به گزارش ادیان نیوز، معظم له در نوشتاری به مناسبت ماه محرم الحرام، به موضوع شکوه رسالت حضرت زینب (سلام الله علیها) در تبیین قیام عاشورا پرداختند و اظهار داشتند:
از دشوارترین لحظات تاریخ کربلا، که در عظمت و سنگینى با همه آسمان ها و زمین برابرى مىکند، لحظه وداع جانسوز قافله اسیران با بدن هاى پاره پاره شهیدان است. ناگفته پیداست که ترک سرزمین کربلا در آن وضعیت غمبار و وحشتناک که پیکرهاى ذرارى پیامبر (صلى الله علیه و آله) به خصوص پیکر پاک سرور جوانان بهشت بى غسل و کفن در بیابان رها شده بود و مشاهده آن صحنه هاى دلخراش با آن بدن هاى پاره پاره و پایمال سمّ اسبان که عمدتاً قابل شناسایى نبودند، مى توانست هر بینندهاى را از پاى درآورد؛ ولى طمأنینه و آرامشى که در زینب کبرى (علیها السلام)، یادگار صبر و شکوه على (علیه السلام) ظهور کرد و صلابت و استحکامى که در کلمات دلنشین او موج مىزد، تا حدود زیادى آن فضاى سنگین را شکست و آن را براى آل رسول قابل تحمل کرد.
لذا زینب(سلام الله علیها) که مى دانست دشمن در انتظار است تا با دیدن کوچک ترین نشانه اى از ضعف و پشیمانى درخاندان پیامبر(ص)، قهقهه مستانه سر دهد، با دیدن پیکر به خون آغشته برادر، رو به آسمان کرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ/ خدایا این قربانى را قبول فرما!». این جمله چون پتکى بر سر دشمن فرود آمد و کوس رسوایى آنها را به صدا درآورد.
*روشنگری حضرت زینب (سلام الله علیها)؛ راهبرد بنیادین در تبیین قیام عاشورا
بدیهی است پس از آنکه کاروان اسیران را به کوفه و شام بردند، با خطبه هاى افشاگرانه امام زین العابدین (علیه السلام) و زینب کبرى (علیها السلام)، اوضاع شهر شام برگشت و با جوّ ایجاد شده بر ضدّ دستگاه خلافت اُموى، یزید چاره اى جز اظهار ندامت و فرافکنى نداشت به نحوی که در چنان شرایطى، زنان حرم حسینى در «شام» مراسم عزا و ماتم برپا کردند، تا آنجا که حتّى زنان خاندان اُموى نیز در آن شرکت نمودند و این برنامه تا سه روز ادامه داشت.
لذا شام بر اثر خطبه هاى زینب کبرى (علیها السلام) به کلّى دگرگون گردید و از همان جا بذرِ انقلاب بر ضدِّ بنى امیّه پاشیده شد؛ و در نتیجۀ همین خطبه ها، بنى امیّه در تمام جهان اسلام رسوا گشت و خطرى که از سوى آنان اسلام و قرآن را تهدید مىکرد، به برکت خون هاى شهیدان و خطابه هاى پیام آورانِ عاشورا، دفع شد.
*خطبۀ حیرت انگیز در کوفه؛ شکوه عزت حسینی در رسالت حضرت زنیب(سلام الله علیها)
یکى از مسائل حیرت انگیز داستان کربلا، همین خطبه غرّاء و تکان دهنده حضرت زینب کبرى (علیها السلام) است؛ حِذْیَم بن شریک اسدى مى گوید: در آن روز به زینب دختر على (علیه السلام) نگریستم که خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او ندیدم. گویا (زبان على علیه السلام در کام اوست و) با زبان امیرمؤمنان على (علیه السلام) سخن مى گوید.
