هرچند در مورد اهل کتاب بودن پیروان ادیان دیگری مانند کیش زرتشت و صابئین (مندائیان) در کنار یهودیان و مسیحیان در برابر مشرکان مطرحشده اما بیشتر علما و فقیهان امامیه آیین هندو را جزو اهل کتاب یا حداقل «من له شبهه کتاب» قرار میدهند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست علمی کرسی ترویجی با موضوع «اهل کتاب یا من له شبهه کتاب بودن پیروان آیین هندو» با ارائه دکتر سید محمد روحانی و حضور حجتالاسلاموالمسلمین جباران و دکتر خلیل قنبری بهعنوان ناقد در سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
بر اساس این گزارش دکتر سید محمد روحانی برای تشریح مباحث خود بیان کرد: ازجمله مباحث مهمی که در آموزههای اسلامی درباره ادیان دیگر و کیفیت تعامل مسلمانان با پیروان این ادیان مطرح میشود، تقسیم آنها به اهل کتاب و غیر اهل کتاب است. منظور از اصطلاح «اهل کتاب» افرادی هستند که از ادیانی که دارای کتاب آسمانی و وحیانی باشند پیروی میکنند، چنانکه در آیه ۵۲ سوره قصص آمده است: الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ
البته فقهای امامیه مانند مرحوم شیخ طوسی (ره)، قاضی ابن البراج (ره)، ابن ادریس (ره)، محقق حلی (ره) و علامه حلی (ره)، بعدها اصطلاح سومی با عنوان کلی «من له شبهه کتاب»، برای گروه دیگری وضع کردند، که همانند یهودیت و مسیحیت شمولشان در اهل کتاب قطعی نیست، ولی به خاطر ادعای الهی بودن خودشان و همچنین نزدیکی آموزههایشان به اهل کتاب، با این عنوان نامیده شدهاند.
علامه محمدتقی جعفری (ره) در کتاب رسائل فقهی میفرمایند: «لازم است ادیانی که رسماً بهعنوان ادیان اهل کتاب محسوب نمیشوند، ولی آموزههایی توحیدی دارند موردتحقیق و تتبع کافی قرار بگیرند؛ چون با توجه به عقاید و قوانینشان که با دین فطری ابراهیمی تطابق دارد، احتمال اینکه اینگونه ادیان نیز دارای کتب آسمانی بودهاند بعید نیست. پس درنهایت اگر به دلایل کافی رسیدیم با آنان نیز میبایست همانند اهل کتاب رفتار شود.»
در قرآن نامی از آیین هندو برده نشده است
در مورد اهل کتاب بودن دین زرتشت یا مندایی، علاوه بر باور دروندینی این ادیان به وحی و فرستاده الهی و آموزههای یگانهپرستانه آنها، بیشتر مفسرین و فقهای اسلامی، بر اساس روایاتی که دراینباره وجود دارد، عنوان مجوس و صابئین در قرآن را بر پیروان این ادیان منطبق میکنند. ولی چون در هیچ جایی از قرآن کریم نام یا عنوانی که بتوان آن را بر آیین هندو منطبق کرد وجود ندارد، تاکنون در مذهب شیعه امامیه هیچ فتوایی بر اهل کتاب بودن آنان ذکر نشده است.
در اهل تسنن، با توجه به اینکه اکثریت مسلمانان هند از ابتدا از اهل سنت بودهاند و شبهقاره هند یکی از مراکز مهم مدارس و مکاتب بزرگ اهل سنت بوده است، این بحث از ابتدا مبتلابه آنان بوده و حتی فتاوی نیز در مورد آن مطرحشده است. حتی بسیاری از بزرگان متصوفه هند به وحیانی بودن متون مقدس آنان معتقدند.
شیخ رکنالدین گنگوهی (متوفی قرن هشتم ه.ق) از بزرگان سلسله چشتیه، عبدالکریم جیلی، عارف و صوفی (متوفی قرن نهم ه.ق)، میرزا مظهر جان جانان (متوفی قرن دوازدهم ه.ق) از صوفیان برجسته نقشبندیه ازجمله افرادی هستند که معتقدند که متون مقدس هندوها وحیانیاند.
