خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

علل و عوامل دین‌گریزی و گرایش به الحاد

امروزه با نوع جدیدی از الحاد مواجه هستیم که به صورت سیستمی در حال گسترش است و مرزهای ایمان و باورهای دین‌دارن و موحدان را تهدید می‌کند. الحاد سیستمی معاصر، الحادی است که توسط اشخاص، گروه‌ها و حتی دولت‌ها، با استفاده از ابزارهای مختلف رسانه‌ای، تبلیغ و ترویج می‌شود.

ردنا (ادیان‌نیوز): الحاد و مادی‌گری، سابقه‌ای طولانی در تاریخ بشر دارد و علی‌رغم اینکه همواره در جوامع بشری تا آنجا که شواهد تاریخی و دیرینه‌شناسی نشان می‌دهد اعتقاد به آفریدگار وجود داشته است، از زمان‌های قدیم، افراد یا گروه‌های ملحد و منکر خدا هم یافت می‌شده‌اند. ولی رواج بی‌دینی از قرن هجدهم میلادی در اروپا آغاز شد و اندک‌اندک به سایر مناطقِ جهان سرایت کرد.

این پدیده هرچند به‌صورت عکس‌العملی در برابر دستگاه کلیسا و بر ضدّ مسیحیت شروع شد، ولی موج آن، سایر ادیان و مذاهب را نیز دربرگرفت و گرایش به بی‌دینی همراه با صنعت و هنر و تکنولوژی مغرب‌زمین، به دیگر سرزمین‌ها صادر شد و در قرن اخیر، توأم با اندیشه‌های اجتماعی اقتصادی مارکسیسم در بسیاری از کشورها شیوع یافت و بزرگ‌ترین آفت را برای انسانیت پدید آورد.

امروزه با نوع جدیدی از الحاد مواجه هستیم که به صورت سیستمی در حال گسترش است و مرزهای ایمان و باورهای دین‌دارن و موحدان را تهدید می‌کند. الحاد سیستمی معاصر، الحادی است که توسط اشخاص، گروه‌ها و حتی دولت‌ها، با استفاده از ابزارهای مختلف رسانه‌ای، تبلیغ و ترویج می‌شود. متأسفانه آمار و شواهد، گویای آن است که تلاش‌های برخی ملحدان در ترویج افکار مسموم الحادی در کشورهای مسلمان نیز بی‌نتیجه نبوده و با گرایش برخی از جوانان تحصیل‌کرده به افکار الحادی یا دست‌کم سست شدن ایمان و اعتقاد آنها به حقایق و باورهای دینی مواجه هستیم.

علل و عواملی که موجب پیدایش یا رشد و گسترش این پدیده انحرافی شده، فراوان است و بررسی همه آن‌ها از حوصله این نوشتار خارج و نیاز به کتاب مستقلی دارد، ولی به‌طور کلی می‌توان از موارد زیر یاد کرد:

▪ ۱٫ علل روانی

علل روانی انگیزه‌هایی است که برای بی‌دینی و گرایش به الحاد، در درون شخص وجود دارد؛ هرچند ممکن است خود شخص از تأثیر آن‌ها آگاه نبوده و یا حاضر به پذیرش آن‌ها نباشد. مهم‌ترین علل روانی، راحت‌طلبی و میل به بی‌بندوباری و نداشتن مسئولیت است؛ یعنی ازیک‌سوی، زحمت تحقیق و پژوهش به‌خصوص درباره اموری که لذت مادی و حسی ندارد مانع از این می‌شود که افراد تنبل و راحت‌طلب و دون‌همت، در صدد تحقیق برآیند، و از سوی دیگر، میل به آزادی حیوانی و بی‌بندوباری و نداشتن مسئولیت و محدودیت، آنان را از گرایش به دین بازمی‌دارد؛ زیرا پذیرفتن بینش الهی و اعتقاد به آفریدگار حکیم، ریشه یک سلسله اعتقادات دیگر را تشکیل می‌دهد که لازمه آن‌ها مسئولیت انسان در همه رفتارهای اختیاری است و چنین مسئولیتی اقتضا دارد که در بسیاری از موارد، از خواسته‌های خودش چشم‌پوشی کند و محدودیت‌هایی را بپذیرد و پذیرفتن این محدودیت‌ها با میل به بی‌بندوباری سازگار نیست.