از این رو زنى که دیروز داغ شش برادر و دو فرزند و ده ها نفر از بستگان و اصحاب باوفاى پدرش را دیده و اکنون به صورت اسیرى به سوى شام مى رود، باید چنان پریشان و افسرده حال و ناتوان باشد که حتى سخن گفتن عادى خویش را فراموش کند. لیکن خروش رسالت حضرت زینب بر مردم کوفه اینچنین است؛ «امّا بعد! اى کوفیان! اى نیرنگ بازان و پیمان شکنان و بى وفایان و مکر پیشه گان! هرگز اشک چشمانتان خشک مباد و ناله هایتان آرام نگیرد… در میان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ کنیزکان، و کینه توزىِ دشمنان نیست»؛ لذا مى بینیم زینب(سلام الله علیها) همچون شیرى مى غرّد و همچون طوفانى سهمگین مى خروشد و سیلى از ملامت و سرزنش را به سوى بى وفایان کوفه سرازیر مى سازد و خطاب می کند؛ «خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و براى همیشه در عذاب جهنم خواهید ماند… نابود شوید نابود! واژگون باد (پرچمتان) واژگون! تلاش هایتان تباه، دست هایتان بریده..».
و در ادامه قلوب و عواطف را تسخیر مى کند «کشتن فرزند خاتم پیامبر، آن معدن رسالت و آن کسی که سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حریم شما و پناه حزب و گروه شما (شیعیان) و قرارگاه آرامش شما، بهبودى بخش زخمهایتان، پناهگاه شما در گرفتاری ها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راه هایتان (آیا کشتن او را ساده شمردید؟)».
هم چنین آن حضرت بذر انقلاب را بر ضدّ حکومت جائر بنى امیّه در سرزمین دل ها افشاند و اینچنین گفت؛ «مهلت خداوند شما را مغرور نسازد؛ چراکه خداوند کارى شتاب زده نمىکند (و به موقع ستمگران را مجازات مى کند) و انتقام خون مظلوم هرگز از او فوت نمى شود، به یقین پروردگار در کمین ما و شماست».
به عقیده ما حضرت زینب (علیها السلام) از بازار آشفته کوفه دست گشود و پایه هاى تخت و تاج حکومت یزید را در شام به لرزه درآورد و مقدّمه سرنگونى بنى امیّه و انقلاب ها و شورش هاى بعدى را فراهم کرد.
*زیبایی شناسی عاشورا؛ اوج شکوه رسالت زینب(سلام الله علیها)
باید اذعان کرد شاخصۀ کلیدی رسالت حضرت زینب(سلام الله علیها) در واقعۀ کربلا بر مبنای زیبایی شناسی در عاشورا استوار شده است، آنجا که حضرت زینب(سلام الله علیها) (با صلابت و قدرت) به گستاخی ابن زیاد که گفت کار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه دیدى؟پاسخ داد؛ «ما رَأَیْتُ إِلّا جَمیلًا/ من جز زیبایى و نیکى ندیدم».
به راستى انسان نمى داند در برابر این همه شجاعت و قدرت روحى چه بگوید؟ جز اینکه در برابر عظمت این بانوى بزرگ، این دختر على بن ابى طالب (علیه السلام) زانو به زمین بزند و اعتراف کند که الفاظ و جمله ها قادر نیستند، عظمت این جمله را در آن شرائط مخصوص و در برابر مرد سفّاک و بى رحمى همچون ابن زیاد، بیان کند، جز اینکه بگوید به حقیقت تو دختر امیرمؤمنان علیه السلام و خواهر حسینى!.
*کوبنده ترین خطبه تاریخ اسلام در کاخ یزید
بی شک خطبه غرّا از سوی زینب کبری (سلام الله علیها) در کاخ یزید را باید به عنوان یکى از فصیح ترین و کوبنده ترین خطبه هاى تاریخ اسلام به شمار آورد؛ گویى تمام آن از روح بلند على بن ابىطالب (علیه السلام) و شجاعت بى نظیرش تراوش کرده و بر زبان دخترش زینب کبرى (علیها السلام) جارى شده که با همان زبان و همان منطق پدر سخن مى گوید.
