شیخ صدوق یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهلبیت(ع) و از شاخصترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد و به سفارش امام زمان(عج) کتابی درباره افرادی که عمر طولانی داشتهاند، نوشت و نام آن را «اکمالالدین و اتمام النعمه» گذاشت.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پانزدهم اردیبهشتماه در تقویم کشور ما به نام روز بزرگداشت شیخ صدوق نامگذاری شده است.
شیخ صدوق یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهلبیت(ع) و از شاخصترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت صرف کرد.
به مناسبت فرا رسیدن این روز، با نگاه به کتاب «پای درس علما» تألیف حجتالاسلام محمدتقی صرفیپور مروری کردهایم بر زندگانی بابرکت این عالم بزرگ جهان تشیع و اسلام که تقدیم مخاطبان میشود.
در کتاب پای درس علما تألیف حجتالاسلام محمدتقی صرفیپور درباره ولادت محمدبن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق آمده است که پدرش ابنبابویه خدمت ابوالقاسم بن روح، نایب خاص امام عصر(عج) رسید و نامهای برای امام عصر(عج) نوشت و در آن نامه از حضرت خواسته بود که در حق او دعا نماید تا خدا به او فرزندی عنایت فرماید: چون نایب خاص حضرت جواب نامه را آورد، علی بن بابویه دید که امام نوشته است: «ما درباره حاجتت دعا کردیم و به زودی خداوند دو پسر به تو عنایت میکند».
به برکت دعای امام عصر(عج) خداوند به او دو پسر عنایت کرد ابوجعفر و ابوعبدالله که ابوجعفر کنیه شیخ صدوق، صاحب کتاب «من لا یحضره الفقیه» است، ایشان در مکه، امام عصر(عج) را در خواب دید که به او امر فرمود: کتابی در باب غیبت ما بنویس و عمر معمرین(افرادی که عمر طولانی داشتهاند) را در آن بیاور، شیخ صدوق این کتاب را نوشت و نام آن را «اکمال الدین و اتمام النعمه» گذاشت.
شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد و در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیتهای عملی و اخلاقی فرا گرفت.
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یکسو، و تیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوقالعاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قلههای بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آنها را به حافظه بسپارد.
تعداد استادان شیخ صدوق از دویست نفر متجاوز است، از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده میتوان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده کتاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد و از مهمترین آثار شیخ صدوق میتوان از کتاب «من لا یحضره الفقیه»، «عللالشرایع»، «کمالالدین و تمامالنعمه»، «الخصال»، «اَلامالی» و «عُیون اخبار الرضا» نام برد.
وی در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمعآوری آنها تلاش فراوان میکرده است و احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دستهبندی و برای هر موضوع، باب جداگانهای باز میکرد.
یکی از رویدادهای بسیار مهم سیاسی و اجتماعی زمان شیخ صدوق که آثار و عواقب آن دامنگیر بشریت گردید، قطع رابطه ظاهری امت اسلام با امام مسلمانان و فاصله افتادن بین مردم و رهبر معصومشان بود.
پس از شهادت امام حسنعسکری(ع) در سال ۲۶۰ هجری غیبت صغرای امام زمان(عج) آغاز گشت و تا سال ۳۲۹ هجری ادامه داشت در طی این مدت افرادی بین آن حضرت و مردم به عنوان نائبان خاص رابطان امام با مردم بودند.
شیخ صدوق در اوائل نیابت سومین نائب، حسین بن روح در حدود سال ۳۰۵ دیده به جهان گشود؛ بنابراین تا سن ۲۳ سالگی در زمان غیبت صغری میزیسته و دوران نیابت دو نفر از نواب خاص امام زمان(عج) را درک کرده است که این خود از عوامل مؤثر در پیشرفت و تکامل علمی و خصوصاً معنوی صدوق بوده و توانسته خود را به بلندترین قلههای نورانی علم معنویت برساند.
شیخ صدوق از کسانی است که برای جمعآوری احادیث امامان معصوم(ع) به مسافرتهای بسیار رفته است در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده خود نیز به تدریس و بحث میپرداخته است، صدوق برخی از کتابهای خود را در این سفرها تألیف کرده است که از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.
شیخ صدوق به دعوت صاحب بن عباد نخستوزیر دولت آلبویه در زمان رکنالدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داده و به تدریس فقه و احادیث اهلبیت(ع) مشغول گردید و سرانجام پس از عمری تلاش و تحقیق در سنگر علم و فرهنگ اسلامی، در سال ۳۸۱ قمری در ۷۵ سالگی دعوت پروردگار خویش را لبیک گفت و در جوار رحمت بیمنتهای او جای گرفت.
وفات او در شهر ری اتفاق افتاد و با این حادثه عظیم و تأسفبار، غبار غم سراسر عالم تشیع را گرفت و عاشقان مکتب اهلبیت(ع) در میان اندوه و اشک، پیکر مطهر وی را تشییع کردند و در نزدیکی مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپردند آن محل اکنون نیز با نام «ابن بابویه» زیارتگاه مسلمانان است.
گرچه در طول تاریخ همواره این آرامگاه مورد احترام شیعیان بوده است ولی با حادثهای که در حدود ۱۹۰ سال قبل اتفاق افتاد، عظمت و اعتبار صدوق در نزد زائران حرمش بیشتر معلوم شد و ارادت آنان نسبت به وی دو چندان گشت که شرح آن واقعه مطابق نقل روضاتالجنات دیگر کتب تاریخی به اینگونه است.
در یکی از سالها باران زیادی بارید که بر اثر آن اطراف مزار شریف شیخ صدوق فروکش کرد و شکافی در کنار آن پدید آمد، مؤمنان در پی اصلاح برآمدند، هنگام خاکبرداری به سردابی که جسد شیخ در آن مدفون بود، رسیدند.
وقتی که به سرداب وارد شدند جسد را سالم یافتند آثار رنگ حنا هنوز بر ناخنهای وی باقی بود، این خبر در سطح تهران پیچید تا آنکه سلطان وقت یعنی فتحعلی شاه قاجار نیز از آن مطلع گشت و دستور داد تا سرداب را نپوشانند که خواهان در محل حاضر شدند جمعی از علما و سران مشاهده کردند، سپس دستور دادند تا سرداب را بپوشانند و بنای ساخته شده بر قبر را تجدید کردند.