به گزارش ادیان نیوز(ردنا)؛استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در یادداشتی عنوان کرد: اگر بخواهیم با کارنامه درخشان و نقش کلیدی امام حسن عسکری (ع) درزمان کوتاه امامت و عمر بیستوهشتساله آن حضرت آشنا بشویم امکانپذیر نیست مگر آنکه بدانیم حیات سیاسی اسلام در مدت دویست و پنجاه سال یعنی از سال یازدهم هجرت تا سال دویست و شصت چند بار رقم خورد و آن حضرت در چه دورهای از تاریخ سیاسی اسلام قرار داشت؛ چراکه تاریخ سیاسی اسلام از سال یازدهم تا سال دویست و شصت، چهار بار رقم خورد و هر دوره سختتر و سیاهتر گردیده است. اما هدف مشترک همه این دورهها، حذف و نابودی اهلبیت علیهمالسلام بوده است.
حذف سیاسی
دوره اول از سال یازدهم و تشکیل سقیفه بنی ساعده و به خلافت رسیدن خلفای راشدین، آغاز و تا سال چهل، به مدت سی سال ادامه پیدا کرد. مهمترین اتفاق تلخی که در این دوران رخ داد، جابجایی سیاسی یعنی تبدیل امامت به خلافت و حکومت ولایی، به خلیفهگری و حذف سیاسی امام علی (ع) از خلافت و ولایت شرعی بوده است. در این دوران، امام معصوم حضور دارد ولی در رأس حکومت و زعامت سیاسی قرار ندارد، مگر پنج سال، آنهم در شرایطی که سه جنگ تحمیلی ناکثین، قاسطین و مارقین بر آن حضرت تحمیل شد.
حذف سیاسی و فیزیکی
دوره دوم از سال چهل و با به امامت رسیدن امام حسن (ع) تا سال صد و سیوهفت و به امامت رسیدن امام صادق (ع) به مدت به یک قرن و صدسال ادامه پیدا کرد. این دوره، دوره خلافت بنی امیه و مروانیان بوده است. در این دوره، کسانی چون معاویه، یزید، مروان و فرزندان مروان در رأس قدرت قرار دارند که عداوت ذاتی به اهلبیت دارند. اینها برای اینکه هدف در سقیفه را به نتیجه برسانند، دو حربه را جهت حذف اهلبیت(ع) در دستور کار قرار دادند: یکی حذف سیاسی که همانند سران سقیفه اجازه ندادند در این صدسال هیچیک از چهار امام (امام حسن، امام حسین، امام سجاد، امام باقر علهیم السلام) در رأس حکومت قرار بگیرند؛ اما به این مقدار هم قانع نبودند، بلکه وارد حربه دوم که حذف فیزیکی بود شدند و هریک از چهار امام (ع) را با دسیسهای به شهادت رسانده و حلقه سیاسی را بر اهلبیت تنگتر کردند.
حذف فیزیکی، نژادی و فرهنگی
دوره سوم از سال صد و سیوهفت آغاز و تا سال دویست و شصت، یعنی دوره بسیار تلخ خلافت بنیعباس ادامه پیدا کرد. آنها به سبب شعار «یا لثارات الحسین» و «موعودگرایی» به حکومت رسیده بودند و برای حذف اهلبیت از پیشینیان بهمراتب بدتر عمل کردند و از چند حربه وارد شدند.
حربه اول؛ همان کاری بود که سران سقیفه و بنی امیه و مروانیان انجام دادند. آنها امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام حسن عسکری علیهمالسلام را به شهادت رساندند. ولی به این اقدام هم قانع نشدند بلکه تصمیم گرفتند نگذارند آخرین حلقه امامت یعنی حضرت مهدی علیهمالسلام متولد شود، لذا تلاش کردند قبل از تولد؛ مادرش را به شهادت برسانند. به همین دلیل امام حسن عسکری (ع) را در حصر خانگی قرار داده و شبانهروز حضرت نرجس را توسط قابله تست میکردند که اگر حامله است وی را به شهادت برسانند.
حربه دوم؛ در این حربه، بنیعباس اقدام به نژادکشی کردند و کسانی که منسوب به اهلبیت بودند و سادات شناخته میشدند را به سختترین وجه به شهادت رسانده و یا وادار به مهاجرت از زادگاهشان کردند تا مدینه خالی از فرزندان رسولالله (ص) شود.
