خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

توافق همزیستی میان انصارالله و سلفی‌ها در یمن

گزارش مرکز صنعا از توافق همزیستی بین انصارالله و سلفی‌ها در مناطق تحت کنترل دولت نجات ملی یمن خبر داده است.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، تنش بین انصارالله و سلفی‌ها در مناطق مختلف یمن از ویژگی‌‌های تاریخ یمن معاصر است زیرا حوثی‌‌ها که یک جنبش برخواسته از مکتب شیعی زیدی هستند، سلفی‌‌ها را از زمان ورود به یمن به عنوان جنبش وهابی سعودی ضد شیعه طبقه بندی می‌‌کنند و در مقابل، پیروان مکتب سلفی در یمن نیز حوثی‌‌ها را به چشم یک گروه سیاسی شیعه الهام گرفته از ایران می‌‌‌بینند.

هر دو جنبش، گروه‌های سیاسی جدیدی هستند که در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در شمال یمن، که از نظر تاریخی پایگاه تشیع زیدی بود، ظهور کردند. اولین مرکز رسمی سلفی‌‌ها معروف به دارالحدیث، در دماج استان صعده، در اوایل دهه ۱۹۸۰ توسط مقبل هادی الوادعی تأسیس شد. الوادعی که در سال ۲۰۰۱ درگذشت، در صعده به دنیا آمد و طبق مذهب زیدی بزرگ شد، سپس در حالی که در عربستان سعودی تحصیل می‌‌کرد، تحت تأثیر روحانی فقید سلفی سوری، محمد نصیرالدین آلبانی قرار گرفت. الوادعی از پیروان جهیمان العتیبی، رهبر گروهی بود که با در نظر گرفتن بسیاری از نشانه‌های ظهور مهدی منتظر، در سال ۱۹۷۹ شورش مسلحانه‌ای را در مکه رهبری کرد. الوادعی پس از شکست شورش، ماه‌ها در زندان بود و سپس به یمن بازگشت تا جنبش سلفی خود را به سبک آلبانی تأسیس کند. به کوشش او، سلفی‌‌گری علاوه بر صعده، در اکثر استان ‌‌های یمن گسترش یافت.

در مقابل، رهبران زیدی صعده با تبلیغات سلفیت در این منطقه مخالفت کرده و بر این باور بودند که مناطق زیدی از نظر ایدئولوژیک باید برای فرقه ‌‌های دیگر بسته بماند. این منطقه از لحاظ تاریخی، سنگر زیدیه بوده است و با تأسیس اولین دولت زیدی در قرن نهم، مذهب زیدی در صعده جدای از مناطق دیگر با اکثریت سنی، توسعه یافت. علما و رهبران محلی زیدیه در سال ۱۹۹۲، گروه جوانان مؤمن را برای احیای هویت زیدی و اعمال مذهبی در واکنش به گسترش سلفی‌‌گری در صعده تأسیس کردند. بسیاری از اعضای اصلی تشکیل جنبش انصارالله در یمن از جمله رهبر فعلی، عبدالملک الحوثی و بنیانگذار جنبش، حسین بدرالدین الحوثی عضو گروه شباب المومن بوده ‌‌اند.

در دهه ۲۰۰۰، گروه حوثی و نیروهای دولتی یمن مجموعه ‌‌ای از نبردها را در این استان انجام دادند که به جنگ‌‌های(شش‌‌گانه) صعده معروف شد. در پی قیام مردم یمن درنتیجه بهار عربی که منجر به کناره‌گیری علی عبدالله صالح از ریاست جمهوری شد، درگیری‌ها بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ دوباره در دماج آغاز شد. این نبردها با خروج سلفی‌‌ها از دماج در اوایل سال ۲۰۱۴ به پایان رسید و حوثی‌ها توانستندکنترل شهرهای صعده و صنعا را به دست بگیرند.

با کنترل صنعا، پایتخت یمن توسط گروه حوثی در سپتامبر ۲۰۱۴ و گسترش تسلط آن‌‌ها به استان‌های دیگر از جمله مناطق غیرزیدی، سلفی‌ها تصورکردند که مقامات حوثی به دنبال پایان دادن به فعالیت‌های مذهبی سلفی و احتمالا ادامه فرقه‌گرایی خواهند بود؛ اما آن‌‌ها با سلفی‌ها در سه استان صنعا، إب و ذمار که خارج از پایگاه‌های حوثی‌بودند، یک سری توافق‌های همزیستی منعقد کردند. این مقاله به طور خاص بر روابط بین سلفی‌‌ها و حوثی‌‌ها در این سه منطقه متمرکز است. مقاله به بررسی محتوای قراردادهای ما بین دو طرف، جریان‌‌های مختلف سلفی درگیر در توافقات، عوامل سیاسی پشت امضای آن‌‌ها، انگیزه ‌‌های طرف‌‌های ذیربط و میزان اجرای قراردادها در صحنه می‌‌پردازد. این نوشتار با بحث در مورد چشم‌انداز آینده توافق‌نامه‌ها و توصیه‌هایی در مورد اینکه چگونه ذینفعان می‌توانند در حفظ و توسعه توافق‌ها به جلو حرکت کنند، به پایان می‌رسد.

