به گزارش ادیان نیوز(ردنا)؛ در مصاحبه با حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان عضو هیئت علمی و معاون پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب بررسی شد:
رمز مقابله با افراط گرایی
حضرتعالی افراطگرایی را چطور تعریف میکنید و اینکه چه شاخصها و عللی را برای آن مدنظر قرار میدهید؟
بازسازی مبانی فکری شیعه با توجه به مقوله ایجاد دهکده جهانی در فضای بینالمللی یک ضرورت است. شیعه درگذشته یک مذهب در حاشیه بود که کسی هم به آن توجه نمیکرد و تقابل آنهم بیشتر با اهل سنت بود اما در حال حاضر شیعه یک مرجعیت، اعتبار و قدرتی پیداکرده و مخالفان جدی مثل وهابیت دارد. درواقع در حال حاضر ایران با دو جبهه در حال جنگ است، یکی جبهه سکولار و استکبار جهانی و دیگری جبهه وهابیت و تکفیر. ازاینجهت باید در فضای بینالمللی، چهره شیعه بازسازی شود چون امروز جهان بهشدت به دنبال شناخت شیعه است. یعنی باید بخشهایی از رویکردهای شیعه را که بهنوعی با دهکده جهانی و فضای بینالمللی تضاد جدی دارد، بازخوانی نمود و بررسی کرد که چگونه میتوان تفکر خود را با کمترین تنش و مخالفت ارائه داد؟ با این کار میتوان ارزشهای اصیل شیعی را در یک فرآیند مثلاً ۱۰ ساله معرفی کرد که قطعاً پذیرش خیلی زیادی هم به دنبال خواهد داشت.
افراطگرایی در تشیع به این مفهوم است که نسبت به مخالف، مخصوصاً مخالف مذهبی یک رویکرد بسیار تندی اتخاذ شود که باعث تحریک احساسات او شود و به کینهها اضافه کند. بدتر از همه این است که طرف مخالف احساس کند که تنها راه مقابله با تشیع، جنگ مذهبی است و هیچ راهی برای گفتگو و تعامل وجود ندارد.
افراطگرایی در تشیع بیشتر رویکرد عملی دارد تا ریشه فکری داشته باشد؛ در تشیع مفهوم «تبرّی» وجود دارد که یکی از فروع دین اسلام و مذهب شیعه است اما اینکه نحوه بیان این تبرّی چطور باشد، موضوع مهمی است. یکوقت هست که اصلاً نباید این تبرّی را بهصورت واضح بیان کرد. اگر این کار انجام شود، هم احساسات مخالفین تحریک میشود و هم اینکه فضا به سمت جنگ مذهبی میرود. در تعریف افراط گرایی در تشیع باید گفت که هر عمل، گفتار و رفتاری است که منجر به جنگ مذهبی در جهان اسلام شود. لذا شاخصه اصلی آن، تحریک احساسات مخالفین است بهطوریکه مخالف احساس کند که هیچ راهکار سیاسی یا راهی برای گفتگو و تعامل برای حل اختلاف وجود ندارد و تنها راهکار، مقابله نظامی و مسلحانه است.
از شاخصههای اصلی دیگر افراط گرایی، برجسته کردن تبرّی است یعنی تبرّی آنقدر برجسته میشود که نسبت به تمام مسائل دیگر فراتر میرود و حاشیه از متن بزرگتر میشود، بهطوریکه حتی گاهی از توحید و نبوت هم مهمتر میشود. شاخصه بعدی، نداشتن همزیستی با مخالف و عدم ارتباط و رویکرد تعاملی با اوست. چهارم اینکه یک شیعه افراطی، مخالف مذهبی را بهصورت یک کافر میبیند که بههیچوجه نباید با او تعامل داشت.
یکی از علتهای افراط گرایی در تشیع، بدفهمی از دین و مذهب است. مثلاً اینکه شیعه مؤلفههای بسیار فراوانی دارد ولی متأسفانه برخی از افراد یکی از مؤلفهها را خیلی پررنگ میکنند که نوعی بدفهمی از دین است. دومین علت این است که برخی احساس میکنند که خط فاصل شیعه با اهل سنت کمرنگ شده است، لذا مدام این فاصله را پررنگ میکنند که آن وجه تمایز بهخوبی مشخص شود. علت دیگر هم به رفتار برخی از اهل تقریب برمیگردد که باعث میشود که شیعیان تحریکشده و احساس کنند که تداخل شیعه و سنی خیلی زیاد شده و حوزه استحفاظانی شیعه در حال از دست رفتن است!
