نخستین کرسی از سلسله کرسیهای ترویجی «علامه طباطبایی، حکمت عملی و علوم انسانی» با عنوان «تقریر علامه طباطبایی از اختیاری بودن اراده با توجه به نظریه ادراکات اعتباری» شامگاه ۲۴ خردادماه برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بحث اعتباریات علامه طباطبایی یکی از مهمترین نوآوریها و تأثیرگذارترین مسائل در فلسفه علامه در علوم انسانی است. علامه علاوه بر اینکه اعتباریات را در اصول فلسفه و روش رئالیسم و در المیزان مطرح کرده است رساله مستقلی هم در این باره نوشته است. علامه در بخشی از اعتباریات تحت تأثیر اندیشههای مرحوم ملاحسین غروی کمپانی بوده و جرقه اصلی را از اندیشه او گرفته است.
نخستین کرسی از سلسله کرسیهای ترویجی «علامه طباطبایی، حکمت عملی و علوم انسانی» با عنوان «تقریر علامه طباطبایی از اختیاری بودن اراده با توجه به نظریه ادراکات اعتباری» شامگاه ۲۴ خردادماه برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین محمد حسینزاده، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در این نشست، گفت: یکی از نوآوریهای مرحوم علامه طباطبایی بحث ادراکات اعتباری و نقش آن در تبیین کنشهای انسانی است؛ وقتی در موضوع اراده کار میکردم متوجه شدم علامه از این نظریه در تبیین جدیدی از اختیار استفاده کردهاند و برای اینکه این نوآوری را معرفی کنم ابتدا باید زمینه و احساس نیاز علامه برای بهکارگیری نظریه اعتباریات در این بحث هم روشن شود.
وی افزود: آیا علامه صرفا دنبال استفاده از بحث اعتباریات در اختیار بوده یا گرههایی دیده است که این گرهها با توضیحات و تبیینات حکمای پیش از خود حتی ملاصدرا قابل گشایش نبوده و حتی سعی کرده با نظریه اعتباریات این گره را باز کند؟ تبیینی که ملاصدرا و خیلی از فلاسفه از مسئله اختیار ارائه کردهاند، در بحث تکلیف و توجیه و تبیین تکلیف و تبیین استحقاق مدح و ذم و عقوبت و پاداش، یکسری پیامدهایی دارد که به خصوص از منظر دینی قابل قبول نیست.
حسینزاده بیان کرد: مثلا ملاصدرا در تفسیر قرآن بیان کرده است که اگر کسی مانند فخررازی این سؤال را بپرسد که کارهایی که ما انجام میدهیم ناشی از انگیزهها و انگیختههایی است که از بیرون بر ما القا میشود و ما از انگیزههایی که محرک آن در بیرون از ماست برانگیخته شده و کارهای خودمان را انجام میدهیم. لذا عقاب و مجازات چه تبیین و توجیهی دارد؟
ملاصدرا در پاسخ به آن میگوید ما مانند معتزله نیستیم که قائل به استحقاق عقاب و مدح و ذم باشیم و بخواهیم مجازات را انسانی تبیین کنیم، مجازات بروز و ظهور متحویات نفس انسانی است که در در روز قیامت به صورت تجسم اعمال بروز و ظهور خواهد یافت. اعمالی که ما انجام میدهیم چنین نیست که موجب عقاب یا پاداش ما شوند، بلکه معرفات هستند، یعنی از این اعمال ما کشف میشود که ما چه باطنی داریم و از این باطن چه چیزی بروز و ظهور مییابد.
شاکله انسان علت تامه بر افعال او نیست
حسینزاده بیان کرد: علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِیلًا» این نکته را مطرح کرده است که تأثیرگذاری شاکله بر اعمال انسان به نحو علیت تامه نیست؛ ملاصدرا گفته است ذات انسان مظهر تجلی اراده است و اراده انسان فعل نفسانی است و به علت بیرونی منتهی نیست؛ مرحوم علامه این را نمیپذیرد که سرشت و ذات او موجب اراده و افعال ارادی به نحو علت تامه شود و به صراحت گفته است اگر ذات انسان را علت تامه افعال او بدانیم پیامد آن اعمال جبری خواهد بود.
وی تصریح کرد: علامه با نظریه ادراکات اعتباری، تبیینی از اختیار ارائه میدهد که برخلاف فلاسفه مسلمان، صحت فعل و ترک را بتواند نشان دهد؛ یعنی ضرورت را قبول کند ولی بر خلاف کسانی مانند ملاصدرا، امام، خواجه نصیر و ابن سینا و … تبیین از اختیار تبیینی است که نسبت انسان را به دو طرف فعل و ترک به نحو مساوی قرار دهد. یعنی اختیار به معنای انتخاب انسان باشد ولی شاکله و ساختار او به سمت یک طرف سوق داده شود ولی این سوق دادن فعل را متعین نکند. علامه از نظریه ادراکات اعتباری استفاده کرده است که تا تقریری از اختیار بدهد که امکان عمل کردن به گونه دیگر هم برای انسان فراهم باشد ولی ملاصدرا معتقد است انسان وقتی در سلسله علل قرار گرفت، به گونه دیگری نمیتواند عمل کند.
