خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

نقد الگوی غربی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی

به گزارش ادیان نیوز، موضوع پیشرفت برای نظام جمهوری اسلامی و طراحی الگوی بومی یکی از حیاتی‌ترین مفاهیم موردنیاز برای بقای انقلاب اسلامی است. مقوله‌‌ای که عنوان دهه‌چهارم انقلاب (پیشرفت و عدالت) هم مزین بدان است و در سال‌های اخیر رهبر انقلاب اسلامی توجه ویژه‌ای بدان نموده‌‌اند. یکی از لوازم گریزناپذیر رسیدن به الگوی پیشرفت توجه به الگوها و رویکردهای موجود و شناخت دقیق اشکالات و خلأهای آنها از یکسو و نقاط مثبت آن در سوی دیگر است.
در این مقال با رویکرد توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر دیدگاه‌‌های مقام معظم رهبری به آسیب‌شناسی پیشرفت و توسعه‌ی غربی پرداخته شده است. تحلیل اجمالی نظرات ایشان گویای آن است که مشکل پایه‌ای و اولین در فرهنگ غربی  نگاه تک‌بعدی به توسعه است که عاملی است برای شکل دهی به سایر مصائب. اشکال بزرگ دیگر آن  رواج فساد و فحشاست. از آنجا که این فرهنگ، عوامل حفظ رشد حقیقى انسان را در خود ندارد، وحشی‌گرى اخلاقى جوامع مترقى و متمدنى که از معنویت بویى نبرده‌اند، روزبه‌روز بیشتر خواهد شد و همین وحشی‌گرى، آنها را سرنگون خواهد کرد
مقدمه
انسان کمال خواه تعالی‌طلب به طور فطری در پی فاصله گرفتن از نقص و کاستی در هر شکلی و برداشتن موانع حرکت به سمت مطلوب‌ها و ارزش‌هاست. شوق دستیابی به کمال بی نهایت در هر بعدی، فطری است. اما بددلی، جهل و تشخیص نادرست و اغوای شیطانی گاه مسیر و منبع کمال را در چیزی می‌جوید که وی را به مطلوب موردنظر نمی‌رساند.
به تعبیر امام خمینی(ره) «فطرت، فطرتِ توحید است، فطرتِ کمال‌طلبى است. کمال مطلق را انسان مى‏طلبد، خودش نمى‏فهمد، خیال مى‏کند که مقام مى‏خواهد، لکن وقتى بهش رسید، مى‏بیند این هم نیست. همه‌ی عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست. مى ‏بینید که قدرتمندهایى که قدرت‌شان زیاد است، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعه‌ی قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان جلوى خودش را نگیرد، این سرکشى‏اى که حد و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مى ‏دهد. باید سرکشى را جلویش را گرفت، و این نَفْس را مهار کرد. …هیچ چیز براى انسان کافى نیست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است؛ یعنى قدرت خدا، مى‏ خواهد فانى در او بشود و این حد ندارد، لا حد است. لکن چون ما مطلع نیستیم، نمى ‏فهمیم، از این جهت، گمان مى‏کنیم این چیزها را مى‏ خواهیم، و همه عذاب‌هاى انسان براى همین است که نمى‏داند چى مى ‏خواهد۱»
بشر مدرن داعیه ی پیشرفت و توسعه دارد و از برخی جهات مادی و معیشتی به موفقیت‌های شگرف و حیرت زائی رسیده است. اما این میزان از پیشرفت همان‌طور که منافع و مواهب پرشماری برای انسان به بار آورده است که در همه ی تاریخ حیات انسانی بی نظیر است، مصائب بزرگ و رنج‌های جان‌فرسائی هم به‌وجود آورده که باز هم بشر، نظیر آن را در همه‌ی تاریخ ندیده است؛ انواع سرطان‌های اجتماعی، طاعون سیاسی و تیفوس اقتصادی. رنج و تلخی این مصائب، شیرینی لذائذ و پیشرفت‌های به دست آمده را هم از بین برده است. اساساً در بسیاری از موارد همان عوامل لذت و اقتدار بشر منشا رنج شده‌اند. مثل علم شکافنده و راه‌گشائی که در خدمت تولید بمب اتمی و کشتار هزاران نفر در چند ثانیه قرار گرفته است.
چه باید کرد؟ آیا شرایط موجود را باید از سر ناچاری و ناداری علمی پذیرفت؟ آیا می‌توان مواهب شکل گرفته را نگهداشت و مصائبش را از بین برد؟ اگر می‌شود، چگونه و با چه طریقی؟ خلاصه‌ی پاسخ این است: مسیر موجود با همه‌ی مزایایش فرجامی جز هلاکت و نابودی مطلق ندارد. راه رهائی در تمسک به مکتبی است که مبتنی بر علم مطلق دانای کل، همه‌ی ابعاد حیات انسانی و قوانین حاکم بر آن را ساخته و به بشر شناسانده است. در این صورت مواهب موجود توسعه‌ی مدرن را می‌توان نه تنها نگداشت بلکه بسیار بالاتر و بیشتر رشد داد و مهم‌تر آنکه از شکل‌گیری انواع مصائب و بیماری‌های مهلک، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جلوگیری کرد. اندیشه و منطق انتقادی رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به الگوی پیشرفت مدرن  در همین چارچوب قابل تبیین است. مقاله‌ی حاضر تلاشی است برای تحلیل مجمل خطوط اصلی این تفکر.
انواع رویکردها نسبت به پیشرفت در ایران
سرآغاز نظرگاه رهبری در خصوص پیشرفت، نقد رویکردها و تئوریهای موجود است: دسته بندی و نقد رویکردهای موجود در داخل کشور و نقد تئوری‌ها و مدل‌های حاکم و مسلط بر جهان معاصر. از نظر رهبری، در ایران کنونی همه در برابر پیشرفت به عنوان یک آرمان‌ مطلوب یک‌ جور نیستند و یک‌طور فکر نمى‌کنند. افراد را از این جهت می توان در چند دسته جای داد:
غافلان
گروه اول کسانی هستنند که دچار غفلت و روزمرگى‌اند، سرشان گرم مسائل روزمره است و یادشان نمى‌آید که آرمانى هم وجود دارد ۲. این گروه چندان توجهی به مسائل پیشرفت و مبانی و الگوهای شکل‌دهنده‌ی آن ندارند. در حقیقت می‌توان گفت از نظر رهبری این دسته از افراد دغدغه‌ی آرمان‌ها و الگوهای نیل به آرمان‌ها را ندارند. شاید بتوان گفت این دسته افراد بیشتر پیرو سایر افرادند و خودشان را با شرایط موجود سازگار می‌سازند.