علت دیگر افراط گرایی در تشیع، دشمنان خارجی هستند که از تفاوتهای مذهبی سوءاستفاده میکنند و دو طرف را تحریک میکنند و به هر طرف میگویند که حرف شما درست است! یعنی میگویند شیعه، وقتی شیعه است که روی اصول خود ایستاده و بهپای آن خون دهد! با این عبارتها افراد را تحریک میکنند و تندروها فکر میکنند که کار آنها درست است! حتی ممکن است کمک مالی یا معنوی کنند مثلاینکه در شبکههای ماهوارهای به تندروها اجازه پخش برنامه میدهند. بنابراین به نظر میرسد بدفهمی از دین، رفتار تقریبیون و همراهی و همکاری استکبار سه علت اصلی افراطگرایی در تشیع است.
برای مقابله با افراطگرایی در شیعه باید چه اندیشههایی را ترویج و از رواج چه باورهایی جلوگیری کرد؟
برای مبارزه با افراطگرایی در بین شیعیان، اولین چیزی که باید روی آن تبلیغ شود، شیوه اهلبیت(ع) در تحمل مخالف است. روایات زیادی هست که میفرماید مخالفان شیعه، ضال و مضل هستند ولی همین اهلبیت(ع) در روایات زیادی میفرمایند که با اینها تعامل و ارتباط داشته باشید و گفتگو، رفتوآمد و ازدواج کنید. متأسفانه در جامعه روایات دسته اول را خیلی پررنگ کردهاند ولی به دسته دوم اهمیت داده نشده است که این مشکل، تقصیر حوزههای علمیه است. برای مقابله با افراطی گری باید در حوزههای علمیه در کنار درس ولایت و امامت، درس تعامل هم داده شود. در حال حاضر در حوزههای علمیه، حتی یک درس تعامل و همزیستی نمیبینید اما دروس زیادی در اهمیت ولایت و اینکه مخالفان آن، ضال هستند، وجود دارد. باید دو طرف موضوع را باهم داشت و هر دو را تقویت کرد. پس باید ترویج اندیشه تحمل مخالف و همزیستی مسالمتآمیز با او را در قالب کلاسهای درس رسمی حوزه علمیه مدنظر قرارداد تا این مسائل، ملکه ذهن طلبهها شود.
مهمترین باوری که باید با آن مقابله کرد این است که تمام اهل سنت یکسان هستند و بنابراین باید با همه آنها مقابله کرد. باید این باور رواج یابد که همه اهل سنت یکسان نیستند و طیفهای بسیار مختلفی دارند. با برخی از این طیفها میتوان تعامل کرد و با برخی از این طیفها نمیتوان تعامل نمود و بلکه باید با آنها تقابل شود. این را باید به تکتک طلاب، مداحان و رؤسای هیئات آموخت که امروزه بسیاری از اهل سنت، محب اهلبیت(ع) هستند و محبت آنها نسبت به اهلبیت(ع) کمتر از شیعه نیست. درست است که سه نفر از خلفا خطاهای بزرگی کرده اند اما یک فرد سنّی را نباید در کنار آن خلفا دید! خیلی از این افراد، جاهل هستند و عذر به جهل دارند و نمیدانند که واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟ جاهل و عالم، مثل هم نیستند. حضرت علی(ع) فرموده است که «لیس من طلب الحق فأخطئه کمن طلب الباطل فأدرکه» یعنی کسی که به دنبال حق است و باطل را گرفته است، مثل کسی نیست که باطل را طلب کرده است. عموم اهل سنت جاهل هستند و فکر میکنند به دنبال حق هستند ولی مشخص است که خطا کردهاند! نباید آنها را مثل خلفا یا بزرگان اهل سنت دانست.
نکته دیگر اینکه نباید کینه اهل سنت را در میان طلاب و مداحان رواج داد یعنی باید کینه خلفا را داشته باشند ولی کینه اهل سنت را نداشته باشند. باید از خلفا تبرّی جست اما نیازی به تبرّی از اهل سنت نیست. می توان با اهل سنت ارتباط برقرار کرد و کمکم آنها را بهطرف حق برگرداند. اولین قدم هم این است که نباید نسبت به آنها کینه داشت وگرنه نمیتوان با آنها تعامل ایجاد کرد.
