برای موفقیت تبلیغ دین در جهان جدید و برای اینکه «گوش شنوا» وجود داشته باشد، بایستی پیامی مناسب را با ابزاری مناسب عرضه کنیم.
ردنا (ادیان نیوز) – محتوای عرضه شده در تبلیغ دین، در واقع محصول دین شناسی ماست. شناخت ما از دین، زمینه ساز شکل گیری محتوای تبلیغ دین است و در این فضا این سوال مطرح می شود که شناخت ما از دین، چگونه شکل می گیرد؟ آیا این شناخت، فهم صحیح و متناسبی ارائه می دهد؟ در تصویری که ما از دین ارائه می کنیم، اصول بنیادین کدام است؟ اولویت های اصلی چگونه بازشناسی می شوند؟ چه اموری حاشیه ای هستند و در درجه بعدی اهمیت قرار می گیرند؟ ملاک و معیار ما برای ساختن هندسه معرفت دینی چیست؟
اساس دانش الهیات تحقیق و بررسی در باب متون مقدس و آموزه های معصومین (ع) است. فهم و تفسیر این متون در یک نظام معرفتی منسجم، مهمترین رسالت یک دین شناس است. با این حال تقدس و آسمانی بودن متون دینی یک سوی این دانش است. در سوی دیگر آن انسان هایی هستند که در این عالم خاکی زندگی می کنند و درک و فهم شان تحت تاثیر عوامل بسیاری قرار دارد و از آنجایی که تجارب زیسته متفاوتی دارند، اولویت ها، پیش فرض ها و نهایتا تفاسیر متفاوتی نیز ارائه می کنند.
این مطلب البته بدان معنا نیست که هیچ جوهره ی اصیلی در میان نیست. همانطور که پیشتر تصریح شد، متون مقدس آسمانی هستند. با این حال، دریافت و فهم عالمان دینی زمینی است و متاثر از شرایط زندگی زمینی.
تفاوت تفسیر دین در دوران مختلف
بر همین اساس، تفسیر دین ممکن است از روزگاری تا روزگار دیگر، متفاوت باشد. این تفاوت هنگامی بارزتر می شود که جامعه دگرگونی های عظیمی مانند رخدادهای دوره مدرن را از سرگذرانده باشد. در این شرایط، بایستی فهمی روزآمد از معارف دین ارائه کرد، در غیر این صورت، انسان جهان جدید، نخواهد توانست با نظام معرفت دینی که در جهان پیشامدرن طراحی شده است، ارتباط برقرار کند.
مطلب فوق را می توان از دریچه دیگری نگریست. آیا ما بایستی همه جوامع اسلامی را – با تمام تنوع جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی و …- به صدر اسلام بازگردانیم و از آنها بخواهیم مطابق زندگی بسیط آن دوران عمل کنند یا اینکه با تاکید بر جاودانه بودن دین اسلام، بر این نکته مهم تاکید کنیم که اسلام برای همه فرهنگ ها و جوامع آموزه دارد و هر جامعه ای را در همان فرهنگ، تاریخ و جغرافیای خودش هدایت خواهد کرد؟ در این سوال درنگ کنیم. به نظر می رسد، نگاه منسجم تر، گزینه دوم را پیش می کشد.
اگر نگاه دوم را بپذیریم، آنگاه در دین شناسی خود، عنصر زمان و مکان را جدی تر خواهیم یافت و ویژگی های مخاطبان در تنظیم پیام تبلیغی ما، نقش برجسته تری خواهند یافت. در این صورت، دین شناسی ما نیز مطابق نیازهای روز ما خواهد بود و در پی این خواهیم بود که پیام اصیل اسلام را متناسب با فضای جامعه خود عرضه کنیم؛ پیامی که ممکن است در ظاهر تفاوت هایی داشته باشد ولی چارچوب های اصلی دین و گوهر اصیل تعالیم اسلامی را به همراه خواهد داشت.
در نهایت، به نظر می رسد برای موفقیت تبلیغ دین در جهان جدید و برای اینکه «گوش شنوا» وجود داشته باشد، بایستی پیامی مناسب را با ابزاری مناسب عرضه کنیم. بر خلاف تصور رایج، تغییرات در امر تبلیغ در دوران جدید، محدود به «ابزار» و «قالب» نمی شود بلکه بایستی در مورد «محتوا» نیز یک اجتهاد جدی صورت بگیرد. در این حالت است که تبلیغ ما با مخاطب امروز سخن خواهد گفت و مخاطب پاسخ نیازهای خود را در آموزه های اسلامی خواهد یافت، همچنان که در طی قرون متمادی، انسان ها، پاسخ پرسش های خود را در میان آموزه های اسلامی یافته اند.
یادداشتی از وحید سهرابی فر