حجتالاسلام محمدتقی سبحانی، رئیس بنیاد بینالمللی امامت درخصوص ملازمت رعایت توازن میان امامت بدون سیاست گفت: وقتی ما ماهیت امامت را به درستی نشناسیم و مقوله واقعی سیاست را بازشناسی نکنیم ارتباط بین این دو قطع شده و هم سیاست و هم امامت دچار اختلال میشود و هر دو از ریل خود خارج میشوند و این بزرگترین نقطه انحراف تمدنی و اجتماعی در تاریخ مسلمین است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، رئیس بنیاد بینالمللی امامت، در همایش سیره سیاسی امام رضا(ع) که از سوی دفتر قم بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی برگزار شد به موضوع «امامت بدون سیاست امت در معارف امام رضا(ع)» پرداخت و گفت: دو واژه سیاست و امامت از دیرباز در سنتها و فرهنگهای مختلف بشری به گونهای مطرح بوده است؛ امامت به معنای راهبری و هدایت حرکت یک جامعه و سیاست به معنای تدبیر امور جامعه برای دستیابی به اهداف. این دو مفهوم در شرق و غرب و دور و نزدیک وجود داشته است.
وی افزود: از پرسشهای اصلی این است که چه رابطهای میان امامت و مقوله سیاست به عنوان یک حرکت و نظام اجرا و تدبیر وجود دارد؛ این پرسش در سنت اسلامی هم از دیرباز و از دوره پیامبر(ص) هم مطرح بوده است.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت گفت: تبیین این مسئله و حل رابطه میان این دو تا حدود زیادی میتواند هم در حوزه اعتقادات، هم تاریخ اهل بیت(ع) و هم مناسبات اجتماعی زمانه کنونی بصیرت و آگاهی عمیقتری برای ما ایجاد و مشکلات اندیشهای را برطرف کند.
وی با بیان اینکه امامت از اموری است که نقطه اشتراک همه ملل و نحلههای جهانی است، گفت: مکاتب مختلف نظریات مختلفی در مورد امامت دارند و ویژگیهای حاکم از یک مکتب به مکتب دیگر متفاوت است ولی مهمتر از شرایط حاکم، ماهیت حکومت است و اساسا جنس امامت، هدایت و تامین سعادت بشر است.
سبحانی با بیان اینکه نوع انتظار از امام و رهبر جامعه نقش اساسی در تعیین ویژگیهای امام و کارکردهای او دارد، تصریح کرد: اینکه چه کسی امام باشد فرع بر این است که ما چه تعریفی از امامت و چیستی آن داشته باشیم و این چیستی به انتظار و تلقی ما از راهبری و امامت دارد و تشکیلدهنده نوع تئوری ما در مورد امامت است.
وی افزود: در تاریخ، نزاعهای زیادی در بین مکاتب در مورد امامت و رهبری وجود دارد و نقطه اصلی این نزاعها، نوع تلقی و انتظارات است، تلقی بنیادی ما از امامت و رهبری نگاه ما به سیاست را هم تعیین میکند و تفاوت بین مکاتب در تعریف سیاست هم ناشی از نوع نگاه آنها به امامت و رهبری است.
تلقی مختلف شیعیان از امامت
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه تلقی از امامت حتی در بین شیعیان هم متفاوت بوده است، گفت: مثلا فتحیه و واقفیه و اسماعیلیه و زیدیه در نظریه امامت اختلافی با شیعه اثنی عشری نداشتند بلکه در مصداق امام و شرایط امام دچار اختلاف شدند. البته برخی تلقیای از امامت ارائه میدهند که با مفهوم جامع امامت در تضاد است؛ اینها گفتند امامت یعنی سیاست و سیاست هم اداره جامعه با در دست گرفتن قدرت است همچنین گفتند امامت بدون حاکمیت نهاد قدرت بی معناست، این تعریف زیدیه از امامت بود.
