خانواده در فرهنگ ایرانی نقشی بسیار مهم در حیات فردی و اجتماعی افراد داشته است. گروهی معتقدند تغییر در سبک زندگی نسل جدید، سبب تزلزل جایگاه خانواده و کاهش معنویت در نسل جدید شده است.
پایگاه خبری ردنا (ادیان نیوز) – خانواده در فرهنگ ایرانی پایه و ستون اصلی جامعه است و برای مردم ایران واحدی بسیار ارزشمند است. در ابتدا باید گفت که خانواده کانون رشد و تعالی فرزندان است. فرزندانی که قرار است جامعه را بسازند. و آداب ورسوم وفرهنگ کشور را در جامعه حفظ کرده ودر بقای ان بکوشند. در همین راستا در گفتگویی با موبد پدرام سروش پور، عضو هیئت مدیره انجمن موبدان ایران به بررسی تأثیر تکنولوژی و تغییر سبک زندگی بر معنویت در خانواده ایرانی پرداختیم؛
خانواده در فرهنگ ایرانی چه جایگاهی دارد؟
در فرهنگ ایرانی خانواده اساس شکلگیری جامعه و مدنیت است. در فرهنگ ایران باستان زمینه های مهمی برای استحکام خانواده پیش بینی شده تا در آن افرادی برای ساخت جامعه پرورش پیدا کنند.
زرتشتیان پنج گاه روزانه دارند که در هر گاه از یکی از ارکان جامعه نام برده می شود. در گاه « اُشَهِن» از بزرگ خانواده و خانواده نام برده می شود و آرزو می کنیم پا برجا و سر بلند باشد. یعنی حتی در نیایشهای روزانه پایداری خانواده مورد تاکید است..
تقابلهایی بین نسل جدید و والدین وجود دارد که در برخی از خانواده ها از آن به عنوان کاهش روند دینداری و معنویت تعبیر می شود. آیا تغییر در سبکهای زندگی می تواند منجر به کاهش معنویت در خانواده ایرانی بشود؟
تقابل سنت و مدیرنیته همیشه بوده و وجود خواهد داشت. همیشه یک سری روالهایی به مرور تبدیل به سنت شده و طرز فکرهای جدیدی ایجاد شده و مقابل سنت قد علم می کنند و گاهی سنت را عقب می زنند.
ما می توانیم مقابل مدرنیته بایستیم و بگوییم این اتفاقات بیهوده و اشتباه و بیراهه است. اما روش درست این است که ما از خود شروع کنیم و ببنیم آیا آنچه را که به عنوان سنت برای خود فرض کرده ایم آنقدر قوی هست که در مقابل تغییرات جدید که روبنایی است بایستد یا خیر. به این بازبینی مجدد سنتها می گویند. این بازبینی باید با تکیه بر متون مقدس باشد. معتقدم اگر می توانستیم جایگاه دینی خانواده را در ادیان احیا کنیم هیچگاه در مقابل بادها و تندبادها آسیب نمی دیدم و ما از آن جایگاه فاصله گرفته ایم.
وقتی که در فرهنگ زرتشتی بررسی می کنیم بزرگترین موضوعی که در گاهان اشوزرتشت به عنوان اساس خانواده نقل شده است، در هات ۵۳ است. در اینجا اشوزرتشت همسر دادن فرزندش را به صورت سرود بیان می کند و می گوید جاماسب می خواهد تو را به همسری بگیرد. آیا حاضری همسر او شوی؟ با خرد خود نیک بنگر و اگر پذیرفتی پاسخ مثبت بده. دختر اشورزتشت می گوید من با توجه به جوانب و شخصیت ایشان می پذیرم. این شاید بحث ساده ای باشد اما این سخن برای ۴۰۰۰ سال قبل است و به نوعی بیانگر برابری جایگاه زن و مرد در فرهنگ خانواده است. هرچه این فاصله بیشتر باشد زنها جایگاه خود را از دست داده و در نهاد خانواده دچار یک نوع جبر و اجبار خواهیم شد و خواهیم دید عدالت واقعی که هدف همه پیامبران بوده در ساختار خانواده گم شده است. معتقدم چنین خطاهایی می تواند در زیرساختهای ما وجود داشته باشد که زمینه حرکتهایی شود که از آن نام بردید.
خانواده مکان امنی برای فرزندآوری است و به چهارچوبهای سنتی خانواده بسیار اعتقاد دارم اما برخورد با مدرنیته را نمی پسندم بلکه به جای آن باید زیرساختهای خودمان را تقویت کنیم.
در دین زرتشت طلاق وجود ندارد. چون معتقدند وقتی زندگی شکل می گیرند زن و مرد دیگر برای خود نیستند و متعهد به تشکیل خانواده ای شده اند که باید در آن فرزند رشد کند. پس باید بپذیرند که با هم این خانواده را حفظ کنند. اما در شرایط قدیم قبل از ازدواج دوره بله برون را داشتیم که خانواده ها همدیگر را می پذیرفتند و متعهد می شدند با هم مشکلی ندارند. پس از آن دوره نامزدی بود که دختر و پسر با حفظ ارکان اخلاقی با هم بودند و با اخلاق هم آشنا می شدند. اما وقتی ازدواج را پذیرفتند دیگر باید به پای هم بایستند. ما این چهارچوبهای فرهنگی را حذف می کنیم و بعد می گوییم چکار کنیم. کار به جایی رسیده است که پسر در این طرف آب و دختر در آن طرف آب با هم ازدواج کرده و بعد کار به طلاق کشیده و ما می گوییم در فرهنگ خود طلاق نداریم.