سؤال اصلی که در این کرسی علمی بهدنبال تبیین پاسخ آن هستیم این است که، آیا میتوان پیروان آیین هندو را نیز دارای کتاب آسمانی و یا به تعبیری اهل کتاب یا من له شبهه کتاب دانست یا نه؟ برای پاسخ دقیق به این مسئله، نخست باید دو بحث مهم دیگر روشن گردد. اول اینکه آیا غیر از ادیانی که در قرآن بهصراحت بهعنوان اهل کتاب نامبرده شدهاند، امکان شمول ادیان دیگر، ازجمله آیین هندو، در این عناوین، وجود دارد یا نه؟ و دوم اینکه آموزههای اعتقادی آیین هندو تا چه میزان به ادیان الهی و اهل کتاب نزدیک است؟
معیار اهل کتاب بودن در مذهب امامیه
بهطورکلی بهنظر میرسد در مذهب امامیه معیار کلی اینکه بتوانیم ادیان را در زمره اهل کتاب قرار دهیم تصریح نام آنها در قرآن کریم بهعنوان اهل کتاب باشد. همچنین اینکه دارای آموزههای توحیدی، شامل یگانهپرستی، باور به وحی و پیامبران الهی و بهشت و جهنم و روز قیامت، باشند. بنابراین، آنگونه که امروزه در اصطلاح علمای امامیه مشهور است پیروان دو دین یهودیت و مسیحیت قطعاً بهعنوان ادیان الهی، یا اهل کتاب شناخته میشوند.
البته هرچند در مورد اهل کتاب بودن پیروان ادیان دیگری مانند مجوس (کیش زرتشت) و صابئین (مندائیان)، بااینکه در آیه ۱۷ سوره حج نام آنان در کنار یهودیان و مسیحیان در برابر مشرکان مطرحشده، میان فقهای امامیه اختلاف وجود داشته، ولی بهطورکلی بهنظر میرسد بیشتر فقهای امامیه بر اینکه آنان اهل کتاب یا حداقل من له شبهه کتاب باشند اتفاقنظر دارند.
بهطورکلی بهنظر میرسد در مذهب امامیه معیار کلی اینکه بتوانیم ادیان را در زمره اهل کتاب قرار دهیم تصریح نام آنها در قرآن کریم بهعنوان اهل کتاب باشد. همچنین اینکه دارای آموزههای توحیدی، شامل یگانهپرستی، باور به وحی و پیامبران الهی و بهشت و جهنم و روز قیامت، باشند.
بنابراین، آنگونه که امروزه در اصطلاح علمای امامیه مشهور است پیروان دو دین یهودیت و مسیحیت قطعاً بهعنوان ادیان الهی، یا اهل کتاب شناخته میشوند. البته هرچند در مورد اهل کتاب بودن پیروان ادیان دیگری مانند مجوس (کیش زرتشت) و صابئین (مندائیان)، بااینکه در آیه ۱۷ سوره حج نام آنان در کنار یهودیان و مسیحیان در برابر مشرکان مطرحشده، میان فقهای امامیه اختلاف وجود داشته، ولی بهطورکلی بهنظر میرسد بیشتر فقهای امامیه بر اینکه آنان اهل کتاب یا حداقل من له شبهه کتاب باشند اتفاقنظر دارند.
از طرفی نیز، با توجه به اینکه در آیه ۲۴ سوره فاطر از واژههای بشیر و نذیر در صدر آیه درباره پیامبر مکرم اسلام (ص) بهکاررفته است: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیرٌ» واژه نذیر در ذیل آیه نیز به معنای پیامبران الهی در امتهای مختلف است. بنابراین، از محتوای این آیه درمییابیم که خداوند تنها به اقوام خاورمیانه وحی نفرستاده، بلکه در اقوام گوناگون، در مناطق مختلف جغرافیایی، پیامبرانی بودهاند که نامشان در قرآن بیاننشده و نبود نام آنها در قرآن به معنی انکار آنان توسط قرآن نیست.
