خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

آیا ملحدان جدید دلیلی برای انکار وجود خداوند دارند؟

به گزارش ردنا (ادیان‌نیوز)، چندی پیش نشست علمی «بررسی و نقد ادله جدید الحاد» با حضور صاحب‌نظران، محققین، طلاب و دانش‌پژوهان حوزه و دانشگاه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد و کارشناسان جلسه، به مفهوم‌شناسی الحاد جدید و تبیین ادله جدید آن و نقد و بررسی آن‌ها پرداختند. آن‌چه در پی می‌آید گزارش بخشی از این نشست می‌باشد.

▪ الگوها و گونه‌های مختلف الحاد معاصر

دکتر رضا اکبری، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به بحث «الحاد عمل‌گرایانه در دوره معاصر» گفت: الحاد در دوره معاصر، الگوهای مختلفی پیدا کرده و اصطلاحات جدیدی در این زمینه مطرح گردیده است. یکی از این اصطلاحات، «الحاد سلبی» از «آنتونی فلو» است؛ به این معنا که خداباوران باید ابتدا توصیف درستی از خداوند ارائه کنند تا مفهوم آن دارای تعارض نباشد، بعد به سراغ ادله برویم و ادله را صرفاً به‌عنوان یک الگوی خطی در نظر نگیریم، بلکه این ادله باید گفتگو محور باشد که پایان مشخصی ندارد و ممکن است حتی شخص متدین نیز از اعتقاد خود برگردد! اصطلاح دیگر (Frienly atheism) «الحاد دوستانه» است که ویلیام آل.رو، مطرح کرده و مقصودش این است ما ادله‌ای را که در باب الحاد ارائه می‌کنیم حداکثر می‌توانند نشان دهند که خداوندی که ادیان مطرح می‌کنند و دارای صفات اطلاقی خیرخواهانه مانند علم و قدرت است قابل اثبات نیست، اما اینکه خدایی ماوراء عالم ماده وجود داشته باشد که دارای قدرت و توانمندی محدود باشد را ادله الحادی نمی‌تواند لزوماً چنین خدایی را ابطال کند.

گاهی از «تقابل با خداباوری» صحبت می‌شود که در الگوهای کمونیستی شوروی آن را مشاهده می‌کردیم که سعی می‌شد به هر طریقی جامعه را به یک جامعه خدا زدوده (Atheisation) تبدیل کنند و در این مسیر از هر ابزاری، مانند هنر، موسیقی و سینما استفاده می‌کردند.

گاهی از اصطلاح militant atheism به معنای «الحاد ستیزه‌جویانه» استفاده می‌شود که دیگر بحث در حوزه تئوری نیست بلکه به دنبال پاک کردن همه سمبل‌های خداباوری از جامعه است. گام اول آن در فضای علمی است که باید دانشمندان (علوم تجربی) وارد شوند و در گام دوم افرادی از لایه‌های دیگر جامعه، ارکان حکومت و… باید وارد عمل شوند.

نوع دیگری از الحاد، «الحاد عملی» (practical atheism) است (البته این اصطلاح با pragmatic atheism متفاوت است) که دیدگاه توصیه‌ای دارد و به شما می‌گوید: فارغ از اینکه خدایی وجود داشته باشد یا نداشته باشد، شما در مقام عمل به‌گونه‌ای عمل کنید که گویا وجود یا عدم وجود خدا برای شما موضوعیتی ندارد. بنابراین توصیه می‌کند که وجود یا عدم وجود خدا را در نگاه اجتماعی خودتان دخالت ندهید و در مقام عمل فارغ از اینکه خدا هست یا نیست عمل کنید.

