نوشتاری از استاد هادی سروش
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در سلسله نوشتارهایی اخلاقی بمناسبت ماه رمضان باعنوان «غُبارِ غُربت بر آرمان های اخلاقی ! » و در بخش چهارم، این گونه آورده است:
اشاره ؛ برای از غربت درآمدن اخلاق باید اول از همه حاکم اسلامی جامعه پیش قدم شود و با یک دنیا از اخلاق خود را در معرض اظهارات جامعه قرار دهد . این درست همان کاری بود که برای اخلاقی بودنِ جامعه امیرالمومنین برنامه ریزی نمود. و سپس برنخبگان جامعه مانند اندیشمندان ، عالمان ، اساتید و هنرمندان ، حتا آنان که توان و یا ذوق سیاسی ندارند ، لازم است که از دفاع ازاخلاق و محکوم کردن بی اخلاقی ها خاموش نباشند.
بسمه تعالی
بسیاری ازحوادث تلخ اخلاقــی هر جامعه ای مرهون رفتــار غیراخلاقی حاکمــــان و مسئولان جامعه است. اگر در حکومت از ادبیات دینی استفاده شد، باید مسئولان نیز مواظبت بیشتری کنند تا باورهای اخلاقی و دینی مردم آسیبی نبیند.
مردم تاثیرپذیر از اخلاقِ حاکمان شان هستند
بیان معروفی از پیامبرمشهوراست که فرمود :
« الناس علی دین ملوکهم» و در نهج البلاغه هممشابه این تعبیر آمده است که مردم به آن شکل که حاکمان ، حکمرانان شان هستند میباشند.
یک بیان لطیفی استاد ما حضرت آیتالله جوادی آملی دارند و می فرمایند :ظاهر جامعه و ظاهرمردم ، نشان دهنده باطن حکمرانان است.
سفارش موسی به فرعون؛ تو رییس باش اما..
نهج البلاغه بهترین الگوی حکمرانیِ اخلاقی برای ما شیعیان و بلکه برای بشریت است که نه تنها معضلات سیاسی و حکمرانی را کارشناسی کرده و راهکار ارائه نموده بلکه اخلاقِ سیاسی را هم تعریف کرده.
در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه ، حضرت امیر(ع) فرمود: “موسای کلیم به فرعون گفت که ما به ریاست تو کاری نداریم و تو رئیس باش، اما به شرط اینکه عادل باشی. ما نیامدیم که ریاست تو را از بین ببریم، بلکه میگوییم که عادل باشی.”
عدالت یعنی اخلاق و وقتی عدالت بود شهروندان رهسپار اخلاق خواهند بود ولی اگر در بین حاکمان از اخلاق خبری به گوش نرسد و یا بی عدالتی دیده شود انتظار اخلاق از شهروندان یک انتظار بیجاست.
تاثیر حکمرانی دینی بر اخلاق
تمام حرف در این یک آیه است ؛ “فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ..”(آل عمران /۱۵۹)
این آیه برای پیامبر(ص) به عنوان حکمران ، یکی از ویژگیهای برجسته اخلاقی بصورت صریح بیان کرده که تمام موفقیت و جلوگیری از گریزان شدنِ مردم در گِرو اخلاق و نرمخویی و مهربانی پیامبر رحمت با جامعه بوده است.
نهج البلاغه به عنوان مهمترین الگوی حکمرانی دینی ، نشان ازاین حقیقت است که فقدان اخلاق در کارگزاران باعث بی اخلاقی جامعه میشود.
امیرالمومنین به محمدبن ابی بکر است نوشت: ” با مردم باتواضع برخورد کن و اخلاق را در رأس قرار دهی..”
خطر اخلاقیِ تقدم مصلحت بر عدالت در جامعه
مسئله دیگری که برای اخلاق خطر آفرین است و حضرت امیر (ع) گوشزد کرده و بسیار مهم است، “تقدم مصلحت بر عدالت” است!
اگر درجامعهای مسئولانش مصلحت را بر عدالت مقدم کردند، دراینجا برای اخلاق شهروندان خطر ایجاد میشود.
مثلا امام علی(ع) در مورد برادرش عقیل عدالت را فدای مصلحت نمیکند. و یا حاضر نیست برای یک روز معاویه را در سِمت استانداری نگه دارد. چون این، یک امر وجدانی است که اگر در جامعهای یک جناح و یا یک گروه خاص و فرد خاص به بهانه ی مصلحت ، برخورد نشود، دیگر نباید از شهروندان انتظار اخلاق داشت!
در خطبه ۱۲۶ نهجالبلاغه آمده است: به امام(ع) عرض کردند که زمزمه نافرمانی به گوش میرسد و عدهای میخواهند فضای جامعه را آلوده کنند و شما یک مقدار مصلحت سنجی کرده واز بیتالمال بیشتر پرداخت کنید تا شرایط آمادهتر شود و نافرمانیها فروکش کند. امام(ع) در پاسخ میفرماید: “از من درخواست میکنید که بارفتارهای منفی حکمرانی خود را تقویت کنم؟ به خدا قسم که چنین نخواهم کرد؛اتامرونی ان اطلب النصربالجورفیمن ولیت علیه.. !”
دو راه مهم برای زدودن غبارغربت از اخلاق
راه اول برای از غربت درآمدن اخلاق بشدت پراهمیت است این است که اول از همه حاکم اسلامی جامعه پیس قدم شود و با یک دنیا از اخلاق خود را در معرض اظهارات جامعه قرار دهد . این درست همان کاری بود که برای اخلاقی بودنِ جامعه حضرت امیرالمومنین برنامه ریزی نمود. چون چنین شجاعت اخلاقی است که نشان دهنده مسئولیتپذیری، خدمتگزاری به مردم، امانتداری، مهرورزی و خوشرویی و شفافیت و شفافسازی است که تمام اینها از نشانههای حکمرانی اخلاقی و پایبندی حاکمان به اخلاق است و این پابندی به جامعه سرایت میکند و جامعه را اخلاقی میکند.
امام علی (ع) در نامه ۵۷ نهج البلاغه که خطاب به مردم کوفه نوشتند:
“در کار من با دید باز بررسی کنید، اگر به درستی میروم کمک کنید، و اگر نادرستی دیدید مرا به حق برگردانید.”
به تعبیر استاد مطهری در ترجمه این نامه ؛ “مرا نقد کنید تا جبران کنم “.
راه دوم ؛ در رابطه با نخبگان است که خاموشی آنان بر بی اخلاقی ها ، جامعه را به فرط بیشتر و بیشتر بی اخلاقی سوق میدهد و تا جائیکه به سقوط محض میرساند!
بله ممکن اما نخبگانی مانند مرجعیت حوزه ، اساتید دانشگاه ، هنرمندان و .. توان فکری و یا فرصت غوطه ور شدن در سیاسیات را نداشته باشند ، اما لازم است که از دفاع نسبت به حقِ مظلوم خاموش نباشند. خاموشی نسبت به تضییع حقوق مظلومان باعث باختن رنگِ اخلاق است. این وظیفه تعریف شده نخبگان در برابر اخلاق است.
خطبه ۲۰۵ نهج البلاغه نسبت به “حق مظلوم” اهل علم و دانش و خلاصه نخبگان جامعه را درحد مقدور دعوت به انجام وظیفه در دفاع از اخلاق و محکوم کردن بی اخلاقی ها خاموش نباشند.