وادادگان
این دسته از افراد دغدغه دارند اما مأیوس، غمگین و افسرده‌اند؛ نگاه‌شان بدبینانه است و مى‌گویند نمى‌شود کارى کرد. از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، این دسته از خیر حیات طیبه مى‌گذرند. اینها هم با این‌که دغدغه دارند و غافل نیستند، در نهایت به دام غفلت و روزمرگى مى‌افتند. به نظر رهبری در بعضى‌ها این احساس سطحى است اما در بعضى‌ها هم این احساس عمیق است و تغییر دادن آن مشکل است۳.
 مقلدان
رهبری، دسته‌ی سوم را کسانى می‌داند که طالب توسعه و رشد و پیشرفت هستند اما راه آن را در تقلید مطلق از الگوهاى غربی جستجو مى‌کنند۴.
خودباوران
در نهایت دسته‌ی چهارم کسانى هستند که خود را باور دارند. رهبری معتقد است اینها فکر مى‌کنند که در مجموعه‌ى اندیشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختیار ملت ایران و یک جوان آگاه و بیدار ایرانى به‌قدر کفایت براى رسیدن به آن الگو به شکل کامل راه وجود دارد۵.
مسئله و چالش اصلی در اینجا تعارض‌ها و تصادم‌هائی است که بین مقلدان و خودباوران وجود دارد.
رهبری بعد از تقسیم بندی رویکردها پیش از پرداختن به الگوی مد نظر، همَ خود را بیشتر مصروف نقد رویکرد تقلیدی می نمایند. ایشان بر این باورند که مدل توسعه در جمهورى اسلامى، به اقتضاى شرایط فرهنگى، تاریخى، مواریث و اعتقادات و ایمان مردم ایران، یک مدل کاملا بومى و مختص به خود ملت ایران است. بنابراین در تدوین الگوی پیشرفت مطلوب از هیچ‌جا نباید تقلید کرد؛ نه از بانک جهانى، نه از صندوق بین‌المللى پول، نه از کشورهای چپ، و نه از کشورهای راست. هرجا اقتضایى دارد. از نظر رهبری فرق است بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروى از مدل‌هاى تحمیلى و القایى و غالباً هم منسوخ. ایشان معتقد است از تجربه‌ها و دانش‌ها باید استفاده کرد، اما الگو و شیوه و مدل را باید کاملا بومى و خودى انتخاب کرد۶.
به نظر رهبری، پیشرفت براى همه‌ى کشورها و همه‌ى جوامع عالم، یک الگوى واحد و یک معناى مطلق ندارد. شرایط گوناگون – شرایط تاریخى، شرایط جغرافیائى، شرایط جغرافیاى سیاسى، شرایط طبیعى، شرایط انسانى و شرایط زمانى و مکانى – در ایجاد مدل‌هاى پیشرفت، اثر می‌گذارد. ممکن است یک مدل پیشرفت براى یک کشور مدلی مطلوب باشد اما عیناً همان مدل براى یک کشور دیگر نامطلوب باشد. بنابراین مدل واحدى براى پیشرفت وجود ندارد که ما آن را پیدا کنیم، سراغ آن برویم و همه‌ى اجزاء آن الگو را در خودمان ایجاد کنیم و در کشورمان پیاده کنیم. به نظر رهبری باید جستجو کنیم و الگوی متناسب با شرایط خود را پیدا کنیم. آن الگو ما را به پیشرفت خواهد رساند. نسخه‌هاى دیگر ، چه نسخه‌ى پیشرفت آمریکائى، چه نسخه‌ى پیشرفت اروپائى از نوع اروپاى غربى، چه نسخه‌ى پیشرفت اروپائى از نوع اروپاى شمالى – کشورهاى اسکاندیناوى، که آنها یک نوع دیگرى هستند – هیچ کدام از اینها، براى پیشرفت کشور ما نمی‌تواند مدل مطلوب باشد۷.
نقد رویکرد تقلیدی
رهبر انقلاب بر رویکرد تقلیدی از دو جهت انتقادات جدی وارد می‌سازند. جهت اول در پیشرفت‌ها و موفقیت‌هائی است که در عرصه‌های گوناگون با روش غیرتقلیدی به دست آمده است. نمونه‌ی این نوع پیشرفت‌ها را هم در کشورهای دیگر می‌توان دید و هم در کشور ایران و در جامعه بعد از انقلاب می توان مشاهده کرد. اگر یک مدل توسعه بیشتر وجود ندارد و راهی جز تقلید از این مدل نیست پس چگونه این پیشرفت‌ها حاصل آمده است؟ جهت دوم انتقادات ایشان متمرکز بر مسائل و مشکلات مدل غربی توسعه به عنوان مدل مسلط است. این مدل کامل نیست چون بسیاری از مشکلات را نتوانسته حل کند و در عین حال مشکلات بزرگ و جدیدی هم خلق کرده است.
نقاط مثبت فرهنگ غرب
رهبر انقلاب معتقدند در فرهنگ غرب موارد مثبتی هست که مردم را جذب کرده و موجبات پیشرفت آنها را فراهم ساخته است. از جمله به موارد زیر اشاره می‌کنند:
روح خطرپذیرى
روح ابتکار
روح اقدام
انضباط
دعوت به کار و تلاش
دعوت به وقت‌شناسى
دعوت به رعایت دقایق و ذرّه‌هاى سرمایه‌هاى انسانى
دعوت به شکوفا کردن استعدادها
دعوت به سازندگى
دعوت به تولید ثروت
دعوت به نوسازى دنیا
رهبر معظم انقلاب اذعان دارند اگر نقاط افتراق پیشرفت با منطق اسلامى را با توسعه‌ى غربى می‌شماریم، نباید از نقاط اشتراک غفلت کنیم؛ یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعه‌ى کشورهاى توسعه‌یافته‌ى غربى کاملاً وجود داشته است. ازجمله روح خطرپذیرى – که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپائى‌هاست – روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است. به نظر ایشان در هر جامعه‌اى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد. اینها هم لازم است و ما اگر باید اینها را یاد بگیریم، یاد هم می‌گیریم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، باید آنها را فرا بگیریم و عمل کنیم۸.