لذا ما باید اول ببنیم آیا عدالتی که در دین ما برای زن و شوهر نقل شده را رعایت کرده ایم یا نه؟ آیا چهارچوبهای اساسی خانواده قوی هستند یا نه؟ اگر قوی بودند دیگر نمی لرزیم.
این چارچوبها چیست؟
همه پیامبران در زمان خود نواندیش بوده و طرح تازه و طرح نو را به جامعه می آورده اند. خیلی وقتها، آن چیزهایی را که ما چهارچوب می دانیم اشتباه است. وقتی این اتفاقها سبب کسانی که صاحب دانش هستند انجام نمی شود از بیرون با حرکتهای بدون پشتوانه انجام می شود و همین است که به ما ضربه می زند. ما باید خیلی چیزها را از اول ببینیم. قوانین حقوقی ما در بحث ازدواج ضعفهای زیادی دارد. خیلی از جاها حق و ناحق می شود. اینها سبب می شود که ما نتوانیم روی چهارچوبها بایستیم. لذا ما باید جرئت بازبینی چهارچوبها را داشته باشیم. شبیه همین کاری را که پیامبران انجام دادند، انجام دهیم. بنشینیم و یکبار دیگر روی ساختارها فکر کنیم و ببنیم آیا درست است یا خیر. این وظیفه روحانیون و موبدان و رهبران مذاهب است. اگر این اتفاق نیفتد آسیبهای بیشتری را تحمل خواهیم کرد.
گفته می شود گسترش تکنولوژی سبب کاهش معنویت در جامعه شده است. نظر شما چیست؟
آنقدر که تکنولوژی در گسترش معنویت نقش دارد، در کاهش آن نقش ندارد. دنیا دنیای تکنولوژی است. خدایی را انیشتن در فیزیک پیدا کرد، خدایی را که یک دانشمند نرم افزار در دانش خود می تواند پیدا کند بسیار فراتر از خدایی است که من موبد، با اوستاخوانی بالای سر مردهها می توانم پیدا کنم. خودمان را در چنین چهارچوبهایی گرفتار نکنیم. تکنولوژی یک ابزار بسیار قدرتمند است که می تواند در خدمت ما باشد. اما اگر خودمان را قوی نکنیم، احساس می کنیم این تکنولوژی سبب شفافیت و برملا شدن خیلی از بحثها شده و ناخودآگاه خود را در مقابل آن میابیم.
تکنولوژی می تواند ارتباطات را گسترش داده و ایجاد شفافیت کند، می تواند بسیاری از دروغها و ریاکاری ها را بگیرد. ما سعی نکنیم جلو مسیر آنچیزی را که در مسیر خود در حرکت است بایسیم. اگر مقداری تاریخ را مطالعه کنیم می بینیم ایستادم در مقابل تکنولوژی اشتباه است. من از تکنولوژی دفاع می کنم. اما کنار آن اخلاق نباشد می تواند فاجعه انگیز شود.
تکنولوژی می تواند سبب آرامش انسان شود به شرط آنکه با اخلاق همراه باشد. موبایلی که امروز با آن صحبت می کنیم محصول تکنولوژی است. دوره ای کاتولیکها و کلیسا به خاطر ضعف کنار کشیدند، نتوانستند خود را کنار تکنولوژی نگه دارند، به جنگهای جهانی رسیدم و تکنولوژی سبب به جان هم افتادم مردم شد. پس وظیفه ما بزرگ است. تکنولوژی و اخلاق، با هم می توانند جامعه بشری را خوشبخت کنند. سعی کنیم این دو را با هم همراستا کنیم.
با توجه به ویژگی های جامعه امروز، چه راهکارهایی را می توان برای گسترش معنویت در خانواده ها پیشنهاد داد؟
سوال بزرگی است. هر جامعه ای نیازهایی دارد و راهکارهایی دارد. ما باید یک سری از نواقص موجود در زیرساختهای سنتی را رفع کنیم. من به عنوان یک موبد درخواست می کنم که ما از همه داشته هایمان کمک بگیریم. ما خیلی وقتها فرهنگ را در مقابل دین قرار می دهیم و می گوییم چیزی به نام فرهنگ ایرانی این چیزها را دارد ولی این در مقابل دین اسلام است. اینگونه نیست.
ایرانیان در تمام دوره ها پذیرای تمام ادیان بوده اند و این پذیرا بودن ما سبب غنی تر شدن فرهنگ ما شده است. فرهنگ ما نتیجه تجربه خردمندانه نیاکان ما است. باید از تجربه های فرهنگی در کنار دانش دینی استفاده کنیم. این بحثهایی که شما پایه گذار آن هستید باید به همایشهای هدفمندی تبدیل شود و گفتگوهایی بین ادیان شکل بگیرد و این گفتگوهای بین ادیان بسیار راهگشا خواهد بود. این پژوهشها زیربنای حرکتهای فرهنگی قوی می شود.