حضرت علی (ع) رضایت مردم به حکومت حاکمان را که در فرهنگ سیاسی اسلام بدان «بیعت» گفته می شود، قرارداد و عهد و پیمانی متقابل بین مردم و حاکمان می داند، که دارای مفادی است و براساس شرط و شروطی منعقد شده است.
به گزارش ردنا (ادیاننیوز)، در کتاب اصول و مبانی اخلاقی در سیاست عملی امام علی علیه السلام آمده است: به عقیده حضرت علی(ع) تا هنگامی که شرایط تغییر نکند و حاکمان و مردم به تعهدات خود عمل می کنند، طرفین ملزم به حفظ عهد و پیمان هستند و هر طرف تخلف کند، مستحق مجازات است
و اَوْفوُا بِعهدِاللّهِ اِذاعاهدتُم و لاتنقُضُوا الاَیْمانَ بَعد توکیدها و قد جعلتُمُ اللّه علیکم کفیلاً اِنّ اللّه یعلم ما تفعلون.
در نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر، سی مورد جملاتی وجود دارد که تمام انسان ها از هر ملیت، نژاد، صنف و مذهب را در برمی گیرد. «ناس» به معنی مردم در نُه مورد، «رعیت» به معنی شهروند در سیزده مورد،
«عامه» به معنی همگان در سه مورد، «کُلُّ امرِی ءٍ» به معنی هر انسانی در دو مورد، «عبادُاللّه» به معنی بندگان خدا در یک مورد و صریح تر از همه «نظیرٌ لکَ فی الخلقِ» به معنی همنوع تو در خلقت، در یک مورد در عهدنامه حضرت علی(ع) آمده است.
به اعتقاد امام، حاکمان و حکومت باید نگرشی انسانی و فرا مذهبی به شهروندان داشته باشند.
آنچه امام در این جمله اخیر بر آن تأکید دارند، این است که تمام شهروندان جامعه اسلامی را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول که مسلمان هستند و برادر دینی حاکمان به شمار می روند و دسته دوم که مسلمان نیستند ولی در آفرینش همانند حاکمان هستند و انسان اند (نهج البلاغه ۱۳۷۳: نامه ۵۳، ص ۳۲۶).
حضرت علی(ع) صِرف انسان بودن افراد در یک جامعه را عاملی می داند که باید بر مبنای آن حقوق انسانی و شهروندی آنان تأمین شود.
حضرت معیاری را ذکر می کنند که تحت هیچ شرایطی از بین نمی رود و جزو ماهیت و ذات موجودی به نام انسان است که همراه با وجود او ایجاد می شود و تا پایان عمرش همراه او است و فقط با مرگش پایان می پذیرد.
چنان که گفتیم، حضرت علی(ع) فقط در عهدنامه مالک اشتر، در سی مورد به مردم و نوع انسان اشاره می کند، که در تمام این موارد انسان ها فارغ از قوم و قبیله، ملیت و مذهب برابر دیده شده اند و اغلب این موارد مربوط به حقوق سیاسی _ اجتماعی آنان و حقوقی است که بر گردن حاکمان جامعه و نظام سیاسی دارند.
در یک مورد نیز همانندی در خلقت __ یعنی انسان بودن __ حقوق آنان و تعهدات حاکم را تثبیت می کند.
نکته مهم اینکه در آن یک مورد که حضرت از غیرمسلمان ها و نوع انسان نام می برد، مصداق بحث حضرت چیزی فراتر از حقوق و تعهدات است؛ زیرا حقوق و تعهدات انجام مجموعه یی از وظایف و تکالیف است که براساس مواد قانونی انجام می شود، ولی بحث حضرت محبت و نگرش ارزشمدارانه به انسان است؛ زیرا به حاکم اسلامی سفارش می کند که به عنوان مرجع و بالاترین قدرت سیاسی، صِرف انسانیت یک انسان _ فارغ از ملیت و مذهب _ کافی است که تو قلب خود را نسبت به او مملو از محبت و مهر کنی و با نگرشی انسانی، تکریم آمیز و ارزشمدارانه به او بنگری و مست از قدرت هرگونه بخواهی با او رفتار نکنی..