از نظر ایشان این ویژگی‌های مثبت در فرهنگ اسلامی هم مورد تایید و تکریم قرار می‌گیرد. به نظر ایشان هر فرهنگى، تمدّنى، عقیده‌اى و یا مکتبى بر بشر عرضه مى‌شود ممکن است جهات خیلى خوبى هم در آن باشد. مثلاً مجموعه‌ى تفکّرات مکتبِ عرضه شده، موجب گردد که نیروهاى درونى افراد بشر به کار بیفتد؛ استعدادهایشان شکوفا شود؛ کار کنند، ابتکار کنند، سازندگى کنند، تولید ثروت کنند و دنیا را نوسازى کنند. این خصوصیات هم ممکن است در مکتب عرضه شده باشد. اما همین مکتب، عیبى هم در درون خود داشته باشد، که موجب شود همین مردمى که این بهره‌ها را از قِبَل این مکتب مى‌برند، زیان‌هاى سختى تحمّل کنند که گاهى آن زیان‌ها، از این منافع هم بیشتر مى‌گردد. مثال واضح‌اش، تفکّر غرب و فرهنگ سرمایه‌دارى و آزادى فردى و لیبرالىِ رایج در غرب است. بنابراین «ما که مى‌گوییم «فرهنگ غرب»، نمى‌خواهیم بگوییم که این فرهنگ، همه‌اش از باى بسم‌اللَّه تا تاى تَمَّت، بدى و زشتى و خرابى است. شما دیده‌اید که بنده مکرّر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مى‌زنم. معناى صحبت‌هاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسم‌الله تا تاى تمّت، همه‌اش خراب و خرابى و بدى است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اوّل آن را نمى‌پذیرفتند و اصلاً تحمّل نمى‌کردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.»  فرهنگ و تمدّن غربی مردم را به کار و تلاش دعوت مى‌کند و به وقت‌شناسى و رعایت دقایق و ذرّه‌هاى سرمایه‌هاى انسانى فرا مى‌خواند. نتیجه‌ى این فرهنگ، با همه‌ی خصوصیاتى که دارد چیست؟ این است که جامعه‌اى داراى ثروت و پیشرفت و علم و فن‌آورى به وجود مى‌آید. همین جاذبه‌ها، چشم آحاد مردم و متفکّرین غرب را در دو، سه قرن پیش، که این افکار در امریکا و اروپا مطرح بود، گرفت و همه از این روش زندگى و از این مکتب و فرهنگ و مجموعه خوش‌شان آمد و آن را پذیرفتند۹.
نواقص مدل غربی توسعه
اما فرهنگ غربی حاوی و حامل نواقص بنیادین و ویرانگری است که جزئی از ذات آن است. از نظر رهبر انقلاب می‌توان این نواقص یا انحرافات اساسی را در موارد زیر مشاهده کرد:
 نگاه تک‌بعدی به توسعه
مشکل پایه‌ای و اولین در فرهنگ غربی همین مشکل و نگاه تک‌بعدی به توسعه است که عاملی است برای شکل دهی به سایر مصائب. از نظر رهبر انقلاب این فرهنگ، عوامل حفظ رشد حقیقى انسان را در خود نداشت. آنها غافل بودند و متوجّه این نکته نشدند. مثل اینکه شما حوضچه یا منبع آبى براى شُرب مردم، در محلّى ایجاد کنید. در و دیوارش را محکم سازید، تمام منافذش را ببندید، دریچه‌ى ورود و خروج آب منبع را تعبیه کنید و دیگر هیچ نگرانى‌اى از این بابت که آب وارد محفظه خواهد شد و در آن‌جا باقى خواهد ماند، نداشته باشید. اما در مجاورت قرار گرفتنِ منبع آب را، با فلان ماده‌ى مسموم‌کننده، پیش‌بینى نکنید. مسلماً این آب، زلال و خنک هم خواهد بود و انسان وقتى بنوشد، لذت هم خواهد برد؛ اما در این آب، به سبب مجاورت با ماده‌ى مسموم‌کننده، میکرب و آلودگى وجود خواهد داشت. شما که منبع آب را تهیه کرده بودید، همه‌ى نکات سلامت آب را در نظر داشتید؛ اما این‌جایش را دیگر نخوانده بودید. یک طرف را دیده بودید؛ اما طرف نامشهود قضیه را ندیده بودید. از نظر ایشان اغلب مکاتب بشرى، از جمله مکتب سرمایه‌دارى غرب هم، همین‌طور است. یک طرفش را دیده‌اند. آن طرفى که انسان‌ها را به کار و تلاش و پیشرفت و رشد مادى و ثروت و علم مى‌کشاند، دیده‌اند و درست هم بوده است. اما طرف دیگرش را ندیده‌اند.
به همین دلیل در این جامعه‌اى که آسمان‌خراشها وجود دارد و ثروت‌ها و تجملاّت هست، فقر و بیچارگى افراد زیادى از انسان‌ها هم هست. از گرسنگى مردن هم هست. ظلم هم هست. بدتر از همه، فساد همه‌گیرى هست که به داخل خانه‌ى همه کسانى که از این وضع لذت مى‌برند، نفوذ مى‌کند و زندگى را بر آنها تلخ خواهد کرد. از نظر ایشان هنرِ یک مجموعه و یک مکتب، این است که همه‌ى عوامل در آن جمع باشد. و الاّ اگر یک مکتب، فقط جهان‌گیرى‌اش خوب باشد، مى‌تواند فتوحات کند؛ اما نمى‌تواند نگهدارد. منابع طبیعى را خوب مى‌تواند حفظ کند؛ ولى از حفظ منابع انسانى، ناتوان است. رشد مادّى مى‌تواند بدهد؛ اما در دادنِ رشد معنوى مى‌ماند. بالاخره، مساوات را در بین آحاد مردم، مى‌تواند برقرار کند؛ ولى نهایتاً المثنى مکتب کمونیسم مى‌شود! کمونیست‌ها همه چیز را دولتى کردند؛ همه چیز را کوپنى کردند و براى این‌که مردم، مساوى شوند، سرمایه‌هاى شخصى را به کلى از آنها گرفتند.
بسیار خوب! کسى که ثروتمند بود، ثروتش را از دست داد و همه مساوى – یعنى تقریباً فقیر – شدند! فرضاً یک جا اغنیا را هم به دم تیغ دادند تا فقرا سودى ببرند. ادعایشان این بود که در طبقات پایین جامعه، به‌هرحال، مساواتى به وجود آورند. اما در طبقات بالا، تبعیض و اختلاف طبقاتى‌اى که در کشورهاى دیگر بود، این‌جا چند برابر شد! «ما کشورهاى کمونیستى را دیده بودیم. بنده در زمان مسؤلیت دولتى خود، در مسافرت‌هایى که به کشورهاى کمونیستى کردم، وضع فقیر و غنى‌شان را از نزدیک دیدم. در طبقات پایین جامعه، مردم نان براى خوردن نداشتند. اما در رأس حکومت‌هایشان، چنان جاه و جلال و فرعونیت و امپراتورى‌اى به وجود آمده بود، که شانه به شانه‌ى سرمایه‌دارىِ بزرگِ جهانى مى‌سایید! انگار نه انگار که به گفته‌ى خودشان «سوسیالیست» هستند!… وقتى یک مکتب ناقص باشد، وضعیت، بهتر از این نمى‌شود. یک طرف را درست مى‌کند، طرف دیگر خراب مى‌شود!»۱۰
این است که از منظر رهبر انقلاب در نظام‌هاى مادى آبادى وجود دارد؛ یعنى قدر مطلق پیشرفت‌هاى مادى خوب است؛ اما در مورد همان پیشرفت‌هاى مادى هم تعادل و نگاه عادلانه وجود ندارد. در کشور ثروتمندى مثل آمریکا، ثروتمندش اولین ثروتمند دنیاست، لیکن فقیرش هم گاهى بدترین فقیر دنیاست؛ از سرما می‌میرد، از گرما می‌میرد، از گرسنگى می‌میرد. طبقه‌ى متوسطى در آنجا زندگى می‌کنند که اگر شبانه‌روز، تمام‌وقت، با همه‌ى توان کار نکنند، نمی‌توانند شکم‌شان را سیر کنند. این براى بشر خوشبختى نیست، این براى یک جامعه خوشبختى نیست. بله، تولید ناخالص داخلى‌اش را نگاه کنى، ده برابرِ یک کشور دیگر است؛ این که دلیل نشد. یعنى حتّى در برخوردارى‌هاى مادى هم عدالت نیست، همه‌گیرى نیست؛ یعنى همه برخوردار نیستند؛ چه برسد به برخوردارى معنوى؛ آرامش روانى نیست، توجه به خدا نیست، تقوا و پرهیزگارى نیست، پاکدامنى و طهارت نیست، گذشت و اغماض نیست، ترحم و دستگیرى از بندگان خدا نیست؛ و نیست و نیست و نیست. به همین دلیل اعتقاد دارند این، آن پیشرفتى نیست که کشور اسلامى و جامعه‌ى اسلامى دنبال آن است. آن خوشبختى‌اى که ما براى جامعه‌ى اسلامى، برخوردارى‌اى که براى جامعه‌ى اسلامى قائلیم، فقط این نیست که شما اینجا نگاه میکنید؛ بلکه برخوردارى مادى و معنوى. یعنى فقر نباید باشد، عدالت باید باشد، تقوا و اخلاق و معنویت و پرهیزگارى هم باید باشد. این، آن هدفى است که باید دنبال او برویم۱۱.