اما وقتی صحبت از اصطلاح pragmatic atheism می‌شود ما را با الگوهای پراگماتیزم که در دوره‌ای در آمریکا مطرح بود، درگیر می‌کند و آن این است که اگر به دنبال صدق حرکت کنیم توجهی به مطابقت و تئوری‌های دیگر نباید باشد، بلکه باید ببینیم که آیا این اعتقاد آثار عملی دارد یا نه؟ و چون از این منظر وجود خدا آثار عملی چندانی برای زندگی انسان ندارد، پس چرا انسان باید بدان اعتقاد داشته باشد؟ در نتیجه با این ملاک صدق، عملاً خدا وجود ندارد. گاهی اوقات از اصطلاح Apatheism استفاده می‌شود که به معنای «دغدغه‌مند نبودن نسبت به خداباوری» است. این دیدگاه، یک دیدگاه توصیه‌ای نیست، بلکه گام اول این دیدگاه، یک بحث روانشناسی است که می‌گوید: اساساً چرا انسان باید درباره وجود یا عدم وجود خدا، بررسی و تحقیق کند و استدلالهای له یا علیه وجود خداوند را ببیند؟ این دیدگاه در واقع، بی‌توجهی و عدم تمایل معرفتی به مباحث ناظر به وجود خداوند است. در کنار این، اصطلاح الحاد ایجابی (Positive Atheism) داریم که می‌گویند: خدایی وجود ندارد و برای آن دلیل می‌آورند.

▪ ضرورت توجه به الگوهای مختلف الحاد در نقد آن

وقتی در دوره معاصر، کلمه الحاد جدید را می‌شنویم، باید ببینیم که چه الگوها و اصطلاحاتی در مورد الحاد داریم و کدام یک از آن‌ها بعد معرفتی دارد، کدام عاطفی، کدام جامعه شناختی، کدام حالت ستیزه جویانه دارد و کدام همراه با تسامح در مقام زیست اجتماعی است؟ از منظر روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه دین و…، بحث‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.

عده‌ای در دوره معاصر معتقدند که خداباوری، دارای آثار منفی برای فرد و جامعه است! این افراد معتقدند: فارغ از اینکه خداوند وجود دارد یا ندارد، اعتقاد به خدا، انسان را در زندگی فردی و اجتماعی خود دچار مشکلاتی می‌کند! با این وجود چرا باید انسان وجود خدا را باور داشته باشد؟ از این سخنان، به استدلال‌های عمل گرایانه برای خداناباوری تعبیر می‌شود؛ همان‌طور که پاسکال و جیمز استدلال‌های عمل گرایانه برای وجود خدا مطرح کرده‌اند.

برخی می‌گویند: اعتقاد به خدا، «آزادی شناختی» و «آزادی کنشی» را از انسان می‌گیرد؛ درحالی‌که آزادی از ارزش‌های بزرگ زیست انسان است، و با از بین‌رفتن آزادی، انسانیت انسان از بین می‌رود. این نوع استدلال‌ها در اندیشه فلاسفه قاره‌ای مانند سارت، آلبرکامو و در برخی از رمان‌ها دیده می‌شود.

دیدگاه الحادی دیگر که توسط هیوم مطرح شده و از سوی دیگران ادامه یافته، این است که اگر خدا را باور کنید، خود را به‌عنوان موجود درجه دو در عالم محسوب کرده‌اید. عده‌ای نیز با نگاه تاریخی و جامعه‌شناختی استدلال می‌کنند و به‌عنوان‌مثال می‌گویند: کسانی که خدا را باور کرده‌اند جزو اولین کسانی بوده‌اند که مانع پیشرفت علم شده‌اند. برخی بیان می‌کنند که خداباوری در انسان، اختلالات روانی ایجاد می‌کند و انسان را پس از انجام عملی که گناه محسوب می‌شود، دچار عذاب وجدان و عقده‌های روانشناختی می‌کند. فروید، به این نکته تأکید دارد و سخن‌اش این است که اگر دین و خداباوری در یک دوره زمانی می‌توانست به بشر و جامعه کمک کند، اما امروز باید به سمت دیگری رفت. بر اساس دیدگاه الحادی دیگر، این‌گونه مطرح می‌شود که کسانی که خداباور و اهل ایمان هستند، از رفتار خشن‌تری برخوردارند. داوکینز اصطلاحی با عنوان «میم» (Mem) بر اساس اصطلاح ژن (Gen) مطرح کرده، از آن به «ویروس ذهنی» تعبیر می‌کند و معتقد است که خداباوری این ویروس ذهنی را ایجاد می‌کند که شخص دین‌دار خودش مرتکب کارهای غیراخلاقی است، اما دیگران را به آن متهم می‌کند.

