خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

اشک امام صادق در فراق صاحب امر(عج)؛ سید من غیبت تو آرامش و راحت دلم را ربوده است

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی، به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) نوشتاری با عنوان «در سوگ پیشوای معرفت و فضیلت» ارائه کرده اند.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی، به مناسبت سالروز شهادت امام صادق علیه السلام نوشتاری با عنوان «در سوگ پیشوای معرفت و فضیلت» ارائه کرده اند که به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: «یَا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»(۱)

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام با آن شخصیت بسیار با عظمت علمی ‌و جامع الأطرافشان، بر تمامی عالم اسلام حق دارند، یعنی در تمام رشته‌های علمی، اسلامی، ‌از ایشان، هدایت‌ها و معارفی که کافی و وافی باشد باقی مانده است؛ در رشته الهیات، عقاید، توحید، اخلاق، فقه، احکام، تفسیر قرآن و همه علومی ‌که در اسلام مطرح بوده، آثار حضرت صادق علیه السلام درخشندگی و تابندگی فوق‌العاده‌ای دارد که نه فقط در بین ما شیعیان، بلکه در تمام عالم اسلام، جلوه خودش را دارد.

فقه و افضل امّت

مدرسه‌ای که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای امّت اسلام افتتاح کردند، اگر نبود می‌توان گفت دین ناقص می‌ماند. هر چه از اصول و فروع که لازم بود فرمودند. ابوحنیفه می‌گوید: «مَا رَأیتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقیه‌تر از جعفر بن محمّد ندیدم.»(۲)

ابن عقده متوفای ۳۳۳ هجری – که از محدّثان معتبر و مورد قبول نزد عامه مسلمانان از شیعه و سنّی است- کتابی نوشته به نام «أسماء الرِّجال الّذین رووا عن الصادق علیه السلام» و در آن کتاب نام چهار هزار نفر را نقل کرده که همه از حضرت صادق علیه السلام حدیث نقل کرده‌اند و اخذ علم نموده‌اند، که متأسفانه این کتاب مانند کتاب‌های دیگر از بین رفته فقط بزرگانی از آن یاد کرده‌اند.(۳)

نجاشی در رجال خود از احمدبن عیسای اشعری نقل کرده، می‌گوید: «قَالَ: خَرَجتُ إلَی الکُوفَهِ فِی طَلَبِ الحَدیثِ فَلَقیتُ بِها الحَسنَ بنَ عَلی الوَشّاء فَسَألتُهُ أنَ یَخرُجَ إلی کِتابِ العَلاء بنِ رَزین القلاء وَ أبان بن عُثمان الأحمر فَأخرَجَهُما إلیّ فَقُلتُ لَهُ: أحَبُّ أن تُجیزَهُما لِی. فَقَال لِی: یَا رَحِمَک اللهُ وَ ما عَجَلتُک أذهَب فَاکتُبهُما وَ أسمع مِن بعد. فَقُلتُ: لا آمُنُ الحَدثان‏. فَقَال: لَو عَلِمتُ أنَّ هذا الحَدیثَ یَکُونُ لَه هذَا الطَّلب لاستَکثَرتُ مِنهُ فَإنّی أدرَکتُ فِی هذَا المَسجِد تِسع‌مِائه شیخٍ کُلٌّ یَقُولُ حَدَّثَنی جَعفَرُ بنُ مُحمَّد؛ من در طلب علم حدیث به کوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن علی وشا رسیدم، به او گفتم: کتاب علاء بن زرین و ابان بن عثمان احمر را به من بدهید تا از روی آن‌ها نسخه‌برداری کنم؛ او آن دو کتاب را به من داد، گفتم: اجازه روایت نیز بدهید. فرمود: خدا تو را رحمت کند، چقدر عجله داری ببر بنویس؛ سپس بیا برای من بخوان تا بشنوم؛ آن‌گاه اجازه روایت بدهم. گفتم: بر خودم از پیشامدهای زمان خاطر جمع نیستم.

حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من می‌دانستم که حدیث اینگونه مشتری و خواهان دارد، بیشتر از این جمع می‌کردم. من در مسجد کوفه ۹۰۰ شیخ را درک کرده‌ام که همه می‌گفتند: حدیث کرد مرا جعفر بن محمد.»(۴)

در رشته‌های دیگر علمی، ‌مثل علوم جدیده امروز، مانند شیمی ‌و فیزیک نیز حضرت شاگردانی داشته‌اند که فوق‌العاده بودند، مثل جابر بن حیان که وقتی کتاب‌هایش را در اروپا ترجمه کردند لقب پدر شیمی ‌به او دادند، هزار یا پانصد کتاب در رشته‌های مختلف علوم دارد و دائماً از حضرت امام صادق علیه السلام روایت می‌کند؛ شخصیتی است که علوم و اطلاعات علمی ‌عجیب و غریبی داشته است. او یک شاگرد از شاگردان حضرت است. در رشته‌های دیگر هم، حضرت شاگردانی داشته است، مثلاً رشته تشریح یا همین توحید، که در رساله توحید مفضّل آمده است.