 بی توجهی به معنویات و عرف و قانون شدن گناه
ایراد بسیار مهم دیگر که باز مرتبط با مسئله ی اول یعنی نگاه تک‌بعدی به توسعه است بی‌توجهی به معنویات است. از نظر رهبری، «در یک جامعه‌ى روبه‌رشد و داراى آرمان‌هاى والاى علمى و اجتماعى و دنیایى، اگر یک جریان متنفذ فرهنگى وجود داشته باشد که تلاش‌ها و حرکت این جامعه را هدایت کند، این جامعه به خیر و صلاح و فلاح خواهد رسید؛ اما اگر یک چنین جریان فرهنگى دینى الهى و معنوى در جامعه‌ى در حال رشد و توسعه‌ى علمى وجود نداشته باشد، نتیجه همان چیزى مى‌شود که شما امروز در جوامع پیشرفته‌ى غربى دارید مشاهده مى‌کنید. هرچه پیشرفت بیشتر است، دورى از صلاح و انسانیت و عدالت هم بیشتر است. اوج تمدن مادى از لحاظ علم و ثروت و قدرت نظامى و تلاش سیاسى و دیپلماسى را امروز شما در امریکا مى‌بینید. امریکا کشورى است داراى ثروت و قدرت افسانه‌یى نظامى و تحرک سیاسى فوق‌العاده؛ اما اوج دورى از انسانیت و معنویت و اخلاق و فضیلت را هم شما در همین جامعه‌ى امریکایى مى‌بینید، که قبل از این در هیچ جامعه‌ى دیگرى دیده نشده است.
امروز مستنکرترین کارهاى بشرى، اخلاقى، جنسى و اجتماعى در همین جامعه‌ى پیشرفته و جوامع نظیر آن به شکل قانون و عرف مقبول درآمده است. گناه در همه‌ى جوامع بشرى هست؛ اما گناهى که عرف و قانون بشود و براى آن سرمایه‌گذارى و از آن دفاع شود، انحرافى بى‌نظیر است. امروز این انحراف، در جامعه‌ى امریکایى به عنوان پیشرفته‌ترین جامعه‌ى علمى، صنعتى، مالى، اقتصادى و سیاسى بروشنى و وضوح مشاهده مى‌شود. شما مى‌بینید یک مرد یا یک زن، با ظاهر آراسته و با شکل کاملا مطلوب، که اگر کسى این مرد را در خیابان یا این زن را در یک فروشگاه ببیند، هیچ‌گونه احساس بدبینى‌یى نسبت به روش اخلاقى آنها ندارد؛ اما همین مرد و همین زن در زندان ابوغریب بغداد به یک گرگ درنده تبدیل مى‌شوند. زیر این ظاهر انسانى تمیز، مرتب، ادکلن‌زده و و کراوات و پاپیون بسته، یک سگ وحشى خوابیده است. عکس‌هایى که از زندان ابوغریب منتشر شد، خواب‌رفته‌ترین لایه‌هاى اجتماعى جوامع غربى را هم تکان داد و بیدار کرد.
شکنجه‌گر، یک زن – با احساسات لطیفى که یک زن باید داشته باشد – شکنجه شده، چندین مرد عراقى؛ جرم، مورد سوءظن قرار گرفتن؛ همین! و شکنجه، در حد اعلاى شناعت؛ و جامعه‌اى که این جنایت را مرتکب شده است، یک جامعه‌ى پیشرفته‌ى علمى، صنعتى، مدنى، پرادعا و مدعى رهبرى بشریت! وقتى رگه‌ى هدایت معنوى و جریان متنفذ فرهنگى سالم در جامعه‌یى غایب بود، نتیجه این مى‌شود؛ گناه بزرگ تمدن غربى همین بود. این‌که گفته مى‌شود اسلام‌گرایان روشنفکر و روشن‌بین با تمدن غربى مخالفند، خود معاندان غربى نعل واژگونه مى‌زنند؛ وانمود مى‌کنند اینها با علم و پیشرفت مخالفند؛ در حالى که مخالفت مؤمن به اسلام با تمدن غربى به خاطر پیشرفت علمى و مبارزه‌ى با خرافات و علمى کردن همه‌ى روابط اجتماعى نیست؛ به خاطر خلأ معنویت و فضیلت در این مجموعه‌ى دنیایى است.»۱۲
به نظر رهبر انقلاب این سرنوشت غرب بود که به این ورطه دچار شود. چون روحانیتى که غرب قبل از رنساس اروپا به آن دچار بود – آن کج‌فکرى‌ها، آن واپس‌گرایى‌ها، آن تعصب‌هاى عنادآمیز و به‌کلى دور از عقل و منطق – واکنش‌اش همین‌ها هم بود. وقتى با علم و پیشرفت مخالفت مى‌کردند و انسان‌ها را به جرایم موهوم، زنده‌زنده در آتش مى‌سوزاندند – این مربوط به همین دو سه قرن پیش اروپاست؛ مال خیلى قدیم نیست – وقتى خرافات زشت بر همه‌ى شؤن فکرى و معنوى اروپا و کلیساى آن‌روز حاکم بود، نتیجه‌اش مى‌شود همین چیزى که در اروپا پیش آمد و اروپا را در این سراشیب انداخت. به همین دلیل  از نظر رهبر انقلاب دنیاى متمدن غربى از نبود معنویت، دچار هلاکت و نابودى خواهد شد؛ از اوج توانایى‌ها و اقتدارى که امروز از آن برخوردار است، به حضیض ذلت و ناتوانى خواهد افتاد. نتایج فعل و انفعالات تاریخى، سریع و زودرس نیست. روزى این نتایج دیده خواهد شد که دیگر علاج‌پذیر نیست؛ و آن‌روز براى تمدن غربى فراخواهد رسید؛ هشدارش را هم همین امروز خود روشن‌بینان غربى دارند مى‌دهند.