این مقاله بر اساس مصاحبه با پنج رهبر سلفی و یکی از اعضای دفتر سیاسی انصارالله نوشته شده است. برخی از مصاحبه‌‌‌ها به صورت حضوری در صنعا انجام شده است، در حالی که برخی از آنها از طریق واتس‌‌آپ به دلیل مشکلات در برگزاری جلسات حضوری انجام شده است. از منابع ثانویه اطلاعات از جمله وب‌سایت‌های خبری یمن، مقالات رسانه‌ای، مقالات پژوهشی و کتاب‌ها استفاده شده است.

جریانات سلفیت در یمن
جریان سلفی که الوادعی در صعده تأسیس کرد، نطفه ‌‌ای بود که سایر جریانات سلفی در یمن از آن نشأت گرفتند و هر کدام رهبری و فعالیت‌‌های خاص خود را داشتند. برخی از این جریان‌ها بر کارهای آموزشی و فرهنگی متمرکز شدند و برخی دیگر با تمرکز بر سیاست، نقش فعالی در حوادث پس از اعتراضات ۲۰۱۱ داشتند.

به طور کلی، سلفی‌‌گری در یمن را می‌توان به سه گروه اصلی سلفی‌‌گری سنتی، نوسلفی‌‌گری و سلفی‌‌گری جهادی تقسیم کرد.

سلفی‌‌گری سنتی
این گرایش به دلیل رویکرد غیرسیاسی و آرام که بر مطالعه تمرکز دارد و معمولاً از کنش‌‌گری سیاسی آشکار پرهیز می‌‌کند، به عنوان سلفی‌‌گری علمی نیز شناخته می‌‌شود. این تفکر از زمان مرگ الوادعی توسط مرکز دماج در استان صعده به رهبری یحیی الحجوری نمایندگی می‌‌شد. الحجوری پس از شکست ازگروه حوثی در سال ۲۰۱۴، دماج را به همراه شاگردانش در سه استان صنعا، ذمارو إب ترک کرد. دیگر گروه‌هایی که تحت سلفیت سنتی قرار می‌گیرند عبارتند از مرکز معبر در استان ذمار به رهبری محمد الامام، که در سال ۱۹۸۶ تأسیس شد، و انجمن اهل حدیث در مارب که توسط مصطفی السلیمانی در سال ۱۹۸۹ تأسیس شد.

هر یک از این جریان‌ها مستقل عمل می‌کنند، ساختار سازمانی مشخصی ندارند و تصمیم‌گیری‌‌‌ها وابسته به «الشیخ»، نامی که رهبر جنبش با آن شناخته می‌شود، بستگی دارد. فعالیت‌ها بر آموزش دینی در مساجد و مراکز مطالعاتی زیر نظر رهبران مختلف متمرکز است. به عنوان مثال، محمد الامام، رئیس مرکز معبر، علاوه بر ۵۰ مسجد در ناحیه جهران استان ذمار، برخی از مساجد استان‌های دیگر را نیز مدیریت می‌‌کند. در حالی که تصمیمات در جریانات سنتی سلفی توسط رهبر هر جریانی گرفته می‌شود، اما امکان این‌‌که افراد دیگری به عنوان نماینده از طرف رهبر انتخاب شوند، وجود دارد. به طور مثال در جریان بررسی توافقات صورت گرفته بین حوثی‌‌ها و مقامات سلفی در مرکز معبر ذمار، نماینده سلفی در مذاکرات صالح العویری بود؛ اما کسی که قرارداد را امضا کرد، محمد الامام، رهبر جریان سلفی استان ذمار بود.

نو سلفی‌گری
این نوع از سلفی‌‌گری بر دعوت، کار خیریه‌‌ای و فعالیت سیاسی متمرکز است. در یمن جریان حکمت به رهبری عبدالعزیز الدبعی، محمد المهدی و احمد المعلم و جریان احسان به رهبری عبدالله الاهدل نمایندگی می‌‌شود. در حالی که این دو جریان در مورد مسائل دعوت، کار خیریه‌ای و مشارکت در سیاست اتفاق نظر دارند؛ اما به صورت مستقل و به عنوان نهادهای جداگانه از یکدیگر عمل می‌‌کنند.

جریان حکمت عمدتاً در استان إب متمرکز است، اگرچه در تمام ۲۱ استان یمن با هماهنگی یک نهاد واحد که فعالیت‌‌های حمایتی، امدادی و سیاسی را انجام می‌دهد، حضور دارد. این فعالیت‌‌ها شامل آموزش علوم دینی در مساجد و مراکز و کمک به خانواده‌های فقیر و ایتام از طریق انجمن الحکمه است. جریان حکمت در سال ۲۰۱۴، حزب صلح(حزب السلم) را تأسیس کرد؛ اما فعالیت‌های سیاسی آن پس از مداخله نظامی به رهبری عربستان سعودی در مارس ۲۰۱۵ به شدت محدود و متوقف شد. در حال حاضر فعالیت‌های سیاسی حزب صلح در کل یمن متوقف است.

