خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

تعریف واحدی از مقوله سبک زندگی وجود ندارد / کم‌کاری نهادهای فرهنگی در آموزش سبک زندگی اسلامی

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی:

عضو هیئت علمی پژوهشی شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه تعریف واحدی از مقوله سبک زندگی وجود ندارد، از کم‌کاری نهادهای مختلف کشور در پرداختن به امر آموزش صحیح سبک زندگی اسلامی انتقاد کرد.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد و امروز آن نهال کوچکی که با هدایت خمینی کبیر(ره)، رهبر فرزانه و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، کاشته شد به درخت تنومندی تبدیل شده که رویش‌ها و توسعه فراوانی را برای کشور به همراه آورده است. ضرورت هدایت و حفظ این شجره طیبه، که با خون شهدای گلگون‌کفن این مرز و بوم آبیاری شده، یکی از ضروریات است که باید بدان پرداخته شود.

یکی از موضوعاتی که موجب رشد و تعالی جامعه شده و حرکت در مسیر امام راحل(ره)، شهدا و آزادگان سرافراز ایران اسلامی را فراهم می‌کند، دستیابی به سبک صحیح زندگی اسلامی است. وجود برخی معضلات و مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جامعه نشان می‌دهد که با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، آن‌چنان که باید و شاید به موضوع سبک زندگی نپرداخته‌ایم و باید به سمتی حرکت کنیم که تمامی نهادهای تأثیرگذار کشور در حوزه اجتماعی ضمن احساس مسئولیت در این باره، به موضوع سبک زندگی صحیح اسلامی ـ ایرانی بپردازند و زمینه را برای دستیابی به جامعه‌ای عاری از مشکلات و ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگی فراهم کنند.

مقام معظم رهبری، فرزند و شاگرد برومند امام راحل(ره)، چارچوب حرکت در مسیر حفظ این دستاوردها و توسعه و پیشرفت ایران اسلامی را در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به خوبی مشخص و مسئولان و آحاد مردم را آگاه کرده‌اند. چگونگی تحقق این بیانیه و دستیابی به سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی مبتنی بر آن یکی از دغدغه‌های مهمی است که باید مورد توجه مسئولان کشور به ویژه مدیران نهادهای فرهنگی قرار گیرد تا با برنامه‌ریزی‌ دقیق و تأثیرگذار، زمینه دستیابی به این مهم را فراهم کنند.

درباره چگونگی نهادینه‌سازی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی در جامعه به گفت‌وگو با محمدعلی دولت، عضو هیئت علمی پژوهشی شورای عالی انقلاب فرهنگی، پرداختیم که مشروح آن را می‌خوانید.

در ابتدا درباره تفسیری موضوعی که در مورد سبک زندگی نگاشته‌‌اید توضیح دهید؟

این کار بر مبنای آسیب‌شناسی وضعیت فرهنگی کشور در سال ۸۹ انجام شد و در آن فاصله‌ای را که احساس می‌کردم بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود فرهنگ کشور وجود دارد، ارزیابی و یک سری مؤلفه‌ها را استخراج کردم. البته این مؤلفه‌ها را در طول زمان تکمیل کردم. به نظر می‌آمد در این حوزه‌ کار پارادایمیکی، که بتوان تا حدود زیادی ارزش‌های اسلامی را بر مبنای آموزه‌های مستقیم اهل بیت(ع) و قرآن کریم دریافت کرد، انجام نشده بود. هرچند از آن زمان تاکنون کارهای زیادی انجام شده، اما همچنان خلأ کار پژوهشی درخور وجود دارد، زیرا ما در حوزه سبک زندگی، تعریف واحدی از این مفهوم و تلقی مشترکی از آن نداریم.