این حرفى نیست که من طلبه این‌جا بنشینم و از دور بگویم؛ نه، این حرف و فهم خود آنهاست؛ ما هم البته همین را مى‌فهمیم. این به‌خاطر چه بود؟ اینها در علم مشکلى نداشتند. از طریق این علم، ثروت بى‌اندازه هم کشف کردند و به‌دست آوردند؛ از ثروت‌هاى زیرزمینى و منابع خدادادى هم حداکثر استفاده را کردند؛ به فضا هم رفتند؛ به اعماق اجسام هم پى بردند؛ در پیشرفت علمى کار زیادى کردند و از این علم هم براى به‌دست آوردن ثروت و قدرت و سیاست و همه چیز، حداکثر استفاده‌هاى مشروع و نامشروع را کردند؛ با همین علم استعمار کردند؛ کشتارهاى گوناگون جهانى کردند؛ میلیون‌ها انسان را اروپایى‌ها در قرن اخیر و در جنگ‌هاى مختلف و حوادث گوناگون کشتند؛ بنابراین اینها در علم مشکلى نداشتند؛ اما علم بدون هدایت و فضیلت و معنویت و انسانیت، و علم ناظر فقط به دنیا و غمض عین از آخرت، نتیجه‌اش همین است. اول، جلوه‌یى به زندگى مى‌بخشد و قدرت و ثروت و زیبایى مى‌دهد – «للباطل جوله» – اما آخر قضیه این است؛ و این ادامه پیدا خواهد کرد. شما بدانید وحشی‌گرى اخلاقى جوامع مترقى و متمدنى که از معنویت بویى نبرده‌اند، روزبه‌روز بیشتر خواهد شد و همین وحشی‌گرى، لغزشگاه بزرگ تمدن غربى امروز است و آنها را سرنگون خواهد کرد۱۳.
چند نمونه از ناکامی‌های مدل غربی پیشرفت
گفته شد مدل غربی پیشرفت، به دلیل نگاه تک‌بعدی به توسعه و بی‌توجهی به معنویت، در عمل با ناکامی‌های متعددی روبرو بوده است و بشر را به بیماری‌های جدید مبتلا ساخته است. رهبر انقلاب در توضیح علل رد مدل غربی پیشرفت به بخشی از مهمترین ناکامی‌ها اشاره می‌کنند. باید توجه داشت برخی از این موارد مختص نگاه غربی به پیشرفت نیست مثل شیوع جنگ و جنایت اما عمق و وسعت آن بسیار بیشتر از سایر فرهنگ‌هاست و در برخی موارد نیز قابل‌توجیه با فرهنگ غربی است. اما برخی از این ناکامی‌ها خاص فرهنگ غربی و مولود این نوع تفکر است مثل فاشیسم و کمونیسم.
 شیوع جنایت و جنگ
از نظر رهبر انقلاب، محصول تجربه‌ى غرب در نظام‌هاى اجتماعى، یکى فاشیسم است (حکومت نازى)، یکى کمونیسم است (حکومت بلوک شرق سابق)، یکى هم لیبرالیسم است (حاکمیت مطلق‌العنان امروز دنیا، که مظهرش امریکاست و نور‌چشمى و عزیزکرده‌اش هم اسرائیل است). به نظر ایشان همه‌ى جنایت‌هایى که تقریباً در طول صدوپنجاه سال اخیر صورت گرفته – از آغاز روشنفکرىِ غربى در عرصه‌ى عمل – محصول تجربه‌ى غرب است؛ یک قلم آن، دو جنگ جهانى است که میلیون‌ها کشته بر ملت‌ها تحمیل کرد؛ بدون این‌که خودشان بخواهند. به اعتقاد حضرت آیت‌الله خامنه ای،گروه‌هاى سیاسى در اروپا، در فرانسه و در سایر کشورها خیلی تلاش کردند که از جنگ جهانى اول پیشگیرى کنند – با مقالات آتشین، با نطق‌هاى مهیج، با اجتماعات گوناگون – اما نتوانستند. نمونه‌ى دیگر بعد از گذشت تقریباً نود سال از وقوع جنگ جهانى اول، تهاجم امریکا به عراق است. در دنیا چقدر راهپیمایى شد؛ در کشورهاى اروپایى تظاهرات میلیونى راه انداختند براى این‌که از تهاجم امریکا و انگلیس به عراق جلوگیرى کنند؛ اما نشد.
تمام تلاش‌هاى مخلصانه‌اى که در طول این مدت از سوى بعضى از گروه‌ها انجام گرفت – که البته مخلصانه بود، منتها غلط بود؛ چون بر پایه‌ى نادرستى استوار شده بود، – بیهوده شد. همین‌طور مجموعه‌هاى چپ و سوسیالیست در فرانسه و آلمان و اتریش و سوئیس تلاش کردند براى این‌که بتوانند جلوى جنگ جهانى اول را  بگیرند؛ اما نتوانستند و همه‌ى این تلاش‌ها هدر رفت. تلاش آنها براى ایجاد حاکمیت سوسیالیستى بود. بعد از اندکى، این حاکمیت در روسیه‌ى تزارى به‌وجود آمد؛ آن هم شد یک تجربه‌ى ناموفق دیگر براى این حرکت غربى. از نظر رهبر انقلاب تجربه‌ى شوروى هم تجربه‌ى غربى‌هاست؛ متعلق به شرق نیست. درست است که در بلوک‌بندى مى‌گفتند شرق و غرب، اما آن هم متعلق به اروپاست؛ آن هم برآمده‌ى از افکار اروپایى‌ها و از تفکر مارکس و انگلس است؛ یعنى یک تجربه‌ى ناموفق۱۴.