جریان احسان توسط عبدالله الاهدل رهبری می‌‌شود و مرکز فعالیت آن در صنعا و إب فعال است و مانند جریان حکمت، فعالیت‌های پیروان خود را در استان‌‌های دیگر نمایندگی می‌‌کند. این فعالیت‌ها شامل ارائه دروس دینی در مراکز مطالعاتی و مساجد و توزیع مواد غذایی و ملزومات پزشکی برای خانواده‌های نیازمند از طریق مؤسسات مستقل اداری در چارچوب جریان خیریه ‌‌ای مانند بنیاد الارض الطیبه است. بسیاری از شیوخ جریان‌‌های الحکمه و الاحسان از حامیان حزب اتحاد الرشاد که در سال ۲۰۱۲ تاسیس شده، بودند. هرچند حزب اتحاد الرشاد در دولت تشکیل شده زیر نظر هادی که در دسامبر ۲۰۲۰ تشکیل شد، نمایندگی داشت، اما فعالیت‌‌های این حزب در سرتاسر یمن از سال ۲۰۱۵ متوقف شده است.

سلفی‌‏گری جهادی
این دسته از سلفی‌‌گری توسط القاعده شبه جزیره عربستان نمایندگی و از سال ۲۰۲۰ توسط خالد باطرفی رهبری می‌شود. القاعده در تعداد محدودی از استان‌‌ها حضور دارد و اکثر اعضای آن در استان البیضاء مستقر هستند. این سازمان به دلیل این که توسط نیروهای آمریکایی با هواپیماهای بدون سرنشین و حملات دیگر تعقیب می‌شود، ساختار اداری و نحوه عملکرد خود را اعلام نمی‌کند.

توافقات همزیستی صورت گرفته بین سلفی‌ها و حوثی ها
از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ و با کاهش اقتدار نهادها و سازمان‌‌های دولتی در پی بهار عربی از سال ۲۰۱۱، گروه حوثی گسترش یافت و کنترل چندین استان را به دست گرفت که از صعده شروع شده و به سمت جنوب به مناطق دیگر کشیده شد. با گسترش اختیارات گروه حوثی در این مناطق، جنبش انصارالله تعدادی توافق‌‌نامه همزیستی با جریانات سلفی در صنعا، ذمار و إب منعقد کرد. برخی از قراردادها که عمدتاً با هدف جلوگیری از درگیری‌های مسلحانه بین دو طرف صورت می‌گرفت، به صورت کتبی رسمیت یافت و برخی دیگر از توافقات در حد شفاهی ماند.

اولین توافق در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۴ بین گروه حوثی و مرکز معبر سلفی در ذمار منعقد شد. قرارداد مکتوب با عنوان «سند همزیستی» شامل سه نکته بود:

همزیستی مسالمت آمیز دو طرف، عدم اجازه هرگونه درگیری، جنگ و فتنه با هر شرایط و توجیهی برای حفظ آزادی اندیشه و فرهنگ نسبت به همگان.
پایان دادن به لفاظی‌های تحریک‌آمیز و خصمانه علیه طرفین به هر وسیله و تلاش برای القای روحیه برادری و همکاری بین همه.
ارتباط مستقیم دو طرف برای مقابله با هرگونه شرایط اضطراری، تحولات، مشکلات، اقدامات فردی یا هرگونه تلاش شخص ثالث پنهان با هدف ایجاد درگیری بین دو طرف مشروط بر اتخاذ موضع روشن در این خصوص.
سند همزیستی، توافقی بین سلفی‌‌های مرکز معبر و تمامی مراکز وابسته به آن به نمایندگی محمد الامام و مقامات حوثی به نمایندگی از عبدالملک الحوثی بوده که از طرف حوثی‌‌ها، این توافق توسط یوسف الفیشی یکی از اعضای برجسته دفتر سیاسی انصارالله امضا شده است. با این حال، این سند هیچ مکانیسم اجرایی دیگری به جز اشاره به یک بند کلی در ماده سوم در مورد ادامه ارتباط بین دو طرف برای مقابله با هر مشکلی که منجر به درگیری مسلحانه شود، مشخص نکرده است. علاوه بر توافق مذکور، توافقات شفاهی دیگری نیز پس از گسترش جنگ در مارس ۲۰۱۵ ما بین طرف‌‌ها صورت گرفته است.

توافق‌‌های شفاهی جداگانه‌ بین مقامات حوثی و سایر جریان‌های سلفی در صنعا و إب در بر گیرنده مطالبی همچون:« عدم تلاش حوثی‌ها برای مصادره مساجد سلفی‌ها، عدم جایگزینی امامان سلفی با سایر ائمه وابسته به حوثی‌ها و اجرای آزادی اندیشه و فرهنگ در ازای عدم تحریک درگیری‌های فرقه‌ای یا ایستادگی در کنار نیروهای ائتلاف که توسط عربستان سعودی رهبری می‌شود» بود.

به دلیل تحولات جنگ در دوره‌‌ای که توافقات حاصل شد، افراد طرف توافق در نوشتار مکتوب نامی از نمایندگان حوثی ارائه نکردند؛ اما بعداً طرف حوثی کمیته‌ای را تشکیل داد که شامل مهدی المشاط، رئیس مجلس سیاسی عالی صنعا در حال حاضر و غالب المقرانی، از شخصیت‌‌های سیاسی انصارالله برای پاسخ به شکایات سلفی‌‌ها در استان‌های تحت کنترل خود بود. این اتفاقات، مطابق با متون سند همزیستی که با سلفی‌‌ها در مرکز معبر ذمار امضا شد، بود؛ اما عدم نوشتن یا امضای آن توسط حوثی‌‌ها، احتمال عدم رعایت، نقض یا بی توجهی به توافقات را در آینده افزایش می‌داد.