استدلال عمل‌گرایانه دیگر در حوزه الحاد این است که می‌گوید: اگر شما بگویید که خدا وجود دارد، به این مفهوم است که انسان توانایی شناخت تمام واقعیت را ندارد؛ یعنی برای انسان محدودیت شناختی قائل می‌شوید که بخش‌هایی از واقعیت، قابل شناخت نیستند و چون همان بخش‌های واقعیت را دارای اهمیت و اصل می‌دانید، پس بر این اساس، عملاً راه شناخت واقعیت برای انسان بسته می‌شود.

برخی دیگر معتقدند: خداباوری استقلال اخلاقی را از انسان می‌گیرد؛ چرا که باید ببیند خدا چه می‌گوید و آن را عمل کند و مهم‌تر از همه اینکه انسان دیگر زندگی خصوصی ندارد؛ چرا که یکی از ویژگی‌های خدا این است که عالم، مطلق بوده و در همه‌جا همراه انسان است و این قابل قبول نیست که بگوییم انسان زندگی خصوصی ندارد. عده‌ای هم هستند که می‌گویند: خدا وجود دارد اما او دشمن بشر است و باید با او مبارزه شود! برخی هم‌سخن از خطرناک بودن دین می‌زنند؛ چرا که پذیرش دین باعث عدم تسامح، تنفر، فرقه‌گرایی، محدود کردن آزادی فکر، نژادپرستی، فرودست پنداری زنان، عدم تساوی جامعه و هزینه کردن پول در تبلیغات دینی و عدم توجه به فقر مردم و ضعیف پنداشتن انسان و وابسته بودن او به موجودی فرامادی می‌شود. استدلال دیگر خداناباوران این است که وقتی کشورهایی که در آن خداباوری حاکم است را با کشورهای پیشرفته غربی که درصد زیادی از مردم آن‌ها، خداناباور هستند، مقایسه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که بهترین وضعیت را خداناباوران دارند و بدترین وضعیت متعلق به خداباوران است. البته همه این رویکردهای الحادی، دچار خلط‌هایی هستند و پاسخ‌های قاطع و روشنی به این سخنان یاد شده وجود دارد.

▪ تصور غلط ملحدان از خداوند

در برخی از این استدلال‌ها، مشکل به نوع تلقی از خداوند بر می‌گردد؛ در تلقی دینی، خداوند، موجودی کامل است که به فکر انسان بوده و خیرخواه اوست؛ در این صورت، تعارض منافع پیش می‌آید. اما اگر مسئله کمال انسان و رسیدن او به مراتب بالاتر مطرح شود، تعارض یاد شده رفع می‌شود. نکته دیگر در مورد خوانش‌های ما از باورهای دینی است. باید مواظب باشیم تا خرافات به عنوان باورهای دینی، مورد پذیرش قرار نگیرند. به عنوان مثال، بر اساس برخی دیدگاه‌ها، تحقیق در سلول‌های بنیادی، با کرامت انسان در تعارض است. این در حالی است که در دین اسلام، عقل به عنوان رسول باطنی در کنار وحی الاهی معرفی شده است و از این‌رو، اگر سهم عقل در فهم دین، مورد توجه واقع شود برخی از شبهات، حل خواهد شد. نکته دیگر این است که خداباوری، مسئله‌ای چند روشی است؛ بر این اساس، باید حلقه‌های مختلف علمی ایجاد شود تا برخی ادعاها و شبهات از جوانب و زوایای مختلف (علمی، فلسفی و…) مورد بررسی قرار گیرد. نکته دیگر، باز گذاشتن فضای گفت وگو است؛ به جای اینکه استدلال‌ها و شبهات مخالفان خداباوری، تنها در پستوها و فضاهای مجازی مورد بحث باشد، باید به طور صادقانه شنیده شده و در مجامع علمی مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر این‌ها، طراحی استدلال‌های جدیدی برای خداباوری مورد نیاز است که این امر باید توسط حلقه‌های علمی مختلف برای چارچوب‌های مختلف انجام گیرد.