ازاین‌روی، این میل حیوانی، هرچند به‌صورت ناخودآگاه، موجب می‌شود که شخص ریشه این مسئولیت‌ها را بزند و اساساً وجود خدای متعال را انکار کند. الحاد جدیدی که توسط اشخاصی چون ریچارد داوکینز در سطح جهانی ترویج می‌شود، مبتنی بر لذت‌گرایی است به طوری که ایشان برای تبلیغ افکار مسموم خود از این جمله استفاده کرده است که: «احتمالاً خدایی وجود ندارد، اکنون به نگرانی خود پایان دهید و از زندگی خود لذت ببرید».

این جمله نشان می‌دهد که انکار خداوند هدفی جز لذت‌طلبی ندارد. گویا اعتقاد به خداوند و فطرت و وجدان بشر که آشنا با اوست مانع بزرگی برای کسب لذت‌های زودگذر مادی است و بدون انکار خدا و نادیده گرفتن دعوت فطرت و صدای وجدان، دست‌یابی به لذت‌های دنیوی میسر نمی‌باشد. آقای جان جی پاسکویینی نمونه‌هایی از فساد و ضعف اخلاقی برخی از ملحدان جدید را این‌گونه مطرح می‌کند: مایکل اونفری، شهرت خود را از توجیه و تبلیغ لذت‌گرایی در الحاد به دست آورده است.

کریستوفر هیچنز همسر اولش را در حالی که باردار بود ترک نمود. فروید (روانپزشک) مصرف‌کننده کوکایین بود که برای اجتناب از تحمل درد و رنج فراوان، به روش اوتانازی (مرگ مشفقانه) از دنیا رفت. مادالین اوهایر معتقد است که هر نوع ارتباط جنسی همراه با رضایت، پذیرفتنی است. ژان‌پل سارتر، روابط آزادی با سیمون دوبوار داشت و اغلب، درگیر مسائل جنسی با زنان می‌شد و به دلیل فرار با دختران دانش‌آموزش بدنام بود. کارل مارکس به‌نحو رسواکننده‌ای، شهوت‌پرست و استثمارگر و نسبت به همسرش نیز فردی بی‌تعهد بود و یک پسر نامشروع داشت.

شوپنهاور، در نتیجه بی‌بندوباری‌های جنسی‌اش دچار سفلیس شده بود، او ازدواج نامتعاروفی داشت که در اصطلاح تتراگیمی گفته می‌شود. بسیاری از ملحدان به دلیل داشتن شرکای جنسی مشترک یا متعدد، مشهور هستند. ارتباط جنسی آزاد، بدون حدومرز، تعداد نامحدود شرکای جنسی، شریک جنسی مشترک و ارتباط جنسی به هر نحو و فقط با هدف لذت جنسی امری است که در میان ملحدان و حتی در میان روشنفکران و متفکران این گروه به‌وفور یافت می‌شود. نیچه در سال‌های پایانی زندگی خویش، دیوانه شد علت دیوانگی او سفلیس بود. زیگموند فروید و کارل یونگ درباره او می‌گویند که به دلیل ارتکاب همجنس‌بازی در فاحشه‌خانه‌ای در جنوای ایتالیا دچار سفلیس شد. ارتباط لذت‌گرایی با الحاد به‌گونه‌ای است که بسیاری از ملحدان، مدافع همجنس‌گرایی بوده و تعداد شایان توجهی از لزبین‌ها، گی‌ها و ترنس‌ها ملحد هستند.

غرور، تکبر، شهرت‌طلبی، احساس جدی گرفته شدن، پیچیده بودن، ممتاز بودن، آزاداندیشی و روشنفکربودن، از عوامل روانی دیگر برای الحاد جدید و گرایش به آن است که در ملحدان جدید دیده می‌شود. پاسکویینی می‌گوید: فویرباخ خود را فیلسوفی با اهمیتِ فوق‌العاده می‌دانست که از غرور روشنکفرانه غیرمقنعی برخوردار بود. نیچه نیز دارای غرور و تکبر و عقده حقارت بوده و با اعلام نظراتی چون ابرمرد و مرگ خدا به دنبال ارضای شهرت‌خواهی خویش بود. آلبرکامو نیز با بیان پوچی و مسئله خودکشی به‌عنوان تنها سؤال جدی فلسفی، به دنبال ایجاد شوکی به جهان و رسیدن به شهرت بود. فروید نیز فردی جاه‌طلب توصیف شده است.