ظرفیت آیین هندو برای شمول در زمره اهل کتاب
بهطورکلی، آیین هندو از معیارهای کلی ادیان اهل کتاب، مطمئناً فاقد معیار نخست است؛ چون در هیچ جایی از قرآن به نام آیین هندو یا نامی که به این آیین اشاره کند، بهعنوان دین اهل کتاب اشاره نشده است.
البته بر اساس برخی از روایات، که هم در منابع شیعه و هم اهل سنت وجود دارد، محل هبوط حضرت آدم (علیهالسلام)، مکانی در هند بوده است. چنانکه طبری در تاریخ طبری ، ابن اثیر در کتاب الکامل فی التواریخ و کلینی در الکافی، به این روایات اشارهکردهاند.
«حَدَّثَنِی الْحَسَن بْن یحْیی قَالَ أَخْبَرَنَا عَبْد الرَّزَّاق قَالَ أَخْبَرَنَا مَعْمَر عَنْ قَتَادَه قَالَ وَضَعَ اللَّه الْبَیت مَعَ آدَم حِین أَهْبَطَ اللَّهُ عز وجل آدَمَ إلَی الْأَرْض وَکَانَ مَهْبِطه بِأَرْضِ الْهِنْد» (تاریخ طبری)
«فَلَمَّا تَابَ اللَّهُ عَلَی آدَمَ حَوَّلَ ذَلِکَ الْمَلَکَ فِی صُورَهِ دُرَّهٍ بَیْضَاءَ فَرَمَاهُ مِنَ الْجَنَّهِ إِلَی آدَمَ وَهُوَ بِأَرْضِ الْهِنْدِ» (الکافی)
احتمال وجود داشتن نام و پیشبینی ظهور پیامبر مکرم اسلام (صلیالله) و نام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در متون هندو
یکی از نظریاتی که از دیرباز میان علما و محققین مسلمانان هند مطرح بوده، و دلیل بر اهل کتاب بودن آیین هندو محسوب میشده، وجود نام مبارک پیامبر اسلام در این متون. البته مطمئناً نام خاص محمد بن عبدالله (صلیالله) در این متون وجود ندارد، ولی با توجه به برخی روایات، مانند روایتی از حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که ایشان نام خودشان را به همراه پیامبر اسلام در متون ادیان مختلف، ازجمله متون مقدس هندو بیان کردهاند، به نظر میرسد دلیلی دروندینی بر صحت این ادعا باشد:
«أما قوله «علیهالسلام»: أنا اسمی فی الإنجیل إلیا فهو علی بلسان العرب، وفی التوراه برئ … وعند الهند کبکر قال: یقرؤون فی کتب عندهم فیها ذکر رسول الله «صلى الله علیه وآله» وذکر فیها أن ناصره کبکر …» (معانی الاخبار شیخ صدوق)
برخی از پژوهشگران مسلمان و هندو، پیامبر اسلام را مصداق کَلْکی در آخرالزمان معرفی کردهاند. یکی از نخستین پژوهشگران هندو که با نوشتن کتابی به نام «محمد در متون مقدس هندو» Muhammad in The Hindu Scriptures این نظریه را بیشتر ترویج کرد، وِد پرکاش اوپادّهی Ved prakash Upaddhay از دانشمندان هندو بود.
او در این کتاب با تطبیق صفات و ویژگیهای خاص موعود هندو در پورانهها با پیامبر اسلام، شامل صفات ظاهری و اخلاقی، و همچنین شرایط محیط و اوضاع در دوران ظهور کَلْکی و پیامبر آخرالزمان، نظریهای را مطرح کرد که بنابر آن، اشاره به اوتاره کَلْکی بهعنوان منجی آخرالزمان در پورانهها در کلی یوگه، در حقیقت پیشگویی ظهور پیامبر اسلام در آخرالزمان بوده است.
