خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

فسادها و تقلب‌های انتخاباتی حقوق زنان افغانستان را پایمال کرد/ برخی از زنان مجبور به پذیرش فسادهای رایج شدند

آسیب‌شناسی جایگاه زنان افغانستان در 20 سال اخیر؛

حضور زنان و کارکردهای آنان در جامعه امروز افغانستان بحث مهم این روزهاست و رسیدن به آن بدون آسیب‌شناسی وضعیت زن و حقوق زنان در حکومت جمهوری ناکام است. در میزگردی تخصصی با حضور «ضیاگل رضایی»(فعال سیاسی و عضو شورای مصالحه ملی)، «بتول محقق»(فعال فرهنگی اجتماعی کابل)، «خدیجه کریمی»(فعال فرهنگی اجتماعی مزار شریف) و «معصومه صابری»(پژوهشگر و مدرس دانشگاه) به آسیب‌شناسی جایگاه زنان در بیست سال اخیر افغانستان و بررسی وضعیت زن در جامعه امروز پرداخته ایم.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حضور زنان و کارکردهای آنان در جامعه امروز افغانستان بحث مهم این روزهاست و رسیدن به آن بدون آسیب‌شناسی وضعیت زن و حقوق زنان در حکومت جمهوری ناکام است. در میزگردی تخصصی با حضور «ضیاگل رضایی» (فعال سیاسی و عضو شورای مصالحه ملی)، «بتول محقق» (فعال فرهنگی اجتماعی کابل)، «خدیجه کریمی» (فعال فرهنگی اجتماعی مزار شریف) و «معصومه صابری»(پژوهشگر و مدرس دانشگاه) به آسیب‌شناسی جایگاه زنان افغانستان در ۲۰۰سال اخیر و بررسی وضعیت زن در جامعه امروز افغانستان پرداخته ایم.

حقوق زنان افغانستان تحت تأثیر فسادها و تقلبات انتخاباتی قرار گرفت

چرا کارکردهای بیست ساله نظام گذشته در حوزه زنان با روی کار آمدن طالبان از بین رفت؟

ضیاگل رضایی: آنچه می‌تواند یک جامعه، نظام و سیستم را از هم بپاشد و به این وضعیت برساند تعارض با اصول و عدول از اصول است. بگذریم از نقش جامعه جهانی، کشورهای منطقه، کشورهای همسایه و وضعیت تعامل و انسجام ملی. هر زمان در جامعه‌ای معارضه‌ی با اصول و ارزش‌ها شکل بگیرد آن جامعه با فروپاشی روبه‌رو می‌شود. نظام جمهوریت اصولی دارد که براساس مردم‌سالاری و دموکراسی بنا شده است. اساس نظام جمهوری دموکراتیک‌بودن آن است و پایه‌ی نظام دموکراسی رأی و حضور و مشارکت مردم است. اگر این مسئله با مشکل مواجه شود تمام مسائل با مشکل مواجه می‌شوند.

میزگردآسیب‌شناسی جایگاه زنان افغانستان در 20 سال اخیر

مشکل از اولین انتخابات‌ شروع شد. هرچه انتخابات داشتیم، غیراصولی و مغایر با اصول دموکراسی بود. تعلقات و اعمال نفوذها در آن زیاد بود. هرچه هم به سمت آخر نزدیک شدیم اصول بیشتر نقض شدند. در انتخابات پارلمان آخر و ریاست جمهوری آخری، پایه‌ها، اصول و ارزش دموکراسی از بین رفت. یعنی چیزی را که آرا و نظر مردم باید تعیین می‌کرد، سیستم نامناسب، فسادها و تقلبات تعیین کرد؛ آنچه از صندوق‌ها برآمد خواست و رأی مردم نبود، معارض با خواسته‌های مردم بود. از همین‌جا می‌توانیم بگوییم پایه‌های دموکراسی نقض شدند و به سوی سقوط رفتیم که شیب آن را تحولات تعیین کرد.

بنابراین، بزرگترین ضربه را نظام جمهوری تحمل کرد، با برگزاری انتخابات ناشفاف، ناموفق و غیر اصولی. همین‌جا بود که حکومت‌های روی کارآمده از این انتخابات بسیار متزلزل بودند و نتوانستند مشارکت و رضایت مردم را در داخل کشور تأمین کنند.

