انسان برای بیان احساسات خود در هنگام دعا، شادی، عزا و یا نقل روایات علاوه بر سخن گفتن از حرکات صورت و بدن خود نیز برای ابراز و انتقال احساسات خود استفاده میکند. خم و راست شدن به هنگام خواندن نمازها یا متون مذهبی، ذکر خداوند و انبیا، جنباندن سر، حرکت دستها، به هوا جستن، بر سر و سینه زدن و در نهایت رقص و پایکوبی نشانههای بروز عواطف انسان است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در تعریف سماع میتوان گفت: بیان یک ذکر یا یک نام به توالی و در استمرار آن حرکات سر و دستها و به وجد آمدن و چرخ زدن به دور خود تنها یا با دیگران است. در این گفتار سعی کردهام که شور و سماع و پیشینه آن را در میان عرفا و ادیان سامی جستجو کنیم. هر چند سماع نوعی رقص است، رقصی در حضور خداوند و برای خداوند و از ابتدای آفرینش و قبل از به وجود آمدن ادیان در میان اقوام مختلف به عنوان حرکاتی برای سپاس و حرکات آیینی وجود داشته است. آن چه در مورد معنی کلمه سماع میتوان گفت، نخست آن است که به معنی شنیدن و گوش فرا داشتن به ابیات یا اصوات است و سپس سرودها و هر آواز که شنیدن آن موجب شور و شوق و جذبه گردد و شنونده را خوش آید چنان که برای این معنی شواهد بسیاری در ادبیات فارسی وجود دارد از جمله: کلیله و دمنه: سپس آن مزدور چنگ برداشت و سماع خوش آغاز نهاد یا سعدی: ترا که دل نبود عاشقی چه دانی چیست.
ترا که سمع نباشد سماع ننیوشی و سپس به معنی رقص میرسیم و دست افشاندن . چنان که اشاره شده: سعدی : من رمیده دل آن به که در سماع نیایم که گر به پای دریایم به در برند به دوشم و در اصطلاح صوفیانه و عارفانه آن به معنی وجد و حالت مشایخ در وجد و پایکوبی .و دستافشانی صوفیان منفرداً و جمعاً با آداب و تشریفاتی خاص و آوازی است که حال شنونده را منقلب گرداند سمت به سوی عشق خداوندی. پیدایش سماع تاریخ نشان میدهد از آغاز آفرینش آن روزگاران که انسان خود را شناخته و شایسته تفکر و تصمیمگیری دانسته موسیقی را نخستین انعکاس التهاب و شور و هیجان درونی خود دیده است که در خارج از وجودش تحقق یافته و موجب حالت وجد و حال و طرب و نشاط گردیده و زمانی هم حزن و اندوه. اما در عین حال اثر تسکیندهنده و آرامش با خود به همراه داشته.
و اما درباره زمان پیدایش مجلس شور و سماع اطلاع دقیقی در دست نیست لکن سماع سابقهای مذهبی داشته و از زمانهای بسیار دور در پرستشهای مذهبی و پرستشگاهها معمول بوده است و به شنودگان رقت قلب میبخشد. و قدر مسلم که در صدر اسلام سماع به آن صورت که در مجالس صوفیه برگزار شده وجود نداشته تا در سال ۲۴۵ هجری که ذوالنون مصری از زندان متوکل آزاد گردیده، صوفیان در جامع بغداد به دور او گرد آمده و درباره سماع از او اجازه گرفتند قوال شعری خواند و ذوالنون هم ابراز شادی کرد. سماع در آیات و احادیث اسلامی حسین حیدرخانی که در کتاب خود با عنوان سماع عارفان، تحقیق مبسوطی را پیرامون این موضوع انجام داده است در تصریح به وجود سماع در قرآن آیاتی از نقل میکند که هیچ کدام اشاره صریحی به این موضوع نداشتهاند از قبیل آیه میثاق که میفرماید:
«الست بربکم؟» همه ارواح مستغرق لذت آن خطاب شدند و چون در این عالم شنودند در حرکت و اضطراب آمدند. جایگاه سماع و سابقه آن در دیگر ادیان: تیتوس بوکهارت و ابراهیم عزالدین در تحقیق خود پیرامون سماع در کتاب درآمدی بر آیین تصوف چنین بیان میدارند. چون آهنگ موجود در آیات مقدس، خود را بر حرکت تنفس تحمیل میکند، پس آهنگ و ریتم تنفس نیز در جای خود به کل حرکات بدن تحمیل میشود. در این جا اصل رقص مقدسی نهفته است که در مجامع تصوف اجرا میشود، این عمل بسیار قابل اعتناست، چون در دین اسلام رقص و موسیقی جایی ندارد چرا که یکی شدن با حقیقت روحانی یا الهی از طریق رسانه، نوعی ریتم و آهنگ آسمانی در دورنمایی مذهبی که تمایز دقیق خاص بین خالق و مخلوق را حفظ کند، وجود ندارد. از اینها گذشته برای امحای رقص از عبادت دلایل عملی نیز وجود ندارد، چون رقص مذهبی، روان را پریش و منحرف میسازد.
