آیتالله میلانی از مراجع بزرگ شیعه بود که نقش مهمی در فعالیتهای انقلابی دهه ۴۰ در مشهد بازی کرد. منش او میانهرو بود و همین موضوع باعث شد رابطه محکمی با نواندیشان دینی داشته باشد. یادداشتی که میخوانید گزیدهای از زندگینامه اوست.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، از سال ۱۳۱۴ش به دنبال مبارزات روحانیون مشهد با حکومت رضاخان، این حوزه مانند دیگر حوزههای علمیه سراسر کشور مورد تهاجم قرار گرفته بود و پس از حادثه خونین قیام گوهرشاد، روحانیون بزرگ این شهر دستگیر یا تبعید شده بودند. درپی سختگیری عمومی دولت درباره لباس روحانیون، شور و شوق علمی حوزه علمیه مشهد به رکود و سردی گراییده بود و مدارس بزرگ و معروف مشهد در تصرف ادارات و اوقاف حکومت وقت بود و در این مدت رکود تا سال ۱۳۳۲ ادامه داشت که آیتالله سیدمحمدهادی میلانی (۱۲۷۳) تصمیم به اقامت در این شهر میگیرند.
اصلاح وضع حوزه علمیه مشهد و شکوفایی بخشیدن به دروس مدارس دینی در این شهر اقدامی است که با اقامت ایشان انجام شد. نخستین اقدامی که مرحوم میلانی انجام دادند، بازسازی حوزه علمیه و سامان بخشیدن به دروس بود.ایشان چون دریافته بودند که منشا پراکندگی علمای این شهر در طول سالهای گذشته در فقدان اساتید پرمایه نهفته است، بدان جهت نیز ابتدا اساتید پرکار و شایسته را جذب این حوزه کرد. درس خارج اصول و فقه ایشان در مسجد گوهرشاد در شکوفایی دروس حوزه نقش بسزایی داشت و به مرور زمان علما را در این شهر تمرکز میبخشید.مهمترین دغدغه ایشان لزوم اصلاح شیوههای تحصیل به سبک نوین در حوزه بود. میلانی در حوزه علمیه قم، ایدههای خود را درباره لزوم اصلاحات و تدوین برنامههای درسی مطرح کرد که مورد تایید قرار گرفت.
یکی از ابعاد برجسته زندگی آیتالله میلانی، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ایشان بود.ایشان در روزگار استقرار در حوزه علمیه مشهد، موقعیت خاص و تثبیت شدهای به دست آورد.علاوه بر اینکه وزنه علمی بودند، وزنه اجتماعی چشمگیری به حساب میآمدند. ایشان، انسانی ملی، آزاد و مبارز در خراسان بودند و از همین روی بود که دانشگاهیان و آزادیخواهان در تهران و مشهد، به سمت این مرجع آمدند.پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی، رژیم شاه به تصور اینکه حوزه علمیه دیگر قدرت سابق را در مهار عملکردهای ضد دینی او ندارد، رفتارهای اسلامستیزانه خویش را آغاز کرد و به عنوان اولین حرکت، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی دولت اسدالله علم ابلاغ شد. آیتالله میلانی با توجه به برخورد شدید امام خمینی با این لایحه، نامه تندی را خطاب به نخستوزیر وقت، اسدالله علم چنین نوشت و خواستار لغو سریع آن شد. آیتالله میلانی زمانی وارد مشهد شد که نیروهای هوادار دکتر مصدق نفوذ بالایی در میان قشر مذهبی شهر داشتند. محمدتقی شریعتی و طاهر احمدزاده به عنوان دو چهره فعال سیاسی – مذهبی شهر، نقش بسیار مهمی در جذب جوانان و جلوگیری از گسترش افکار مارکسیستی ایفا میکردند. روحیه میانهرو ایشان که حاصل شش دهه حضور در عراق بود، کمک زیادی به تحکیم روابط او با نواندیشان دینی میکرد. حضور ایشان در مشهد سبب شد که این شهر در جریان جنبش روحانیون در سالهای نخست دهه ۴۰، محوریت بیشتری یابد. آیتالله میلانی فاجعه فیضیه قم در سوم فروردین سال ۱۳۴۳ را با حملات مغول و چنگیز مقایسه و آن را خوشخدمتی رژیم پهلوی به صهیونیسم و حرکتی برای نابودی اسلام اعلام کردند.در سال ۴۱ نیز یک بار که ایشان حاضر به رفتن به حرم برای دیدار شاه نشد، وقتی روزنامهای خبر آمدن آیتالله میلانی را اعلام کرد، ایشان به شدت آن را تکذیب کرد.شاه در سفری که در ۱۷ فروردین ۱۳۴۴ به مشهد رفت، تلاش زیادی برای ملاقات با آیتالله میلانی کرد که سرسختی ایشان مانع از انجام این ملاقات شد. بررسی «اسناد ساواک» و خاطرات شفاهی فعالان سیاسی و حوزوی آن روزگار نشان میدهد که ایشان بر خلاف منش محتاطانهای که در ظاهر داشت، نقش مهمی در مبارزات مسلحانه علیه رژیم شاه ایفا میکرد. فعالان هیاتهای موتلفه اسلامی که حسنعلی منصور را به جرم تبعید امام خمینی ترور کردند، مستند شرعی خود برای ترور نخستوزیر شاه را فتوای آیتالله میلانی ذکر میکنند. هرچند در یکی از اسناد ساواک آمده که مرحوم میلانی از استناد ترور منصور به خود ناخرسند بوده و در نامهای به مراجع تهران و قم این فتوا را تکذیب کرده است. از اواخر دهه چهل به تدریج تغییراتی در مواضع آیتالله میلانی نسبت به مسائل انقلاب پیش آمد. گروهی معتقدند دو مساله مهم در ایجاد این تردید نقش داشت. نخست کتاب «شهید جاوید» بود و سپس بحثهای مربوط به دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد. از ارتباط وسیع ایشان با علی شریعتی روایات مختلفی شده که گاهی با هم در تناقض است. زمانی آیتالله میلانی با پدر مرحوم شریعتی رفاقت صمیمی داشت، چنانکه در دورهای از حسینیه ارشاد هم دفاع کرده بود. آیتالله میلانی در مورخ ۲۰/۵/۱۳۵۱ در پاسخ پرسش شخصی با نام قاسم دماوندی که از وی سوال کرده بود رفتن به حسینیه چه حکمی دارد، اینچنین پاسخ میدهند: «لازم است از رفتن به آن محل و خواندن کتابهای مزبور خودداری کنید.» موضعگیری آیتالله میلانی علیه شریعتی، موقعیت دکتر را در مشهد متزلزل کرد و منبریها شدیدا علیه او موضع گرفتند.شهید حاج مهدی عراقی درباره تیرگی روابط انقلابیون با مرحوم میلانی در کتاب «ناگفتهها» صفحه ۱۹۳ نکاتی را مطرح کرده است. سالهای پایانی عمر آیتالله میلانی، برای انقلابیون، سالهای خوبی نبود و آنان به تدریج ارتباط با ایشان را قطع کردند.عزتالله سحابی مىگوید: «آقای میلانی آن زمان مورد اعتراض مبارزین قرار داشت، زیرا تحت نفوذ پسرش از مبارزین فاصله گرفته بود. ایشان آثار و تالیفاتی در حوزه تفسیر، فقه و اصول برجای گذاشت.» این مرجع تقلید در ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ و در ۸۱ سالگی در مشهد چشم از جهان فروبست و در حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.