عدول از اصل دموکراسی و نظام دموکراتیک مسئله‌ای بود و حقوق زنان هم در همین مسئله قرار گرفت. البته با تمام نواقصی که در نظام جمهوری و پیش از آن بود مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و حقوق آنان به رسمیت شناخته شده بود. یعنی از لحاظ قانونی هیچ مشکلی با حقوق و آزادی‌های زنان نداشتیم. کسی نمی‌توانست یک منع قانونی پیش پای زنان بگذارد و آنها را مجبور به انزوا و حذف کند. شما می‌بینید زنان در سمت‌های بلند سیاسی حضور داشتند هرچند آن جایگاه شایسته قدرت را نداشتند و به آن قسمی که شایسته زنان بود و باید حضور فعال‌تر، بیشتر و مناسب‌تر می‌داشتند، نداشتند. به‌هرحال، از لحاظ قانونی هیچ‌گونه منعی نداشتند و به لحاظ حقوق بشری و کرامت انسانی برابری زن‌ها با مردها در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان به رسمیت شناخته شده است.

فمینیست‌ها و مدافعان حقوق زنان بسیاری از رسم و رسوم مردم افغانستان را زیر پا گذاشتند

 با نگاهی کلی حضور زنان را در نظام گذشته افغانستان چگونه ارزیابی می کنید؟

بتول محقق: اگر تاریخ افغانستان را نگاه کنیم خواهیم دید در این ۲۰ سال پیشرفت‌های زیادی را در عرصه زنان داشتیم. قبل از آن در تاریخ عبدالرحمان، امان‌الله، ظاهرشاه و داکتر نجیب دیدیم همه حقوق زنان فقط در حدی بود که داخل کاغذ تحریر شود و جنبه عملی نداشت. بعد از کنفرانس سال ۲۰۰۱ در شهر بُن آلمان این روزنه باز شد که زنان افغانستان جایگاه خود را پیدا کنند و تا جایی هم پیدا کردند.

میزگردآسیب‌شناسی جایگاه زنان افغانستان در 20 سال اخیر

نمی‌توانیم بگوییم این‌ها همه ظرفیت‌ها را توانستند استفاده کنند. اگر بگوییم حتما همه زنان ما از نظر فرهنگی، تحصیلی، اجتماعی و کرامت انسانی در جایگاه خود قرار گرفتند کاملاً اشتباه است. ما فقط می‌توانیم بگوییم این‌ها در کابل و تاحدی در شهرهایی مثل ولایت‌های مرکزی در یک جایگاه‌هایی قرار گرفتند، اما خیلی از جاها در شهرهای اطراف (با توجه به این‌که بیشتر کمک‌های بین‌المللی در شهرهای اطراف توزیع می‌شد) به جایگاه‌های خاص خود نرسیدند. شما در داخل افغانستان دیدید زن‌ها حق تحصیل و مشارکت سیاسی و شرکت در کارهای فرهنگی را نداشتند.

از نظر من جمهوریت نامش آمده بود، اما مردم ما و شما با توجه به فرهنگ سنتی مردسالارانه، پذیرش حضور فعال زنان در جامعه را نداشتند. اعتقاد فرهنگ سنتی این است که زن‌ها فقط می‌توانند برای فرزندآوری خوب باشند و مادر خوبی در داخل خانه باشند. تشکل‌های مختلف حقوق بشری سازمان یافت، وزارت زنان شکل گرفت، اما نمی‌توانیم بگوییم: چون خانه‌های امن و وزارت زنان وجود داشت خانم‌های ما از همه حقوق خود برخوردار بودند.

کارکرد نهادها و سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق زنان را در این چند سال چه‌طور می‌بینید؟

بتول محقق: سازمان‌های مختلفی وارد افغانستان شدند به خصوص گروه‌های فمینیستی که از تساوی حقوق زنان و مردان صحبت می‌کردند. فمینیست‌ها گفتند: ما داخل افغانستان حقوق و برابری جنسیتی برای زنان می‌آوریم. این در صورتی بود که برخی از زنان ما فرهنگ پذیرش برابری جنسیتی را نداشتند و معضلات زیادی در خانواده‌ها به وجود آمد. یکی از این‌ مشکل‌ها طلاق‌ بود. خیلی از خانم‌ها چون فرهنگش را نداشتند و مدافعان حقوق زنان چون براساس جامعه جهانی و تفکرات خود از دیگر کشورها وارد افغانستان شده بودند، بسیاری از عنعنات و رسوم ما و شما را زیر پا گذاشتند.

