رسول جعفریان در یادداشت «آیا اوضاع زمان ما با روزگار قدیم فرقی کرده است؟» به مقایسه زمانها و دورههای تاریخی زمان حال و قدیم پرداخته است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، استاد دانشگاه تهران یادداشتی با عنوان «آیا اوضاع زمان ما با روزگار قدیم فرقی کرده است؟» در صفحه شخصی خود نوشته است که میخوانید؛
مقایسه زمانها و دورههای تاریخی کار دشواری است. این که کسی بگوید، قدیم بهتر از الان بود. یا به عکس، شخصی تصور کند به خاطر تغییراتی که در زندگی اجتماعی و مدنی ما روی داده، اوضاع فعلی ما بهتر گذشته است، به راحتی قابل ارزیابی نیست. باید سوال کرد در این مقایسه شاخص ها چیست؟ شاخص های بهتر شدن، آزادی، رفاه، شغل، جایگاه اجتماعی و … .
امروز شرح حال مختصری از فخر رازی را در طبقات الشافعیه سبکی (م ۷۷۱) مرور میکردم. فکر کردم ببینم از نظر شاخص آزادی فکری چه بر او رفته است و آیا میشود آن را با امروزه ما مقایسه کرد.
عظمت و بزرگی فخررازی را میدانیم. آثار گرانبهایی که دارد، نقادیهای که بر آرای دیگران دارد. تألیفات بزرگ و مهمی که داشته است. نقشی که در تغییر مسیر دانشهای دینی داشت و … در واقع، در شمار انگشتشماران متفکران دینی در قرن ششم و تا سال وفاتش در ۶۰۶ هجری است.
مردمان آن روزگار با او چه برخوردی داشتهاند؟ سُبکی مینویسد: زمانی که تبحری در علوم بدست آورد، به خوارزم رفت، در آنجا مناظراتی با معتزله داشت که سبب بیرون آمدن [اخراج] او از آن شهر شد. آنگاه به ماوراءالنهر رفت، در آنجا نیز همان مسائلی که در خوارزم پیش آمد، برایش پیشآمد کرد. از آنجا هم درآمد و به ری رفت. مدتی با سلطان شهاب الدین غوری بود و بعد به دربار سلطان محمد خوارزمشاه پیوست و نزد او بالاترین موقعیت را یافت و در خراسان مستقر شد.
مدتی در هرات بود و از افکار کرامیان انتقاد میکرد. آنان با او درافتادند و گفته شده، او را مسموم کردند و او از آن سم بمرد. (سبکی، ۸/ ۸۶) زمان خوارزمشاه، سلطان نزد او می آمد. سبکی می افزاید: شمس الدین ذهبی، نام او را در کتاب «المیزان» در زمره «ضعفاء» آورده است، و من در حاشیه آن کتاب نوشتم که جای او در اینجا نیست. (سبکی، ۸/ ۸۸).
حشوی مذهبان (عوام از اهل حدیث) نامهای پر از فحش و حرفهای بد نوشتند و روی منبر او گذاشتند. آمد و خواند. نسبتهای بد به فرزندش و همسر و غلامانش داده بودند. او آنها را خواند و گفت اگر چنین است برای آنان طلب توبه میکنم! البته فرزند و همسر و غلامم نگفتهاند «خداوند جسم است». (سبکی: ۸ / ۹۰ ـ ۹۱).
این زندگی یک عالم درجه اول دنیای اسلام [سنی] است که با این جایگاه و موقعیت، این چنین گرفتار کینهتوزی عوام میشده است. زمانی هم که با اسماعیلیان درافتاد، دشنهای در کنار رختخواب او گذاشتند.
حالا میتوانیم مقایسه کنیم که اوضاع دنیا بهتر شده است یا خیر. این گزارش در ضمن در باره ستایشهایی که ما از وجود آزادی فکر در تمدن اسلامی میکنیم، سودمند است.