در ژانویه ۲۰۱۹، کمیته‌ای مشترک از ۸ عضو به نمایندگی از حوثی‌‌ها و ۶ عضو به نمایندگی از سلفی ‌‌ها تشکیل شد تا تداوم همزیستی و هماهنگی برای حل اختلافات داخلی تضمین شود. کمیته هماهنگی ۸+۶ به نوبه خود بر یک کمیته فرعی به نام کمیته(منطقی‌سازی گفتمان دینی) نظارت می‌‌کند. وظایف این کمیته فرعی که تحت نظارت وزارت اوقاف صنعا و همچنین کمیته هماهنگی است، هدایت گفتمان دینی به گونه‌ای است که مغایر با اصول ملی نباشد، در چارچوب انسجام و وحدت مردم یمن باشد و در عین حال هر جریانی را در مسیر فکری خود حفظ کند، می‌‌باشد.البته در این دیدارها، نمایندگان حوثی‌ نکاتی را مطرح کردند که برخی از روش و گفتمان دینی را در مساجد سلفی تعریف می‌کرد که شامل عدم تحریک نسبت به حوثی‌‌ها، دلسرد نکردن مردم از رفتن به جنگ با ائتلاف و دولت هادی، خطبه و سخنرانی مطابق شرایط فعلی و در راستای اتحاد دو طرف و اتمام خطبه‌ها با شعار بر علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی، می‌‌شد.

آن‌‌چه از این توافقات به وضوح هویداست، این است که تمرکز اصلی حوثی‌‌ها و جریان‌های سلفی در صنعا، ذمار و إب، جلوگیری از درگیری‌‌های مسلحانه بوده است. در زمانی که توافقات به دلیل مداخله نظامی به رهبری عربستان سعودی انجام شد، احتمال چنین درگیری‌‌هایی افزایش یافت. عدم وجود توافقات روشن و مکتوب با جریانات سلفی دیگر یمن به این معنی است که همچنان خطر نقض، پس گرفتن یا مشروط کردن توافقات به خواسته‌های جدید حوثی‌‌ها وجود دارد.

انگیزه توافق بین حوثی‌ها و جریان‌های سلفی
این توافقات در چارچوب فروپاشی نهادهای دولتی و مداخله ائتلاف به رهبری عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ صورت گرفت. با توجه به واقعیت قدرت حوثی ها، ایجاد روابط موقتی که از عملیات بر علیه آن‌‌ها محافظت می‌‌کرد به نفع سلفی‌‌‌ها بود. برای مثال، سلفی‌ها در مرکز معبر ذمار، به‌طور اجباری این توافق را در نتیجه تبدیل حوثی‌ها به یک نیروی نظامی پذیرفتند. در حقیقت سلفی‌ها مانند دیگر گروه‌ها و احزاب سیاسی، تصمیم گرفتند تا زمانی که طوفان تمام شود، در برابر مقامات بالفعل تعظیم کنند. در مورد سلفی‌های استان إب، آن‌‌ها معتقد بودند که هدف از توافق با حوثی‌ها، حفظ مراکز آموزشی پس از تبدیل شدن حوثی‌ها به مقام عملی است.

از طرف دیگر، حوثی‌‌ها که در مواجهه با حملات هوایی و زمینی بودند هیچ علاقه ‌‌ای به درگیری بیشتر با سلفی‌‌ها نداشتند. به گفته حزام الاسد، رئیس کمیته هماهنگی:«هیچ دلیلی برای درگیری با سلفی‌‌ها وجود ندارد و آنچه به درگیری منجر می‌‌شود، انگیزه افراد خارجی است. در مورد سلفی‌های یمن، وجوه مشترکی وجود دارد که باعث می‌شود مردم یمن از اجزای مختلف فکری خود در مقابله با خطرات متحد شوند.» به عبارت دیگر، هر دو طرف بر اساس منافع کوتاه مدت عمل می‌‌کردند. مقامات حوثی به سلفی‌‌ها نیاز داشتند تا در طول جنگ بی طرف بمانند، در حالی که سلفی‌‌ها برای حفظ حضور خود در میدان، توافق کردند. هیچ یک از طرفین با اتخاذ یک دیدگاه جهانی جدید از همزیستی، ادعاهای فرقه ‌‌ای خود را رها نکرده است.

آیا توافقات همزیستی اجرا می‌‌شود؟
سلفی‌‌‌ها تصور می‌‌کردند که پس از تسلط نیروهای حوثی بر استان‌های شمالی، نمی‌‌توانند به فعالیت‌‌های آموزشی و عقیدتی خود ادامه دهند و این بینش در حالی بود که بین حوثی‌‌ها و سلفی‌‌ها از شروع نبردها بعد از سال ۲۰۰۰ درگیری وجود داشت. با این حال، توافقات به این معنی بود که سلفی‌‌ها می‌‌توانستند به فعالیت‌‌های اساسی خود ادامه دهند. پس از شش سال، طرفین همچنان به تعهدات اساسی خود نسبت به توافقات همزیستی ادامه می‌دهند. این بخش به بررسی دو عنصر اساسی، پایان دادن به تحریک و تضمین آزادی اندیشه و فرهنگ که منجر به نزدیکی بین حوثی‌‌ها و سلفی‌‌ها شده، می‌پردازد.