سازمان‌های مدافع حقوق زنان فرهنگ‌سازی‌هایی کرد و اجازه داد زنان حق خود را بشناسند و از حقوق تعریف‌شده‌شان دفاع کنند، اما بعضی از این حقوق‌های تعریف شده با عنعنات و عرف و فرهنگ اسلامی ما و شما سازگار نبود و تا جایی هم ضربه‌هایی را زد. با این حال، مشارکت سیاسی را به زنان داد و خیلی از زنان ما در پارلمان شرکت کردند و در خیلی از مناطق به عنوان والی و معلم کار کردند. این برای ما، به خصوص برای من که من یک زن و مدافع حقوق زنان هستم مهم بود.

بعد از آمدن جامعه جهانی و مدافعان حقوق زنان، خانم‌ها هم تا جایی از حقوق خود آشنایی پیدا کردند و توانستند جاهایی که واقعاً فشار زیاد بود به مراجع قضایی، سازمان‌های حقوق بشر و حقوق زنان مراجعه و از حق خود دفاع کنند. تا این‌جا خیلی خوب بود، ولی تنها ۳۰ درصد خانم‌ها از این امکانات و حقوق‌ها برخوردار بودند.

خانه‌های امن پر از زنان شده بود، چون آگاهی‌دهی مناسبی انجام نمی‌شد

 عملکرد نهادهای مرتبط با حوزه زنان در شهرها و روستاهای افغانستان در نظام گذشته را چگونه ارزیابی می کنید؟

خدیجه کریمی:ما در هر جامعه‌ای یک سیاست‌گذاری داریم به خصوص در حوزه زن و خانواده، اما در افغانستان چیزی به عنوان سیاست‌گذاری حس نکردم. دولت باید سیاست‌گذاری خاص در حوزه زنان و خانواده می‌داشت که نداشت، یا اگر داشت مناسب نبود و تطبیق نشد.

میزگردآسیب‌شناسی جایگاه زنان افغانستان در 20 سال اخیر

آزادی زنان و حقوق زنان جدای از سیاست‌گذاری است. این سیاست‌گذاری به معنای واقعی‌اش انجام نشد و شاید اگر از طرف غربی‌ها هم نظر به واقعیت‌های جامعه سیاست‌گذاری می‌شد امروز وضع زنان افغانستان این نبود. من وقتی به اطراف سفر کردم احساس نمودم حقوق زن در اطراف اصلا رعایت نمی‌شود و خانم‌ها به شدت به همان حقوق بومی یا حقوق ۲۰ – ۲۵ سال پیش برقرارند. دلیلش این بود که خارجی‌ها تمام پروژه‌های خود را در مناطق شهری تطبیق می‌دادند.

پروژه‌های مقطعی و مؤسسات داشتیم، حمایت از زنان داشتیم. حقوق بشر جداگانه برای منع خشونت علیه زنان فعالیت می‌کرد، اما همین فعالیت هم ناشیانه عمل می‌شد. چون جامعه ما سنتی بود، اما این‌ها که آمدند می‌خواستند یک فضای مدرنیته را در دنیای سنتی تحمیل کنند و تعارضات بین این‌ها ایجاد ‌شد. ما مؤسسه woman for woman‌ را در مزارشریف و کابل داشتیم. خانه امن در شهرهای مرکزی و حقوق بشر داشتیم، اما تطبیق حقوق بشر در همین شهرها به توسط مؤسسات ناشیانه بود. پول‌های هنگفتی هم با موضوعات زن و خانواده سرازیر می‌شد.

امروز زن افغان از لحاظ حقوق تقویت شده که حقت این است: این که مظلوم نباشی، در جامعه شرکت کنی، ولسوال باشی، نماینده باشی! حتی همین‌ها به نظر من سمبلیک و هدایت‌شده بود. با یکی از ولسوال‌های خانم که صحبت می‌کردیم به‌طور واضح می‌گفت: ما هدایت‌شده هستیم. نمی‌توانیم از این چهارچوب پا فراتر بگذاریم. یعنی استقلال نداشتند و به همین خاطر فکر می‌کنم زنان پیشرفت نکردند. طالبان هم امروز می‌آید و پسرها را می‌گذارد به مدرسه بروند، اما دختران را نمی‌گذارد و خانم‌ها هیچ کاری نمی‌توانند! چرا نمی‌توانند؟! به خاطر سمبلیک‌بودن و همین مستقل‌نبودن در طول این بیست سال است. سمبلیک‌بودن را این‌ها نسل به نسل به هم آموختند.