با وجود این رقص نوعی پشتیبانی روحی بسیار مستقیم و ازلی را ارائه میدهد از این رو به صورت منظم و غیرمنظم در عرفان ادیان توحیدی به کار میرود و اگر بخواهیم به ترتیب به سابقه آن در ادیان سامی بازگردیم قبل از اسلام در مسیحیت به اشاراتی در مزموری از انجیل میرسیم که میگوید: بگذار آنها با رقص خود نامش را ستایش کنند و بگذار با دایره زنگی و هارپ به ستایش او برخیزند، همچنین انجیل دیگر، از کودکی مریم عذرا صحبت میکند که به روی پلکان مذبح رقصیده است، بعضی از آداب عامیانه این نتیجهگیری را پیش میآورد که این الگوها در قرون وسطی مسیحی مورد تقلید قرار گرفته است، سن ترزا از اهالی آویلا همراه با راهبههایش با ساز تنبور رقصیدهاند.
در یهودیت در اشارات تورات و همچنین در عرفان یهودیت نیز رقص مقدس وجود دارد و الگوی خود را از رقص مقدس داوود در مقابل تابوت عهد اقتباس کرده. در تورات و تهیلیم به آیههای مستقیمی در این باره برمیخوریم: و مریم نبیه، خواهر هارون، دف را به دست خود گرفت و همه زنان از عقب وی دفها گرفته رقصکنان بیرون آمدند. پس مریم در جواب ایشان گفت: خداوند بسرائید زیرا که با جلال مظفر شده است، اسب و سوارش را به دریا انداخت. و داوود با تمامی قدرت خود به حضور خداوند رقص میکرد و داوود به ایفود کتان ملبس بود پس داوود و تمامی خاندان اسرائیل تابوت خداوند را با آواز شادمانی و آواز کرنا آوردند چون تابوت خداوند داخل شهر داوود میشد میکال دختر شاول از پنجره گلدسته داوود پادشاه را دید که به حضور خداوند جست و خیز و رقص میکند پس او را در دل خود حقیر شمرد.
و بارها در مزامیر داوود مضمون رقص و موسیقی برای خداوند تکرار شده است: و پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند و نام او را با رقص تسبیح بخوانند و با بربط و عود او را بسرایند. زیرا خداوند از قوم خویش رضایتمندی دارد، مسکینان را به نجات جمیل میسازد. او را با آواز و کرنا تسبیح بخوانید او را با بربط و عود تسبیح بخوانید او را با دف و رقص تسبیح بخوانید. امروزه نیز در میان برخی از یهودیان (از جمله حصیدیم) انجام رقص مقدس قبل از نماز روزانه رواج دارد. همچنین در میان صوفیه آرامگاه مولانا جلالالدین بلخی در قونیه میعادگاه دراویش و سماعکنندگان بسیاری است.