خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

مقایسه مفهوم مانترا در «مدیتیشن» و ذکر در «مراقبه‌ اسلامی»

ذکری که در مراقبه‌ی اسلامی گفته می‌شود، شامل چهار مرحله است: نخست ذکر بر زبان می‌آید؛ دوم علاوه بر زبان، قلب نیز ذاکر و متذکر می‌شود؛ سوم آن‌که، ذکر خدا چنان در قلب ذاکر جا می‌گیرد و بر آن مستولی می‌شود که بازگیری توجه قلب از آن مشکل خواهد بود اما در مدیتیشن، صورت مانترا را مدام در ذهن تکرار می‌کنند و مطلقاً لب و زبان تکان نمی‌خورد؛ حتی به مراقبه‌کنندگان توصیه می‌کنند که مراقب باشند زبان‌شان تکان نخورد.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مربیان این روش معتقدند، عمیق‌ترین مراحل یا سطوح مدیتیشن زمانی حاصل می‌شود که یک واژه بدون معنی یا بدون معانی عمیق و ریشه‌دار به‌ عنوان مانترا انتخاب شده باشد، آن‌ها می‌گویند که مانترا باید بی‌معنی باشد تا تفکری ایجاد نشود و ارتباط، سریع باشد. مانترا که به صورت ذکر، بارها و بارها خوانده می‌شود، غالباً واژه‌ای بی‌معنی است که صرفاً یک فرکانس صوتی دارد، یک صدا و صوت است و دیگر هیچ؛ نه معنی دارد و نه مفهوم و نه فکر را به خود مشغول می‌کند.

هدف اصلی، انجام یک کار در زمانی مشخص است.این ذکر به هر صورت که باشد، حتی بی‌معنی، فرقی نمی‌کند، (البته واژه‌ی «اوم» تنها واژه‌ی معناداری است که پیشنهاد می‌شود). چنان‌چه پیداست در این‌جا ما شاهد تناقض در خود این مجموعه هستیم، به راستی یک کلمه‌ی مقدس چگونه می‌تواند بی‌معنا باشد و در عین حال، لطافت و آرامش روحی به وجود آورد؟ آن‌ها که اهل مانترا هستند، می‌گویند فرآیند پالایش، خود به خود صورت می‌گیرد و شخص به پاکی درون می‌رسد، اما در مراقبه‌ی اسلامی، ابتدا باید معنی و تفکر وجود داشته باشد تا القاء انجام شود و پیام‌های مثبت به درون فرستاده شود و بعد از آن، این پیام‌های مثبت به مبارزه با منفی‌ها برمی‌خیزند و به این صورت درون پالایش، پاک می‌شود.

ذکری که در مراقبه ی اسلامی گفته می‌شود، شامل چهار مرحله است: نخست ذکر بر زبان می‌آید؛ دوم علاوه بر زبان، قلب نیز ذاکر و متذکر می‌شود؛ سوم آن‌که، ذکر خدا چنان در قلب ذاکر جا می‌گیرد و بر آن مستولی می‌شود که بازگیری توجه قلب از آن مشکل خواهد بود و چهارم آن‌که سالک، یکسره در ذکر، غرق شود، طوری‌که دیگر نه به ذکر و نه به قلب خود توجه کند. چنان‌که ملاحظه می‌شود ذکر در همان مرحله‌ی نخستین، با مانترا منافات دارد.

در مدیتیشن، صورت مانترا را مدام در ذهن تکرار می‌کنند و مطلقاً لب و زبان تکان نمی‌خورد؛ حتی به مراقبه‌کنندگان توصیه می‌کنند که مراقب باشند زبان‌شان تکان نخورد. حال آن‌که در مراقبه‌ی اسلامی، ذکر الزاماً باید بر زبان جاری شود. شاید این به همان موضوع تلقین به نفس برمی‌گردد، اگر تلقین به نفس با زبان انجام شود و در ذهن به آن فکر کنیم، تأکید بیش‌تری بر آن شده و در ناخودآگاه بهتر نفوذ می‌کند.