یگانهپرستی در آیین هندو
در بسیاری از سرودههای متون مقدس هندو بر این نکته تأکید میشود که خداوند وجودی یکتا و بدون ثانی است. در ادامه به تعدادی از این سرودهها میپردازیم: در حقیقت برهمن یگانه تنهایی است که دومی ندارد. در این سروده، واژه اِکمِوادْویتیم ekamevādvitiyaṃ به معنای یگانه تنهای بدون ثانی است. یعنی در برابر وجود او وجودی نیست.
علاوه بر این، در سرودهای دیگر از برهمه اوپهنیشد، واژه «کِوَله» Kevala; kovala بهکاررفته که در ادبیات سانسکریت به معنای یگانگی و انحصار تام و خالص است. خدای یگانه (روشنی یافته از خود)، در همه موجودات پنهان، ساری درون تمام هستی، کنترلکننده و بیننده تمام اعمال نیک و بد. آن آگاه متعال، آنکه دومی ندارد، ماورای توصیف است. این واژه مطابق ترجمه Arthur A. MacDonell در زبان سانسکریت به معنی یگانگی و انحصار تام و خالص است.
در برخی سرودههای متون مقدس هندو، ذات متعال خداوند نهتنها یگانه است، بلکه همانند و کُفوی ندارد و هرگز با چشم سر رؤیت نمیشود: هیچکس قادر به درک و شناخت او نیست. هیچکس برابر و همطراز او نیست، آنکه نامش شکوه عظیم است.
واژه «پْرتیما» pratimā در زبان سانسکریت چند معنای اصلی دارد: شبیه و همانند، تصویر، شکل، تندیس و نماد به همین دلیل مترجمان، بنا بر پیشفرضهای خود، «پْرتیما» را تصویر و مجسمه نیز معنا کردهاند. بنابراین، معنای این عبارت میشود «برای او تصویر و تندیسی نیست». ولی به نظر میرسد بهتر باشد این واژه را، همانند و همسطح معنا کنیم. لذا این عبارت به معنای نداشتن همسطح و همانند برای خدا است
یکی از آموزههای جالبتوجه در خداشناسی توحیدی هندو این است که، وابستگی انسان به مناسک معبدی، ازجمله آیین پرستش خدای متعال از طریق تندیسها مورتی پوجا Murti Pujā؛ را یکی از مظاهر انحطاط دینی در آخرالزمان کلی یوگه Kali Yuga؛ میداند، که براثر محدودیت معرفت انسان به ساحت متعال الهی به وجود آمده است.
بهعبارتدیگر، انسان در آخرالزمان که «عصر تاریکی» نامیده میشود، به دلیل مادیگرا شدن توانایی درک امور ماورای ماده را ندارد. لذا مجبور است برای پرستش خدای نادیده از اسطورهها و ابزارهای مادی استفاده کند.
ولی با ظهور کَلْکی Kalki، موعود آخرالزمان هندو، بار دیگر دوره راستی و حقیقت ستیهیوگه Satya Yuga؛ که در آنهمه انسانها یگانهپرست میشوند، آغاز خواهد شد. در آن دوره انسانها به سبب کمال روحانیشان فقط یک خدا را میپرستند و فقط یک آیین و یک مناسک دارند و نیازی به استفاده از تندیس برای عبادت ندارند و به توحید ناب بازخواهند گشت.
به نظر میرسد تأکیدی که منابع دینی هندو بر بازگشت به یگانهپرستی انسان در ستیهیوگه دارد، از این باور سرچشمه گرفته باشد که برخلاف دیدگاه دینشناسان غربی، که توحید را تکاملیافته چندخدایی میدانند، هندوها نیاکان خود را یگانهپرست میدانند.