مسئله‌ی استعمار و غارت سایر ملل
رهبر انقلاب، نمونه‌ى دیگر از ناکامى‌هاى تجربه‌ى غربى در اداره‌ى بشر و تأمین خوشبختى انسان را مسأله‌ى استعمار می‌دانند «اگر شما به آفریقا مسافرت کنید، یک نمونه‌ى بارز پدیده‌ى استعمار را در آن‌جا مى‌بینید. آفریقا قاره‌اى است که هم استعداد انسانى در آن‌جا هست، هم استعداد عجیب طبیعى. اروپایى‌ها به آن‌جا رفتند و با کشتار و قتل و غارت، از بى‌خبرى مردم استفاده کردند و حتّى مجسمه‌هاى خودشان را به عنوان آزادکننده‌ى این کشورها در آن‌جاها نصب کردند؛ یک نمونه‌اش کشور زیمبابوه بود. من وقتى به آن‌جا رفتم، دیدم مجسمه‌‌اى را در وسط جنگلى – که از تماشاگاه‌هاى معروف زیمبابوه است – نصب کرده‌اند. گفتم این کیست؟ گفتند مجسمه‌ى سردار انگلیسى است که اول‌بار زیمبابوه را فتح کرد و به انگلیسى‌ها داد! اسم او «رودِز» یا «رودْز» بود، که کشور زیمبابوه سال‌هاى متمادى به نام او «رودزیا» نامیده مى‌شد! شماها یادتان نیست؛ قبل از انقلاب، زمان جوانى ما، اسم کشور زیمبابوه به رودزیا تغییر داده شد. آمدند کشور را گرفتند، روى منابع دست گذاشتند، انسان‌ها را تحقیر کردند، برده گرفتند و ده‌ها بلا بر سر مردم آوردند؛ آخر هم اسم خودشان را روى آن کشور گذاشتند؛ یعنى این کشور متعلق به ماست! هند یک نمونه‌ى دیگر آن است. اگر کتاب «نهضت آزادى هند» را – که حدود سى‌وپنج سال پیش بنده آن را ترجمه کردم – ببینید، نشان مى‌دهد که در شبه‌قاره‌ى هند چه شده است. بنابراین مسأله‌ى استعمار، یک نمونه از تجربه‌ى غربى است۱۵.»
 فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم
به نظر رهبر انقلاب یک نمونه‌ى دیگر از ناکامی فرهنگ غربی، ظهور فاشیسم است. به اعتقاد ایشان ممکن است کوره‌هاى آدم‌سوزى‌ایى که یهودى‌ها ادعا مى‌کنند، دروغ باشد؛ اما جنایات هیتلر دروغ نیست. فاشیسم یک نمونه از تجربه‌ى غربى است. کمونیسم و اردوگاه‌هاى کار اجبارى و به سیبرى فرستادن و بقیه‌ى چیزها از همین قبیل است. لیبرالیسم را هم نمونه ای دیگر می دانند با محصولاتی مثل زندان ابوغریب، زندان گوانتانامو و زندان‌هاى دیگر. رهبر انقلاب با استناد به یک گزارش بیان می دارند که امریکایى‌ها ده‌ها زندان شبیه ابوغریب و گوانتانامو در سرتاسر دنیا دارند؛ اما هیچ‌کس از آنها خبر ندارد و اجازه‌ى افشاء نمى‌دهند. در افغانستان امریکایى‌ها زندان دارند و در بسیارى جاهاى دیگر هم دارندو امریکایى‌ها هم این را انکار نکرده‌اند. از نظر ایشان، استعمار نوینى که ده‌ها سال بر کشورها حاکم بود، و استعمار فرانوینى که امروز حاکم است، و طرح‌هاى بلندپروازانه و جاه‌طلبانه و ظالمانه‌اى که نسبت به کشورها دارند، نمونه‌هایى از این جنایت‌هاست۱۶.
 ساخت بمب‌های اتمی و شیمیایی
از دید مقام معظم رهبری نمونه‌ى دیگر از محصول تجربه‌ى غربى، ساخت بمب‌هاى اتمى و شیمیایى است۱۷. به نظر ایشان نام اتم به همان میزان که بیانگر پیشرفت دانش بشری است، متأسفانه یادآور زشت‌ترین واقعه‌ی تاریخ و بزرگ‌ترین نسل‌کشی و سوء استفاده از دست آورد علمی انسان نیز است۱۸.
 نبود دموکراسی واقعی
به نظر رهبر انقلاب، در تجربه‌ى غربى، عدالت اجتماعى و حتّى دموکراسىِ واقعى نیست و در کشورهاى پیشرفته‌ى غربى – به قول خودشان – اپوزیسیون به معناى واقعى کلمه وجود ندارد؛ اختلاف بر سر این است که به عراق حمله کنیم یا نکنیم؛ حزب کارگر در انگلیس معتقد به حمله است، حزب محافظه‌کار معتقد است که نه، حمله نکنیم. در فرانسه، فلان آقا معتقد است که با اسرائیل این‌طورى برخورد کنیم؛ دیگرى معتقد است که نه‌خیر، آن‌طورى برخورد کنیم. در اتریش و جاهاى دیگر هم همین‌طور است. دعوا بر سر این نیست که اصول پذیرفته شده‌ى آن کشورها مورد خدشه قرار بگیرد و خدشه‌کننده اجازه داشته باشد در صحنه‌ى انتخابات یا تبلیغات وارد شود یا به او اعتنایى بشود؛ این‌طورى نیست. در یکی از دوره های ریاست‌جمهورى امریکا شخصى که جزو دو حزب معروف امریکا نبود، آمد وارد صحنه شد؛ ثروت زیادى هم داشت و پول زیادى هم خرج کرد؛ اما مطلقاً نگذاشتند به مراحل مقدماتى و ابتدایىِ انتخاب هم برسد؛ با شیوه‌هاى گوناگون و روش‌هاى خاص، او را از صحنه خارج کردند۱۹.
 نبود آزادی واقعی
یکی از مشکلات بنیادین فرهنگ غربی در تعریفی است که از توسعه دارند. ایشان هم در مبانی آزادی و هم بر حدود و لوازم آن و هم در قواعد اجرا، انحراف و اشکال می‌بینند. در منظر آیت‌‌ا… خامنه ای در غرب رسانه‌ها آزاد است؛ اما رسانه‌ها متعلق به سرمایه‌داران بزرگ است. در امریکا، معناى آزادى رسانه‌ها، آزادىِ سخن گفتنِ بزرگ‌سرمایه‌داران است. عمده‌ترین مطبوعات، متعلق به آنهاست. مهمترین چاپخانه‌ها و ناشران کتاب متعلق به سرمایه‌داران است «یکى از مسؤلان کنونى درباره‌ى تسخیر لانه‌ى‌جاسوسى کتابى به زبان انگلیسى نوشته بود. این مسؤل محترم خودش به من مى‌گفت: به هر ناشرى در امریکا مراجعه کردیم، حاضر نشدند این کتاب را چاپ کنند؛ چون ناشران عمده، وابسته به دستگاه‌هاى سرمایه‌دارى‌اند؛ بنابراین مجبور شدیم به کانادا برویم. در آن‌جا با زحمت توانستیم یک ناشر پیدا کنیم که این کتاب را چاپ کند. ایشان مى‌گفت آن ناشر بعداً با من تماس گرفت و گفت از وقتى من تعهد کرده‌ام این کتاب را چاپ کنم و آنها این را فهمیده‌اند، به من تلفن‌هاى تهدیدآمیز مى‌شود و جان من را تهدید مى‌کنند! آزادى واقعىِ بیان و آزادى انتخاب هم به معنایى که آنها شعارش را مى‌دهند، در آن‌جا نیست.»۲۰
 زوال عاطفه و تضعیف بنیان خانواده
یکی از نواقص مدل غربی توسعه در از بین بردن ساختار خانواده و تضعیف و تخریب بنیان‌های عاطفه و محبت است. به نظر رهبر انقلاب افراد، در آن‌جا شب و روز باید کار کنند و خانواده‌ها از دیدار خانوادگىِ مهربانانه و سرشار از عاطفه محروم باشند. مبتنی بر نوشته های مطبوعات امریکا، اغلب خانواده‌هاى امریکایى چون نمى‌توانند یکدیگر را در خانه ببینند، ناچارند سر ساعتى با هم در بیرون از خانه قرار بگذارند و مثلاً یک استکان چاى بخورند! بعد هم خانم یا آقا مرتب به ساعت خود نگاه مى‌کند تا وقت شغل دومش نگذرد! خانواده به این شکل درآمده؛ این خوشبختى است؟!۲۱
بی‌عدالتی
در منظر رهبری یکی از بزرگ‌ترین و اصلی ترین اشکالات مدل غربی پیشرفت در نوع نگاه به عدالت و ناتوانی در تامین آن است. به نظر ایشان در نظام‌ها و کشورهایى که زندگى را با ابزارهاى پیشرفته و با علم مادّى مى‌گذرانند، آسایش زندگى متعلق به همه‌ى مردم نیست؛ به یک‌عده از مردم اختصاص دارد. در کشور امریکا، در کشورهاى پیشرفته‌ى اروپا، گرسنگى، فقر، مردن از کمبود مواد غذایى، نداشتن سرپناه و مسکن، ناامنى حتّى براى یک زندگى حیوانى، فراوان است. آن کسانى که از تکنولوژى و دانش جدید در این کشورها استفاده مى‌کنند، طبقه‌ى خاصى از مردم‌اند.