حربه سوم؛ در این حربه تمام همّ و تلاش بنیعباس، هدم و نابود کردن قبّه الهامبخش همه نهضتهای شیعی بوده است. آنها در تجربه فهمیده بودند که شعار یا لثارات الحسین چگونه میتواند الهامبخش جنبشها باشد. در این مدت منصور عباسی قبهای که مختار برای تربت سیدالشهدا ساخته بود را تخریب کرد؛ پسرش مهدی عباسی، بهتر از قبل آن را ساخت، اما بار دیگر هارون دستور هدم و نابود کردن قبه را داد، ولی باز مأمون، بهمراتب وسیعتر از قبل، قبه تربت امام حسین (ع) را نوسازی کرد. بار سوم متوکل نهتنها قبه را تخریب کرد بلکه دستور داد تربت مطهر را آب بسته و شخم بزنند. در چنین شرایطی است که امام حسن عسکری (ع) با بیانیه خاصش، به احیای فرهنگ حسینی میپردازد. ایشان میفرماید نشانههای مؤمن پنج چیز است: پنجاهویک رکعت نماز (واجب و مستحب در شبانهروز)، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و «بسمالله الرحمن الرحیم» را بلند گفتن.
ترویج زیارت الحسین(ع)
بنابراین امام حسن عسکری (ع) در زمان کوتاه امامتش، بزرگترین و حیاتیترین نقش را ایفا نمود که عبارت است از حفظ آخرین حلقه امامت و نیز احیاء و زنده نگهداشتن محور و الهامبخش همه نهضتها یعنی زیارت قبه و تربت سیدالشهدا (ع) آنهم به هزینه جان و به شهادت رسیدنش.
روزی که بدان نیاز داری، از آن محروم خواهی بود!
همچنین مرحوم کلینی از اسماعیل بن محمد بن علی بن اسماعیل بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب نقل میکند که سر راه امام حسن عسکری علیهالسلام نشستم. وقتیکه حضرت تشریف آورد اظهار نیاز کردم و برای حضرت سوگند یاد کردم که حتی یکدرهم هم ندارم. حضرت فرمود: سوگند که دروغ به خدا میگویی، درحالیکه دویست دینار زیرزمین دفن نمودهای! اما این را که گفتم برای این جهت نیست که به تو چیزی ندهم. آنگاه به غلامش فرمود آنچه با خود داری را به او بده. غلام آن حضرت صد دینار به من داد. پس حضرت رو به من نمود و فرمود: در وقتیکه سخت به آن دویست دینار نیاز داری از آن محروم خواهی شد. آنچه آن حضرت فرمود راست بود. دویست دینار زیرزمین دفن کرده بودم که روز گرفتاری پشتوانهام باشد. روزی نیاز شدیدی به آن پیدا کردم و راههای روزی بر من بسته شد ولی آنجایی که آن دویست دینار را دفن کرده بودم چیزی نیافتم. معلوم شد پسرم جای آن را یاد گرفته و آن را برداشته و فرار کرده است.
برای نوزاد هزینه کن تا برایت مبارک گردد
مرحوم طبری از محمد بن زید نقل مینماید که خدمت امام هادی علیهالسلام شرفیاب بودم، گروهی خدمت حضرت مشرف شدند و از گرسنگی شکایت نمودند. حضرت دست مبارکش را به زمین زد و گندم و آرد برای آنان پیدا شد.
شیخ طوسى در الغیبه به سند خود از ابو هاشم جعفرى در ضمن حدیثى نقل کرده است که گفت: تنگدست شده بودم و میخواستم چند دینار از ابومحمد (ع) طلب کنم اما شرم داشتم. چون به خانهام رسیدم صد دینار برایم فرستاده شد و این پیغام نیز همراه آن نوشته شده بود که اگر حاجتى داشتى شرم مکن و بیم نداشته باش و طلب کن که آنچه دوست دارى خواهى دید. مرحوم علامه مجلسی در کتاب کشف الغمه نقل نموده که ابویوسف شاعر متوکل میگوید: برایم فرزندی متولد گردید. تنگدست بودم و به جماعتی نامه نوشتم و از آنان درخواست کمک کردم، ولی چیزی کمک نکردند. به خودم گفتم: میروم اطراف خانه امام حسن عسگری دوری میزنم. به در خانه که رسیدم ابوحمزه بیرون آمد، کیسه سیاهرنگی به من داد که در آن چهارصد درهم بود و گفت: امام به تو میگوید: این را برای نوزاد هزینه کن تا خداوند او را برایت مبارک گرداند.
