مدیر گروه نشانه شناسی فرهنگستان هنر ایران با انتقاد از سبک تفسیرهای سنتیِ مفسرین کلاسیک در پرداخت به اسلوب قرآنی در بیان تاریخ، بیان کرد: برخی از مفسرین کلاسیک متأسفانه با استفاده از روایات سعی کرده اند تَعیُّن تازه ای بر اسلوب ابهام رغم زنند و از قواعد اسلوب شناختی پیروی نکرده اند.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، نخستین پیش نشست همایش بین المللی مطالعات میان رشته ای قرآن کریم در ادامه سلسله نشست های تخصصی قرآن و علوم انسانی امشب ۱۶ آذرماه، با موضوع «اسلوب قرآن در بیان تاریخ» به صورت مجازی برگزار شد.
احمد پاکتچی دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست بیان کرد: اولین سوال به دنبال این است تا روشن گردد قرآن کریم بر اساس چه سبک و سیاقی به روایت تاریخ پرداخته است؟ درواقع ارائه سبک شناسی بیان تاریخی و نسبت قرآن در مواجهه با تاریخ، مفاهیم و نکات مطروح در این جلسه است.
ویژگی های روایت شناختی قرآن
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مطرح کرد: توجه به آن دسته از آیات قرآنی که می توانند جنبه تاریخی داشته باشند توجه به دو مفهوم فضا – زمان در حوزه روایت شناسی است. مفاهیمی که در نظر میخائیل باختین با عناوینی نظیر «فضا و زمان رخداد تاریخی» بکار برده شده است. قرآن کریم در داستان هایش به دو شکل با فضا و مکان روبه رو می شود. گاهی در تعیین مکان به صورت صریح و شفاف و گاهی با ابهام از موقعیت جغرافیایی و مکان مورد نظر یاد می کند.
پاکتچی با اشاره به نمونه های عینی در آیات قرآنی، اظهار کرد: محل و موقعیت سرزمینی مانند احقاف، هجر و مصر در داستان های مختلفی از انبیا الهی به شکل مستقیم و صریح بیان شده است. چنانچه در مکان یابی برخی واژه های ناظر بر اسم مکان یا شهر در قرآن کریم دو گونه شناسی وجود دارد: نخست؛ در مکان یابی مصرح، اطلاعات جغرافیایی تاحدودی مستقیم و با ذکر نام مکان مورد نظر به تعیین آن می پردازد. دوم؛ مکان یابی مبهم، اشاره به مکان و موقعیت جغرافیایی به صورت واضح صورت نگرفته است.
مولف کتاب «ماهیت علوم قرآن» تصریح کرد: در مورد سرزمینی به مانند مصر با یک درجه اطمینان بالایی می توان گفت همان سرزمین مصری هست که ما می شناسیم و قرآن نیز به صورت واضح از آن یاد می کند اما در برخی موارد برای تعیین مکان اختلاف و دچار مناقشه می شویم به مانند آیه ۲۰ از سوره قصص که گفته نمی شود شخصی که به نزد حضرت موسی می آید و حامل پیغام است از چه موقعیت مکانی و جغرافیایی به سوی وی عزیمت کرده است.
پاکتچی خاطرنشان کرد: نکته مهم اینجاشت که به طور حتم قرآن تعمداً نامی از شهر یا موقعیت مکانی نیاورده است. چرا که هر دو گونه شناسی و نوع پرداخت قرآن از برای بیان هدفی ارائه شده است.
مفهوم جهات جغرافیایی در قرآن
قرآن پژوه و استاد دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: جهات جغرافیایی ذکر شده در قرآن به صورت مبهم بیان شده است. همانگونه که به نمونه های آن خواهیم پرداخت: قرآن در آیه ۱۶ از سوره مریم هنگامی که به موقعیت حضرت مریم(س) و قصه یِ وضع حمل ایشان می پردازد، می فرماید: درون مکانی که زندگی می کرده برای وضع حمل به یک جایی منتقل شده است اما اشاره یا توضیحی نمی دهد.
در ادامه وی به قصه بعثت حضرت موسی(ع) اشاره و بیان کرد: نمونه آیه ۴۴ از سوره قصص نیز با پرداخت و نوع مواجهه خویش از ارائه شان نزول امر الهیی بر حضرت موسی در کوه طور اینگونه فرمان می آید که ای موسی(ع) به سمت غربی موقعیت مورد نظر حرکت فرما و مبدا محاسبه برای ما مشخص نیست. همچنین موضوع مورد اشاره به ماجرای ذوالقرنین نیز در قرآن با تعابیری همچون «سفر غربی و سفر شرقی» نشان می دهد، نوع پرداخت قرآن در بیان رخدادها و وقایع تاریخی کاملا متفاوت عمل کرده است.