سبحانی اظهار کرد: زیدیه به همین دلیل امامت امام باقر(ع) را منکر شدند و گفتند چون امام حرکتی برای کسب قدرت ندارد امام نیست. گفتند امامی که در گوشه خانه بنشیند و دعوت به شمشیر و مبارزه ندارد امام نیست، چون تلقی آنها از امامت، سیاست امور امت است و این سیاست را به معنای قدرت و حکومت ظاهری میدانند و در مقابل هم برخی گفتند سیاست به معنای تدبیر امت، بخشی از امامت نیست و امام وظیفه هدایت و تدبیر امور باطنی خلق را برعهده دارد.
نظر سنیهای ۱۲ امامی در مورد امامت
وی اضافه کرد: امروز هم در نگاههای سکولار و پارهای از روشنفکران اهل سنت و شیعه هم این حرفها وجود دارد البته کسانی هم هستند که بین خلافت ظاهری و امامت تفکیک کردهاند؛ برخیها که به سنی ۱۲ امامی مشهورند در خلافت ظاهری راه اهل سنت را میپذیرند و میگویند هر چه مردم انتخاب کنند تابع آن هستیم ولی برخی معتقدند که در مسئله امامت چون امر باطنی و روحی است فقط به ۱۲ امام تمسک داریم. الان در شبه قاره و هند افراد زیادی با این مسلک سراغ داریم یعنی بین خلافت سیاسی و امامت باطنی تفکیک میکنند.
لزوم تبیین درست ماهیت امامت
استاد سطح خارج حوزه تصریح کرد: همه اینها ریشه در مشکل اصلی دارد و مشکل اصلی در این است که وقتی ما ماهیت امامت را به درستی نشناسیم و مقوله واقعی سیاست را بازشناسی نکنیم ارتباط بین این دو قطع شده و هم سیاست و هم امامت دچار اختلال میشود و هر دو از ریل خود خارج میشود و این بزرگترین نقطه انحراف تمدنی و اجتماعی در تاریخ مسلمین است. به عبارتی سیاست بدون امامت و امامت بدون سیاست بزرگترین انحراف تمدنی در طول تاریخ اسلام است.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت اظهار کرد: وقتی به ادبیات اهل بیت(ع) بر میگردیم میبینیم هم در تعریف امامت و هم سیاست طوری سخن میگویند که نه تنها این دو ملازم هم و جداناپذیر هستند بلکه گستره و عمق امامت و سیاست هم توسعه مییابد.
وی ادامه داد: در حدود ۵ دهه گذشته مفاهیم جدیدی در ادبیات سیاسی مطرح شده که از جمله آن رهبری و راهبری در نظام مدیریت است. این دو به ظاهر یکی هستند ولی امروزه بین رهبری و راهبری فرق میگذارند به خصوص به انحراف مفهومی در طول چند قرن توجه کنیم.
سبحانی بیان کرد: همچنین سه دهه است که در ادبیات سیاسی دنیا مفهوم حکمرانی و حاکمیت مطرح شده است؛ یعنی وقتی کسی متصدی امر حکومت باشد و از طریق قانون، جامعه را به سمت اهداف مدنظر هدایت کند حکومت تحقق یافته است که شاید اهل تسنن همین تلقی را از امامت داشتند. البته امروز در ادبیات سیاسی، این مسئله را حکومت نمیدانند بلکه آن را دولت و کار دولت میدانند.
وی با بیان اینکه اگر تغییر مناسبات در جامعه به گونهای رقم بخورد که بیشترین آثار و فایده با کمترین هزینه به صورت پایدار حاصل شود حکمرانی گفته میشود، ادامه داد: امروزه چند تفاوت بین حاکمیت و حکمرانی مطرح میکنند، از جمله اینکه حکومت و حاکمیت مدیریت بر رفتار دارد ولی حکمرانی مدیریت بر اهداف دارد. حکمرانی از سطح ملت شروع میشود لذا ما دولت شهری نداریم ولی حکمرانی شهری و روستایی و حکمرانی سازمانی داریم و مقوله حکمرانی بسته به قدرت سیاسی به معنای مصطلح ندارد.