▪ مختصات الحاد معاصر و راه‌کارهای مقابله با آن

الحاد معاصر، بُعد اجتماعی پیدا کرده است. تعبیر الحاد به‌کار می‌رود اما افراد، الحاد را در راستای دین‌داری دوران خودشان تفسیر می‌کنند. فرض کنید استادی به دانشگاه می‌رود و حضور او فقط در کلاس درس است؛ اگر دانشجویی شبهه‌ای مطرح کند، برخوردش این خواهد بود که این چه سؤال کفرآمیزی است که می‌پرسی؟ آهسته می‌رود و می‌آید که اتفاقی نیفتد. او به نماد دین‌داری در جامعه تبدیل می‌شود و چون معرفی وجود خداوند از زبان چنین افرادی شنیده می‌شود، مدل دین‌داری او با مسئله وجود خداوند، پیوند می‌خورد. اینجاست که سئوالِ خداباوری چه کاری برای ما می‌کند؟ ایجاد می‌شود. آیا می‌خواهد یک طبقه نخبگانی ایجاد کند که به دنبال در دست گرفتن قدرت و تعامل درجه دو با مردم است؟ این سؤال که خداباوری چه کارکردی برای بشر دارد، با مسئله «حضور دین در جامعه» ارتباط پیدا می‌کند. خداوند در قرآن کریم برای تأمین نیازهای بشر، خود را در جایگاه انسان نیازمند قرار داده است. «من ذا الذی یقرض‌الله قرضاً حسنا»؛ خدا درباره برخی جنگ‌های صدر اسلام می‌فرماید: «جایی نرفتید، قدمی برنداشتید و رنجی نکشیدید، مگر این‌که من در آنجا حضور داشتم». عین این مطلب در الاهیات مسیحی نیز وجود دارد. برخی به بررسی این مسئله پرداخته‌اند که خوانش‌هایی که ما از دین داریم تا چه اندازه اخلاقی هستند؟ یک نگاه این است که دین آمده است تا بگوید چگونه موشک بسازیم و آن را به هوا بفرستیم؛ این تلقی وجود دارد و گروهی هم تحت عنوان علم دینی از آن دفاع می‌کنند و معتقداند که دین وظیفه دارد در این زمینه هم اظهارنظر کند. به آیات قرآن کریم هم استشهاد می‌کنند که «لارطب و لایابس الا فی کتاب مبین». دین، کتاب هدایت است و هدایت، اقسام مختلفی دارد از جمله هدایت علمی، هدایت اخلاقی و…؛ من در مقام قضاوت در این‌باره نیستم. اما واقعاً یکی از نیازهای اصلی بشر، نیاز به دل‌سوزی، مراقبت و توجه در رنج‌هایی است که بدان مبتلاست. به نظر من، یک دانشجو، انتظار ندارد استاد معارف یا یک فردی که به‌عنوان دین‌دار شناخته می‌شود به او بگوید که این فرمول ریاضی را این‌گونه حل کند؛ اما این توقع را دارد که احساس کند کسی به فکر او بوده و برای او دل‌سوزی می‌کند. آقای گاتینگ در دانشگاه کمبریج تحقیقی انجام داده و از دانشجویان پرسیده است که آیا به خدا اعتقاد دارید؟ آن‌ها غالباً گفته‌اند که اعتقادی به خدا نداریم. بعد از این، سؤال دیگری کرده است که وقتی گرفتار مشکلی هستید، آیا احساس می‌کنید هنوز کسی هست که به فکر شما باشد و بتواند درد و رنج شما را برطرف کند؟ بیش‌از ۸۰درصد پاسخ مثبت داده‌اند. یکی از راهکارها در مقابله با الحادِ جدید این است که افرادی که در خداباوری و دین‌داری، الگو و نماد هستند، تلقی‌های درستی از دین‌داری و خداباوری ارائه دهند. متأسفانه، کسانی که گرایش به الحاد پیدا می‌کنند تلقیِ نادرست و در مواردی، برداشت خشنی از خداباوری دارند. باید تلقیِ درست از خداباوری و دین‌داری را به‌صورت عملی به آن‌ها معرفی کرده و نشان داد که تلقی آن‌ها از خداباوری درست نیست. داستانی از زندگی حضرت رسول(ص) نقل شده که وقتی در کوچه و خیابان راه می‌رفتند کفار به ایشان اهانت می‌کردند، گاهی سیرابی و شکمبه شتر را روی ایشان خالی می‌کردند؛ حضرت زهرا(س) چهره و لباس پیامبر(ص) را تمیز می‌کردند؛ حضرت هم برای هدایت مردم دعا می‌کردند. برداشت نازل از این داستان تاریخی، آن بوده که پیامبر اکرم(ص) انسان خوبی بودند؛ اما برداشت عمیق‌تر این است که حضرت چنان بزرگ و پاک است که افراد، آلودگی‌های خودشان را روی ایشان خالی می‌کنند در حالی‌که پیامبر؟ص؟ پاک می‌ماند و پس از مدتی آن افراد هم پاک می‌شوند. آیا ما دین‌داران هم تا این اندازه بزرگ و پاک هستیم که افراد، آلودگی‌ها و عقده‌های درونی خودشان را خالی کنند و ما پاک بمانیم و آن‌ها نیز تمیز و پاک شوند. آیت‌الله مصطفوی می‌گفتند: شبی در نیاورانِ تهران پیاده می‌رفتم که جوانی با موی بلند به من رسید و با عصبانیت به فحاشی پرداخت. در همین هنگام، او را بغل کردم و گفتم چه اتفاقی افتاده؟ چرا این‌قدر عصبانی هستی؟ وقتی ایشان را بغل کردم، او گریه کرد و گفت: شما خیلی مردی! ای کاش همه مثل تو بودند. گاهی رفتار و وضعیت زندگی ماست که موجب می‌شود تا افراد این‌گونه فکر کنند که دین چه فایده‌ای دارد؟ یکی از راه‌های مقابله با الحاد این است که دین‌داران، باید خودشان را در تعامل بیشتری با دیگران قرار داده و رنج آن‌ها را درک کنند.

