به دنبال ایجاد فضایی دوگانه بودند و میخواستند به سراغ امام حسین(ع) بروند و از امام حسن(ع) روی بگردانند، همه در نوع خود، درسآموز است.
عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم ادامه داد: تفاوتهایی در سیره امام حسن مجتبی(ع) با سیره امام حسین(ع) دیده میشود که برخی از این تفاوتها، به شرایط دوران و مسئولیتهایی که این دو بزرگوار داشتند، برمیگردد.
وی اظهار کرد: برای آشنایی و تبیین سیره امامان شیعه، باید بیش از اینها کارهای تحقیقاتی انجام شود. در بیان سیره ائمه شیعه، سه راه و رویکرد اصلی در برابر ما وجود دارد. یک راه، بحث طرح مناقب و مصائب اهلبیت(ع) با استناد به آیات و روایات است که جریان اهل منبر و اهل ذکر و مداحان عامهپسند این خط را بیشتر دنبال میکنند، و جامعه مذهبی نیز همدلی و همراهی خوبی با این خط دارد. این جریان گاهی اوقات مورد نقد نیز قرار میگیرد. دومین راه این است که سراغ سیره آن بزرگواران برویم و در آنها تامل کنیم و در باب آن به بحث و گفتوگو بپردازیم که ببینیم ایشان در صحنهها و عرصههای مختلف چه تصمیمی میگرفتند و در مقاطع مختلف حساس تاریخی چه کارهایی انجام دادهاند. راه سوم هم این است که سراغ روایات آنها برویم، زیرا در روایات میتوان به سیره آن بزرگواران دست پیدا کرد.
تعادل در طرح فضیلتها و مصائب
شریعتمداری بیان کرد: این راهها باید مورد توجه قرار گیرد و البته مدیریت شوند. اگر این روزها رادیو و تلویزیون را ببینید، عدهای فقط دارند به طرح فضیلتها میپردازند و یا مصائب سوزناک جدیدی مطرح میکنند که در اینجا زمینه ایجاد غلو و حتی جسارت نیز فراهم میشود. یعنی برخی از شدت محبت به اهل بیت(ع) داستانهایی را نقل میکنند که جسارت به ساحت قدسی ائمه(ع) است و از آن طرف هم غلوهایی بروز پیدا میکند، این رویکرد میتواند بخش زیادی از جامعه را به سمت خود جذب کند، اما شاید در بین بخش نخبه جامعه و کسانی که دچار تردیدهایی هستند و در نوع تشیع آنها با ما تفاوتهایی وجود دارد و یا اصلاً شیعه نیستند، نوعی حالت گریز ایجاد میکند. بنابراین باید در طرح فضیلتها و مصائب تعادلی ایجاد کرد.
وی ادامه داد: در این فضیلتگوییها و منقبتخوانیها، گاهی به خود ذوات مقدس توجه میشود و گاهی به صورت مستقیم و غیرمستقیم، مجموعهای از فضیلتها و منقبتها برای خودمان که مدعی پیروی از آنها هستیم، میپرورانیم. یعنی وقتی میگوییم امام حسن(ع) و یا امام حسین(ع) این فضیلتها را دارند، به نوعی تلویحی میخواهیم بگوییم که پیرو آنها هستیم، چه جایگاه و مقام منزلتی داریم، در حالی که اگر روی سیره ائمه(ع) تمرکز کنیم، میبینم که چقدر با آنها فاصله داریم و کمترین شباهت را نمیبینیم.
وی تصریح کرد: کاربرد لفظ شیعه برای برخی از مردم، آن هم در زمان ائمه(ع) با سختگیری شدید آنها همراه بوده است، یعنی تاریخ و کتب تاریخی به راحتی کسانی را به عنوان شیعه معرفی کردهاند، اما از منطر امامان معصوم، برای کاربرد این لفظ، سختگیری وجود داشته است. به طور مثال وقتی کسانی که خود را شیعه قلمداد میکردند و خواستهاند به خدمت امام رضا(ع) مشرف شوند، اما ایشان اجازه ورود به آنها نمیدادند تا اینکه آنها گفتند ما محب اهل بیت(ع) هستیم.
عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم گفت: باید قبول کنیم که عنوانی که میتواند شایسته ما در قبال ائمه باشد، به تعبیر روایات، این است که خود را محصلان و متعلمانی بدانیم که در پی رستگاری و هدایتجویی هستیم و امیدواریم و دوست داریم در این مسیر باشیم و به این خاندان پاک انتساب داشته باشیم، اما اینکه بخواهیم از فضائل و مناقب اهلبیت(ع) کیسهای برای خودمان بدوزیم و خودمان را انسانهای برگزیدهای بدانیم که اگر خلافی هم انجام دهیم دیده نمیشود، این نوعی تلقی اشتباه و رهزنی خواهد بود.