راهکار حضرتعالی برای تقویت ارزشهای اصیل شیعی و پالایش جامعه شیعی از تفکرات افراطی چیست؟
سه راهکار باید انجام شود؛ باید از سلب به ایجاب، از نفی به اثبات و از افراط بهاعتدال بازگشت. شیعیان بهجای اینکه مدام دیگران را نفی کنند، باید خود را اثبات کنند. یعنی بهجای اینکه بیان کنند که شیعه چه چیزی نیست و چه عقیدهای ندارد باید اظهار دارند که چه چیزی هست و چه عقایدی دارد؟ متأسفانه در حال حاضر کتب زیادی توسط شیعیان نوشته میشود و دائم عقاید اهل سنت را نقد میکنند. باید بهجای افراط در این کار، خود را اثبات کنند. همچنین باید رویکرد ایجابی با اهل سنت داشت نه رویکرد سلبی. در حال حاضر بسیاری از رفتارهای جامعه شیعه ایران با اهل سنت، سلبی است و مدام مانع میشوند و اجازه نمیدهند که خیلی از کارهای اهل سنت تحقق پیدا کند، درحالیکه باید چاره اندیشی شود که چطور اهل سنت جذب شوند؟
برای حرکت به این سمت، اولاً درس آشنایی با فرق و مذاهب باید در تمام حوزههای علمیه تدریس شود ولی اینطور نباشد که استادی این درس را تدریس کند که کینه اهل سنت را در دل طلاب شیعه ایجاد کند.
راهکار دوم این است که باید ارتباط میان طلاب حوزههای علمیه شیعه و سنی بهصورت عملی برقرار شود. یعنی باید مصوب شود که هر طلبهای در طول مدت ۱۰ سالی که درس میخواند، چند بار باید به حوزه علمیه اهل سنت رفته و با آنها ارتباط داشته باشد. طوری که در حجره سنیها باهم زندگی کنند و تفکرات نادرستی که درباره هم دارند، از بین رود. در این صورت خیلی از شبهات، دروغها و تحریفهایی که به طلبه سنی درباره شیعه گفتهاند، از بین میرود و کینه ها به کنار میرود و نگاهها عوض میشود.
دیگر اینکه دوره کنفرانس های وحدت به شکلی که در حال حاضر برگزار میشود، تمامشده است. باید نشستهای ۵ ، ۴ یا ۳ نفره را رونق داد و بیش از ۵ نفر هم نباشند. یعنی یک یا دو یا سه استاد سنی و حداکثر ۵ استاد سنی با ۵ استاد شیعه باهم گفتگوی ۴-۳ ساعته و یا چندروزه داشته باشند. این باعث میشود که ذهنها در زمینه وحدت منسجم تر شود.
راهکار سوم این است که باید کتب مناسبی در مورد معرفی شیعه تولید شود. غیر از کتاب «شیعه در اسلام» متعلق به علامه طباطبایی که آنهم یک کتاب فلسفی است، کتاب مناسب دیگری وجود ندارد. درصورتیکه باید کتب زیادی بهوفور وجود داشته باشد. باید کتابهایی برای سنین دبستان، راهنمایی، دبیرستان، دانشجو و یا حتی برای ماموستاهای سنی و غربیها داشت. نباید قلمها برای فردی که تاکنون اسم شیعه را نشنیده با فردی که نام شیعه را با تحریف شنیده است، یکی باشد و این دو، نیاز به ادبیات متفاوت دارند. متأسفانه هیچ کاری برای معرفی شیعه نشده است. در حال حاضر شاید یکصد شبکه ماهوارهای برای معرفی صحیح شیعه نیاز است چون ازیکطرف ۶۰ شبکه ماهوارهای در حال نقد شیعه هستند و از طرف دیگر هم تقریباً ۲۵ شبکه ماهوارهای طیف تشیع افراطی، در حال معرفی تشیع هستند. جمعاً ۸۵ شبکه است که فضای حاکم را ایجاد کردهاند! حتی با تأمین مالی این صد شبکه موردنیاز، استادی که توانایی معرفی شیعه بهصورت ساده، خوب، معتدل و تقریبی به جهانیان را داشته باشد، کمتر پیدا میکنید! بنابراین تربیت کادر شیعه شناس تقریبی که در عین دفاع از شیعه، تقریبی هم باشد، بسیار مهم است. باید اثبات امامت حضرت امیر(ع) را انجام داد ولی دیگر نفی خلافت خلفا را نباید کرد. چون وقتی شما از اینطرف اثبات کردید، خودبهخود آنطرف نفی میشود. متأسفانه اگر دقت کرده باشید، اکثر حوزههای علمیه، مدام خلافت خلفا را نفی میکنند و کمتر اثبات امامت میکنند! ولی اگر آثار و سخنان شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و علامه حلی را که در میان اهل سنت زندگی کرده اند، بررسی کنید بیشترین آثار آنها در اثبات امامت امام علی(ع) است. از شیخ مفید در نقد خلفا کتابی نیست ولی ایشان در اثبات امامت ائمه(ع) بسیار قلمزده است. علامه حلی هم ۴۰ کتاب دارد و ۳۵ مورد آن در دفاع از اقدامات اهلبیت(ع) است. یعنی اصلاً به آنطرف نرفتهاند ولی در حال حاضر حوزه علمیه ایران دقیقاً برعکس است و کتب زیادی در نقد اهل سنت نوشته میشود ولی در اثبات شیعه، کتابی نیست و یا کمتر هست.