تفاوت یگانهپرستی هندویی با ادیان ابراهیمی
پس از آشنا شدن با مفهوم «خدای یگانه» در آیین هندو، توجه به این نکته ضروری است که، نباید مفهوم «یگانهپرستی» در هندو را دقیقاً از هر لحاظ معادل مفهوم «توحید» در ادیان ابراهیمی تلقی کرد، چون یکتاپرستی و آموزه خدای یگانه در آیین هندو برخلاف یکتاپرستی ابراهیمی، ناشی از کنار گذاشتن و رد کردن حجیت و اعتبار خدایان متعدد، جز یک خدا نیست، بلکه یگانهپرستی در آیین هندو از آموزه وحدت در عین کثرت و به عبارتی از طریق جذب و انحلال تعداد کثیری از خدایان در یک خدای بزرگ، سرچشمه میگیرد.
به دلیل همین تفاوت بنیادین است که برخلاف ادیان ابراهیمی، آموزه نفی دیگر خدایان تحت عنوان شرک یا نفی بتپرستی، در یگانهپرستی بنیادین هندو مشاهده نمیشود، چراکه از دیدگاه هندو، پرستش و ستایش خدایان مختلف چیزی نیست جز ستایش تجلیها و تجسمهایی از اسما و صفات گوناگون همان ذات متعال مطلق و یگانه. لذا خدایان رقیبان خدای واحد نیستند، بلکه تجلیهای اویند. لذا شخص هندو در عین پرستش خدایان متعدد تأکید دارد که یگانهپرست است.
بنابراین، بر اساس آموزههای اصیل هندو، وجود خدایان مختلف و کوچک و بزرگی که در بسیاری بخشهای متون مقدس هندو درباره آنها افسانهسرایی میشود، نه بهعنوان فرزندان خداوند مطرحشدهاند و نه فرشتگان و واسطههای خلقت وربوبیت که مخلوق خداوند باشند و نه بهعنوان شریکان خدای یگانه، بلکه در حقیقت همه آنها نامها، اوصاف و وجوه مختلف خدای واحد حقیقی یا برهمن معرفیشدهاند. لذا بزرگان هندو تأکیددارند که هندو، آیین چندگانه پرستی نیست. بسیاری از سرودههای اوپهنیشدها، از دیگر متون مقدس هندو، نیز بر این اصل تأکیددارند: «تو برهمایی، تو ویشنویی، تو رودرهای، تو پرجاپتی هستی.»
وحی و پیامبری در آیین هندو
یکی از باورهای بنیادین بیشتر مکاتب آیین هندو، موسوم به آستیکه Āstika، اعتقاد به الهام آسمانی و متون وحیانی است. این باور ازآنجا سرچشمه میگیرد که، بر اساس آموزههای این آیین، عقل، اندیشه و تجربیات انسان، برای نیل او به سعادت و نجات نهایی ناتوان است، چراکه بشر همواره به دلیل محدودیتهای حسی و تجربی، در معرض اشتباه و خطا است. از طرفی دانش تجربی انسان غیرمستقیم و باواسطههای خطاپذیر حسی کسب میشود، لذا انسان برای کسب دانشی یقینآور، همواره نیازمند پیروی از راهنماییهای ماورایی است که دچار این مشکلات نباشند. ازاینرو، چون وحی ماورایی تنها دانش مستقیم، خطاناپذیر و عینی است، تنها منبع مطمئن دانش محسوب میشود.
بر این مبنا، آیین هندو برخی از متون مقدسش، موسوم به «شْروتی» Śruti را دارای منشأ آسمانی میداند. بنابراین، محتوای این دسته از متون مقدس، حاصل فکر و اندیشه و تجربه هیچ انسانی نیست، بلکه الهامی است که افرادی خاص، از عالم ماوراء دریافت کردهاند. این آموزه در آیین هندو «آکاشهوانی» Ākāśavāni نامیده میشود، که به معنای صدای آسمانی، صوت فوقحسی یا وحی است
بنابراین آنچه در برخی منابع، بهویژه منابع کلامی و ملل و نحل، مانند الملل و النحل شهرستانی، یا المغنی فی ابواب التوحید و العدل قاضی عبدالجبار، بهعنوان شبههای در مورد وحی و بعثت انبیا تحت عنوان شبهه براهمه (هندوها) نقل میشود، و در آن از قول هندوها چنین استدلال میشود که:
کاملاً اشتباه و نارواست؛ چون:
اولاً در هیچیک از منابع معتبر دینی آیین هندو چنین استدلالی در نفی وحی الهی بیاننشده است.