آنهایى که براى یک شکم غذا مجبورند شرف و ناموس و شخصیت خودشان را بفروشند و انواع اهانت‌ها را تحمل کنند، توده‌ى عظیمى از مردم‌اند. ظواهر، پُرزرق‌وبرق و پُرجلوه است. دوربین تلویزیون‌ها و خبر خبرگزاری‌ها چیزهایى را به عنوان تبلیغات به مردم دنیا ارایه مى‌دهد که پُرزرق‌وبرق و چشمگیر است. به نظر ایشان اگر تمدن غربى، با این همه پیشرفت علمى، با پیمودن فضا، با ثروت‌هاى عظیم مادّى‌اى که دراختیار دارد و از کشورهاى جهان سوم و فقیر دزدى و غارت کرده است، ادعا بکند که فقر را در کشورهاى پیشرفته برانداخته، دروغ گفته است. پس، تمدن غربى، همان زندگى مادّى راحت و برخوردار از رفاه را هم نمى‌تواند به همه‌ى انسانها بدهد۲۲.
از نظر ایشان عدالت رفاه برای همه، نه در تمدن مادّى غرب وجود دارد و هرگز وجود نخواهد داشت، و نه در تمدن و نظام سوسیالیستى و کمونیستى۲۳. یک دلیل اصلی این نوع نتایج در بی‌اعتنائی بنیادین به مفهوم عدالت است. یعنی در فرهنگ غربی اساساً عدالت دارای جایگاه نیست. به همین دلیل از نظر رهبری، نظام‌هاى سرمایه‌دارى در دنیا، دنبال آبادى، عمران و پیشرفت علم و صنعت در کشورهایشان رفتند؛ بدون این‌که به اصل عدالت اجتماعى، اهتمام قابل‌اعتنایى داشته باشند۲۴.
با همین منطق ایشان تاکید بر شاخص‌هائی مثل درآمد ناخالص ملی را چندان درست نمی دانند. «فلان کشور درآمد ناخالص ملى‌اش، مثلاً چندین هزار میلیارد است، فلان کشور یک دهم اوست؛ پس آن کشور اولى پیشرفته است! این منطق، منطق درستى نیست. افزایش درآمد ناخالص ملى – یعنى درآمد عمومى یک کشور – به تنهائى نمی‌تواند نشانه‌ى پیشرفت باشد؛ باید دید این درآمد چگونه تقسیم می‌شود. اگر درآمد ملى بسیار بالاست، اما توى همین کشور آدم‌هائى شب توى خیابان می‌خوابند و با گرماى چهل و دو درجه‌ى هوا عده‌ى زیادی‌شان می‌میرند، این پیشرفت نیست. شما ببینید توى خبرها: در فلان شهر معروف بزرگ غربى – مثلاً در آمریکا یا جاى دیگر – حرارت هوا به چهل و دو درجه رسید و فلان تعداد آدم مردند! چرا با چهل و دو درجه حرارت بمیرند؟ این معنایش این است که اینها سرپناه و جا ندارند. اگر در جامعه‌اى، انسان‌هائى وجود دارند که بى‌سرپناه زندگى می‌کنند یا باید چهارده ساعت در روز کار کنند تا نان بخور و نمیر پیدا کنند، درآمد ناخالص ملى ده برابر اینى هم که امروز هست باشد، این پیشرفت نیست. در منطق اسلامى این پیشرفت نیست. بنابراین پسوند عدالت اینقدر اهمیت دارد»۲۵.
 رواج فساد و فحشا
رهبری معتقدند یکی از بزرگ‌ترین ایرادات مدل غربی توسعه در رواج فساد و فحشاست. بسا ملت‌هایى که از لحاظ علمى، امروز در اوج‌اند، اما تا خرخره در لجن و فساد غوطه مى‌خورند. همین الان در دنیا، با نام‌هاى بزرگ و زیر چتر ابرقدرتى، چنین ملت‌هایى زندگى مى‌کنند. در آن کشورها، زن، سیه‌روز است؛ مرد، بیچاره است؛ جوان، نابود شده است. دست‌هاى فساد و فحشا و اعتیاد و جنایت و همه‌ى فنون بدبختى بشر، در آن‌جا قتل عام و بیداد مى‌کند. منتها پوشش تبلیغاتى نمى‌گذارد این فجایع و مفاسد برملا شود. از نظر ایشان وقتى یک بلندگوى قوى دست یک جاهل و یک ظالم باشد، در بین هزاران نفرى که بلندگو ندارند ولو میان آن هزاران نفر، از علما و فضلا و آدم‌هاى حسابى باشند صداى این، بر صداى همه‌ى آنها غالب خواهد شد. امروز، دنیا این‌گونه است۲۶.
ناتوانی در تأمین سعادت
هدف هر مکتبی تامین سعادت انسان و ایجاد احساس خوشبختی در افراد و کل جامعه است. بی تردید مدل‌های مختلف از جمله مدل غربی پیشرفت هم دنبال همین مقصود است اما در عمل چنین چیزی محقق نشده است. داده‌های میدانی و تجربی فراوان گردآمده توسط جامعه‌شناسان و روان‌شناسان موید همین مطلب است. افزایش نرخ خودکشی علی‌الخصوص در کشورهای برخوردارتر، موید بسیار مهم دیگری است.