پس نه نیرو هست و نه متن درست و نه هدفگذاری صحیحی وجود دارد. کسی هم نیست که این مسئولیت را به عهده گیرد و شیعه را به جهان معرفی کند. در حال حاضر هرکسی از کشورهای خارجی میآید، میگوید فرد یا مرکزی معرفی کنید که مسئولیت معرفی شیعه به جهان را داشته باشد! متأسفانه اصلاً در قم چنین مؤسسهای نیست! حتی مؤسسهای نیست که برای معرفی شیعه در جهان راهبرد داشته باشند! بنابراین نه سیاست هست، نه راهبرد، نه کادر، نه برنامه و نه متن! باید همه اینها را آماده نمود.
چگونه میتوان از توطئههای دشمنان نظام شیعی در ترویج افراطگرایی ممانعت کرد؟
فقط جلوی مقداری از توطئههای دشمنان را میتوان گرفت ولی مقداری دیگر از اختیار کشور خارج است. باید مجموعه افرادی را که پولدار یا خیّر هستند و نادانسته به شبکههای افراطی شیعه کمک میکنند، شناسایی کرد و با آنها ارتباط برقرار کرده و ماحصل رفتارهای افراطیون را در جهان اسلام به آنها توضیح داد که چه بلایی بر سر شیعه میآورد؟ حتی یک کلیپ یا مستند خوب در این حوزه تولید نشده است که صحنههای مختلف را در کنار هم تدوین کند و نشان دهد که تندروی چه بلایی بر سر شیعه آورده است؟ باید این مستندها تولید شود و به خیّرین نشان داده شود که آنها موضوع را بهتر درک کنند. حتی میتوان مداحان و رؤسای هیئات را جمع کرد و این فیلم را برای آنها پخش کرد. باید به آنها گفت که کسی مخالف تبرّی نیست ولی وقتی شما بهصورت واضح این کار را انجام میدهید، بلاهای زیادی بر سر شیعه میآید و باید یک مقداری احتیاط کرد.
نکته دیگر اینکه متأسفانه هنوز در ایران اسلامی به این نتیجه نرسیدهاند که در دهکده جهانی هستند. یعنی امروز وقتی در قم حرفی را میزنید، فردا تمام جهان متوجه میشوند. آقایی که در اینجا درس خارج میدهد یا سخنرانی میکند و مداحی که در اینجا مداحی میکند، هنوز فکر میکند که خودش هست و مستمعین روبهروی خودش! این را باید آنقدر گفت تا ملکه ذهن سخنران، استاد و مداح شود که سخنرانی، مداحی یا درس خارج آنها در محدوده مستمعین جلسه نیست بلکه برای کل عالم پخش میشود! پس وقتی حرف میزنند، باید طوری باشد که به ضرر شیعه نباشد. متأسفانه این تنبه، داده نشده است یعنی همین آیتاللهها همفکر میکنند هنوز دوره ۱۰۰۰ سال پیش است که در درس خارج خود هر چیزی دوست داشتند، بیان میکردند. این کار نیاز به فرهنگسازی دارد که انجامنشده است.
نهادهای دینی بهویژه روحانیت و حوزه علمیه چه جایگاهی در توجه به اصول اصلی و پالایش نظام معرفتی شیعه دارد و چگونه میتواند اثرگذار شود؟
حوزه علمیه باید خیلی از متون خود را تغییر دهد و متون درسی حوزه علمیه در این راستا باید کلاً پالایش شود و تمام مباحثی را که میتواند در این زمینه به شیعه ضربه زند، اصلاح کند. باید کتب حوزه علمیه، کتب بینالمللی و جهانی شود که هرکسی که این کتابها را خواند از عقیده شیعه لذت برد نه اینکه موجب نفرت و بیتوجهی باشد.