▪ آیا نقد و بررسی ملحدانی چون داوکینز و هاوکینگ، تبلیغ الحاد است؟

دکتر رضا اکبری در پاسخ به این سؤال که «آیا پرداختن به مباحث الحاد جدید و بیان کردن سخنان ملحدانی چون داوکینز و هاوکینگ، موجب گمراهی و تبلیغ الحاد محسوب نمی‌شود؟» گفت: امروزه ما شاهد این هستیم که داوکینز برای تبلیغ الحاد و خداناباوری در اتوبوس‌های لندن پول پرداخت می‌کند. کارهایی که برای تبلیغ و ترویج الحاد جدید در ایران انجام می‌شود، بی‌سابقه است؛ به‌طوری که کتاب‌ها و جزوات به‌صورت رایگان و فراوان در اینترنت توزیع می‌شود. بسیاری از دانشجویان می‌گویند، خیلی از کلاس‌های معارف پاسخ‌گوی سؤالات آن‌ها درباره وجود خدا و مسائل دین نیست. با این وضعیت، جوانان چنین مباحثی را از افراد خداباور و دغدغه‌مند بشنوند بهتر از این است که از افراد خداناباور بشنوند که ممکن است مسائل دیگری را هم ضمیمه آن کرده و موجب انحراف جوانان شوند. ما در قبال فرزندان خود مسئولیت داریم، همان‌طور که امام صادق(ع) فرمود: اجازه ندهید بچه‌های شما را بدزدند و ببرند. البته قرار نیست ما چیزی را به جوانان و مخاطبان تحمیل کنیم که باید خدا را قبول کنید؛ اما باید چیزهایی را که می‌دانیم در اختیار آن‌ها قرار بدهیم و اگر بخواهیم چنین کاری را بکنیم گام اولِ آن، صداقت است. باید صادقانه بگوییم که چه خبر است و سخن ملحدان جدید چیست تا طرف مقابل به ما اعتماد کند و سخن ما را بپذیرد. کاپلستون، کشیشی کاتولیک است؛ اما وقتی بخش مربوط به راسل را در کتاب خود (تاریخ فلسفه) نوشت، راسل به او نامه نوشت و تشکر کرد که مطالب او را آنگونه که هست گزارش کرده است.