از سخاوت تا شهادت
این درجه از سخاوت و جود در شرایطی انجام میگرفت که خلفای عباسی بیتالمال مسلمین را ملک طلق و مال شخصی خودشان میدانستند اما امام (ع) با همین دستگیریها آنچنان با بدنه متن جامعه پیوند میخورد و ارادتمندانی پیدا میکرد که خلفای عباسی را حیرت زده میکرد که با وی چه کنند و چون نمیتوانستند به شکل معقول مقابله کنند و احساس تنهایی میکردند اقدام به حذف امام نمودند.
تحلیل سیره عملی امام حسن عسکری (ع)
هنگامیکه در برابر زندگانی بیستوهشتساله امام حسن عسکری (ع) قرار میگیریم، این پرسش بسیار پررنگ در برابر ما قرار میگیرد و ذهن و فکر ما را وادار به تأمل میکند که راز و سر شهادت حضرت چه بوده است که دشمنان حاضر نشدند بیش از این آن حضرت را تحمل کنند و او را در سن جوانی به شهادت رساندند. در صورتی به پاسخ این پرسش میرسیم که خصوصیات و سیره عملی آن حضرت را بشناسیم؛ چراکه ممکن است هریک از این خصوصیات، بهتنهایی عامل شهادت آن حضرت باشد.
مثل پیامبر(ص)
نخستین خصوصیت برجسته ملکوتی و نورانی که امام حسن عسکری (ع) را کانون توجه امت اسلامی قرار داد و دشمنان نسبت به حضرت احساس خطر کردند که قدرت در جای دیگر است که قلبها را مسخر خود قرار میدهد نه آنجایی که با سرنیزه صداها را خفه میکند، روحیه عارفانه، سالکانه و جذبه معنوی امام (ع) بود. شیعه و سنی از رسول اکرم (ص) شنیده بودند که آن حضرت عاشق عبادت بود و به هنگام نماز آنچنان بیقرار میشد که اصلاً اطرافیان را نمیدید و اینک همان روحیه عارفانه و عاشقانه را در امام حسن عسکری میدیدند و مجذوب شخصیت وی میشدند.
همچنین در گزارش دیگر آمده است: امام حسن عسکری (ع) به نماز اوّل وقت بسیار اهتمام میداد و نماز را بزرگ میداشت. ابوهاشم جعفری که یکی از یاران خاص و ویژه آن بزرگوار بود، میگوید: نزد آن امام معصوم بودم. حضرت در حال نوشتن نامه بود که وقت اداء نماز فرارسید، آن بزرگوار نامه را گوشهای نهاد و برای خواندن نماز حرکت کرد. از نماز که فارغ شد، دوباره تشریف آورد و قلم را برداشت و شروع به نوشتن نامه نمود. طبیعی بود حکام عباسی که آلوده به زنبارگی و میخوارگی بودند، نتوانستند چنین شخصیتی که آینه جمال و جلال الهی بود را تحمل کنند و همانند همه سفاکان در مقام حذف فیزیکی امام (ع) برآمدند.
عارفی در کنار مردم
دومین خصوصیت برجسته امام حسن عسکری (ع) جنبه «وجه الخَلقی» در کنار «وجه اللهی» ایشان است. به این معنا هرچند امام (ع) در بعد وجه اللهی توجه به عالم ملکوت و در عبادت و عرفان مشغول بود، ولی این موجب نمیشد که از او فرد صوفی یا مرتاض بسازد و فقط در گوشه معبد سرگرم شود و نسبت به خلق خدا غافل بماند.
جذاب، جذاب، جذاب
از خصوصیت دیگر امام حسن عسکری (ع) جاذبه شخصیتی و نفوذ معنویتی آن حضرت بود، به این معنا که امام به دلیل اتصال به عالم معنا، آنچنان برخوردار از شخصیت جذابی بود که بهطور طبیعی هرکس باشخصیت امام (ع) روبرو میشد تحت تأثیر شخصیت معنوی آن حضرت قرار میگرفت و مجذوب وی میشد.
پایان پیام/ت