بر پایه نگاه رهبر انقلاب تجربه‌ى غربى، هم براى بشریت ناموفق بود، هم براى مردم خودشان. تصور نشود که اروپا و امریکا براى کشورهاى دیگر بدبختى آوردند، اما مردم خودشان را خوشبخت کردند؛ این‌طور نیست. اینها حتّى براى مردم خودشان هم مفید نبودند. امروز در امریکا و کشورهاى غربى علم و ثروت و قدرت نظامى و همه چیز وجود دارد، جز خوشبختى. در آن‌جا خوشبختى نیست؛ خانواده نابود شده است؛ آمار جنایت و قتل و انواع و اقسام فسادها حیران‌کننده است؛ احساس امنیت نیست؛ احساس آرامش نیست؛ لذا اغلب جریان‌هاى پوچ‌گرایى از اروپا برخاسته‌اند«زمان جوانى ما هیپى‌ها بودند؛ الان هم انواع و اقسامى از اینها هستند که شماها اسمهاشان را شنیده‌اید یا خوانده‌اید یا در تلویزیون فیلم‌هایشان را دیده‌اید»۲۷.
از نظر ایشان خیلى از هدف‌های خوب را توانستند کسب کنند؛ مانند کسب علم، زندگى راحت، فناورى پیشرفته، زندگى لوکس و کسب قدرت نظامى. به نظر ایشان این موفقیت‌ها هم مبتنی بر سنت و وعده‌ى الهى است. خداوند متعال وعده فرموده است که هر ملتى، چنانچه به‌طور جدى به دنبال هر هدفى حرکت کند، به آن هدف خواهد رسید.در این، شک نیست. آنهایى هم که به‌طور جدى حرکت کردند، به همان مقدار، به این ظواهر زندگى؛ یعنى به ثروت جامعه، قدرت نظامى و قدرت و پیشرفت علمى رسیدند؛ اما در زندگى‌شان، سعادتمند نشدند. در کشورهای غربی، دردهاى بشریت تمام نشده است. ثروتى که در آن جامعه هست، عده‌اى از افراد جامعه را برخوردار کرده است؛ اما نتوانسته‌اند تبعیض را برطرف و عدالت اجتماعى را برقرار کنند. حتى براى کسانى هم که از زندگى راحت برخوردارند، نتوانستند راحتى حقیقى، آرامش روحى و زندگى خوش به‌وجود آورند. آب خوش از گلویشان پایین نمى‌رود. انواع و اقسام گرفتاریها، گریبان آنها را گرفته است. البته بعضى از گرفتاریها فورى ظاهر مى‌شود و بعضى بعد از مدتى ظاهر مى‌گردد، که اکنون وقت ظاهر شدن گرفتاریهاى آنهاست. دنیاى غرب، ممکن است بیست تا چهل سال پیش این‌طور نبوده است؛ اما اکنون گرفتاریهاى زندگى مادى، گریبان آن را گرفته است. دلیل آن، این است که به معنویت و عدالت اجتماعى توجه نکرده است.۲۸
نتیجه‌ی نهایی مدل غربی پیشرفت: نابودی و هلاکت حتمی
رهبر انقلاب مبتنی بر سنت و وعده‌ی الهی فرجامی جز هلاکت و نابودی بری غرب و ملل غربی نمی‌بینند. این یک قاعده‌ی حتمی است که بنیان جامعه بر پایه‌ی فساد، جنایت، خودسری و شهوت‌پرستی محصولی جز ویرانی نخواهد داشت: «شما جوانها آن‌روز را خواهید دید که این دنیاى متمدن غربى از نبود معنویت، دچار هلاکت و نابودى خواهد شد؛ از اوج توانایى‌ها و اقتدارى که امروز از آن برخوردار است، به حضیض ذلت و ناتوانى خواهد افتاد. نتایج فعل و انفعالات تاریخى، سریع و زودرس نیست. روزى این نتایج دیده خواهد شد که دیگر علاج‌پذیر نیست؛ و آن‌روز براى تمدن غربى فراخواهد رسید؛ هشدارش را هم همین امروز خود روشن‌بینان غربى دارند مى‌دهند. … وحشیگرى اخلاقى جوامع مترقى و متمدنى که از معنویت بویى نبرده‌اند، روزبه‌روز بیشتر خواهد شد و همین وحشیگرى، لغزشگاه بزرگ تمدن غربى امروز است و آنها را سرنگون خواهد کرد».۲۹
پی نوشتها:
*امیر سیاهپوش، عضو هیئت علمی مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا
۱. صحیفه‌ی امام، ج‏۱۹، ص ۳۷۶
۲. خامنه ای.، علی ( رهبر معظم انقلاب اسلامی) بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۳. همان
۴. همان
۵. همان
۶. بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دوره‌ى مجلس شوراى اسلامى ۲۷/۰۳/۱۳۸۳
۷. بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان ۲۷/۰۲/۱۳۸۸
۸. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار استادان و دانشجویان کردستان ۲۷/۰۲/۱۳۸۸
۹. بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان، در آستانه‌ى «ماه محرم» ۲۶/۰۲/۱۳۷۵
۱۰. بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان، در آستانه‌ى «ماه محرم» ۲۶/۰۲/۱۳۷۵
۱۱. بیانات در دیدار دانشجویان سراسر کشور ۰۷/۰۷/۱۳۸۷
۱۲. بیانات در دیدار طلاب و اساتید مدرسه‌ى علمیه‌ى آیهالله مجتهدى ۲۱/۰۳/۱۳۸۳
۱۳. بیانات در دیدار طلاب و اساتید مدرسه‌ى علمیه‌ى آیهالله مجتهدى ۲۱/۰۳/۱۳۸۳
۱۴. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۱۵. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۱۶. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۱۷. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۱۸. پیام به نخستین کنفرانس بین‌المللی خلع سلاح و عدم اشاعه ۲۸/۰۱/۱۳۸۹
۱۹. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۲۰. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۲۱. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۲۲. سخنرانى در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زایران حضرت رضا(ع) ۲۹/۰۱/۱۳۷۰
۲۳. سخنرانى در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زایران حضرت رضا(ع) ۲۹/۰۱/۱۳۷۰
۲۴. بیانات در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث» ۲۹/۰۹/۱۳۷۴
۲۵. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار استادان و دانشجویان کردستان ۲۷/۰۲/۱۳۸۸
۲۶. بیانات در دیدار مسؤولان و قشرهاى مختلف مردم در روز «ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)» ۱۴/۰۶/۱۳۷۲
۲۷. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸۴
۲۸. بیانات در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث» ۲۹/۰۹/۱۳۷۴
۲۹. بیانات در دیدار طلاب و اساتید مدرسه‌ى علمیه‌ى آیهالله مجتهدى ۲۱/۰۳/۱۳۸۳
منبع: فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره ۱۰
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.