▪ خداباوری و تکامل داروینی؛ از سازگاری تا ناسازگاری

دکتر سیدحسن حسینی‌سروری عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف نیز به ارائه بحثی با عنوان «خداباوری و تکامل داروینی؛ از سازگاری تا ناسازگاری» پرداخته و گفت: در اینجا مسئله این است که آیا مباحث نظریه تکامل، سازگار با خداباوری هست یا نه؟ و ادله الحاد با توجه به نظریه تکامل تا چه حد قابل پذیرش است؟

در یک تقسیم‌بندی کلی دو نوع الحاد وجود دارد؛ «الحاد فلسفی» و «الحاد علمی»، الحاد فلسفی، ادله انکار خدا را از منظر فلسفه مورد بررسی قرار می‌دهد که مهم‌ترین شخص در این جریان، «آنتونی فلو» است که مفهوم خدا را ناسازگار دانسته و «اصل الحاد» را مطرح می‌کند. در این اصل، فرض را بر نبود خدا قرار می‌دهد که همین نکته، تفاوت وی با بقیه خداناباوران است، البته او بعد از نوشتن کتابهای مشهورش، در اواخر عمر در کتاب آخر خود، از آتئیسم عبور کرده و خداباور شده است که البته حرف و حدیث‌هایی در این باره وجود دارد. «الحاد علمی» که ناشی از ادله تجربی است و موضوع بحث امروز را شامل می‌شود، به نظر می‌رسد پذیرش بیشتری دارد چرا که از ناحیه علم تجربی به دست می‌آید. نظریه تکامل داروین، در این دسته جای می‌گیرد.

داروین، در کتاب «منشأ انواع» که در سال ۱۸۵۹ چاپ شده و به فارسی هم ترجمه شده است، مفهومی را با عنوان «انتخاب طبیعی» به کار برده که بیش از ۳۰۰ بار در این کتاب تکرار شده است. این مفهوم در مقابل مفهوم «طراحی هوشمند» قرار گرفته است. او از انتخاب طبیعی، به انتخاب غیرشعورمند تعبیر کرده است. انتخاب طبیعی، یعنی بین «سازگاری» و «تولید مثل» فرایند علّی وجود دارد، اگر موجودی از قدرت سازگاری با شرایط برخوردار باشد، می‌تواند باقی بماند و تولید مثل بهتری صورت دهد. این، تعریف دقیقی است که در فلسفه زیست‌شناسی از مکانیسم و سازوکار انتخاب طبیعی بیان می‌شود. این رابطه علّی، یک رابطه ضروری نیست که بتوان احکام فلسفی را بر آن مترتب کرد بلکه در تعابیر جدید زیست‌شناسی از آن به رابطه «تمایل‌گرایانه» تعبیر می‌کنند؛ یعنی در اکثر مواقع این‌گونه است، اما لزوماً همیشه این‌گونه نیست و ممکن است اتفاقات جدیدی بیفتد که اسم آن را در زیست‌شناسی جدید «رانش ژنتیکی» می‌گذارند.

