هایدگر معتقد بود که اندیشیدن به وجود برای انسان بودن ما ضروری است. با این حال، مفهوم وجود در نظر او آنقدر انتزاعی و مبهم به نظر میرسد که ممکن است درک آن دشوار باشد.
مولوی، مرگ اندیشی و مرگ هراسی را ابزاری برای بـیداری و تـوجّه به جاودانگی جهان آخرت و ناپایداری امور دنیوی میداند؛ اما رویکرد اساسی هایدگر مرگ را امکان شخصی (منحصر به فـرد) هـر کسی میداند.
در این جستار* به شش موضوع خواهم پرداخت و زیست-جهانِ سپهری و هایدگر، دو سالک مدرن معاصر را با یکدیگر تطبیق خواهم کرد: مرگ، امرمتعالی، تفکر شاعرانه، تکنولوژی، زمان و امر سیاسی.