▪ ۲٫ علل اجتماعی

مقصود از علل اجتماعی، اوضاع‌واحوال اجتماعی نامطلوبی است که در پاره‌ای از جوامع پدید می‌آید و متصدیان امور دینی، نقشی در پیدایش یا گسترش آن‌ها دارند. در چنین شرایطی بسیاری از مردم که ازنظر تفکر عقلانی، ضعیف هستند و نمی‌توانند مسائل را به‌درستی تجزیه‌وتحلیل کنند و علل واقعی رویدادها را تشخیص دهند، این نابسامانی‌ها را به دلیل دخالت دین‌داران در وقوع آن‌ها، به حساب مکتب و دین می‌گذارند و چنین می‌پندارند که اعتقادات دینی، موجب پیدایش این‌گونه اوضاع‌واحوال نامطلوب شده است و از این‌روی، از دین و مذهب بیزار می‌شوند.

آقای پاسکویینی با استفاده از نظریه پروفسور پل‌سی ویتز با عنوان «پدر غایب یا ناکارآمد» به دنبال تبیین علل گرایش ملحدان جدید به انکار خداست. این نظریه بر پایه تجربه و استدلال نشان می‌دهد کسانی که پدرانشان را به علت مرگ زودرس یا علل دیگر مانند ازدواج پدر، کار، جدایی از همسر، اعتیاد، ترک خانواده و طرد شدن، از دست داده‌اند نه تنها در درک مفهوم خداوند دچار مشکل هستند و در برابر پذیرش ایمان مقاومت می‌کنند، بلکه در صدد استهزا و آزار و اذیت دین‌داران هم هستند. البته موارد استثناء را مربوط به کسانی می‌داند که جایگزین مناسبی برای پدر غایب یا ناکارآمد خود یافته‌اند.

پاسکویینی متفکران و فیلسوفانی چون فردریش نیچه، دیوید هیوم، برتراند راسل، ژان‌پل سارتر، آلبرکامو، آرتور شوپنهاور و دنیل دنت را جزو افرادی معرفی می‌کند که پدران خود را در خردسالی و نوجوانی از دست داده‌اند. افراد مشهوری چون ولتر، فویر باخ و زیگموند فروید کسانی هستند که پدرانشان، آن‌ها و خانواده را به دلایل مختلفی ترک کرده یا از خود رانده‌اند. برخی دیگر از متفکران و فیلسوفان ملحدی چون جوزف استالین، ساموئل باتلر، ژان ملیه، دارای پدران خشن و مستبدی بوده‌اند. مادالین ماری اهر بنیان‌گذار سازمان خداناباوران آمریکایی که مسئول پایان دادن به رسیمت خواندن کتاب مقدس در مدارس عمومی آمریکا بود، به شدت از پدرش تنفر داشت تا جایی که یک بار با چاقو پدرش را تهدید کرد و در نوشته‌هایش آرزوی مرگ او را می‌کرد.

پدر کیت میلت نیز وقتی او سیزده ساله بود با دختر نوزده‌ساله‌ای فرار کرد. آنتونی فلو نیز که بخش زیادی از عمر خود را با افکار الحادی گذرانید، پس از اعتیاد به الکل، گریه می‌کرد و می‌گفت: «از پدرم متنفرم». البته برخی ملحدان نیز هستند که الحاد را از پدر و مادر خویش به ارث برده و به خاطر علاقه به آن‌ها و اینکه آن‌ها قهرمان ملحدی هستند، ملحد شده‌اند. اندیشمندانی چون جان استوارت میل، رابرت تیلور، سیمون دوبوار و برتراند راسل جزء این دسته از ملحدان هستند.

عامل دیگر در گرایش به الحاد و بیزاری مردم از دین و دین‌داری، وجود مفاسد و جرائم اخلاقی و حقوقی همچون روابط نامشروع، تجاوز به عنف، داشتن فرزند نامشروع، خشونت و مفاسد مالی و اقتصادی ارباب کلیسا است. به عنوان مثال، جان تولند، فرزند نامشروع یک کشیش بود که خود را قربانی بی‌تعهدی یک کشیش می‌دانست و اقدام به سوزاندن کتاب ادعیه مشترک مسیحی کرد. ریچارد داوکینز نیز که رهبر ملحدان جدید به شمار می‌آید، پذیرفته است که در کودکی مورد تجاوز یک کشیش انگلیکان قرار گرفته است.