نظریه انتخاب طبیعی که مدنظر داروین است و فرایند غالب در زیست‌شناسی امروزی می‌باشد، یک فرایند کاملاً غیرشعورمند و غیرطراح‌مند و فاقد غایت معرفی شده است. اینجا ناسازگاری وجود دارد ولی نمی‌توان گفت که در سطح زیست‌شناسی این‌گونه است و در سطح دیگر به گونه دیگر. ما در زیست‌شناسی صحبت می‌کنیم که از اصل طبیعت‌گرایانه پیروی می‌کند. نتیجه‌ی آن، این می‌شود که غایت و طراحی وجود ندارد. تکامل‌گرایان، علیت را در زیست‌شناسی، متفاوت از علیت در فلسفه می‌دانند. البته در زیست‌شناسی اشخاصی هم هستند که از طراحی هوشمند در طبیعت صحبت می‌کنند، اما این افراد در اقلیت هستند و جریان غالب زیست‌شناسی امروز در جهان، با تکامل‌گرایی است. پس یکی از ناسازگاری‌ها در تکامل، مربوط به وجود غایت و طراحی هوشمند و نبود آن است.

مسئله دومی که در تکامل به عنوان ناسازگاری وجود دارد بحث «درخت حیات» است. درخت حیات نموداری است که توسط داروین کشیده شده و به این معناست که ریشه همه گونه‌ها به یک یا چند گونه می‌رسد، در نتیجه هیچ اتفاق ماوراء طبیعی رخ نداده است و انسان هم در این میان هیچ استثنایی نیست، یعنی انسان هیچ مقام خاصی در مقابل دیگر موجودات و گونه‌ها ندارد. درخت حیات در تقابل با خداباوری است. از منظر انتخاب طبیعی، حتی ویژگی‌های اخلاقی نیز در مسیر تکامل دیده شده است؛ به عنوان مثال، با بررسی «ایثار» در گونه‌های دیگر موجودات این نتیجه گرفته می‌شود که چنین ویژگی‌هایی منحصر در انسان نیست، بلکه در موجودات دیگر هم وجود داشته و بر اساس تکامل پیش می‌رود. این موضوع هم یک تعارض جدی با خداباوری است. تکامل‌گرایان حتی دین و فرهنگ را هم با تکامل و با نظریه «ممتیک» توجیه می‌کنند.

یکی از نکاتی که در رابطه با مسئله تکامل باید مورد توجه قرار گیرد این است که پاسخ‌های فلسفی در رفع این شبهات، کاربردی و مسموع نیستند. از آنجا که خاستگاه این شبهات دانش تجربی است، نسل تحصیل‌کرده به دنبال پاسخ‌های مبتنی بر علم تجربی هستند. در واقع نوع الگوی خداباوری ما گرچه درست است، اما مسموع نیست، لذا باید با زبان علم تجربی، پاسخ این دست شبهات داده شود. هرچند قیاس برهانی اشرافیت منطقی دارد اما در مسئله فرگشت چندان کارساز نیست. من خودم کسی هستم که در موارد مختلفی برای مخاطبان غربی به ارائه برهان صدیقین پرداخته‌ام؛ اما شنیدند و رفتند و اتفاق خاصی نیفتاد. مشکل این است که این قبیل براهین، چندان قابل ترجمه نیست؛ در خیلی از موارد، دلایل تمثیلی اثر بیشتری دارد. به‌عنوان مثال، آنتونی‌فلو از همین طریق و با استدلال احتمالات سوین‌برن خداباور شد. لبه‌های تعارض زیست‌شناسی با خداباوری چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن رد شد؛ یا این‌که بگوییم مفهوم کلی تکامل، منافاتی با قرآن ندارد! علامه طباطبایی قدس سره به‌شدت با تفسیر تکامل‌گرایانه از آیات قرآن در مورد خلقت انسان مخالف بود. از این‌رو، اگر مباحث زیست‌شناسان تکاملی به درستی طرح نشود امکان پاسخ وجود نخواهد داشت و پاسخ‌های فلسفی محض به نظریه تکامل، قدرت حل این مسئله را ندارند. مسئله غایت در اندیشه اسلامی خیلی مهم است، وقتی زیست‌شناسی تکاملی می‌گوید که فرایند طبیعی کور است؛ چنان‌که داوکینز در کتاب ساعت‌ساز نابینا مطرح می‌کند. سخن او این نیست که نظمی در جهان وجود ندارد، بلکه سخن اینجاست که هدف و غایتی در کار نیست. بنابراین نمی‌توان گفت، تکامل از دیدگاه قرآن کریم قابل قبول است و باید پاسخ مناسبی به ادعای فرگشت داده شود.