آگاهی‌بخشی به حقوق و مسائل زنان با رویکردهای اسلامی در نظام گذشته را چطور ارزیابی می کنید؟

خدیجه کریمی: آگاهی‌دهی حقوق زنان از منظر اسلامی اگر منظور است، در دوره جمهوریت چنین آگاهی‌دهی خاصی از طرف دولت نداشتیم. آگاهی‌دهی حقوقی که خود جمهوریت و مؤسسات(همین پروژه‌ها منظورم است) و حقوق بشر داشتند بیشتر آمیخته‌ای از قانون‌های غرب یعنی فمینیسم بود که کمی روتوش‌شده بود تا جامعه سنتی واکنش نشان ندهد.

بیشتر تأکید می‌شد به اینکه زن اگر مشکلی در خانه دارد، اگر مشکل با همسر دارد می‌تواند به راحتی در همان حقوق بشر در قسمت منع خشونت علیه زنان مراجعه کند. خیلی از خانواده‌ها، کانون گرم‌شان به خاطر همین آرمان‌ها متلاشی شد. در زمان جمهوریت خانه‌های امن پر از زنان شده بود. چرا؟ چون این قانون‌ها را هضم و درک نکرده بودند. یعنی به جای بهترشدن بدتر شده بودند. آگاهی‌دهی واقعا مناسب نبود و آن‌طور که باید عمل بشود عمل نمی‌شد.

امروز طالبان می‌آید و می‌گویند حقوق زنان را می‌دهیم، اما در چهارچوب شرعی. الان شاید ۵۰ – ۶۰ درصد مردان در خانه با آمدن طالبان طالب شدند. چرا؟ چون حرف طالب را تأیید می‌کنند. خانم‌ها با حجاب کامل بیرون بیایند. ما حرفی نداریم، بیرون کار نکنند و مراکز مختلط نباشد. این‌جا یک خلائی است که خانم‌ها آن آگاهی لازم از حق واقعی خود را ندارند، یا ادعای حقوق بیشتری می‌کنند که مطابق با آرمان‌های فمینیستی است که در طول این ۲۰ سال ذره ذره در گوش خانم‌ها چکیده شده و امروز این تناقضات شدید است.

زن‌هایی که تخصص و تعهد لازم را نداشتند مجبور بودند خیلی از فسادهای رایج را بپذیرند

بسیاری معتقدند از زن در نظام گذشته استفاده سمبولیک و ابزاری شده، خانم رضایی نظر شما به عنوان شخصی که در این ساختار کار کردید چیست؟

ضیاگل رضایی: در صحبت‌های شما و خواهران بزرگوار ما به این مطلب اشاره شد که در افغانستان یک ناسازگاری بین سنت و مدرنیته پیش آمد و این ناکامی برای دستیابی حقوق زنان حاصل تعارض مدرنیته و سنت بود. درست است؟

مسئله‌ای که در افغانستان اتفاق افتاد به لحاظ اجرایی نشدن حقوق زنان یا نرسیدن زنان به جایگاه شایسته‌شان بر اساس تعارض مدرنیته و سنت نبود. چرا که مواد قانونی گنجانده در قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان مخالف اسلام نبود. اسلام هویت انسانی مساوی برای زن و مرد قائل است. برای زنان با رعایت عفت و حجاب و شئونات اسلامی مناصب بلند سیاسی، اجتماعی، علمی، فرهنگی، اشتغال و کار قائل است. شما هیچ جایی نمی‌توانید در اسلام بیاورید که اسلام به این قائل نبوده، اما در قانون اساسی که دستاورد غرب و مدرنیته بوده گنجانده شده است. ما چیزی نداریم که کشف نو و دستاورد جدید باشد و آن را به هر حال قانون اساسی جدید افغانستان برای زنان آورده باشد. اگر هویت سیاسی انسان است که اسلام برای زن قائل است. اگر هویت انسانی است اسلام قائل است. اگر کرامت انسانی است اسلام قائل است. اگر حضور سیاسی و مشارکت سیاسی است اسلام قائل است. اگر بحث کار و اشتغال باشد اسلام قائل است. پس کدام مقوله بوده که اسلام به او قائل و باور نداشته و قانون برای ما آورده است؟