دومین نقد این‌جاست که هنگام بیان مانترا فرد به فکر خود اجازه می‌دهد که به هر سو برود، نه از فکر جلوگیری می‌کند و نه مجاز است متوجه مانترا باشد! درحالی که در مراقبه‌ی اسلامی شخص چنان در ذکر خود فرو رفته که برایش مشکل است به چیز دیگری فکر کند و این نشانه‌ی آن است که شخص کم‌کم به لایه‌های عمیق‌تر مغز و به آن آگاهی خالص و ناب دست یافته است، پس از آن شخص کاملاً در ذکر خود غرق می‌شود و این غرقه شدن چنان است که همان واژه‌ی ‌‌‌ ذکر می‌تواند حجاب ذاکر شود؛ یعنی این‌که خود واژه، بی‌معنا و بی‌مفهوم می‌شود و شخص در معنی واقعی آن جاری می‌گردد.

همه‌چیز در این مرحله نهفته است: عشق الهی، محبت بیکران، روشن بینی، شفا، رشد، معرفت و قرب که همه در نتیجه‌ی اتصال به ساحت ربوبی حاصل شده است و این همان چیزی است که مراقبه‌ی متعالی (TM) و مانترا با آن فرسنگ‌ها فاصله دارد.

 

مراقبه اسلامی

ادعای این‌که فقط مانترا می‌تواند باعث ایجاد حالت آرامش شود، با تحقیقات محققین سازگار نیست؛ پاولف که در اوایل قرن بیستم آزمایش‌هایی در رابطه با فهم و درک مباحث فیزیولوژی انجام داد، معتقد است پس از تکرار ذهنی و مستمر یک واژه، بالأخره مرکزی در ذهن که به این عمل تکراری مربوط است، دچار خستگی می‌شود و در این نقطه مهار پدید می‌آید و این حالت به سایر قسمت‌های مغز بسط و گسترش می‌یابد و در نهایت به ایجاد و استقرار حالتی به نام خلسه یا ترانس منجر می‌شود.[۱] پس در واقع تکرار هر کلمه‌ای می‌تواند همان حال و هوای حاصله از تکرار مانترا را به وجود آورد.

روان‌شناسی امروز ثابت کرده است که با ذکر یک مانترا عملاً بعد از دقایقی، تمام قسمت‌های ذهن را خستگی و رخوت فرا می‌گیرد و صرفاً یک نقطه‌ی فعال باقی می‌ماند. اشتباه مسلّمی که بعضی از معلمان تکنیک مدیتیشن مرتکب می‌شوند و امروزه علم آن را به شدت مردود اعلام می‌کند، این است که می‌گویند هر کس مانترا یا صوتی مخصوص به خود دارد و ادعا می‌کنند که قادرند مانترای هر کسی را کشف کنند و مانترای مخصوصش را به طور خصوصی اعلام کنند و حتی به او می‌گویند که این واژه صرفاً مال شماست و مراقب باشید که آن را با هیچ‌کس در میان نگذارید. امروزه علم این موضوع را کاملاً رد کرده است. شما می‌توانید هر واژه‌ی ثابتی را که دوست دارید، انتخاب و از آن استفاده کنید.

آرامشی که با تکرار مانترا حاصل می‌شود، بر اثر نوعی خستگی ذهنی و از کار افتادن فعالیت آن است؛ یعنی آن‌چه به عنوان رکن چهارم مراقبه‌ی متعالی از آن یاد می‌شود، عبارت است از نظاره‌ی محض یا نگرش بی تفاوت. وقتی بر اثر تکرار مانترا مغز تا اندازه‌ای از کار می‌افتد، دستگاه عصبی با کاهش فعالیت روبه‌رو شده و ماهیچه‌ها سست می‌شوند و فشار عضلانی به کاستی می‌گراید، در این شرایط می‌توان به نظاره‌ی محض یا نگرش بی‌تفاوت رسید؛ این حالت با تکرار هر کلمه یا صوت به وجود  می‌آید.

پی نوشت:
[۱]. هربرت بنسن، آرامش بیکران مدیتیشن خلاق، بازیابی گنجینه‌ی نهان شده، ص۹۸.

منبع مشرق
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.