دومین کار این است که باید علوم جدید را در خیلی از زمینهها به متون حوزه اضافه کرد. البته منظور از علوم جدید، علوم سیاسی نیست بلکه منظور، علومی است که مهارت افزایی میآورد مثل علوم ارتباطاتی، علوم رسانه، روانشناسی، جامعهشناسی و … . البته نباید صرفاً جامعهشناسی و روانشناسی باشد بلکه باید جامعهشناسی مخاطب، روانشناسی مخاطب و … باشد یعنی باید دقیقاً در راستای هدف یک طلبه تبیین شود که امروزه دیگر با توجه به وجود فضای مجازی، اینترنت و رسانه، باید به روش دیگر تبلیغ دین کرد و دیگر تبلیغ قدیمی فایدهای ندارد و باید ادبیات خود را تغییر داد. یکی از مشکلات این است که ادبیات حوزویان بهشدت سنتی است بهنحویکه بسیاری از شیعیان هم دیگر این ادبیات را دوست ندارند. حوزه باید ادبیات خود را هم بهروز کند. هر طلبهای که مقداری از فضای سنتی و بیان کلمات نامأنوس حوزوی در منابر خود جداشده و به سبک عموم مردم سخن میگوید، خیلی منبر بهتری دارد و تدریس او هم بهتر است. نمیتوان با مردم به زبانی غیر از زبان خودشان در جامعه صحبت کرد! تصحیح این روش، وابسته به پالایش مجموعه روشهای مهارتی در حوزه و تغییر آن است.
نکته بعدی در مورد حوزه علمیه این است که حوزه در این زمینهها سیاستگذاری درستی ندارد و هنوز حوزه متوجه نیست که نظام اسلامی چه فرصتی را برای حوزه ایجاد کرده است و اگر به این مسئله رسد، خیلی از تحولات، خودبهخود در آن ایجاد میشود.
در صورت ادامه روال فعلی، چشمانداز وضعیت افراطگرایی در میان شیعیان را در بازه زمانی ۱۰ ساله چگونه میبینید؟
با این روندی که حوزه نسبت به مذاهب دیگر دارد، جنگ مذهبی در ایران اسلامی در آینده قطعی است یعنی همین اتفاقی که در سوریه و عراق افتاد در ۲۰-۱۵ سال آینده در ایران رخ خواهد داد. مخالفین تشیع و یا کسانی که از نابرابریهای مذهبی رنج میبرند، فقط تا حدی این وضع را تحمل خواهند کرد و بعد به دنبال بهانه خواهند بود که وارد جنگ مسلحانه شوند.
در کنار گسل مذهبی، گسل قومیتی، فاصله طبقاتی و خیلی مسائل دیگری هم در جامعه هست. مثلاً بسیاری اوقات در زاهدان، همسایه شیعه با همسایه سنی خود هیچ ارتباطی ندارد! هرچقدر ارتباطات کمتر شود، در مواقع کاهش اقتدار امنیتی کشور، همین همسایهها اسلحه به دست میگیرند و یکدیگر را خواهند کشت! چون هیچ محبتی به هم ندارند و از طرفی هم ذهنیت اشتباه نسبت به هم دارند!
در کنار این موضوع، رویکردهای سکولار در حال حاضر در کشور در حال گسترش است و قطعاً در جنگ مذهبی، سکولارها در کنار مخالفان تشیع و انقلاب قرار میگیرند. چون احساس میکنند این بلاها را متدینین و مذهبیها بر سر کشور آوردهاند! لذا شاید متدینین و مذهبیها در فرایند آینده محدود شوند و کسی مدافع آنها نباشد! لذا یا جنگ مذهبی رخ خواهد داد و یا باید نظام اسلامی را تحویل بقیه داد!
بههرحال درمجموع تنها راه این است که تحمل مخالف را از کودکی به بچهها آموزش داد و به او آموزش داد که اگر کسی برخلاف تو حرف زد، با او دعوا نکن و بامحبت با او گفتگو کن! این را باید از ابتدایی در آموزشوپرورش و دانشگاه آموزش داد. متأسفانه نه در آموزشوپرورش، نه در دانشگاه و نه در حوزه چنین چیزی نیست! درواقع در هیچ جایی تحمل مخالف را آموزش نمیدهند بلکه بالعکس دقیقاً تمام پارامترهای آموزشی به سمت این گرایش است که مخالف را تحمل نکنید و با او دعوا کنید! هم صداوسیما، هم رسانهها و هم خود مردم این رویکرد رادارند که نتیجه آن، فضای موجود است.