ثانیاً همانگونه که بیان شد، بیشتر مکاتب هندو، آستیکه هستند و به محدود بودن عقل و حس بشر و نیاز به راهنمایی الهی و ماورای بشری برای نیل به نجات و سعادت جاودان معتقدند. درحالیکه اساس این استدلال بر محوریت و حجیت مطلق عقل و فکر بشری است که مغایر آموزههای مکاتب آستیکه هندو است.
ضمن اینکه در سرودههای متعددی در متون شْروتی بر الاهیبودن سرچشمه این سرودهها تأکید شده است، چنانکه در سرودهای از ریگ وِده آمده است: سرودهای الهی را ببینید، نه میمیرند و نه نابود میشوند. اصوات نازلشده از آنکه پیش از او کسی نبود، [ریشیها] همانطور که باید [آن اصوات را] تبیین کنند، هرجایی که بروند میگویند: «برهمن عظیم است» .
همچنین بر اساس آموزههای آیین هندو، فرزانگان و خردمندانی ملقب به رْیشی وحی ازلی الهی را که دربردارنده حقایقی دینی بود، مستقیماً دریافت کردند و آن را برای سودرسانان به دیگران به دست دیگران رساندند، که بعدها در متونی موسوم به شْروتی نگاشته شد. به همین دلیل، این دسته از متون را شْروتی به معنای شنیدهشده مینامند.
یکی از کاربردهای اصلی عنوان رْیشی در مورد افرادی است که دریافتکنندگان الهام آسمانی قلمداد میگردند. این عده از رْیشیهای باستانی هندو مدعی بودند که تعالیم خود را بهطور مستقیم از منبع ماورایی دریافت کردهاند و به همین دلیل رْیشی را منتره دْرشته Mantra Draṣṭa به معنی مشاهده کننده سرودههای ودِهای میخوانند، نه منتره کرته Mantra Karta به معنی به وجود آورنده سروده.
البته هیچ اشارهای به بحث بعثت آنان از طریق وحی الهی، چنانکه درباره انبیای الهی در آموزههای ادیان ابراهیمی وجود دارد، مطرح نیست. بنابراین، رْیشیها در این آیین مقام والای معنوی خود را از راه برگزیده شدن مستقیم به دست نمیآورند، بلکه با تلاش و سیر و سلوک معنوی و خودسازی، که به خلوص روح میانجامد، بهتدریج این مقام را در انتهای راه کسب کردهاند.
بهشت و جهنم و قیامت در آیین هندو
هرچند باور به تناسخ ارواح که در این آیین سمْساره نامیده میشود، یکی از باورهای بنیادین آخرتگرایی ادیان هندی، بهویژه آیین هندو است، بااینحال، در متون الهامی متقدم این آیین به نام وِدها، بهروشنی باورهایی بیانشده است، ازجمله: باور به بهشت سْوَرگهSwarga بهعنوان محلی برای بهرهمندشدن نفس از ثمرات اعمال نیک؛ باور به جهنم نَرَگَه؛ Naraga بهعنوان محلی برای معذبشدن نفس به سبب گناهان؛ و نیز باور بهروز مَهاپْرَلیَهMahāpralaya که تمام هستی درهمپیچیده و نابود میشود و توصیفاتی شبیه قیامت در ادیان ابراهیمی دارد. در اتهروه وِده بهشت و نعمات آن چنین توصیفشده است:
علاوه بر بهشت و جهنم، یکی دیگر از باورهای مشترک در ادیان اهل کتاب، اعتقاد بهروز قیامت است؛ روزی که در آن ارواح به ابدان بازمیگردند و مردگان بار دیگر زنده میشوند و حسابرسی نهایی درباره اعمال آنها انجام خواهد شد. ولی پیش از برپایی قیامت، نشانههایی ظاهر خواهد شد که مهمترین آنها نابودی و درهمپیچیده شدن نظام هستی و کائنات است.
