دعای اصول سهگانه رستگاری برای پیروان همه ادیان
ششمین قسمت از تحفه کتاب «در صحبت قرآن» با عنوان دعای «اصول سه گانه رستگاری برای پیروان همه ادیان» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، ۳۶۵ روز در صحبت قرآن که بخش مهمی از دعای اصول سهگانه رستگاری برای پیروان همه ادیان آورده شده؛ نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است.
ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان دعای «اصول سه گانه رستگاری برای پیروان همه ادیان» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ ( آیه ۶۲ سوره بقره)
بار دیگر خداوند از حکمت جاودانه سخن میگوید و مهمترین پیام و جان کلام الهی را چه در قرآن و چه در کتب آسمانی دیگر یادآور میشود و آنچه را مایه رستگاری نهایی بشر و برخورداری او از سعادت دنیا و آخرت است خاطر نشان میسازد. سخن این است که رستگاری در سه گوهر است که هر که بدان دست یابد از خوف و حزن آسوده میشود یعنی نه نگرانی نسبت به آینده خواهد داشت و نه از کارها و حوادث گذشته او را حزن و اندوهی خواهد بود و این مقام اولیاست که فرمود:
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ(یونس ۶۲)
آگاه باشید که دوستان خدا را هیچ خوف و حزن یا ترس و اندوه نیست.
نخستین آن سه گوهر ایمان به اینکه عالم را آفریدگاریست و طراحیست و معماریست که این همه شگفتیها در عالم کرده اوست که آثار علم و هوش و ظرافت و لطف و زیبایی در آنها هویداست و انتساب این همه نظم در عالم به تصادف نابینا و فاقد شعور و آگاهی دور از باور خرَد است بلکه این نظم خرَد را به درگاه او میخواند چنانکه حکیم طوس فرمود:
نهان و آشکارا، درون و برون
خرد را به درگاه او رهنمون
بر هر چه نشانه طرازیست
ترتیب گواه کار سازیست
هر خط که بر این ورق کشیدهست
شک نیست در آنکه آفریدهست
سوگند دهم بدان خدایت
کاین نکته بدوست رهنمایت
کان آینه در جهان که دیدهست
کاول نه به صیقلی رسیدهست (نظامی، لیلی و مجنون)
گوهر دوم ایمان به جاودانگی روح و نشئه آخرت و روز پاداش و جزاست بدین مضمون که ما را برای جاودانگی آفریدهاند و مرگ به حقیقت انتقال از مرتبهای از هستی به مرتبهای بالاتر است و زندگی ما هدفی در پیش دارد و داستان زندگی ما بدین کوتاهی پایان نمییابد بلکه رفتارها و کردارهای ما در این عالم حساب و کتابی دارد و در نشئه دیگر حیات و عوالم بیشماری که در پیش داریم موثر است و چنین نیست که هر کس بتواند هر ظلم و جور و تجاوزی کند و از جهان بگریزد، و او را هیچ مجازاتی در پی نباشد.
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رَستم (حافظ )
گوهر سوم حاصل ایمان به دو اصل اول است که وقتی آدمی دانست خدایی هست و قیامتی هست، جز کار نیکو و خیر و خوبی از او به ظهور نخواهد رسید، زیرا میداند که آفریدگار جهان نیک و بدها را پاداش میدهد و چه بهتر که آدمی کار نیکو کند و پاداش نیکو به دست آورد و به زبان شیرین سعدی:
نیک و بد چون همی بباید مرد
خنک آن کس که گویی نیکی برد
روشن است که کار خوب و صالح در این آیه به سنتها و آیینهای مذهبی هیچ دین خاص مربوط نمیشود، زیرا اگر واجبات ظاهری هر دینی جزو عمل صالح باشد چون ادیان مختلف در این واجبات متفاوتند هیچ یک نمیتوانند کار صالح به جای آورند از این رو عمل صالح همان کاری است که مورد ستایش همه انسانهاست و همه از یکدیگر انتظار دارند که آن کارها را به جای آورند و مهمترین این کارها صداقت و راستی و عدالت و وفای به عهد و خدمت به خلق و عدل و احسان و انصاف و خُلق خوش و سخاوت است.
بنابراین آیه هر کس پیرو هر دینی باشد اگر به راستی به خدا و قیامت ایمان آورد و کار نیکو کند رستگار خواهد شد و اگر این سه اصل حاصل نشود، حفظ ظواهر هیچ دینی آدمی را رستگار نخواهد کرد.
در احادیث نبوی این سخن مکرر به گوش میرسد که هر کس آراسته به عدل و انصاف و خدمت به خلق و عشق به انسانها نباشد از دایره دین خارج است، چنانکه فرمود:
لا دینَ لِمَن لا انصافَ لَه: آن را که انصاف نیست با دین چه کار.
مَن أصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِاُمور المسلمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم
هر کس صبح از خواب برخیزد و همت نکند که به خدمت مردمان و برآوردن نیازی از مردمان پردازد مسلمان نیست.
بُعثت لِاُتَمِمَ مَکارِمَ الاَخلاق؛ یعنی «من برای به کمال رساندن فضایل اخلاقی به پیامبری مبعوث شدم» نیز با مضمون آیه حاضر همآهنگ است.