جامعه‌شناسان وارد بحث سبک زندگی می‌شوند و پژوهشگران مربوط به روانشناسی نیز با نگاهی دیگر و از زوایای‌ مختلف به آن می‌پردازند. همچنین، پژوهشگران از جهات مختلف پزشکی به حوزه سبک زندگی و سلامت مردم ورود کرده‌اند. بنابراین با کمی تفکر می‌توان دریافت که این‌ها انسجام لازم را نداشته‌اند تا بتوان نظریه قابل اعتنایی را مبنا و برنامه سبک زندگی در کشور قرار داد. همچنین طبق سخنرانی مقام معظم رهبری در خراسان شمالی، که ابعاد سبک زندگی را تشریح کردند، متوجه می‌شویم که نظریات رایج با این سخنان فاصله معناداری دارد، زیرا ایشان ابعاد مختلف زندگی یک فرد و مسائل مختلفی را که در حیطه فردی و اجتماعی وجود دارد وارد سبک زندگی کردند؛ در حالی که نگاه غالب جامعه‌شناختی به پدیده سبک زندگی به امور فردی و گاه نظریاتی که در روابط اجتماعی مطرح است خلاصه می‌شود و تاکنون اینقدر گسترده و عمیق به سبک زندگی پرداخته نشده است.

ما باید این شکاف را برطرف می‌کردیم. پس با توجه به پشتوانه نظری قابل توجهی که در روایات وجود داشت، تلاش کردیم که در وهله اول کاری انجام شود که روایات مربوط به این حوزه را در موضوعات منتخب پوشش دهد و بر مبنای آن روایت، شرح مختصری تقدیم مخاطبان شود، اما شرحی که در آن مرحله ارائه شد پشتوانه نظری مدنظر را تأمین نمی‌کرد، زیرا ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که نیازهای جامعه تغییر می‌کند و سرعت تحولات طوری است که ما واقعاً نمی‌توانیم نیاز روز را به خوبی پیش‌بینی کنیم و آیا نیاز امروز جامعه فردا نیز وجود دارد یا خیر؟ به همین دلیل به پشتوانه نظری غنی‌تر و منسجم‌تری نیاز داشتیم.

پیش از این کاری که انجام شده بود، در ابتدای مسیر رهنمودهای رهبری بود و پختگی لازم را نداشت. ما سعی کردیم این کار را در یک فرایند بلندمدت اصلاح و به‌روزرسانی کنیم. بنابراین پشتوانه قرآنی آن موضوعات را تقویت کردیم و موضوعاتی را وارد کردیم که قبلاً مورد توجه ما نبود و از آن‌ها غفلت کرده بودیم. به نظر می‌رسید که شاید این موضوعات در آسیب‌شناسی‌های جدید‌تر به پشتوانه نظری کار ضربه بزند. سعی کردیم یک کار پارادایمیک انجام دهیم، یعنی هر تحولی را که بخواهیم در اجتماع به وجود بیاوریم، نیازمند پشتوانه فکری و عقیدتی و نیز باورها و بینش‌های متناسب با خود است.

در تفسیر موضوعی سبک زندگی تصمیم گرفتیم که در قالب قرآنی یک اثر یکپارچه و دارای پشتوانه فکری و بینشی را، که الگوهای رفتاری جدید را همراه با تجویزهای عملی و رفتاری پیشنهاد می‌دهد، تقدیم جامعه کنیم. خروجی این تفسیر موضوعی، قرآنی یک جلدی است که یک صفحه آن متن قرآن و صفحه روبه‌روی آن نیز شامل موضوعی است که انتخاب شده و در سه قسمت شرح قرآنی، شرح روایی و شرح سبک زندگی ارائه شده است. در این تفسیر ارزش‌های معرفتی سبک زندگی با نگاه جامعی بیان شده است تا بتواند کارآمدی لازم را برای پشتوانه نظری تحول در سبک زندگی فراهم کند.

برای خانواده امروزی، که در برابر تهاجم فرهنگی قرار گرفته است، تبیین سبک زندگی اسلامی به چه سازوکارهایی نیاز دارد؟

بین نظریه‌‌‌های رایج جامعه‌شناختی و نظریه‌‌‌‌های حوزه سبک زندگی به‌ ویژه نظریه مقام معظم رهبری فاصله وجود دارد؛ از جمله طبق برخی نظریات، سبک زندگی نهایتاً در پنج عرصه شخصی منحصر شده است، در حالی که اگر موارد مختلف حتی ملاک‌هایی را که در نظریه‌پردازی جامعه‌شناختی وجود دارد مانند ملاک هویتی، تمایز بین افراد و … را در نظر بگیریم، یک‌سری مسائل اجتماعی نیز به موضوع سبک زندگی راه می‌یابد که یکی از آنها خانواده است. خانواده نقش فراوانی بر روی تمایزهای اجتماعی دارد. در بحث رفتار با خانواده، زیربنایی در خانواده مطلوب اسلامی، سبک رفتاری و الگوی رفتاری اعضای خانواده در اسلام وجود دارد و اگر این الگو محقق نشود، به تدریج آسیب‌هایش نمایان می‌شود.

