رئیس پژوهشکده فرهنگ و دین پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی اظهار کرد: در دانشگاه اسلامی، تجربیات بشری و تعامل با جهان را کنار نمیگذاریم اما در عین حال مبانی معرفتی خودمان را هم حفظ میکنیم.
برخی از کسانیکه به روند کنونی اسلامی شدن دانشگاهها انتقاد دارند معتقدند هدف علم این است که رنجهای بشر را کاهش یا سؤالات ذهنی و نیازهای عملی فرد را پاسخ دهد. لذا یک دانشمند میتواند سلاح کشتار جمعی یا دستگاه دیالیز یا واکسن بسازد و به بشریت خدمت کند. بنابراین هدف علم را نمیتوان اسلامی یا غیر اسلامی در نظر گرفت. در نتیجه بهتر است ما به سمت و سوی دانشگاه توجه داشته باشیم تا به محتوای آن. تا چه اندازه با این موضوع موافقید؟
اتفاقاً سؤال بعدی در همین رابطه است. آیا میتوانیم بگوییم در دانشگاه اسلامی تأکید ما بر علوم انسانیِ اسلامی است، چون در علوم تجربی و ریاضی سمت و سو اهمیت بیشتری دارد و شاید نتوان از ریاضی یا فیزیک اسلامی و غیراسلامی سخن گفت؟
البته طبیعتاً اسلام منشأ بسیاری از علوم در جهان بوده است. منظور بنده این است که شاید ریاضیاتی که ابن هیثم از آن سخن میگوید تفاوتی با دیدگاههای یک ریاضیدان غربی نداشته باشد، چون دو به علاوه دو در همه جا چهار است. بنابراین در دانشگاه اسلامی باید بر علوم انسانیِ اسلامی بیشتر تأکید کنیم.
بله، درست است و اولویت در دانشگاه اسلامی با علوم انسانی است، چراکه قطعاً ریاضیات، فیزیک و … هم باید تدریس شود. اساساً ما پیشفرضی داریم مبنی بر اینکه وقتی از علوم اسلامی صحبت میکنیم باید علوم انسانی، اسلامی شود و بقیه علوم نیاز نیست اسلامی شوند، اما قطعاً اگر یک فیزیکدان از منظر هستیشناختی معتقد باشد جهان خالقی دارد که قائم بالذات است و در فرآیند کشفیات خود این پیش فرض را داشته باشد، عملکرد وی هم با فیزیکدانی که شکلگیری عالم را تصادفی و بدون هدف میداند متفاوت خواهد بود.
به سند دانشگاه اسلامی هم اشاره کردید. به نظر شما این سند تا چه اندازه میتواند رویکردی دقیق در زمینه علم، فرهنگ و دانش در اختیار ما قرار دهد و تا چه اندازه در زمینه اسلامی شدن دانشگاهها به ما کمک کند؟
در مورد همه اسناد بالادستی باید توجه کنیم که آن سند آخرین سند ما نخواهد بود، چراکه تاکنون تدوین سند الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش، نقشه مهندسی فرهنگی کشور و امثالهم را هم داشتهایم که سندهایی هستند که در مسیر حرکت علم و فرهنگ در جامعه ما نوشته شدهاند و هرکدام از آنها در عین اینکه ارزشمندند، اما صرفاً میتوانند ابعادی را پوشش دهند و به همین دلیل تکثر اسناد داریم.