خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

بررسی نقش ادیان در سینمای جهان / کاهش اسلام‌ستیزی در هالیوود

پروفسور استیفن رودریگز _ پلات گفت: من دین را «ژانر» نمی‌نامم. دین در ژانرهای علمی ـ تخیلی، عاشقانه، کمدی، فانتزی و موارد دیگر خودنمایی می‌کند، در واقع دین در این نوع فیلم‌ها بسیار جالب‌تر است.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سینمای دینی و ساخت فیلم‌هایی با مضامین معنوی همواره به عنوان بخشی مهم در طول تاریخ سینما از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. در هم تنیدگی دین با بسیاری از مسائل زندگی بشری مانند فرهنگ و سیاست باعث شده که سینمای مرتبط با دین و مسائل معنوی، علاقه‌مندان خاص خود را داشته باشد.

پروفسور استیفن رودریگز ـ‌ پلات(Stephen Rodriguez-Plate)، استاد کالج همیلتون (Hamilton College) در رشته مطالعات است. تمرکز پلات بررسی فرهنگ‌ها و سنت‌های دینی، مردم‌شناسی فرهنگی‌، تاریخ هنر، مطالعات فیلم و علوم معرفتی است. وی در مورد نقش سینمای دینی در روزگار کنونی صحبت کرد که مشروح آن از نظر می‌گذرد.

در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد گرایش به سینمای معنوی و مذهبی مانند سال‌های اولیه ظهور سینما افزایش یافته است. با این عقیده موافقید؟

فکر می‌کنم همیشه همینطور بوده است. فقط اشکال مختلفی دارد. هنگام ارزیابی فیلم‌ها و مشاهده محتوای معنوی یا دینی آنها، باید مراقب بود. همیشه نمایش تصاویر عیسی(ع) نیست که یک فیلم را «دینی» می‌کند. گاهی اوقات دین برای شخصیت‌ها در راستای درک بهتر فرد نقش بازی می‌کند.

من در دو دهه گذشته در کارهایم (در کتاب‌هایی مانند دین و فیلم Religion and Film) پیوسته بر بسیاری از شیوه‌های زندگی مذهبی، نمادهای معنوی، اسطوره‌ها و مناسک دینی در فیلم‌ها تأکید و از طرف دیگر شیوه‌های دینی شدن فیلم‌ها را از طریق بازی بازیگران، الهام بخشیدن و دگرگونی تماشاگران بررسی کرده‌ام.

به نظر شما دلیل این که دین به یک ژانر مهم در صنعت فیلم تبدیل شده است، چیست؟

من دین را «ژانر» نمی‌نامم. دین در ژانرهای علمی تخیلی، عاشقانه، کمدی، فانتزی و موارد دیگر خودنمایی می‌کند. در واقع دین در این نوع فیلم‌ها بسیار جالب‌تر است. فکر می‌کنم ژانری وجود دارد که ما می‌توانیم آن را «فیلم‌های مقدس» بنامیم (از فیلم سیدنی اولکوت از آخور تا صلیب (From the Manger to the Cross) محصول ۱۹۱۲ تا انیمیشن شاهزاده مصر (The Prince of Egypt) محصول ۱۹۹۸ و فیلم کم بودجه پولس و نیز حواری مسیح (Paul, Apostle of Christ) محصول ۲۰۱۸)، اما در واقع اینها در یک فیلم جالب‌تر هستند. ژانری که شاید بتوان آن را فیلم‌های اسطوره‌ای نامید.
این شامل فیلم‌های آسیای جنوبی مانند Jai Santoshi Maa محصول ۱۹۷۵ تا فیلمی مانند «چرا بودی دارما به شرق رفت» (Why Has Bodhi-Dharma Left for the East?) محصول ۱۹۸۹ و همچنین فیلم هالیوودی «افسانه باگر ونس» (The Legend of Bagger Vance) محصول ۲۰۰۰ هم می‌شود.
تفکر در مورد شیوه‌های کار اسطوره‌شناسی باعث می‌شود دیدگاه وسیع‌تری در مورد چگونگی و چرایی اهمیت داستان‌های باستانی در عصر معاصر وجود داشته باشد.

اما در دوران معاصر باز هم زندگی و عملکرد مذهبی در مکان‌های دیگری نمایان می‌شود. در نهایت تفکیک برخی فیلم‌ها از فیلم‌های دیگر (به دلیل تأکید بر ژانر) کار جالبی نیست.

 به نظر شما بزرگترین چالش ساخت فیلم دینی در دوران معاصر چیست؟

بستگی دارد که منظور از فیلم دینی چیست. اگر بخواهیم در مورد یک سنت دینی، اعم از هندوئیسم یا یهودیت یا مسیحیت، صراحت داشته باشیم، خطر اهانت به افرادی وجود دارد که ممکن است با این تصویرسازی موافق نباشند.

اگر کسی چهره عیسی(ع) را به تصویر می‌کشد، یا سیمای محمد(ص) را به نحوی نمایندگی می‌کند یا هر شخصیت مقدس تاریخی دیگر، باید بین منافع بسیاری از گروه‌های دینی خط قرمزی را با دقت در نظر بگیرد. این امر از یافتن بودجه برای تولید یک فیلم تا استقبال تماشاگران را در بر می‌گیرد.