این‌که چرا ما با وجود قانون به یک حضور سالم و شایسته و بی‌نقص نرسیدیم از سه عامل نشأت می‌گیرد:

یک سیستم وقتی می‌تواند به طور کامل کارآمد و نتیجه‌بخش باشد که هم در ساحت قانون‌گذاری بی‌عیب باشد و نقص نداشته باشد، هم در ساحت تطبیق و اجرای قانون و هم در ساحت نظارت. این سه مقوله همدیگر را تکمیل می‌کنند. در افغانستان منابع قانونی وجود داشت، اما نقصی که در کل نظام افغانستان و در سیستم حکومتی وجود داشت در دو قسمت تطبیق صحیح قانون و نظارت قانون بود. در این دو مرحله ما نقص داشتیم.

مگر مردان ما به حقوق خود رسیده‌اند که زنان ما نرسیده باشند. مگر مردان ما در جایگاه مناسب خود قرار گرفتند که زنان ما قرار نگرفته باشند. مگر مردان ما حق‌شان استیفا شد؟ مگر امروز جامعه مردان با مشکل مواجه نیستند؟

میزگردآسیب‌شناسی جایگاه زنان افغانستان در 20 سال اخیر

 طالبان معتقدند که حضور زنان در دوران جمهوریت نمایشی و فقط استفاده ابزاری شده و کرامت انسانی زن دیده نشده است. نظر شما در این باره چیست؟

ضیاگل رضایی: نمی‌گویم در نظام جمهوریت زنان به حق خود رسیدند. قبلا گفتم که جای بحث دارد. این مسئله از چند چیز نشأت می‌گیرد:

نبودن شایسته‌سالاری
مسئله نبودن تطبیق درست قانون
نبودن خودباوری زنان
نبودن تخصص‌گرایی و انتخاب سلیقه‌ای
جامعه مردسالار بودن افغانستان
این مردسالاری بر قانون‌سالاری در افغانستان می‌چربید. یعنی به زن‌ها اجازه مشارکت در ساحت تصمیم‌گیری نمی‌دادند. یک مقداری از این‌ها به حکومت و بعضی از این‌ها هم به خود زنان برمی‌گشت. بعضی از زنان در جاهایی قرار می‌گرفتند که واقعا تخصص و تعهد لازم را نداشتند. وقتی ضعف کاری و علمی داشتند مجبور بودند خیلی از فسادهای رایج را بپذیرند، خیلی از ذلت‌ها و ناحقی‌ها را بپذیرند؛ اما نادیده گرفته نمی‌شود که زنان موفق و شایسته‌ای هم بودند که واقعا بدون فساد کار می‌کردند. این زنان شایسته بودند و همان‌طور که مردان شایسته ابراز حقشان بر باد رفته، زنان شایسته هم حقشان بر باد رفته.

همان‌قدر که زنان در زمان جمهوریت آسیب دیدند در زمان حکومت تحریک طالبان چندین برابر آسیب دیدند. طالب مدعی است حضور زنان سمبلیک بوده و سوء استفاده شده است؟ می‌گویم: همه موارد نبوده، من خودم شاهد هستم. زنان بسیاری را می‌بینیم که شایسته و قاطع بودند، سمبلیک هم نبودند و دچار فساد هم نشدند. طالب که اکنون مدعی حقوق اسلامی و کرامت زن است چه حقی به زن داده است؟ آن زن بدبخت دیروز که می‌رفت سرپرست خانواده بود، شوهرش و پسرش و برادرش در جنگ با طالبان توسط طالب کشته شد، امروز به خفت و گدایی افتاده. این چه‌طور اسلامی است؟ همین گوشه‌ای که اسلامِ طالب برای زن آورده، برای من نشان دهید که کجا تطبیق شده؟ زن به کدام حق خود رسیده؟ آیا زن امروز ما کرامت انسانی، حق مشارکت سیاسی، حق مشارکت اجتماعی، حق تحصیل و حق کار دارد؟

منبع شفقنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.