اعتبار کردن باید در انجام امور
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، بیان کرد: علامه طباطبایی معتقد است انسان وقتی قصد دارد کاری انجام دهد بعد از تشخیص مفسده و مصلحت آن، «بایدی» را اعتبار میکند و تا این باید را اعتبار نکند اراده از نفس انسان نشئت نمیگیرد، ایشان مثلا آب خوردن را مطرح کرده است یعنی اگر ما تشنه شویم احساس تشنگی ما را به این قضاوت عقلانی سوق میدهد که برای رفع آن باید آب بخوریم. این «باید» جزء سلسله علل صدور اراده قرار میگیرد و این «باید» که رخ داد اعضا و جوارح به دنبال آن حرکت کرده و دنبال خوردن و تهیه آب میرود.
وی افزود: در تبیینی که فلاسفه قبل از علامه ارائه کردهاند، این باید ضروری است و همین ضرورت ثابت سبب شده تا فعل متعین شده و از تساوی بیرون بیاید؛ علامه میگوید این باید در سلسله وقوع فعل ارادی، حقیقی نیست بلکه بایدِ اعتباری است و چون اعتباری است در نفس الامر، فعل متعین نشده ست.
استاد حوزه علمیه گفت: مثلا دیگر اینکه مثلا کسی در ارتفاع روی بند قرار گرفته و یک راه هم بیشتر ندارد و آن اینکه از روی طناب به پایین پرت شود، علامه معتقد است که این فرد با اراده و اختیار پرتشدن از روی طناب را اختیار میکند ولی یک راه هم بیشتر ندارد. علامه در تحلیل کنشهای انسانی، کارکرد باید اعتباری را در این میداند که یک کاری هم از روی ضرورت انجام شده هم در مقام نفس الامر، فعل به گونهای است که انسان میتواند به گونه دیگری عمل کند. اگر سرشت انسان به گونهای باشد که او را به سمتی سوق دهد و فرد هم مجبور باشد عملی را که مقتضای شاکله او هست انجام دهد، فعل در واقع و نفسالامر متعین میشود و از اختیار خارج است.
فقدان پیشینه و معناشناسی
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد غفاری، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به عنوان ناقد به اشکالات ساختاری مطالب وی که در قالب یک مقاله منتشرشده است پرداخت و گفت: پیشینه در هر تحقیق پژوهشی جزء ضروریات است همچنین در هر پژوهشی، معناشناسی ضروری است و نباید آن را دست کم گرفت و به اطلاعات مخاطب اعتماد کرد؛ مخاطبان یکدست نیستند و ممکن است سوء تفاهمی بین ما و مخاطب در این زمینه رخ دهد.
وی افزود: نکته دیگر در خصوص شان نزول نظریه اعتباریات علامه طباطبایی که خوب بود در بخشی از نوشته به آن اشاره میشد همچنین تبیین ارتباط اعتبار و حقیقت در مقاله انجام نشده است و این غیر از معناشناسی اعتبار است. ارتباط اعتبار و حقیقت در کلمات علامه به صورت جدی مطرح شده است و اگر این مسئله مدنظر قرار میگرفت آقای حسینزاده، چه بسا در برخی از نکاتی که مطرح کردند تجدیدنظر میکردند.
برداشت نادرست از نظریه علامه
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به برخی مشکلات محتوایی، اضافه کرد: به نظر بنده، تلقی علامه طباطبایی، تلقی متفاوتی از آن چیزی است که در بیانات آقای حسینزاده مطرح شده است، ایشان آورده که رویکرد علامه درباره اختیار رویکرد سازگاری بین اختیار و ضرورت علی و معلولی است، ولی در برخی آثارش اختیار را در فضای ناسازگارانه تلقی کرده است.
غفاری گفت: اولا اگر تلقی شما از علامه درست باشد برای خواننده مطلب شما این پرسش ایجاد میشود که آیا نظر علامه در آثار متاخر خود تغییر کرده است؟ اثبات چنین چیزی نیازمند قران زیادی است و صرفا با یافتن چند عبارت از علامه نمیتوان آن را اثبات کرد. عباراتی از علامه وجود دارد که الزامی به رویکرد ناسازگارانه وجود ندارد یعنی اختیار تبیین شده آن هم به گونهای که با تبیینات علی و معلولی هم سازگار است.
رویکرد سازگارگرایانه علامه
وی افزود: استناد اصلی آقای حسینزاده به این نکته است که امکان الطرفین در صحنه اختیار از منظر علامه، مساوی باقی مانده است، ولی بنده معتقدم این برداشت نادرست است؛ اولین دلیل عبارت خود علامه طباطبایی است؛ ایشان بعد از بحث تساوی بین فعل و ترک، تفسیر و تصریح کرده است که با وجود علم و حسن بالذات فعل، امکان فعل و ترک صرفا به صالح بودن انسان برای فاعلیت تفسیر شده است و ما عین این عبارت از علامه را در نهایه الحکمه داریم. ایشان معتقد است اختیار تفسیری دارد که سازگار با ضرورت علی و معلولی است ولی تصریح کرده که رابطه فعل و ترک با انسان رابطه مساوی است.
غفاری در پایان بیان کرد: علامه با صراحت بین فعل اجباری، اختیاری و اضطراری تفکیک کرده و رویکرد او سازگارگرایانه است؛ لذا انتساب دیدگاه ناسازگارانه را به رساله اعتباریات علامه درست نمیدانم.