یکی از نقدها به تکامل الحادی این است که در این مسئله، جریان رقیب هم وجود دارد. اولین رقیب، زیست‌شناسان مهمی هستند که اساساً تکامل را قبول ندارند. گروه دیگری که به عنوان رقیب مطرح هستند، تکامل را پذیرفته‌اند، ولی معتقد به طراحی هوشمند و وجود غایت می‌باشند. خود داروین هم در کتاب منشأ انواع، متذکر شده بود که اگر کسی بتواند پیچیدگی‌ای در جهان پیدا کند که قابل تحلیل به پیچیدگی‌های ساده نباشد، نظریه او باطل می‌شود. مایکل بیهی و زیست‌شناسان متأله در این گروه جای می‌گیرند. گروه رقیب دیگر، کسانی هستند که در این مسئله، ملاحظات فلسفی دارند، البته نه از نگاه فلسفه کلاسیک، بلکه آن‌ها از نقطه نظر فلسفه علم، تکامل را به چالش کشیده‌اند. به عنوان مثال، مشکل دور مطرح شده است؛ به این معنا که تکامل‌گرایان از طرفی بر مسئله سازگاری و تولید مثل تأکید دارند و از طرف دیگر، هر چه از نسل‌ها باقی مانده است، سازگارتر است؛ یا مفهوم غایت؛ یا اینکه اساساً روش کار تکامل چیست؟ آیا تمثیل است؟ یا استقرا؟ یا قیاس؟ و ارزش این‌ها چقدر است؟ مشکل دیگر، شکافهای تجربی و مشاهداتی نظریه است که تکامل را با مشکل مواجه کرده است. فلسفه‌های رقیب هم چالشی برای تکامل است. چالش ذهن و بدن نیز یکی از مواردی است که تکامل، تاکنون از حل آن ناتوان بوده است. برخی معتقدند که نقد و بررسی نظریات الحاد جدید موجب ترویج آن است، اما باید دقت کنیم که همه این مباحث و شبهات، مطرح شده و به طور فراوان در فضای مجازی وجود دارد و لذا اگر فضای باز در گفتگوی علمی وجود نداشته باشد، موجب خواهد شد که این مسائل به صورت رادیکال در فضاهای دیگری بحث شود.

▪ ضرورت طرح بحث الحاد جدید و نقد آن در حوزه‌های علمیه

حجت‌الاسلام طباطبایی دبیر علمی جلسه نیز در پایان این نشست با تأکید بر اینکه هدف از برگزاری این جلسه «طرح بحث» در خصوص موضوع الحاد و بررسی و نقد ادله آن‌هاست، خاطر نشان کرد: امروز به دلیل گستردگی فضای رسانه و فضای مجازی، مباحث و استدلال‌های الحاد جدید در اختیار عموم قرار گرفته است، لذا اینکه گفته شود برگزاری این‌گونه از جلسات باعث ترویج این تفکرات می‌شود، بی‌معنا بوده و لازم است، فضای باز گفتگو در این زمینه شکل بگیرد تا مانع از گسترش تفکرات الحادی به‌صورت رادیکال شود. محققان علوم دینی باید با اشراف به دیدگاه‌ها و نظریات خداناباوران، با قدرت علمی و زبان استدلال مبتنی بر منابع وحیانی، در جهت پاسخ‌گویی و رفع این شبهات اقدام کنند. طرح چنین مباحثی در حوزه‌های علمیه از ضرورت برخوردار است و نهضت پاسخ‌گویی به این شبهات باید از حوزه آغاز شود؛ همان‌گونه که در گذشته نیز حوزه‌های علمیه و عالمان دینی این رسالت را بر عهده داشتند.

تهیه و تنظیم: حجت الاسلام و المسلمین محمد صمدپورآذرشربیانی

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.