سینمای دینی

نمایی از فیلم آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸)

و همچنین این امر به سیاست وابسته است. در ایالات متحده، محافظه‌کاران به فیلم «آخرین وسوسه مسیح»(The Last Temptation of Christ) ساخته مارتین اسکورسیزی در اواخر دهه ۱۹۸۰ اعتراض کردند، در عین حال لیبرال‌ها در اوایل دهه ۲۰۰۰ به فیلم «مصائب مسیح»(The Passion of Christ) به کارگردانی مل گیبسون اعتراض کردند. هر دو مجادله شامل عناصر متعددی از زندگی اجتماعی بود و نشان داد که چرا دین، فرهنگ، سیاست و سرگرمی را نمی‌توان به راحتی از هم جدا کرد.

در طول تاریخ سینما، شاهد ساخت فیلم‌های دینی زیادی بوده‌ایم. فکر می‌کنید تفاوت فیلم‌های دینی ساخته شده در صنعت فیلم امروزی با فیلم‌های ساخته شده در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ چیست؟

باز هم مطمئن نیستم که اسم این فیلم‌ها را «فیلم‌های دینی» بگذارم. در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ فیلم‌های هالیوودی مانند «۱۰ فرمان» وجود داشت که به داستانی از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان تمایل خاصی نشان می‌داد. اما فیلمسازان واقعاً مذهبی نبودند. آنها فقط داستان را به عنوان یک داستان بزرگ قدیمی دیدند که می‌تواند به‌روز شود. در آن زمان در هند چیزی وجود داشت که برخی از منتقدان آن را «فیلم‌های عبادی» می‌نامیدند که محبوبیت زیادی داشتند و بینندگان را تحت تأثیر قرار می‌دادند.

موارد مشابهی امروز اتفاق می‌افتد. فیلمسازان متفکر زیادی هستند که دین را به عنوان بخش مهمی از زندگی درک می‌کنند، بنابراین هر فیلمی باید این بُعد را در بر بگیرد.

سینما

نمایی از فیلم لیدی بِرد (۲۰۱۷)

یکی از نمونه‌های اخیر مورد علاقه من لیدی بِرد (Lady Bird) ساخته گرتا گرویگ (Greta Gerwig) است، که روایتی از بلوغ یک زن جوان است: او در تلاش است تا زندگی خود را معنا دهد و زندگی دینی بخشی با ظرافت از آن است. یا فیلم پرفروش ماتریکس (The Matrix) در سال ۱۹۹۹ که مملو از نمادهای بودایی و مسیحی است و با برخی از اساطیر یونان باستان آمیخته شده است. عموماً از ماتریکس به عنوان فیلم دینی یاد نمی‌شود، اما این فیلم بدون عنصر دین معنا ندارد.

چرا هالیوود بر خلاف ادیان مسیحیت و یهودیت، فیلم‌هایی دریاره اسلام (که برخی از وقایع آن بسیار سینمایی هستند) نمی‌سازد؟

به عقیده من هالیوود برای سال‌ها نمایش تصویرهای بسیار بد از اسلام و مسلمانان را کنار گذاشته است! بسیاری از منتقدان روش‌هایی را که هالیوود در گذشته از مردم مسلمان فقط خشونت نشان می‌داد و قابل اعتماد نیستند، با دقت نقد کرده‌اند.

در دو دهه گذشته برخی تغییرات در مورد نمایش‌ دادن اسلام مشاهده شده و این تغییرات در کنار تغییرات اجتماعی و سیاسی بزرگتری در ایالات متحده به وجود آمده که عبارت‌اند از؛ رشد قابل توجه مهاجرت مسلمانان به ایالات متحده، گرویدن بیشتر به اسلام به ویژه در بین افراد رنگین‌پوست و ساخت مساجد در بسیاری از شهرها و راه یافتن مسلمانان به سیاست.

همه اینها به مثبت نشان دادن تصویر مسلمانان در رسانه‌ها مرتبط است. البته خیلی تا جایگاه مناسب فاصله دارد اما من خوش‌بین هستم که همه چیز در حال تغییر است.

 درباره سینمای ایران به ویژه سینمای دینی ایران چه می‌دانید؟ فیلم و فیلمساز ایرانی مورد علاقه شما چیست؟

من غربی هستم و صادقانه بگویم سینمای ایران را در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ از طریق فیلمسازانی مانند عباس کیارستمی، مجید مجیدی، جعفر پناهی و محسن مخملباف شناختم. اخیراً من فیلم جدایی (جدایی نادر از سیمین) و همه می‌دانند اصغر فرهادی را دیده‌ام.

فیلم‌های رنگ خدا و بچه‌های آسمان ساخته مجید مجیدی فیلم‌هایی هستند که ذهن مرا برای مدت طولانی مشغول کرده‌اند. اینها هر دو داستان‌های ساده‌ای از زندگی خانوادگی و عشق هستند اما بینش عمیق‌تری از ارزش‌هایی مانند تعهد، اندوه و عشق ارائه می‌دهند و به همین دلیل به فیلم‌هایی عمیقاً معنوی تبدیل می‌شوند.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.