سیدیحیی یثربی عقیده دارد: مرحوم علامه طباطبایی باید تفسیری را با هزار زحمت میخرید و مطالعه میکرد و بیشتر آنها را در کتابخانه میخواند، اما اکنون ما با وجود این همه نرمافزار و امکانات چه کردهایم؟!
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سیدیحیی یثربی، از شاگردان صاحب تفسیر المیزان، درباره زندگی مرحوم علامه طباطبایی(ره) به ایکنا گفت: ایشان متولد تبریز بود و تحصیلات اولیه را در این شهر سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیلات به حوزه علمیه نجف رفت و پس از چند سال تحصیل در نجف، دوباره به تبریز بازگشت، اما چون در تبریز فضا و امکانات برای تدریس و تربیت طلبه وجود نداشت، به قم رفت و در همین شهر زندگی کرد و درگذشت.
وی افزود: علامه طباطبایی در زندگی خود چون اغلب بزرگان، سختی بسیاری کشید. او با مشکلات بسیاری کتاب میخرید و غالب مواقع از عهده این کار هم برنمیآمد. با وجود اینکه در قم فردی شناختهشده و صاحب تفسیر و کتابهای فلسفی بود، باز هم با قناعت زندگی میکرد. بارها دیده بودم که با یک پیاله ماست و نان سنگک ناهار یا شام میخورد. بسیار ساده زندگی میکرد و طوری تربیت شده بود که دلبسته دنیا نبود. علاقهای به جاه و مال نداشت و با همین روش زندگی، به تقویت دین مردم پرداخت.
صاحب «تفسیر روز» ادامه داد: مرحوم علامه طباطبایی(ره) با وجود اینکه میتوانست به مرجعیت برسد و بهترین مدرس فقه و اصول باشد، به این فکر کرد که اکنون باید در قم چه کند؛ به همین دلیل به دو مسئله تفسیر قرآن و تدریس فلسفه و عقلانیت و نوشتن کتابهای فلسفی روی آورد. در واقع در دورانی که قرآن کمتر مورد توجه بود علامه به سراغ تفسیر قرآن رفت و کار بزرگ احیاگرانه خود را آغاز کرد.
روش تفسیری علامه و توجه به اهل بیت(ع)
استاد بازنشسته فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: مرحوم علامه به دنبال کار بنیادین بود و وقتی دید در قم، توجه به درس فقه و اصول بسیار زیاد است، اما درس تفسیر و کار قرآنی محدود انجام میشود، درس تفسیر را دایر کرد و به بحث و تأمل در آیات قرآن پرداخت. بعد هم تفسیر المیزان را با روش جدید و اثرگذار در بیست جلد به زبان عربی نوشت و تحولی بزرگ را در زمینه بازگشت به قرآن در جامعه، به ویژه نسل جوان حوزه و دانشگاه ایجاد کرد.
یثربی در بخش دیگری درباره کمتوجهی به اهل بیت(ع) بیان کرد: در سالهای اخیر شنیدهام که برخی خود را قرآنی میدانند و به ائمه اطهار(ع) توجهی نمیکنند. این مسئله در میان علمای اسلام چه شیعه و چه سنی دیده نمیشود. یعنی با وجود تفاوت دیدگاه هر دو درباره اهل بیت(ع)، کسی نیست بگوید که من اهل قرآنم و کاری به اهل بیت(ع) ندارم. بنابراین مسلمانان اولیه که میگفتند «کفانا کتابالله»؛ منظورشان در باب کتابهای دیگر بوده که وقتی قرآن هست از نظر هدایت آسمانی به کتابهای ادیان دیگر نیازی نداریم. هرچه هست در قرآن وجود دارد؛ بنابراین نباید در این زمینه اشتباه کنیم، زیرا این مسئله درباره علامه طباطبایی(ره) نیز صدق میکند و ایشان به اهل بیت(ع) و اصل ولایت عقیده راسخی داشت.
وی در ادامه به روش تفسیری علامه اشاره کرد و گفت: علامه قرآن را به روش قرآن به قرآن تفسیر کرد، همانطور که در مقدمه تفسیرش نیز گفته است؛ ما با چارچوبهای یونانی، هندی و … قرآن را تفسیر نمیکنیم، نه با فلسفه تفسیر میکنیم و نه با عرفان. در واقع برای تفسیر یک آیه از آیههای دیگر کمک میگیریم. از این رو این مسئله ربطی به اهمیت ندادن به اهل بیت(ع) ندارد، اما این روش مورد تأیید اهل بیت(ع) نیز هست.
بعد از علامه چه کردیم
شاگرد علامه طباطبایی(ره) ادامه داد: علامه تلاش کرد در مورد فلسفه هم تحولی را ایجاد و تحلیلها را امروزی کند و روش رئالیسمش تقریباً نتیجه همین تلاش است. در واقع هدفش این بود که فلسفه به استخدام دفاع از عقاید درآید و بتوان با فلسفه در مقابل ماتریالیستها و با قرآن در مقابل خرافات و گرفتاریهای گوناگون ایستادگی کرد.
وی درباره اینکه ما بعد از او چه کردهایم، بیان کرد: برای فلسفه ملاصدرا، سهروردی و … شرحهای طولانی نوشتیم، در حالی که باید در منطق و فلسفه گامی به جلو برمیداشتیم که هنوز هم این کار را نکردهایم. هنوز هم میگوییم هر چیز را با جنس و فصلش میتوان شناخت و تکیهگاه جنس و فصل، ماده و صورت است. امیدوارم حرکت کنیم و اگر زمینههای حرکت وجود دارد، از آن استقبال کنیم و نگران تغییر و تحول و تکامل نباشیم.
یکساننویسی در تفاسیر قرآن
یثربی درباره تفسیر قرآن نیز گفت: وقتی تفسیر خودم را مینوشتم، اغلب تفسیرهای بعد از علامه را دیدم و این مسئله با دسترسی به نرمافزار ممکن بود که توانستم به راحتی آنها را بررسی کنم. البته به تعداد معدودی از تفاسیر، که ممکن بود حرف نویی داشته باشد، مراجعه میکردم. گلایه من این است که بعد از علامه -که برای کتاب معطل بود- با وجود این همه نرمافزار و امکانات چه کردهایم؟! مرحوم علامه باید تفسیری را با هزار زحمت میخرید و مطالعه میکرد و بیشتر آنها را در کتابخانه میخواند، اما اکنون ما در خانه نشستهایم و در یک فایل همه تفاسیر را میبینیم. در حالی که تفاسیر امروزی باید از نظر کیفیت بهتر از این باشد، اما یکساننویسی و تکرار در تفاسیر زیاد است.
وی یادآور شد: البته از نظر بهروز بودن، تفاسیر خوبی داریم، اما این کافی نیست. دنیا ثانیه به ثانیه تغییر میکند، در جا زدن سهل است، تغییر و حرکت کند هم به انسان، جامعه، فرهنگ و دین آسیب میزند. از این رو باید حرکتمان بیش از این باشد. امیدوارم راهی که علامه در تفسیر قرآن پیمود، ما آن را ادامه دهیم، نه اینکه گام اول را به گام آخر تبدیل کنیم و یک عمر بنشینیم و بگوییم علامه تفسیر نوشته و دیگر نیازی به تفسیر نیست. از نظر محتوا باید گامهای بیشتر و بهتری برداریم.