خلاصه راهکارها:
۱-مبانی فکری تشیع و چهره تشیع در جهان با توجه به ملزومات دهکده جهانی، بازسازی شود.
۲-نسبت به مخالفین مذهبی تشیع باید با رویکرد نرم برخورد کرد و احساسات آنها را تحریک نکرد.
۳- تبرّی از خلفای سهگانه نباید بهصورت صریح در منابر بیان شود.
۴-تبرّی از فروع دین است و نباید آنقدر برجسته شود که بقیه اصول مانند توحید و نبوت را به حاشیه برد.
۵-شیعیان نباید پیروان سایر مذاهب را به چشم کافر نگاه کنند.
۶- باید همزیستی با مخالف مذهبی و ارتباط و رویکرد تعاملی با او در عین حفظ اعتقادات خود، در جامعه شیعه نهادینه و از کودکی در نهادهایی مانند آموزش و پروش، تعلیم داده شود.
۷-برخی از اهل تقریب باید رفتار خود را متعادل کنند و طوری رفتار نکنند که شیعیان حس کنند که مرز بین شیعه و سنی بهطور کامل از بین رفته است و احساسات آنها تحریک شود.
۸-شیعیان و سنیها باید توجه نمایند که رسانههای استکباری به بهانه ایستادگی بر روی اصول خود، آنها را تحریک نکنند.
۹-باید روی شیوه اهلبیت(ع) در تحمل مخالف، تولید محتوا و کار ترویجی صورت گیرد.
۱۰-روایات اهلبیت(ع) در مورد لزوم ارتباط و تعامل با پیروان سایر مذاهب باید بهاندازه روایاتی که در مورد اهمیت و جایگاه ولایت است، در جامعه ترویج شود.
۱۱- باید دروس آشنایی با ادیان و مذاهب دیگر در برنامه درسی طلاب حوزه علمیه شیعه و سنی قرار گیرد.
۱۲- باید دروس مربوط به ترویج اندیشه تحمل مخالف در قالب برنامه آموزشی طلاب قرار گیرد.
۱۳-باید با این باور که همه اهل سنت ازلحاظ اعتقادی یکسان هستند، در جامعه مقابله شود چراکه بسیاری از طیفهای اهل سنت، به اهلبیت(ع) علاقهمند هستند.
۱۴-از اهل سنت و پیروان خلفا نباید تبرّی جست و باید حساب آنها را از خلفا جدا کرد چراکه اکثراً افرادی جاهل هستند.
۱۵-بهجای نقد افراطی اهل سنت و خلفا باید بیشتر روی اثبات شیعه و امامت، سرمایهگذاری کرد.
۱۶-باید مستندی از نتایج سخنان و رفتارهای افراطی با اسناد معتبر ساخته شود و به مداحان، رؤسای هیئات و سخنرانان نشان داده شود، تا از نتایج رفتارهای افراطی آگاه شوند و رفتارهای نادرست خود را تصحیح نمایند.
۱۷-باید مصوبهای در حوزه علمیه گذرانده شود که طلبههای شیعه و سنی با یکدیگر ارتباط داشته باشند، تا از افکار یکدیگر اطلاع پیداکرده و ذهن آنها نسبت به همدیگر اصلاح شود.
۱۸- این درک برای مداحان، سخنرانان و مراجع ایجاد شود که سخنان آنها در همه جهان منتشر میشود و در یک دهکده جهانی زندگی میکنند که تبعات سخنان آنها در تمام جهان جاری است تا از سخنان مشکل ساز دوری کنند.
۱۹- برگزاری کنفرانسهای تقریب مذاهب به شیوه جاری در کشور، باید تغییر رویکرد پیدا کند و به سمت برگزاری نشستهای چندساعته بین اساتید مذاهب مختلف رود نه آنکه فقط سخنرانیهای کلی انجام شود.
۲۰-باید علوم جدید که مهارت زایی برای روحانیون در تبلیغ دارد در حوزههای علمیه تدریس شود مانند روانشناسی مخاطب
۲۱-ادبیات حوزویان در منابر باید از حال سنتی و استفاده از عبارات پیچیده تغییر یابد و حوزویان به زبان مردم با آنها سخن کنند.