مهمترین مؤلفه‌ در این باره اظهار محبت بین اعضای خانواده است. محبت یک ویژگی قلبی است. ممکن است ما در قلب خود یک فرد را دوست داشته باشیم، اما این محبت را اظهار نکنیم؛ در حالی که ما در سبک زندگی اسلامی و بر مبنای روایات صریحی که وجود دارد، باید این محبت را اظهار کنیم. بخشی از این اظهار محبت به شکل زبانی و بخش دیگر آن نیز به شکل رفتاری است. اگر این الگوی رفتاری در زندگی ما تعطیل یا کمرنگ باشد، آسیب آن به شکل‌های مختلف نمایان می‌شود. برای مثال یکی از اعضای خانواده‌ برای دستیابی به آرامش، به فردی بیرون از خانواده پناه می‌برد و ما نمی‌توانیم فرد بیرون از خانواده را ملامت کنیم؛ چراکه ممکن است او نیز همین آسیب را در خانواده خود داشته و برای جبران محبت خانواده چنین اقدامی کرده باشد.

اینگونه مسائل دست به دست هم می‌دهند تا اتفاقاتی رخ دهد که برای ما ناخوشایند باشد و از نظر ما آسیب فرهنگی و اجتماعی است. نبود محبت در روابط زن و مرد به تدریج موجب ایجاد خشونت بین آنها و افزایش آمار طلاق می‌شود. پس لازم است برنامه‌ریزی‌ و دستورالعمل صحیحی در نظر گرفته شود و نهادهای مربوطه وارد عمل شوند. آموزش و پرورش باید در این حوزه به آموزش دختران و پسران بپردازد و شیوه‌های اظهار محبت به یکدیگر را در سنین مختلف نهادینه کند. مسئولان وزارت علوم باید در دورانی که دانشجویان در سنین ازدواج هستند، آموزش‌های لازم برای تشکیل خانواده سالم و صالح را در اختیار آنان قرار دهند؛ چراکه در این سنین قصد تشکیل خانواده دارند.

امروزه با توجه به مشکلات اقتصادی، سن ازدواج افزایش پیدا کرده است و مسئولان باید تلاش کنند که با برطرف کردن مشکلات پیش روی جوانان زمینه را برای ازدواج آسان و به موقع آنان فراهم کنند. دانشجویان و جوانان قصد دارند که در موقعیت‌ مناسبی از فضای استقلال خانوادگی و استقلال شخصیتی خود وارد فضای تشکیل خانواده شوند که اگر نتوانیم آسیب‌های موجود بر سر راهشان را برطرف کنیم، با مشکلات فراوانی همچون دوست‌یابی‌های خارج از حدود شرعی، ازدواج سفید یا سیاه مواجه می‌شویم. بنیان خانواده باید براساس محبت شکل بگیرد و الگوهای رفتاری از قبیل اظهار کلامی، دوست داشتن‌ کلامی، هدیه دادن‌، محبت کردن، خدمت به همسر و رعایت ادب می‌توانند محبت را به خوبی به اعضای خانواده منتقل کنند.

آموزش این رفتارها در هر سنی ما به ازای خود را دارد. آموزش رعایت ادب مستلزم آن است که آداب آن در دبستان، که تعبیر درست آن نیز ادبستان است، به فرزندان آموزش داده شود، نه اینکه مربیان صرفاً به دنبال افزایش محفوظات باشند. در این سنین فرد آمادگی پذیرش این موارد را دارد. همچنین، اظهار محبت کلامی در روابط دوستانه شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود. در واقع باید برای هرکدام از این الگوهای رفتاری ما به ازایی تعریف شود و از دستگاه‌های مسئول بخواهیم که به آنها رسیدگی کنند.