حزام الاسد که یکی از اعضای دفتر سیاسی حوثی‌‌ها به حساب می‌‌اید، بیان می‌‌کند:«سلفی‌‌ها فضا و آزادی دارند و ما آن‌‌ها را مجبور به انجام کاری نمی‌‌کنیم. این شامل آزادی عقیده و فرهنگ نیز می‌شود. این عملکرد در مورد گروه‌های دیگر مانند صوفیه نیز صدق می‌کند… مشکلاتی برای سلفی‌ها بوجود می‌آید؛ اما این یک چیز نادر و نتیجه ایدئولوژی‌های افراطی است.» و اما در مورد تحریک:«قانون می‌‌گوید که تحریک یک گروه بر علیه دیگری جایز نیست و هر گروه از تحقیر و تخریب عقاید گروه دیگر نفی شده است. این امر در مورد همه فرقه‌های زیدی، سلفی، صوفی و اسماعیلیه صدق می‌‌کند. همه ما شهروندانی در چارچوب جمهوری یمن و تحت رهبری شورای عالی سیاسی هستیم.»

سلفی ‌‌ها به فعالیت‌های آموزشی و خیریه‌‌ای خود در صنعا، ذمار و إب ادامه می‌دهند. آن‌‌ها چندین مرکز آموزش دینی با بیش از ۵۰۰۰ دانش آموز، از جمله طلاب خارجی را اداره می‌‌کنند. مرکز معبر در استان ذمار، بزرگترین مرکز سلفی در مناطق تحت کنترل حوثی‌‌ها است و به نظر می‌‌رسد که بزرگترین مرکز در کل یمن از زمان خروج گروه الحجوری از دماج در سال ۲۰۱۴ باشد. همچنین موسسات خیریه سلفی که به خانواده‌‌های فقیر کمک می‌‌کردند مثل بنیاد الارض الطیبه، مرتبط با جریان احسان در صنعا احیا شده است، جایی که شورای عالی مدیریت و هماهنگی امور بشردوستانه و همکاری‌‌های بین‌‌المللی، کار خود را به طور کلی و بدون هیچ مانعی انجام می‌‌دهد. در مورد ممنوعیت تحریک فرقه‌ای، سلفی‌ها آن را مناسب می‌دانند؛ اما گروه حوثی باید متعهد شوند که در مورد مسائل ایدئولوژیک و اتهامات، صحبت نکنند.

علیرغم اعتقاد جریان‌های سلفی و گروه حوثی به ایدئولوژی‌های مخالف، آن‌ها عمدتاً توانستند شرایط آزادی تحصیل و اندیشه را رعایت و از تحریک‌های فرقه‌ای در مساجد سلفی و در رویدادهای دسته جمعی حوثی‌ها جلوگیری کنند. البته هنوز برخی از رخدادهای طائفه‌‌گرایانه همچون برگزاری مناسبت‌‌هایی مانند روز ولایت و عاشورا و برخی از شعارهای مذهبی(معروف به الزوامل) و همچنین برنامه‌های آموزشی از طرف حوثی‌‌ها دیده می‌‌شود.

سلفی‌‌ها مدعی هستند که تخلفات دیگری از سوی مشرفین حوثی‌‌ها صورت می‌‌گیرد که آن‌‌ها فقط می‌‌توانند از طریق نمایندگان خود در کمیته هماهنگی ۶+۸ حل و فصل کنند. به گفته یکی از اعضای سلفی این کمیته:« گروه حوثی در مناطق شمالی بیش از ۷۰ مسجد وابسته به جریان محمد الامام را و ۲۰ مسجد وابسته به جریان الاحسان را مصادره و بسیاری از مدارس قرآنی و یتیم خانه‌‌ها را در صنعا تعطیل کرده‌‌اند. استدلال حوثی‌‌ها برای این اقدامات، نداشتن مجوز رسمی از وزارت اوقاف بود. بعداً سعی کردیم مجوزهایی را بگیریم که تایید نشدند. در این اقدامات، برخی از جوانان سلفی نیز دستگیر شده‌‌اند که برخی از آنها سه سال است که در زندان به سر می‌‌برند. بازداشت بدون محاکمه، به هر دلیلی که باشد، برخلاف قانون است، حتی اگر به طور خاص در کنوانسیون‌ها منع نشده باشد.

این شرایط در إب متفاوت است و مشرف‌‌های حوثی‌‌ در مقایسه با وضعیت در ذمار و صنعا، تخلفات کمتری انجام می‌‌دهند، احتمالاً به این دلیل است که سلفی‌‌ها در بسیج غیرنظامیان علیه دولت هادی فعال‌‌تر هستند. در مقابل، جریان‌‌های سلفی در ذمار و صنعا به دلیل ایدئولوژی ساکت و غیرسیاسی خود، چنین حمایت‌‌هایی را از دولت صنعا انجام نمی‌دهند، زیرا فعالیت‌‌های آنها محدود به آموزش و امور خیریه است. رهبران سلفی مانند محمد المهدی، یکی از برجسته ترین شخصیت‌‌های سلفی در إب و در کل یمن، نقش رهبری را در اجتماعات عمومی ایفا می‌‌کند. از نظر فرهنگ دینی اسلامی، استان إب در ناحیه شافعی و نه زیدیه کشور واقع شده است، بنابراین مقامات حوثی فاقد پایگاه پشتیبانی مردمی در آنجا هستند.