روزی حضرت علی(ع) پیرمردی را در حال گدایی دید. حضرت برآشفت و پرسید: ما هذا؟ در زبان عربی «مَن» به معنی «چه کسی» و «ما»ی استفهامی به معنی «چه _ چه چیزی» است.
منظور از سؤال حضرت این نبود که این شخص چه کسی است؛ زیرا می دید که یک سائل فقیر است. بلکه منظور حضرت علی(ع) این بود که این چه وضعیتی است و چرا در جامعه گدا و فقیر وجود دارد؟ اطرافیان شاید برای اینکه موضوع را مقداری کم اهمیت جلوه دهند __ پاسخ دادند: او یک مسیحی است. حضرت فرمود: مسیحی باشد. تا او توان و رمق داشت از او کار کشیدید __ جامعه از او استفاده کرد __ اکنون که پیر و از کار افتاده شده است او را به حال خود رها کرده اید.
سپس حضرت دستور داد که از بیت المال مسلمانان به او انفاق کنند. حضرت علی(ع) با اینکه خود مسلمان بود و بعد از رسول گرامی اسلام بیشترین رنج و مشقت را در راه اسلام تحمل کرده و برای ترویج آن بیش ترین تلاش را انجام داده بود و دومین شخصیت دین اسلام محسوب می شد، در مقام حاکم جامعه و در اوج قدرت، نگرشی انسانی به تمام شهروندان داشت و بین یک مسیحی __ اقلیت __ با سایر مسلمانان تفاوتی قایل نمی شد.
در نمونه دیگر، یکی از والیان امام طی نامه یی از ایشان سؤال کرد که یک مسلمان و یک مسیحی مرتکب خلافی شده اند، از نظر حقوقی چه گونه با آنان رفتار کند. حضرت در پاسخ فرمود: مسلمان را طبق قوانین اسلام مجازات کند و متخلف مسیحی را به بزرگانشان تحویل دهد، تا آنان طبق قوانین دین خود او را مجازات کنند
این عمل حضرت در جامعه اسلامی، نشاندهنده تکریم شخصیت انسانی و به رسمیت شناختن قوانین و اعتقادات سایر انسان ها است؛ در حالی که هم حضرت بر این باور بود که اینان برحق نیستند و اعتقاداتشان صحیح و درست نیست و هم آنان اقلیت بودند و تحت حاکمیت حکومت اسلامی زندگی می کردند و قوانین اسلامی بر آنان جاری بود.
امام(ع) به آسانی می توانست متخلف مسیحی را نیز همانند متخلف مسلمان بر طبق قوانین اسلام مجازات کند؛ ولی پایبندی به اصول اخلاقی و احترام به کرامت انسانی ایجاب می کرد که حضرت همگان را محترم شمارد و حقوق آنان را محفوظ بدارد؛ اگر چه اعتقاداتشان برخلاف اعتقادات او باشد یا اعتقادات آنها را قبول نداشته باشد.
وقتی به حضرت علی (ع) خبر رسید که دشمن در حمله و غارت یکی از شهرهای مرزی، خلخال از پای یک زن یهودی یا مسیحی درآورده است، حضرت به شدت خشمگین و ناراحت شد و به خاطر تعرضی که به زنی ذمی شده بود، طی خطبه یی شدیداللحن فرمود: از این غصه اگر مردی بمیرد جای سرزنش نیست (ثقفی کوفی ۱۳۵۵: ج ۲، ص ۴۷۶).
در اینجا مسئله تعرض دشمن به یک شهروند مطرح بود و حریم امن یک انسان خدشه دار شده بود؛ برای امام تفاوتی نداشت که این شهروند مسلمان یا غیر مسلمان باشد.