در کنار تمامی نهادهای مسئول در این زمینه، صدا و سیما نقش محوری دارد،چون صدا و سیما در تمام زمان‌ها دارای مخاطب عام است، باید آسیب‌شناسی کند و پیامی را منتقل نکند که منافی ارزش‌های مطلوب رفتاری باشد و افراد باید این الگوها را خود انتخاب کنند و الزامی برای آن‌ها وجود نداشته باشد. مهمترین مبنای سبک زندگی، بحث انتخاب است و در بحث انتخاب نیز اراده و اختیار فرد حرف اول را می‌زند. زمانی که اختیار و اراده یک فرد را تحدید و سلب کنیم، ممکن است که این فرد واکنش، مقاومت یا رفتاری ساختارشکنانه را از خود نشان ‌دهد که باعث می‌شود نتوانیم سبک زندگی مطلوب را در جامعه جا فراگیر کنیم.

خانواده امروزی به سبب فاصله گرفتن از فضای سبک زندگی اسلامی از چه ابعاد و جهاتی دچار خسران شده است؟

مهمترین مسئله‌ از دیدگاه اسلام در فضای خانواده، محبت است و بنیان خانواده از ابتدا تا انتها یک کلیدواژه اصلی دارد که همان محبت است. اگر در فضای خانواده محبت به شکل مناسبی وجود داشته باشد، بقیه سازوکارها نیز به تدریج اصلاح می‌شود. فرزندی که در رابطه با پدر خود دچار چالش می‌شود، به تدریج با احساس کردن محبت واقعی و صحیح پدر نسبت به خود به آرامش می‌رسد. البته محبت این نیست که همه خواسته‌های فرزندان برآورده شود، چراکه با این کار نه تنها در فکر انتقال محبت به فرزندان نیستیم، بلکه فقط سعی می‌کنیم که فرزندان را از سر خود باز کنیم. این مسئله در آینده جایگزین محبت می‌شود و خود را به صورت خشونت و … نشان می‌دهد.

اگر نبود محبت در خانواده موجب اظهار خشونت شود و خود را به صورت تصاعدی در خانواده نشان ‌دهد، همین مشکل در جامعه نیز پدیدار خواهد شد. خشونت یکی از آسیب‌های اجتماعی امروز و یکی از هفت آسیب اجتماعی مهمی است که مورد تأکید دستگاه‌های اجتماعی کشور است. ما باید به دنبال ریشه این مسئله باشیم و بدانیم که ریشه اصلی آن در خانواده است. نبود محبت در خانواده باعث ایجاد خشونت و مقوله‌هایی همچون تنها زندگی کردن افراد می‌شود. انسان موجودی اجتماعی است و موجود اجتماعی به دنبال تأمین نیاز اجتماعی خود می‌رود. انسان تنها زندگی مستمری نخواهد داشت و فقط به دنبال این است که بتواند خود را راضی کند که این مسئله منجر به ایجاد آسیب‌های دیگر می‌شود. پس باید الگوهای رفتاری خاصی را ارائه دهیم تا محبت را گسترش دهند.

یکی از آسیب‌های مهمی که در بحث خانواده و تبیین سبک زندگی جامعه وجود دارد، آسیب‌های موجود در زمینه عفاف و حجاب است. این مسئله جزء مؤلفه‌های بسیار مهم و ارزش‌های ماست، اما چالش‌های ایجادشده در مورد حجاب یک عارضه یا خود مرض است؟ این عارضه‌ برخاسته از یک‌سری علل و عوامل دیگر است و شاید دلایل مختلفی همچون اقتصادی، سیاسی و… داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل این موضوع، بحث روابط درون‌خانوادگی است. یعنی فرد در خانواده نمی‌تواند عطش محبت خود را سیراب کند و این مسئله به صورت اظهار کردن و نمایش دادن خود برای جلب توجه‌ دیگران در خارج از محیط خانواده بروز می‌کند. بنابراین خانواده زیربنایی‌ترین حوزه برای حل مشکلات و آسیب‌های اجتماعی است.

ارزیابی شما از عملکرد نهادهای آموزشی در زمینه سبک زندگی اسلامی چیست و نهادهای فرهنگی در این مورد چگونه رفتار می‌کنند؟

به نظر من نهادهای ما در آموزش سبک زندگی اسلامی کم‌کاری کرده‌اند و حتی در بعضی موارد عملکرد معکوس دارند. مهمترین کاری که آموزش و پرورش باید در سنین کودکی و دبستان انجام دهد، تثبیت فهم حق به معنای حق افراد مختلف است که یکی از موارد آن حق تقدم افراد است. برای اصلاح امور اجتماعی و فرهنگی کشور باید هم نگاه کوتاه‌مدت و هم نگاه بلندمدت داشته باشیم که در نگاه بلندمدت می‌توانیم از مقوله آموزش در سنین پایین بهره ببریم.