علیرغم این همکاری، مشرف‌‌های حوثی در استان إب، در اوایل سال ۲۰۲۱ تأسیسات آموزشی سلفی مانند مرکز امام الذهبی در شمال شهر إب را به دست گرفتند. یکی از رهبران سلفی سعی کرد چنین اقداماتی را کم اهمیت جلوه دهد و گفت:« این اقدام نشان دهنده رویکرد کلی حوثی‌‌ها با ما نیست زیرا که همزیستی و تعامل فی ما بین هر روز قوی‌‌تر می‌‌شود و زمانی که برای ما مشکلی رخ می‌‌دهد و راه حل می‌خواهیم، به ما کمک می‌کنند.» به طور کلی، مشرف‌‌های حوثی به عنوان یک مرجع در میدان سختگیرتر هستند، در حالی که رهبری به عنوان یک مقام سیاسی برای همه یمنی‌‌ها، انعطاف بیشتری از خود نشان می‌‌دهد.

حوثی‌‌ها بیان می‌‌کنند، مساجدی که توسط مقامات آن‌‌ها مورد تدابیر تنبیهی قرار گرفته‌اند، توافق‌های همزیستی را از نظر تحریک و لفاظی‌های فرقه‌ای نقض کرده‌اند. حزام الاسد، رئیس کمیته هماهنگی گفت که گروه زیر دستش با سلفی‌‌ها مدارا می‌‌کنند. وی ادامه داد که برای ما امکان منحل کردن یا مخالفت با برخی از مراکز وجود داشت. مثلاً در صعده بیش از ۶۰۰ مسجد برای سلفی‌‌ها وجود دارد. آیا کمبودی در یکی از آن مساجد از سال ۲۰۱۱ پیش آمده است؟ کاملا برعکس است، و این در مورد صنعا و بقیه استان‌ها نیز صدق می‌‌کند. موسسات زیادی از ابتدای تجاوز عربستان در ۲۰۱۵ توسط سلفی‌‌ها ایجاد شده است و ما مخالفتی با آنها نداشتیم.» رییس کمیته هماهنگی با رد ادعای مصادره مساجد مشکل‌دار از سلفی‌ها گفت: برخی از مساجد سلفی به تحریک و توهین یا شعارهایی متوسل می‌شوند که با روند توافقات همخوانی دارد، بنابراین اقداماتی از سوی وزارت اوقاف انجام می‌‌شود. این رویه‌‌ها با نصیحت شروع می‌‌شود، سپس به رهبری جریان سلفی اطلاع داده می‌‌شود که واعظان یک مسجد مشخص، باید گفتمان دینی خود را بهبود بخشند یا مبلغ، باید تغییر کند. مراحل دیگری مانند اعزام واعظ از وزارت اوقاف به مسجد وجود دارد، اما اینکه بگوییم مسجد مصادره شده، این درست نیست.

حزام الاسد همچنین با بیان این‌‌که مقامات، فقط به شکایات شهروندان در مورد لفاظی‌‌های برخی از مساجد سلفی پاسخ می‌‌دهند، ادامه داد:«وقتی شکایتی به ما می‌‌رسد که یک مسجد سلفی مشکل ایجاد می‌‌کند، موضوع را بررسی کرده‌‌ و مطمئن می‌‌شویم که مردم از همان محله هستند. برخی از واعظان هنوز خارج از چارچوب توافقات عمل می‌‌کنند، برخی دیگر از واعظان نیز طوری رفتار می‌‌کنند که گویی در ریاض هستند و در راستای منافع رژیم سعودی صحبت می‌کنند. این موضوع باعث اذیت خانواده شهدا و مجروحان و ایجاد اختلاف می‌‌شود.»

هر دو طرف در رویه‌‌های عمومی خود به توافق پایبند بودند. هر فرقه توانسته است بدون برانگیختن نفرت فرقه‌‌ای، به فعالیت‌‌های مذهبی، آموزشی، انسانی و فرهنگی خود ادامه دهد. با این حال، برخی از تخلفات حل نشده مانند کنترل مشرف‌‌های حوثی بر مساجد و مراکز آموزشی سلفی باقی مانده است. وضعیت کنونی همزیستی، موقتی به نظر می‌رسد زیرا که هر دو طرف از اهمیت به کارگیری شرایط، متقاعد نشده‌‌اند و این بدان معناست که وضعیت درگیری بین آنها ادامه خواهد یافت. به نظر می‌‌رسد که روابط در استان إب، کمتر متخاصم است زیرا سلفی‌‌ها در فعالیت‌های اجتماعی بر ضد ائتلاف و دولت هادی شرکت کرده و روابط خوبی با رهبران حوثی در صنعا دارند و در مقابل نیز مقامات حوثی، به طور کلی در استان‌‌های غیر زیدی، سازگاری بیشتری دارند.

