خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

شیواپور: امیرالمؤمنین حق مردم را مقدم بر حق حاکم می‌داند

در گفتگو با استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید مطرح شد؛

این مفسر نهج‌البلاغه معتقد است: امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام، پیشوای معصومی است که پس از پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله بیشترین زمان حکومت را در تاریخ اسلام بر عهده داشته است. وجود مبارک حضرت امیر (ع) حدود پنج سال با اصرار مردم حکومت را پذیرفت و در همین مدت کوتاه، به عقیده بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران، الگوی مناسبی را برای تعاملات بین دولت و ملت برای جامعه بشری به یادگار گذاشت.

به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، هم‌زمان با میلاد امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) این شخصیت کم‌نظیر و بی‌بدیل با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر «حامد شیوا پور»، مفسر نهج‌البلاغه و استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید درباره شاخص‌ترین حقوقی که امیرالمؤمنین در جایگاه یک حاکم برای مردم قائل بود، به گفتگو نشستیم.

شیوا پور گفت: اگر بخواهیم این موضوع را فقط با تکیه‌بر سخنان امام علیه‌السلام در نهج‌البلاغه پاسخ دهیم، می‌توان به خطبه ۳۴ نهج‌البلاغه استناد کرد که حضرت می‌فرماید: «اى مردم، مرا بر شما حقّى و شمارا بر من حقّى است: امّا حقّى که شما بر من دارید نصیحت کردن به شماست و رساندن غنیمت و حقوق به شماست به‌تمامی و یاددادن به شماست تا نادان نمانید، و تربیت نمودن شماست تا بیاموزید و امّا حقّى که من بر شما دارم باقى ماندن به بیعت است، و اخلاص و دوستى در پنهان و آشکار،  و اجابت من چون شمارا بخوانم، و اطاعت و پیروى آنچه به شما امر کنم.»

وی افزود: این سخنان خیلی شگفت‌آور است. قاعده این است وقتی بزرگ‌تری با مقام پایین‌دست خود سخن می‌گوید که وظایف او را گوشزد کند و بی‌خود و بی‌جهت خودش را در معرض پاسخگویی قرار ندهد؛ مثلاً اگر یک پدر با فرزندش سخن می‌گوید معنا ندارد که به بچه بگوید بدان و آگاه باش که من در برابر تو این تکالیف رادارم و این حقوق نسبت به تو بر گردن من است؛ بلکه حتی اگر پدر مهربانی هم باشد با نرمی و لطافت به فرزندش می‌گوید که من نسبت به تو این حقوق رادارم و تو در برابر من این تکالیف راداری. در این مواقع تصور این است که وقتی فرزند یا شاگرد یا کارمند، خودش در مقام مطالبه است، دلیلی ندارد که انسان بهانه به دست او بدهد.

این مفسر نهج‌البلاغه در ادامه بیان کرد: به‌قول‌معروف سری که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند. حالا ببینید که مقام، مقام خیلی بزرگ‌تر و وسیع‌تری از رابطه پدر و فرزند یا شاگرد و استاد یا مدیر و کارمند است؛ مقام، مقام حاکم جامعه با مردم است، آن‌هم در آن فضای سنتی که شکل قالب حکومت‌ها دیکتاتوری و استبداد فردی بوده است، آن‌هم در آن فضای ملتهب بعد از سه خلیفه قبلی و تهدید دو امپراتوری ایران و روم و آن‌همه دشمن و منافق داخلی و خارجی. آن‌وقت در چنین زمینه تاریخی، یک حاکم پیدا شود که به مردم بگوید: ای مردم، من در قبال شما این تکالیف رادارم و این‌ها هم حقوق شماست؛ این یعنی به دست خودش مردم را نسبت به‌حقوقشان آگاه و مطالبه گر کند. تازه جالب اینجاست که حضرت، اول حقوق مردم را بیان می‌فرماید و بعد به‌حق خودش می‌پردازد.

گفتار امیرالمؤمنین نزدیک به معجزه است

شیوا پور تصریح کرد: به گمان من این سخنان چیزی نزدیک به معجزه است. اهل منبر گاه فقط دنبال نقل کرامات عجیب از ائمه و ازجمله امیرالمؤمنین علیهم‌السلام هستند. این حرف‌ها در منبرها غایب است. ما در ذکر فضایل یا کرامات آن حضرت، فقط به فضایلی چون کندن در قلعه خیبر چسبیده‌ایم که البته آن‌هم فضیلت بزرگی است. اما به نظر من این سخنان هزاران بار از کندن در قلعه خیبر در اثبات فضایل امیرالمؤمنین علیه‌السلام مهم‌تر است. این، آن فضیلتی است که به پشتوانه آن، ما با مردم دنیا می‌توانیم سخن بگوییم.