نقص پرداخت مفسرین کلاسیک در مواجهه با قواعد اسلوبی قرآن
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) عنوان کرد: به طور کلی قرآن کریم در پی ارائه و بیان هدفی دست به پرداخت های بیان تاریخی می زند. گاهی به دلیل تعین زدایی با هدف ترسیم قاعده کلی از مصادیق معین فاصله گرفته و گاهی نیز با هدف ایجاد لمس و رابطه عاطفی مخاطب با رخداد و واقعه تاریخی به دنبال تعین گرایی است. مسئله مهم این است تا بدانیم توجه به قواعد و عناصر اسلوبی در تفسیر به ما کمک فراوانی می کند.
وی با انتقاد از سبک تفسیرهای سنتیِ مفسیرین کلاسیک در پرداخت به اسلوب قرآنی در بیان تاریخ، خاطر نشان کرد: برخی از مفسرین کلاسیک متاسفانه با استفاده از روایات سعی کرده اند یک تعین تازه ای بر اسلوب ابهام رغم زنند و از این قواعد پیروی نکرده اند. چرا که قرآن به دو شکل «اسلوب ابهام» و «اسلوب صراحت» در راستای بیان اهداف تعین گرایانه کلی و جزئی مسائل تاریخی را فرمول بندی می کند.
مدیر گروه نشانه شناسی فرهنگستان هنر ایران اظهار کرد: قرآن فارغ از تعین گرایی و تعین زدایی به دنبال کاشت ارزش گذاری در دل مفاهیم گام برمی دارد. به عنوان مثال بافت اسلوبی در بیان جهات جغرافیایی(شرق – غرب) قرآن به منظور بیان موضوع ارزش گذاری به روایت حوادث می پردازد. به بیانی دیگر، گاهی جهات جغرافیایی بار ارزشی دارند. جهات در موقعیت «شمال» برای بیان نحسی و «جنوب» به عنوان امری میمون و مبارک آمده است. همانگونه که دادن کتاب یا نامه عمل به دست «راست» بازنمایی مفهوم رستگاری و گرفتن نامه به دست «چپ» بازتولید معنای هلاکت را در ذهن تداعی می کند.
گونه شناسی سکانس روایات در قرآن و تورات
رئیس حلقه نشانهشناسی فرهنگستان هنر تهران بیان کرد: پیرفت یا سکانس روایت و تجمیع رخدادها در مسئله اسلوب شناسی از اهمیت بالایی برخوردار است. اجزاء و عناصری که به مانند حلقه های زنجیری یک روایت تاریخی را پدید آورده اند، نیازمند نسبت سنجی هستند. لزوما نمی توان داستان های تاریخی متصل به هم (روایت خطی و زنجیره وار) یا منفک از هم را به روند توالی تاریخی رخدادها نسبت داد.
وی با اشاره اینکه قرآن و تورات در نوع پرداخت تاریخ یک تفاوت کلان دارند، افزود: قرآن کریم با در نظر گرفتن اینکه در پی چیست و چه می خواهد بگوید؟ دست به تقدم و تاخر شکل پرداخت روایات و حوادث تاریخی می زند. چینش ها در قرآن متنوع است برخلاف تورات که بخش های تاریخی آن در امتداد انگاره های زنجیره ای شکل، متصل و خطی کنار هم قرار گرفته است.
پاکتچی بیان کرد: در مواردی که قرآن چند روایت را کنار هم قرار داده است الزاماً به معنای روند توالی تاریخی رخدادها نیست و نمی توان چنین نتیجه گرفت. درست به همین دلیل با یک داستان واحد و پیرفتهای استاندارد در قرآن مواجهه نیستیم چراکه، هریک از حوادث و وقایع تاریخی در قرآن برای بیان اهداف متفاوتی هستند. در پی برآیند قطعات داستانی نتیجه و ربط منطقی حاصل خواهد شد.
مفسرین کلاسیک قطعات قرآن را به شکل پازل به هم متصل می کردند!
مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع) بیان کرد: مفسرین در شیوه تفسیری کلاسیک، به دنبال این هستند با اتصال تمام قطعات مختلف و مشابه روایت تاریخی قرآن به نقشه پازل کلی آن دست یابند! مدل و الگویی که بیشتر در تورات می توان چنین کاری کرد. اما اسلوب معنایی و گزارش قرآن از رخدادهای تاریخی الزاماً پیرفتی و زنجیره ای نیست.
پاکتچی خاطر نشان کرد: البته ساختار پیرفت به دنبال تصویرسازی تاریخی هست. لذا برخی از ساختار و بافت پیرفتی مانند قصه حضرت یوسف در قصص قرآنی و یا داستان های سه گانه اصحاب کهف – موسی و عابد و داستان ذوالقرنین از یک روند پیرفتی پیروی می کنند و امکان ارائه تصویر کامل از آن وجود دارد. ما نهایتاً در مقام مفسر باید به دنبال نوعی گونه شناسی دیگری از چینش باشیم تا به نیت و ماهیت واقعی تعابیر باشیم.