درگیری‌‌ها به چه شکل، انتظارات از آینده توافقات را شکل می‌‌دهد؟
تنش بین حوثی‌‌ها و جریان‌‌های سلفی در درجه اول به دلیل موضع متضاد عمومی سلفی‌‌ها در مورد حمله نظامی ائتلاف و حمایت از دولت عبد ربه منصور هادی و همچنین در مورد حکومت حوثی‌‌ها است. یکی از رهبران سلفی بیان داشته که واعظان سلفی در سخنان دینی خود به شهروندان در مساجد، بی طرف می‌ایستند زیرا که آن‌‌ها بر پرداختن به مسائل مذهبی تمرکز می‌‌کنند و همین امر به تنش با مقامات حوثی منجر شده است.

حوثی‌‌ها استدلال می‌‌کنند که خسارات وارد شده به جنگجویان و غیرنظامیان آن‌‌ها در طول جنگ، سکوت در مورد حملات ائتلاف را نامناسب می‌‌کند. بنابراین، از آن‌‌جایی که گفتمان دینی در مساجد بر غیرنظامیان تأثیر می‌‌گذارد، سلفی‌‌ها باید از فرصت برای پرداختن به این موضوع استفاده کنند. مقامات حوثی در دیدار با رهبران هر جنبش سلفی و از طریق کمیته منطقی‌سازی گفتمان دینی، بر این نکات تأکید می‌‌کنند. رهبران حوثی همچنین به طور منظم با رهبران سلفی در صنعا، ذمار و إب دیدار می‌‌کنند. به گفته یکی از رهبران سلفی، حوثی‌ها در این دیدارها استدلال می‌کنند که: «یک دشمن مشترک به نمایندگی از آمریکا و رژیم صهیونیستی وجود دارد و باید قطب‌نما به سمت آن معطوف شود، از تحریک جلوگیری شود، تحرکات فرقه‌ای کاهش یابد و رابطه‌ای مبتنی بر اعتماد دو طرف بر یکدیگر ایجاد کرد.»

بر همین نکات به سلفی ‌‌هایی که کمیته منطقی‌سازی گفتمان دینی را زیر نظر وزارت اوقاف تشکیل داده‌‌اند، تاکید شده است. یکی از اعضای کمیته سلفی گفت:«ما در مورد نکات به توافق رسیدیم؛ اما از توزیع متون مکتوب به مبلغان برای صحبت در مساجد، از جمله شعار بر ضد عربستان سعودی، شوکه شدیم. ما در این مورد اختلاف نظر داشتیم، زیرا شعار بر ضد عربستان یک مسئله فرقه‌‌ای است و این در حالی است که عربستان از جمله کشورهای مسلمان به حساب می‌‌آید و جنگ جاری نیز، نزاع بین مسلمانان است و نمی‌توان علیه آن‌‌ها شعار داد.» پاسخ حوثی‌ها این بود که خطبه‌ها-که باید به دستورات صادر شده توسط وزارت‌‌خانه پایبند باشند-عمومی هستند و مختص یک فرقه یا گروه نیستند. این متون مکتوب از طرف وزارت اوقاف به همه مساجد، اعم از سلفی یا زیدی ارسال شده است. به هر حال، عمل وزارت‌‌خانه باید به عنوان یک نهاد عقلانی و ناظر بر گفتمان دینی باشد در حالی که این وزارت‌‌خانه، مطالباتی را مطرح می‌‌کند که در تضاد با ایدئولوژی سلفی است و عربستان سعودی را از منظر منفی و ایران را از منظر مثبت می‌‌بیند.

هر یک از طرفین، دیدگاه متفاوتی نسبت به روند روابط و آینده توافقات همزیستی دارند. سلفی‌‌ها توانسته‌‌اند به فعالیت‌های خود ادامه دهند و از منافع خود محافظت کنند؛ اما اکنون نگران این هستند که مقامات حوثی تا چه حد به توافقات همزیستی با توجه به سوء استفاده‌‌ها، به ویژه توسط عناصر تندرو حوثی پایبند خواهند بود. در واقع، سلفی‌‌ها معتقدند که این جناح به هیچ وجه نمی‌خواهد به توافقات ادامه دهد. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد رهبران حوثی از رابطه‌ای که آن را هماهنگ توصیف می‌کنند، راضی هستند، زیرا که تلاشی برای به حاشیه راندن سلفی‌ها یا هیچ فرقه دیگر وجود ندارد، البته تا زمانی که تعهد به اصول، ارزش‌ها و مسایلی که همه بر آن توافق شده، وجود داشته باشد.

با این حال، همچنان این احتمال وجود دارد که قراردادها در آینده به دلیل موضع سلفی‌‌ها از بین برود، زیرا که سلفی‌‌ها در برابر فشار دولت صنعا برای اتخاذ مواضع عمومی در مورد جنگ و مشروعیت حکومت حوثی‌‌ها مقاومت می‌کنند.