وی با اشاره به خطبه ۲۰۷ نهج‌البلاغه گفت: حضرت در این خطبه به کلیت این حقوق متقابل پرداخته‌اند و مانند خطبه ۳۴ به تک‌تک این حقوق نپرداخته‌اند. حضرت در ابتدای این خطبه از این سخن می‌گویند که خداوند برای ایشان حقی بر عهده مردم قرار داده و از سوی دیگر برای مردم نیز بر عهده ایشان حقوقی را تعیین فرموده است. سپس به این نکته بسیار مهم اشاره می‌فرمایند که سخن از حق در مقام توصیف و گفت‌وگو بسیار آسان و در مقام عمل و انصاف ورزی دشوار است. عبارت مسجع و مشهور ایشان چنین است: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف». سپس حضرت به این نکته اشاره می‌فرماید که حق و تکلیف متقابل هستند و هر کس حقی دارد مکلف است که متناسب با آن حق تکالیفی را نیز انجام دهد و اگر کسی باشد که فقط حق دارد و تکلیف ندارد فقط خداست. پس‌ازاین مقدمه، حضرت سخن عجیبی دارد، می‌فرماید بزرگ‌ترین حقی که خدا واجب کرده، حقوق متقابل حاکم و شهروندان با یکدیگر است.

این استاد دانشگاه افزود: در دین ما این‌همه از حقوق گوناگون سخن گفته‌شده است؛ رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام دراین‌باره را همه می‌شناسیم. اما نکته بسیار جالب و شایسته توجه این است که حضرت از بین همه حقوق، حقوق متقابل حاکمان و شهروندان را از همه مهم‌تر معرفی می‌فرماید.  ایشان سپس به این نکته اشاره می‌کند که تعیین حقوق سبب نظم و آرامش برای جامعه و ارزش یافتن دین خواهد شد و اگر این حقوق رعایت شود هم حال مردم و هم حال حاکمان خوب می‌شود. این نکته هم جالب است که حضرت می‌افزاید این حقوق به مقام و موقعیت اجتماعی افراد بستگی ندارد و همه باید یکدیگر را در ادای این حقوق کمک کنند؛ هرچند اشخاصی که ظاهراً افراد آن‌ها را چیزی به‌حساب نمی‌آورند.

هزار سال پیش از دموکراسی

شیوا پور تصریح کرد: این سخنان درزمانی بر زبان یک حاکم جاری می‌شود که بیش از هزار سال تا ایده مدرن دموکراسی فاصله‌داریم. این سخنان امروز هم ما را به تحسین وا‌می‌دارد. جالب اینجاست که همان زمآن‌هم مردم در برابر این سخنان درخشان بی‌تفاوت نماندند. سید رضی نقل می‌کند که یکی از مخاطبان نتوانست تاب بیاورد، هیجانی شد و برخاست و زبان به ستایش از حضرت گشود. حضرت در پاسخ فرمودند:  «… از پست‏ترین حالات حکم‌فرمایان نزد مردم نیکوکار آن است که گمان دوستدارى فخر و خودستایى به آن‌ها برده شود، و کردارشان حمل به کبر و خودخواهى گردد، و من کراهت دارم‏ از اینکه به گمان شما راه یابد که ستودن و شنیدن ستایش را دوست دارم، و سپاس خدا را که چنین نیستم، و اگر هم دوست داشتم که درباره من مدح و ثنا گفته شود این میل را از جهت فروتنى براى خداوند سبحان که او به شمول عظمت و بزرگوارى سزاوارتر است رها کرده، از خود دور مى‏نمودم.

وی در ادامه بیان منقولات تاریخی اضافه کرد: و بسا که مردم مدح و ستایش را بعد از کوشش در کارى شیرین مى‏دانند، پس مرا براى اطاعت کردنم از خدا و خوش‌رفتاریم با شما به ستودن نیکو ستایش نکنید از حقوقى که باقی‌مانده و از اداى آن‌ها فارغ نگشته‏ام و واجباتى که ناچار به اجراى آن‌ها هستم، و با من سخنانى که با گردنکشان گفته می‌شود نگویید، و آنچه را از مردم خشمگین خوددارى کرده، پنهان مى‏نمایند از من پنهان ننمایید، و به مدارات و چاپلوسى و رشوه دادن (به زبان) با من آمیزش نکنید، و درباره من گمان مبرید که اگر حقّى گفته شود دشوار آید، و نه گمان درخواست بزرگ نمودن خود را؛ زیراکسی که سخن حقّ را که به او گفته شود یا دادگرى و درستى را که به او پیشنهاد گردد دشوار شمرد، عمل به‌حق و عدل بر او دشوارتر است. پس از حق‌گویى یا مشورت به عدل خوددارى ننمایید؛ زیرا من برتر نیستم از اینکه خطا کنم و از آن در کار خویش ایمن نیستم مگر آنکه خدا از نفس من کفایت کند آن را که او به آن از من مالک‌تر و تواناتر است.» بازهم عرض می‌کنم که فضای همه این سخنان فضای قائل شدن به‌حق برای مردم است، نه کسی که اطاعت و فرمان‌بری می‌خواهد.

 

خبرنگار محمدعلی خرمی مشکاتی
به خواندن ادامه دهید
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.