در بسیاری از فروع فقهی، فقط یک روایت از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام هست. اصلاً به‌واسطه روایاتی که از ایشان هست فقه و احکام دین به ما رسیده است.

امام صادق و معرّفی امام عصر(ع)

مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی رحمهماالله هریک به سند خود، حدیث مفصلی را از «سدیر صیرفی» روایت کرده‌اند که در آن، گریه و ندبه امام جعفر صادق علیه السلام بر غیبت صاحب‌الزمان علیه السلام بیان شده است. برای رعایت اختصار، جمله‌ها و مضمون قسمتی از این حدیث شریف را نقل می‌نماییم:

سُدیر صیرفی می‌گوید: من و مُفضّل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب به محضر آقایمان حضرت صادق علیه السلام شرفیاب شدیم. دیدیم حضرت بر روی خاک نشسته و لباسی که از مو بافته شده و طوق‌دار و بی‌گریبان بود، پوشیده است و مانند فرزند مرده جگرسوخته گریه می‌کند. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشکار، و اشک کاسه چشم‌هایش را پر کرده بود و می‌فرمود:

«سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی، وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی، وَابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَهَ فُؤَادِی. سَیِّدِی! غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ، وَفَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یَفْنِی الْجَمْعَ وَالْعَدَدَ …؛ ای آقای من! غیبت (دوری) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقای من! غیبت تو مصیبتم را به مصیبت‌های دردناک ابدی پیوسته، و از دست‌دادن یکی پس از دیگری، جمع و عدد را فانی می‌سازد. پس احساس نمی‌کنم به اشکی که در چشمم خشک می‌گردد و ناله ای که در سینه‌ام آرام می‌گیرد، مگر آن که مصائب بزرگ‌تر و دل‌خراش‌تر و پیشامدهای سخت‌تر و ناشناخته‌تر در برابر دیده‌ام مجسّم می‌شود.»

سدیر گفت: عقل از سر ما پرید و دل‌های ما از غم و اندوه این پیشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، و گمان کردیم از اتّفاق ناگوار کوبنده‌ای این‌چنین گریان و سوگوار است، یا از روزگار به او مصیبتی رسیده است.

عرض کردیم: خدا دیدگانت را نگریاند ای پسر خیرالوری! از چه پیشامدی این‌گونه گریانی و از دیده اشک می‌باری؟ چه حالی روی داده که این‌گونه سوگواری؟

حضرت چنان آه عمیقی کشید که ناراحتی‌اش از آن افزون شد، و فرمود: «وای بر شما، بامداد امروز در کتاب جَفر نگاه کردم و آن کتابی است که علم مرگ‌ها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع می‌شود، در آن مندرج است و خدای، محمّد صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمّل کردم در موضوع ولادت غایب ما و غیبت و طول عمر او و گرفتاری‌های مؤمنان در آن زمان، و شک‌هایی که از جهت طول غیبت در دل‌هایشان پیدا می‌شود، و اینکه بیشتر آنها از دین برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند (تا آخر حدیث).»

عظیم ترین مکتب و دانشگاه

این چه مدرسه‌ای بوده است؟ این چه علوم و معارفی بوده است که این‌ها داشته‌اند؟ مرور زمان نشان داد این‌که پیغمبر اکرم بارها می‌فرمود: عترت من، اهل بیت من؛ «أُذَکِّرُکُمُ‏ اللهَ‏ فِی أَهْلِ بَیْتِی»(۵) و یا «لَا تُعَلِّمُوهُمْ‏ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ»(۶) این‌ها همین طور نبود که مثلاً چون قوم و خویش او هستند این را بفرماید، بلکه برای همین مقامات و علوم و درجاتی بود که این‌ها داشتند.

احمد بن عبد العزیز معروف به ابن عیاش از علمای بزرگ ما در قرن چهارم که در سال ۴۰۱ وفات کرده است کتابی دارد به نام «مُقتَضَب الأثَر فِی النَّصِّ عَلی الائمَّه الإثنی عَشَر» من بیش از ۵۰ سال پیش نسخه‌ای از آن را دیدم که خوب چاپ نشده بود. تصمیم گرفتم مجدد آن چاپ شود و برای این‌که معلوم شود که این کتاب اثر آن وقت‌ها است، به همان شکل چاپ کردم و تمامی مدارک و شواهد را دیدم و از کتاب‌های دیگر که بعد از آن روایت کرده‌اند همه را استخراج کردم و مقدمه‌ای هم بر آن نوشتم که در آن، کلامی از شبراوی رییس اسبق جامعه الأزهر نقل نمودم. الشیخ عبدالله الشبراوی کتابی به نام «الإتحاف بحبّ الأشراف» دارد که در موضوع فضایل سادات نوشته است. او در آن کتاب از قول بعض اهل علم نقل می‌کند که:

«إنَّ آلَ البَیتِ حَازُوا الفَضَائلَ کُلَّها عِلماً وَحِلماً وَ فَصَاحَهً، وَ ذَکاءً وَ بَدیهَهً وَ جُوداً وَ شُجَاعَهً. فَعُلُومُهُم لا تَتَوَقَّفُ عَلی تَکرارِ دَرسٍ، وَلا یَزیدُ یَومَهُم فِیها عَلی مَا کَانَ بِالأمسِ. بَل هِیَ مَواهِب مِن مَولاهِم. مَن أنکَرَها وَ أرادَ سَترَها کَانَ کَمَن أرادَ سَترَ وَجهِ الشَّمسِ. فَمَا سَأَلَهُم فِی العُلومِ مُستَفید وَ وَقفوا  وَلا جَری  مَعَهُم فی مِضمَار الفَضلِ قَومٌ  إلّا عَجَزُوا وَ تَخَلَّفُوا وَ کَم عَایَنُوا فِی الجِلاد و الجِدالِ  أمُوراً، فَتَلَقَّوها  بِالصَّبرِ الجَمیلِ،  وَمَا استَکَانُوا و ما ضعفوا تقرّ  الشقائق إذا هدرت شقائقهم و تصغی الأسماع إذا قال قائلهم  و نطق ناطقهم سجایا خصهم بها خالقهم»

می‌گوید: هر کس فضایل اهل بیت علیهم السلام را منکر شود، مثل کسی است که بخواهد آفتاب را بپوشاند. و هیچ‌کس از آن‌ها تا به حال سؤالی نکرده که آن‌ها در جواب بمانند.

تا این‌که می‌گوید: «وَقَد أشرَقَ نُورُ هذِه السِّلسلهِ الهَاشِمیّه، وَالبیضَهُ الطَّاهره النبویه، والعِصَابه العَلَویه، وَهُم إثناعشر اماماً مَناقِبُهم عَلیه، وَ صِفاتهم سَنِیه، وُنُفُوسُهم شَریفَه أبیه، و أرومَتُهم کریمه محمّدیه. ثم ذکر اسمائهم الشریفه علیهم الصلوه والسلام…»

لزوم رجوع به اهل بیت (ع)

و امّا متأسفانه در عالم اسلام، سیاست به سمت ترک رجوع به اهل بیت علیهم‌السلام پیش رفت تا آنجا که مثل بخاری از حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام یک روایت هم نقل نکرده است. به قول شاعر:

قضِیَّهٌ أشْبَهَ بِالمرْزِئَهِ * هذا البُخاریّ إمامُ الفِئَهِ

بِالصَّادِقِ الصِّدِّیقِ ما إحتجَ فی *صَحیحِهِ وَ احتجّ بِالمرجِئَه

وَمِثل عُمران بْن حطان أو * مَروان وَ ابْن المرأه المخْطِئه

مُشْکِلَه ذات عوار إلی * حیْرَه أرباب النّهْی مُلْجِئَه

وَحَقُّ بَیْت یمّمته الوَری *مغذه فی السّیرِ أو مُبْطِئه

إنَّ الإمَامَ الصَّادِقَ المجْتَبی * بفَضْلِهِ الآی أتَت منبئه

أجَلّ مِنْ فی عَصْرِه رُتْبَه * لم یَقْتَرِفْ فی عُمْرِه سَیِّئَه

قَلامه مِنْ ظفر إبهَامِه * تَعْدِلُ مِنْ مِثْلِ البُخاری مِئَه(۷)

ما باید قدر مکتب اهل بیت (ع) و این معارف و هدایت‌هایی که از آن بزرگواران در دست ماست را بدانیم و این تعالیم نورانی را به گوش جهانیان برسانیم تا تشنگان حقیقت و معرفت، از این اقیانوس بی نظیر بهره‌مند گردند و همگان در این دانشگاه بزرگ، زانوی شاگردی بزنند.

باید دوستداران علم و فضیلت، در ایام شهادت آن امام همام علیه السلام، همانند سابق در مجالس عزای آن حضرت شرکت ‌کنند و با شکوه هر چه بیشتر این ایام را تجلیل و احترام نمایند.

پی‌نوشت‌ها:
۱. ای مؤمنان! تقوای الهی پیشه سازید و با راستگویان همراه باشید. سوره توبه، آیه ۱۱۹.
۲. طبقات الحفاظ؛ الذهبی، الطبقه الخامسه، ص۱۶۶.
۳. در رجال علامه حلی؛ قسم دوم، باب چهارم، شرح حال احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقده و رجال طوسی، المقدمه به این کتاب اشاره شده است.
۴. رجال نجاشی؛ شرح حال حسن بن علی بن زیاد الوشا.
۵. بحارالانوار؛ج۲۳،باب۷،حدیث۱۰.
۶. کافی؛ جلد۱، بَابُ مَا نَصَّ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَی الْأَئِمَّهِ.
۷. این ابیات از شاعر شهیر أبوبکر بن شهاب الدّین علویّ حضرمیّ می‌باشد.

منبع حوزه
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.