توصیه‌ها
برای طرف حوثی
مقامات حوثی باید به توافقات، چه کتبی و چه شفاهی را به عنوان ترتیبات بلندمدت و نه کوتاه مدت و محدود به دوران جنگ یا پس از آن تلقی کنند. همچنین برای بقای توافقات باید متعهد به عمل به آن شوند.
حوثی‌ها پس از شش سال به‌عنوان مقامات واقعی، باید به دنبال رفتار با سلفی‌ها به‌عنوان غیرنظامیانی با حقوق و آزادی کامل برای انجام فعالیت‌های مشروع باشند، بدون اینکه با آنها به عنوان یک گروه فرقه‌ای خطرناک رفتار شود. چنین برخوردهایی موفقی می‌‌تواند الگویی برای روابط حوثی‌‌ها با فرقه‌‌های دیگر باشد.
حوثی‌‌ها باید متعهد شوند که از وارد کردن فرقه‌‌گرایی در رویدادهای عمومی و شعارهای مذهبی اجتناب کنند تا از تشدید اختلافات اجتماعی که عواقب گسترده‌‌ای در پی خواهد داشت، فاصله گیرند.
حوثی‌‌ها، اختلافات بر سر کنترل مساجد سلفی و بازگشایی مراکز آموزشی را طبق توافقات حل کنند. وزارت اوقاف باید این فعالیت‌‌ها را مطابق با قانون تنظیم کند که احتمال تخلف علیه هر گروه یا جریان یمنی را کاهش دهد و یک محیط قانونی ایجاد کند که آزادی فکر و فعالیت را به دنبال داشته باشد.
مسایل مرتبط با زندانیان سلفی باید از طریق کمیته ۸+۶ دنبال شود. اگر پرونده‌‌های جنایی علیه آن‌‌ها وجود دارد، باید برای اطمینان از روند قانونی مناسب تحت تعقیب قرار گیرند. تقویت اقتدار و استقلال قوه قضاییه، از شهروندان در برابر نقض حقوق محافظت می‌کند.
حصول اطمینان از ارتباط مشرف‌‌های حوثی با مبلغان و امام جماعت مساجد سلفی در چارچوب یادداشت‌‌های رسمی که باید توسط وزارت اوقاف و کمیته منطقی‌‌سازی گفتمان دینی(به عنوان نهاد مسئول محتوای مذاهب) ارسال شود و متخلفین از هر دو طرف به دادستانی عمومی احضار شوند. نادیده گرفتن اختلافات بر سر مساجد، تنش‌‌های فرقه‌ای را افزایش می‌دهد.
سلفی‌ها و سایر نهادهای غیرنظامی مستقل که در زمینه بشردوستانه کار می‌‌کنند باید اجازه داشته باشند که آزادانه برای پیگیری امدادرسانی با توجه به بحران انسانی که کشور با آن مواجه است، فعالیت کنند.
حوثی‌‌ها برای ایجاد یک گفتمان اجتماعی تساهل‌آمیز که باعث اعتمادسازی با سلفی‌ها می‌شود، بیشتر تلاش کنند، زیرا تحمیل دیدگاه‌های سیاسی، مانند ارائه نظرات در خطبه‌های مساجد آن‌‌ها، همزیستی مندرج در توافق‌ها را به خطر می‌اندازد.
برای طرف سلفی
این قراردادها نباید صرفاً به عنوان وسیله‌‌ای برای حفظ مساجد، مؤسسات خیریه و فعالیت‌‌های آموزشی آن‌‌ها در نظر گرفته شود، بلکه باید به عنوان مبنایی برای همزیستی فراتر از جنگ گسترش یابد. این کمک می‌‌کند تا اطمینان حاصل شود که درگیری‌‌های فرقه‌‌ای دوباره شعله ور نمی‌‌شود و جامعه بر اساس خطوط فرقه‌‌ای عمل نمی‌‌کند.
رهبران سلفی در مناطق تحت کنترل حوثی‌‌ها باید بیشتر با نمایندگان خود در کمیته ۶+۸ ارتباط برقرار کنند تا از نتایج هر جلسه مطلع شوند و برای جلوگیری از درگیری در اطراف مساجد با رهبران حوثی حوزه کار خود ارتباط برقرار کنند.
کمیته‌‌های میدانی سلفی برای هماهنگی با مبلغان مساجد در خصوص اجرای توافقات همزیستی، جلوگیری از گفتمان فرقه‌‌ای و کمک به تساهل و صلح جامعه تشکیل شود.
برخورد با همه گروه‌های مذهبی و جریان‌های عقیدتی از جمله حوثی‌ها به‌عنوان عناصر جدایی‌ناپذیر جامعه یمن، بر اساس قانون اساسی و توافق‌های همزیستی، با هدف گسترش دامنه صلح اجتماعی در یمن بعد از جنگ صورت گیرد.
برای سازمان ملل و کشورهای حامی صلح در یمن
با تکیه بر توافقات حوثی و سلفی به عنوان نمونه‌‌ای مثبت از بازیگران محلی که روابط اجتماعی عملی را ایجاد کرده‌اند، به کاهش تمایل و گرایش به جنگ نیابتی کمک کنند.
برقراری ارتباط با سازمان‌‌های خیریه‌‌ای سلفی برای بهره‌‌مندی از منابع و شبکه‌های آنها برای توزیع کمک به غیرنظامیان آسیب دیده از جنگ.
نمایندگان حوثی‌‌ها و سلفی‌‌ها از کمیته ۶+۸ را در جلسات آتی سازماندهی شده توسط سازمان ملل متحد که شامل احزاب مختلف سیاسی یمن در مناقشه یمن می‌‌شود، مشارکت دهید. به عبارت دیگر، از قراردادهای همزیستی فرقه‌ای به عنوان الگویی برای همزیستی سیاسی گسترده‌تر استفاده کنید.

منبع اندیشکده مرصاد
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.