حیطه آموزش هم به صدا و سیما و هم به آموزش و پرورش مربوط می‌شود؛ چراکه بخش مهمی از آموزش‌های آموزش و پرورش مربوط نکاتی است که فرزندان باید آن‌ها را در دبستان فرابگیرند. سیستم آموزشی ما حافظه‌محور و وجود چنینی سیستمی بسیار ضروری است، اما باید یک‌سری از آداب اجتماعی نیز به فرزندان و دانش‌آموزان آموزش داشته شود؛‌ چراکه زیربنای زندگی فرد در آینده است و نحوه تعامل و روابط افراد را نشان می‌دهد.

همچنین، نهادهای آموزش غیررسمی کشور همانند صدا و سیما باید به این موضوع ورود کنند. یعنی صدا وسیما باید با تولید و پخش برنامه‌های مختلف به آموزش افراد بپردازد. البته این آموزش‌ها نباید مستقیم ارائه شود، چراکه گاه در برابر برنامه‌هایی که به صورت مستقیم به دنبال انتقال مفاهیم هستند، مقاومت‌ وجود دارد. امروز رقیبان و دشمنان این مرزوبوم با ارائه برنامه‌های جذاب و تأثیرگذار و نیز انتقال غیرمستقیم اهدافی که دارند، به دنبال از بین بردن ساختارهای اجتماعی ما هستند که این مسئله وظیفه نهادهای آموزشی همچون صدا و سیما و آموزش و پرورش را سنگین می‌کند.

صدا و سیما باید به مسائل آموزشی که آموزش و پرورش از آنها غفلت کرده است ورود کند. نهاد آموزشی دیگری که نقش مهمی در آموزش‌ اجتماعی افراد دارد، دستگاه آموزش علمی کشور است. هنگامی که افراد وارد دوره آموزش عالی می‌شوند، با فضای کاملاً آکادمیک و متن‌محور مواجه می‌شوند که باعث می‌شود یک‌سری از آموزش‌هایی که باید در این سن به افراد عرضه شود، به حاشیه برود و افراد فقط برای اینکه نمره و در نهایت مدرک تحصیلی بگیرند، وارد آموزش عالی شوند. آموزش عالی دوره‌ای است که افراد با یکدیگر روابط جدی دارند و ممکن است این روابط در آینده به دوستی‌های خاص یا ازدواج‌های مشروع یا نامشروع منجر شود. روابط نامشروع یکی از آسیب‌های خطرناکی است که به تدریج خود را نشان می‌دهد.

نهاد مهم دیگری که تأثیر بسزایی در آموزش عمومی مردم دارد، وزارت بهداشت است. وزارت بهداشت باید مستقیماً ورود کند؛ چراکه بخش زیادی از بهداشت ما در سبک زندگی شکل می‌گیرد. همچنین نهاد دیگری که باید به موضوعات و معضلات اجتماعی بپردازد، وزارت ورزش و جوانان است. یکی از آسیب‌های مهمی که امروز با آن مواجه هستیم، کم‌تحرکی دانش‌آموزان به دلایل مختلفی همچون بهره‌گیری از فضای مجازی است که وزارت ورزش و جوانان می‌تواند با یک برنامه‌ریزی ورزشی فرهنگ‌محور ضمن کمک به وزارت آموزش و پرورش، زمینه را برای تحرک صحیح و سالم دانش‌آموزان فراهم کند.

در رابطه با موضوع سبک زندگی اسلامی نیاز به برنامه‌ریزی دقیق در نهادهای مختلف وجود دارد که متأسفانه چنین جدیتی در بین دستگاه‌ها نیست. البته ضعف عمده در این مسئله، فقدان ساختاری واحد است که بتواند نهادهای مختلف را در مورد موضوع تحقق سبک زندگی اسلامی به یکدیگر متصل کند. ممکن است برخی بگویند که شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند، اما اختیارات شورا چنین اجازه‌ای نمی‌دهد؛ چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان یک نهاد سیاست‌گذار انجام وظیفه می‌کند نه به عنوان نهادی که بتواند این مشکل را به صورت ریشه‌ای حل کند.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.