توجه به تأثیر این دسته از عوامل، برای همه دست‌اندرکاران امور دینی، ضرورت دارد تا حساسیت موقعیت و اهمیت مسئولیت خودشان را درک کنند و بدانند که لغزش‌های آنان می‌تواند گمراهی و بدبختی جامعه‌ای را رقم بزند.

▪ ۳٫ علل فکری

علل فکری، یعنی اوهام و شبهاتی که به ذهن شخص می‌آید یا از دیگران می‌شنود و در اثر ضعف نیروی تفکر و استدلال، قدرت بر دفع آن‌ها را ندارد و کمابیش تحت تأثیر آن‌ها قرار می‌گیرد و دست‌کم، موجب تشویش و اضطراب ذهن، و مانع از حصول اطمینان و یقین می‌شود.

این دسته از عوامل نیز به نوبه خود، قابل تقسیم به دسته‌های فرعی است؛ مانند شبهات مبنی‌بر حس‌گرایی، شبهات ناشی از عقاید خرافی، شبهات ناشی از تبیین‌های نادرست و استدلال‌های ضعیف، شبهات مربوط به حوادث و رویدادهای ناگواری که پنداشته می‌شود خلاف حکمت و عدل الهی است، شبهات ناشی از فرضیه‌های علمی که مخالف با عقاید دینی تلقی می‌شود و شبهاتی که مربوط به پاره‌ای از احکام و مقررات دینی، به‌خصوص درزمینه مسائل حقوقی و سیاسی است.

▪ ۴٫ رسانه و تبلیغات

رسانه‌ها، قدرت شگفت‌آوری در شکل دادن افکار، عادات، سبک زندگی و شخصیت افراد داشته و امروزه توسط الحادی سیستمی، برای کنترل و هدایت جامعه به سوی الحاد، به‌خدمت گرفته شده است که نه تنها به تبلیغ و ترویج الحاد می‌پردازد بلکه تمامی مذاهب، ادیان و مظاهر آن را سرکوب می‌کند. سیاست تبلیغ الحاد جدید و ترویج زندگی ملحدانه و تخریب و سرکوب دین و خداباوری با استفاده از خشونت، سکس و افیون که سه ضلع اصلی رسانه‌های الحادی را تشکیل می‌دهد، دنبال می‌شود.

در آمریکا به‌طور متوسط، هر سال ۱۵۰۰۰ تصویر جنسی دیده می‌شود و ۵۶ درصد برنامه‌های تلویزیون، محتوای جنسی دارند به‌گونه‌ای که در طول روز، ۱۵۰ عمل مقاربت جنسی زوج‌های ازدواج‌نکرده نمایش داده می‌شود. در بیش از نود درصد فیلم‌ها و پنجاه درصد موزیک‌ویدوئوها و نمایش‌های تلویزیونی، نوشیدن انواع مشروبات الکلی و مصرف مواد مخدر تبلیغ می‌شود. در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها، قهرمان اصلی فیلم یا شخصیت محبوب آن، به‌شدت به نوشیدن مشروبات الکلی علاقه‌مند و حتی معتاد است، یا اینکه با نهایت خشونت و بی‌رحمی به کشتن و زدن انسان‌ها می‌پردازد؛ درحالیکه، این رفتارها، نه‌تنها قبیح شمرده نمی‌شود، بلکه بسیار جذاب و لذت‌بخش جلوه داده می‌شود و نوجوانان به‌طور ناخودآگاه به دنبال تقلید و تکرار آنه هستند.

انجمن روانشناسی آمریکا اعلام نموده است که افرادی که فیلم‌های خشن تلویزیون را تماشا می‌کنند در قبال درد و رنج دیگران، حساسیت کمتری نشان داده و آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرائم خشن دارند. تبلیغ افراطی محصولات زیبایی، به مصرف کنندگان، چنین القا می‌کند که در صورت از دست دادن زیبایی ظاهری خود، دیگر ارزشی در جامعه نداشته و طرد خواهند شد.