در آموزههای پس از مرگ آیین هندو، محاسبه نهایی اعمال هر فرد عادی را بلافاصله یمه Yama پس از مرگ وی انجام خواهد داد و مانند ادیان ابراهیمی یا آیین زرتشتی، هیچ اشارهای بهروز حسابرسی مجدد جمعی (Day of Judgment (Last Judgment)) و قیامت و معاد جمعی مردگان و محاسبه نهایی اعمال وجود ندارد. بااینحال، در کیهانشناسی این آیین، بهروز نابودی عظیم کائنات، با عنوان «مَهاپْرَلیَه» اشاره شده است.
امکان من له شبهه کتاب بودن پیروان آیین هندو
حتی اگر نتوان بر اساس مبانی مذهب امامیه به ضرس قاطع پیروان آیین هندو را در دایره شمول عنوان اهل کتاب قرار داد، حداقل با توجه به شواهد موجود میتوان آن را ازجمله ادیان «من له شبهه» کتاب دانست.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای (مدظله) در بخشی از درس خارج فقهشان، در مورد مصادیق من له شبهه کتاب میفرمایند:
«هرچند عنوان «من له شبهه کتاب» ریشه حدیثی ندارد و نخستین بار شیخ الطائفه (شیخ طوسی) (ره) در کتاب مبسوط، زرتشتیان را بهعنوان کسانی که شبهه کتابی بودن دارند در کنار مسیحیان و یهودیان بهعنوان اهل کتاب مطرح کردند، و پس از ایشان نیز دیگر فقهای بزرگ امامیه مانند قاضی ابن برّاج (ره)، ابن ادریس (ره)، محقق حلی (ره) و علامه حلی (ره) نیز از این عنوان کلی استفاده کردهاند، ولی از سیاق سخن ایشان میتوان دریافت که این عنوان به زرتشتیان اختصاص ندارد و در حقیقت به فلسفه حکم آنان اشاره دارد. چون اگر چنین نبود، دلیلی نداشت که فقیهانی که از عنوان من له شبهه کتاب استفاده کردهاند از تصریح به نام مجوس یا زرتشتیان اجتناب کنند و تنها از تعبیر کلی من له شبهه کتاب استفاده کنند. بنابراین، این عنوان تمام ادیان و فرقی که همچون مجوسیان شبهه کتابی بودن دارند را شامل میشود.»
درنهایت به نظر میرسد بر اساس سه دلیل اصلی میتوان آیین هندو را در زمره ادیان اهل کتاب یا حداقل من له شبهه کتاب، قرار داد:
۱- عمومیت دایره شمول عنوان اهل کتاب نسبت به ادیانی که نامشان در قرآن بهصراحت نیامده و همچنین عمومیت ارسال بشیر و نذیر، در تمام اقوام و ملل، که حتماً شامل ملت باستانی و متمدن هند نیز خواهد شد.
۲- با توجه به محتوای عرفانی و توحیدی بسیاری از سرودههای موجود در متون مقدس هندو، که در آنها سه اصل اعتقادی بنیادین ادیان اهل کتاب، یعنی توحید و یگانهپرستی، اعتقاد به وحی الهی و باور بهنوعی از بهشت و دوزخ، وجود دارد، اکثر مذاهب آیین هندو را به ادیان الهی نزدیک میکند.
۳- با توجه به برخی روایاتی که سرزمین هند را محل هبوط نخستین پیامبر الهی حضرت آدم (علیهالسلام) معرفی میکند و همچنین روایات دیگری که از متون آیین هندو در کنار متون اهل کتاب نامبرده و مدعی وجود نام پیامبر مکرم اسلام (صلیالله) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در آن شده و وجود برخی شواهد بر وجود اسامی و توصیفاتی که گویا به آن حضرت اشاره دارد.