خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

مرگ‌اندیشی و معنابخشی به زندگی

یادداشتی از بهنام افشار/

مرگ‌اندیشی نه فقط باعث ناامیدی و افسردگی انسان نمی‌شود، بلکه در پرتو آن می‌توان به هدفمندی و معنای زندگی نیز دست یافت.

به گزارش ردنا (ادیان نیوزمرگ به مثابه یقینی‌ترین واقعیت‌ها، بر انسان غالب و فاتح است و از آن گریز و گزیری نیست، چرا که به گفته فردوسی «شکاریم یک‌سر همه پیش مرگ»؛ اما با این حال بیشتر آدم‌ها به یاد مرگ نیستند و اصلاً از اینکه بالاجبار باید روزی بمیرند و بگذارند و بگذرند، ترس و واهمه دارند. چنین آدم‌هایی جهد و تلاش می‌کنند تا مبادا فکر مردن به سرشان خطور کند. این «مرگ‌هراسی» ثمره غفلت، افزون‌طلبی و زیاده‌خواهی در وجود آدمی است که برخی انسان‌ها را دچار توهم جاودانگی و نامیرایی کرده و تصور می‌کنند تنها دیگران هستند که می‌میرند. اما در این میان هستند کسانی که نه تنها از مرگ نمی‌هراسند، بلکه مرگ‌اندیش‌اند و با یاد مرگ می‌زیند. عارفان و اولیای الهی نمونه اعلای انسان‌های مرگ‌اندیش‌اند، زیرا مرگ را از ادوار طبیعی و فرصتی برای گذر از نشئه تیره طبیعت به نشئه تابان و ملکوتی ماورای طبیعت می‌دانند و به همین دلیل هماره در «تمنای موت»‌اند و «بانگ رحیل» سر می‌دهند.

عارفان دنیا را زندانی تاریک و بسته‌ای می‌دانند که مجال پرواز و شوق لقای دلدار را از آنان ستانده است و از همین رو، در پی آن‌اند که تیشه‌ بردارند و حفره این زندان سهمگین را برکنند تا در بدر منیر، سماوات برگیرند و به محبوب و معشوق ازلی و ابدی نائل شوند. عارفان مرگ را تحفه‌ای نیکو و لازمه هستی و عین حیات می‌دانند، چنانکه مولانا می‌گوید: «آزمودم مرگ من در زندگیست / چون رهم زین زندگی پایندگیست / اقتلونی اقتلونی یا ثقات/ ان فی قتلی حیاتا فی حیات». عارفانی که خود را «ابنا السرور» می‌دانند و هماره شوق لقای دلدار دارند و برای واصل شدن به کوی دوست لحظه‌شماری می‌کنند و عالمانه و عاشقانه ندا سر می‌دهند: «مرگ را دانم، تا کوی دوست راه اگر نزدیک‌تر داری بگو». عارفان شاید از دنیا بهره‌ای نبرند، اما بهره‌هایی می‌برند که بسی پایدارتر و ماناتر است، چنین انسان‌هایی به مصداق «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا»؛ قبل از آنکه در مرگ اجباری بمیرند، در مرگ اختیاری می‌میرند؛ یعنی بر فرعونیت و انانیت خود چیره گشته و دیو نفس را به زنجیر عشق و ایمان درمی‌کشند و به مقامی محمود و صفایی هم‌چون دل رندان صبوحی‌زدگان می‌رسند و پای در قیامت وسطی می‌نهند.

مرگ‌اندیشی تنها مختص عارفان و اولیای الهی نیست، بلکه سایر انسان‌ها نیز به حکم انسان بودن باید جهد و تلاش بورزند تا به قدر استطاعت خویش، مرگ‌اندیش باشند و به مرتبه‌ای ‌از مراتب مرگ‌اندیشی نائل شوند. مرگ‌اندیشی بر فرعونیت انسان غلبه و نفس سرکش انسان را رام می‌کند و به انسان آگاهی، تواضع، فروتنی، روحیه قناعت و مناعت طبع می‌بخشد. انسان از پرتو مرگ‌اندیشی است که به تعبیر امام علی(ع) دلش را به یاد مرگ نرم، آرزویش را کوتاه، لغزشش را اندک، قلبش را خاشع، نفسش را قانع، دینش را محفوظ، شهوتش را مرده و غیظش را فرونشانده می‌سازد. اما انسان‌هایی که به مرگ نمی‌اندیشند و سایه غفلت بر سر آن‌ها سنگینی می‌کند، الزاماً به معرفت و گوهر وجودی خود راه نمی‌یابند، در حالی که انسان‌های مرگ‌اندیش به خودشناسی می‌رسند و این خودشناسی به مصداق «من عرف نفسه فقد عرف ربه» به خداشناسی ختم می‌شود، از همین رو عارفان و اولیای الهی یاد مرگ را هم‌تراز یاد خدا دانسته‌اند، زیرا همان‌طور که قدرت مطلقه الهی بر آدمی چیره و مسلط است، مرگ نیز بر آدمی چیره و فاتح است.

انسان‌‌های مرگ‌اندیش، غایت‌اندیش و به تعبیر پیامبر اکرم(ص)، زیرک‌ترین آدم‌ها هستند، اما انسان‌هایی که از مرگ واهمه دارند و از آن می‌گریزند، این ترس ناشی از خود فرار کردن و از خود ترسیدن است، چنانکه مولانا می‌گوید: «مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست / پیش دشمن دشمن و بر دوست دوست / آنک می‌ترسی ز مرگ اندر فرار / آن ز خود ترسانی ای جان هوش دار / روی زشت تست نه رخسار مرگ / جان تو همچون درخت و مرگ برگ». این مرگ هراسی ثمره غفلتی است که جزو بدترین مرگ‌هاست: «پس عزا بر خود کنید ای خفتگان / زانکه بد مرگیست این خواب گران»؛ غفلتی که مرگ را عین هلاکت می‌داند «آن که مردن پیش چشمش تهلکه است / امر لاتلقوا بگیرد او به دست»، اما عارفان و اولیای الهی و انسان‌های مرگ‌اندیش، مرگ را عین گشایش و فتح بابی برای سعادت خویش می‌دانند «و آن که مردن پیش او شد فتح باب / سارعوا آید مر او را در خطاب».

مرگ‌اندیشی به منزله القا و غالب شدن مشی و منش صوفیانه نیست که باعث رخوت، زوال و مانع حرکت و تکاپوی انسان در زندگی شود، یعنی نه تنها باعث حزن، یأس، ناامیدی و افسردگی انسان نمی‌شود و انسان را از حرکت و تکاپو در مسیر زندگی باز نمی‌دارد، بلکه باعث فرحناکی، طربناکی و سلامت روان انسان می‌شود، اما حس طمع، زیاده‌خواهی و حرص را از شخصیت‌ آدمی سلب و او را برای زیستنی متناسب با دنیای پایان‌پذیر تربیت می‌کند. انسان‌های مرگ‌اندیشی در زندگی خود کامیاب‌ترند، زیرا قناعت پیشه‌اند و به تعبیر امام علی(ع) از دنیا به اندک راضی‌اند. ثمره مرگ‌اندیشی، معرفت‌افزایی و هدفمندکردن زندگی و معنا بخشیدن به زندگی است.

منبع: ایکنا

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.