در تشریح این مسأله می توان به هفت هدف مهم در این خطبۀ حماسی و تاریخی اشاره نمود که عبارتند از:
۱. نخست این بانوى شجاع اسلام با چند جمله کوبنده، غرور یزید را درهم مى شکند و با آیه اى از قرآن، موضعش را در پیشگاه خدا روشن مى سازد و مى گوید: هرگز بهره ورى از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهى نگیر، تو از مصادیق کسانى هستى که خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه سنگین شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ مى فرستد!.
۲. در بخش دوم، رفتار پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) را با اجداد یزید در فتح مکه که همه را مشمول عفو قرار داد با عمل زشت یزید که فرزند پیغمبر خدا (صلى الله علیه و آله) را کشته و سرهاى بریده و خاندان اسیر آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقایسه کرده و مهر باطل بر پیشانى یزید مى زند.
۳. در بخش سوم، جمله هاى کفرآمیز یزید را یادآورى مى کند و تأکید بر عدم ایمان او مى نماید، و اینکه به زودى به سرنوشت اشیاخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود.
۴. سپس تأکید بر مقام والاى شهیدان مخصوصاً شهداى خاندان پیغمبر (صلى الله علیه و آله) در کربلا مى کند و افتخار به وجود آنها را امتیاز بزرگ این خاندان مى شمرد.
۵. آنگاه به حضور یزید در محکمه عدل الهى در قیامت اشاره مىکند، در آن دادگاهى که قاضى آن خداست و خصم او پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پایان چنین دادگاهى روشن است.
۶. سپس به تحقیر فوق العاده یزید مى پردازد تا آن حدکه مى فرماید: اگر روزگار به من ستم کرد و مرا به صورت زنى اسیر پاى تخت تو آورد، تصور نکنى من براى تو ارزشى قائلم، من تو را در حدى نمى دانم که مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گویم، از باب ناچارى است.
۷. در آخرین بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بیکرانش بر خاندان نبوت سپاس مى گوید که با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و کرامت پایان یافت.
*ایستادگی و مقاومت؛ رمز رسالت عاشورایی زینب(سلام الله علیها)
در تثبیت آموزه ارزشمند حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) یعنی مقاومت و ایستادگی در برابر حکومت استبدادی یزید، همین بس که وقتی بانوی سرافراز عاشورا، در مقابل یزید میایستد، می گوید: ای یزید فکر نکن که من مثل یک اسیر مقابل تو ایستادهام؛ بلکه برای من ننگ است با همچون تویی هم سخن و رودرو شدهام؛ بدین ترتیب پیام رسالت آن بانوی شجاع اسلام این است که در هیچ شرایطی، نباید تن به ذلت داد و این جزو درسهای عاشوراست.
*سخن آخر:
در خاتمه باید به جملۀ شگفت آور حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) که با آن سخن فرزند برادر خود امام سجاد(علیه السلام) را تسلّى بخشید اشاره نمود که گفت؛ در آینده در این سرزمین بر مرقد پدرت حسین علیه السلام پرچمى به اهتزاز در مى آید که هیچ گاه کهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران کفر هرچه در محو آن تلاش کنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.
آری باید گفت سخن حضرت زینب درباره برافراشته شدن پرچمی ماندگار در کربلا، امروز به حقیقت پیوسته است؛ گویا حضرت زینب (سلام الله علیها) شرایط امروز را بیان می داشتند، زیرا امروز چندین برابر جمعیت مراسم حج خانه خدا در کربلا جمع می شوند، جمعیتی که در آن شیعه، سنی، مسیحی و … حضور دارند؛ مراسمی که کمّیت و کیفیت آن سندی بر حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) و پیروزی شهدای کربلاست.
به راستی زینب(سلام الله علیها) دختر شجاع امیرمؤمنان علیه السلام با این پیشگویى عجیب و حیرت انگیز، آینده کربلا و عاشورا را آنگونه که ما امروز بعد از حدود ۱۴ قرن مى بینیم دقیقاً ترسیم کرد، آرى قلب نازنین زینب (علیها السلام) مى دانست که این آغاز کار است هر چند تاریک دلان بنى امیّه و منافقان آن را پایان کار مى پنداشتند.
منبع: حوزه