هدف این رسانه‌ها از بین بردن روحیه و سبک زندگی خدامحور و هدایت انسان به سمت خودمحوری و ساختن انسانی با خودی توخالی و بدون خداست که برای پر کردن خلأهای درونی، دست به هر کاری می‌زند، به داروهای آرام‌بخش، نیروبخش و افیونی پناهنده می‌شود و در نهایت دچار احساس پوچی و بی‌معنایی گشته، یا با خودکشی به زندگی خود پایان می‌دهد و یا با دیگر کشی، زندگی را به کام دیگران، تلخ، رنج‌آور و دردناک می‌سازد. امروزه، کنترل اذهان، توسط ملحدان سکولار از طریق رسانه‌ها و تبلیغات، موجب پدید آمدن نسلی در جوامع غربی شده است که نگاه همدلانه و حمایت‌گرایانه‌ای به اموری چون خشونت، سقط جنین، اُتانازی یا مرگ از روی ترحم و دلسوزی، کمک به خودکشی، دلسوزی و طرفداری از حقوق همجنس‌گرایان دارد درحالی که درد و رنج دیگران، ارزش‌های دینی و مسیحی، کم اهمیت و حتی استهزاء و نکوهش می‌شوند.

گاهی دو یا چند عامل، مجموعاً موجب شک و تردید، یا انکار و الحاد می‌شود؛ چنانکه گاهی ناهنجاری‌های گوناگون روانی، زمینه را برای دامن زدن به شبهات و اوهام فراهم می‌کند و بیماری روانی «وسواس فکری» را پدید می‌آورد و در نتیجه، شخص بیمار، با هیچ دلیل و برهانی قانع نمی‌شود؛ چنانکه شخص مبتلا به وسواس در عمل، به صحتِ کاری که انجام می‌دهد، مطمئن نمی‌شود و مثلاً ده‌ها بار دستش را در آب فرومی‌برد و بازهم اطمینان به طهارت آن پیدا نمی‌کند؛ با اینکه چه‌بسا از اول، طاهر بوده و نیازی به تطهیر نداشته است!

مبارزه با عوامل انحراف

با توجه به تنوع و گونه‌گونی علل و عوامل انحراف، روشن می‌شود که مبارزه و برخورد با هریک از آن‌ها شیوه خاص و محل و شرایط ویژه‌ای را می‌طلبد؛ مثلاً علل روانی و اخلاقی را باید به‌وسیله تربیت صحیح و توجه دادن به ضررهایی که بر آن‌ها مترتب می‌شود، علاج کرد.

همچنین برای جلوگیری از تأثیر سوء عوامل اجتماعی علاوه بر جلوگیری عملی از بروز چنین عواملی می‌بایست فرق بین نادرستی دین با نادرستی رفتار دین‌داران را روشن ساخت، ولی به‌هرحال، توجه به تأثیر عوامل روانی و اجتماعی، دست‌کم این فایده را دارد که شخص، کمتر به‌صورت ناخودآگاه، تحت تأثیر آن‌ها واقع شود.

نیز برای جلوگیری از تأثیرات سوء عوامل فکری باید شیوه‌های متناسبی را اتخاذ کرد و از جمله، عقاید خرافی را از عقاید صحیح تفکیک کرد، و از به کار گرفتن استدلالات ضعیف و غیرمنطقی برای اثبات عقاید دینی، اجتناب ورزید و نیز باید روشن کرد که ضعف دلیل، نشانه نادرستی مدعا نیست و… .

…………………………………………

منابع

۱٫ محمدتقی مصباح‌یزدی، آموزش عقاید، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره، ۱۳۸۹٫

۲٫ محسن جوادی، رضا اکبری، ریحانه‌سادات عظیمی، «پدر ناکارآمد» بررسی علل گرایش به الحاد از دیدگاه جان. جی. پاسکویینی؛ مجله پژوهشی فلسفه دین، دوره۱۶، شماره۱، بهار ۱۳۹۸٫

۳٫ Bowlby, J. (1979). Atheist Leaders and Immoral Relationships in conservapedia.com/Atheism. conservapedia.com/Atheism.

۴٫ dawkins, R. (2006). The God of Delosion. Boston: Bantam press.

۵٫ Donnis, D. (1997). Retrieved from www.cbsnews.com8301504763

۶٫ Pasquini, J. J. (2014). Atheist Persona. NewYourk: UNIVERSITY PRESS OF AMERICA.

۷٫ Vitz, P. c. (1998). Sigmund freuds Christian Unconscious. New york: Guilford Press.

۸٫ Vitz, P. C. (1999). Faith of the Fatherless (Second Edition ed.). san francisco: Ignatius Press.

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.