سبحانی بیان کرد: در بیانات امام رضا(ع) میبینیم مفهومی از سیاست مطرح است که رویکرد به حکمرانی آن هم در عمیقترین سطح وجود دارد که معتقدم محققان باید چندین پایان نامه برای این مسئله بنویسند.
بسامد واژه سیاست در کلمات اهل بیت(ع)
وی تاکید کرد: بدون تکلف عرض میکنم با وجود اینکه اهل بیت(ع) قدرت و حکومت نداشتند ولی از بیانات ایشان واژه سیاست آن هم به صورت پربسامد قابل استخراج است و میتوان نشان داد نگاه اهل بیت(ع) نسبت به سیاست چه بوده است. امام صادق(ع) در تعبیری نسبت به پیامبر(ص) فرمودهاند: خداوند نبی و پیامبر خودش را به بهترین ادب تادیب و تربیت کرد و وقتی پیامبر به آخرین و والاترین مرتبه ادب رسید امر دین و امت را به او تفویض کرد تا بندگانش را سیاست کند. این در حالی است که اگر سیاست به معنای اداره قدرت و دولت باشد مقدمات و تادیب و خلق عظیم لازم نیست.
استاد حوزه علمیه گفت: در زیارات هم از جمله در جامعه کبیره و زیارت امیرالمؤمنین(ع)؛ ساسه العباد تکرار شده است و ما شهادت میدهیم که امام علی(ع) و اهل بیت سفینه نجات، پایه اصلی مردم و ارکان بلاد و سیاستمدار بندگان خدا هستند. واژه سیاست هم در عربی و هم یونانی معنای عامی دارد و سیاست تدبیر همه شئون بندگان و شکوفایی ظرفیتهای درونی مردم و رساندن آنها به کمال است و چنین سیاستی نیازمند مقدمات و تادیب و خلق عظیم است.
سیاستمدار تهذیبنشده قدرت سیاست مردم را ندارد
وی ادامه داد: لذا سیاستمدار قبل از آنکه بخواهد مردم را سیاست کند باید خودش را سیاست کرده باشد. در کلمات امام رضا(ع) بارها این تعبیر آمده که بین سیاست و امامت پیوند برقرار کردهاند و فرمودهاند؛ نحن ساسه العباد.
سبحانی با طرح این سوال که آیا منظور از سیاست در کلمات اهل بیت(ع) صرفا خلافت ظاهری و اداره دولت است، افزود: اگر این باشد انبیا و اهل بیت(ع) که ساسه العباد بودند عملا در طول تاریخ کنار نشسته بودند و چنین شانی نداشتند. بنابراین جواب این است که سیاست اعم از اداره قدرت و دولت و حاکمیت است و اگر حکمرانی حقیقی را سیاست بدانیم با امامت کاملا همساز و همراه است.
سبحانی بیان کرد: کلینی در کافی نقل کرده است که راوی گفته ما در مسجد مرو بودیم و با عدهای بحث میکردیم و بحث از امامت شد و من شرح جلسه مسجد را خدمت امام عرض کردم و حضرت فرمودند: این مردم نادان هستند و در اندیشههایشان فریب خورده و مسیر را بد رفتهاند. کل تعبیر ایشان این است که نگرش عمومی از مفهوم امامت غلط است.
وی تاکید کرد: این روایت نقد ارتکاز و گفتمان و ادبیات امامت در آن دوره است زیرا ادبیات مردم، سیاست را منحصر به قدرت حاکمیتی کرده بود و تلقی آنها از امامت خلافت ظاهری بود و حضرت تلاش کردند تا حقیقت امامت را بیان فرمایند.
پیوند سیاست با هویت انسان
سبحانی بیان کرد: در نگاه امام رضا(ع) سیاست با همه ابعاد فردی، اجتماعی و هویت انسان گره میخورد و ائمه(ع) در تمام عمر و ساحات امامتی خود نقش سیاسی داشتند و ساسه العباد در تمام رفتار و راهبردها و حرکاتشان بودند و به عنوان نمونه سیاست را تحقق بخشیدند و عینیت دادند.