خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

گفتگویی با نادیا مفتونی به بهانه انتشار کتاب اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله

گفتگویی با نادیا مفتونی، از پژوهشگران پیشکسوت دانشگاه بین المللی ییل و نویسنده کتاب اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نادیا مفتونی، استاد دانشگاه دانشکده الهیات دانشگاه تهران که دکتری فلسفه و حکمت اسلامی دارد و از پژوهشگران پیشکسوت دانشگاه بین المللی ییل در سال ۹۸ بوده است، پیرامون اثر جدیدش با عنوان «اقتصاد فرهنگی و رسانه‌ فاضله‌ فارابی» با خبرنگار ما به گفتگو نشست که مشروح آن از نظر می گذرد؛

خانم دکتر ابتدا کتابتان را قدری معرفی می کنید؟

بله، حتما. پس از عرض سلام و تشکر از وقت شما و خوانندگان ارجمند، در یک معرفی فهرست وار می توانم بگویم بخش نخست این کتاب تحت نام مقدمات اقتصاد فرهنگ، به مطالبی مقدماتی اختصاص یافته که البته مقدماتی بودنش هرگز به معنای عدم ضرورت نیست. در ضمن این مقدمات در خصوص این باور که گاهی فرهنگ اولویت می یابد و گاهی اقتصاد به سرخط خبرها تبدیل می شود، طرح مساله کرده ام. سپس به جایگاه اقتصاد در حدیث نگاهی سریع انداخته ام. در فصول بعدی از فصول بیست گانه بخش نخست، چند اصطلاح و مفهوم اساسی مورد نیاز را به بحث گذاشته ام که شامل این موارد می شود: دو معنای اصطلاح اقتصاد، مزیت مطلق یا امتیاز مطلق، اصطلاح هزینه-فرصت، مزیت نسبی یا امتیاز قیاسی، کالا، عرضه، تقاضا، بازار، اقتصاد فرهنگ و اولویت آن. علاوه بر اینها، از سهم فارابی در اقتصاد و انقلاب کپرنیکی وی در اقتصاد هم سخن گفته ام و برای روشن کردن این مطلب، بنابه ضرورت، ارتباط اخلاق با فرهنگ و همچنین ارتباط اخلاق با اقتصاد را بیان کرده ام. در این مسیر توضیح اصطلاح اخلاق توصیفی و اخلاق هنجاری لازم آمده است. آنگاه اولویت های اخلاق فردی فارابی که از شگفتی های اوست، یعنی طلب مال، جاه، لذات و شهوات مطرح شده و در فصل بعدی، الگوی اقتصاد فرهنگ فارابی تبیین شده است. ارتباط مال، جاه، لذات و شهوات به عنوان عوامل انگیزشی نیز تشریح شده و جایگاه انگیزه های غیرمادی در پیشرفت اقتصادی هم مغفول نبوده است. پس از بحث پیرامون ساختار انگیزشی، به مثابه علت اقتصاد و همچنین معلول اقتصاد، در فصل بیستم مطالعه ای موردپژوهانه درباره ساختار عوامل انگیزشی گزارش شده است. بخش دوم کتاب به باورهای عمومی و تاثیر آنها در اقتصاد اختصاص دارد و بخش سوم نیز به رسانه فاضله به عنوان راهبرد اقتصاد فرهنگ می پردازد که توضیحش در این مصاحبه نمی گنجد و خوانندگان علاقمند می توانند تفصیل آن را در متن کتاب بجویند.

شما پس از تالیفات متعدد درباره نظریه هنر فارابی اینک به نظریه اقتصاد فارابی توجه کرده اید. اگر بخواهید علت آن بیان کنید چه خواهید گفت؟

من با دسترسی خوب به منابع و کلاسهای دانشگاه ییل که دو سال است به عنوان پژوهشگر پیش کسوت آن منصوب شده ام، استفاده از کلاسهای مختلف اقتصاد حتی کلاسهای مقطع کارشناسی را مغتنم شمردم و مطالعه تخصصی در اقتصاد را ادامه دادم و این باعث شد هنگام مطالعه فارابی، به عمق آرای اقتصادی وی مستبصر بشوم. شما با ذهن خالی از دانش یک رشته خاص، نمی توانید به مطالعات بین رشته ای مرتبط با آن مبادرت بورزید. اما از جهت خروجی، می توانم بگویم گام کاربردی در فلسفه که در اندیشه تحقق آن بودم برداشته شد. من خودم همیشه در کلاسهای فلسفه می گفتم قرار نیست فلسفه خواندن و فیلسوف شدن مستقیما به نان شب مردم ارتباط داشته باشد. این درست است. ولی در کتاب اقتصاد فرهنگ فارابی، فارابی را به عنوان فیلسوفی می بینیم که به نان شب مردم مستقیما کار دارد.

جناب نیکولاس رشر در کنفرانس ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ که اخبارش در پنسیلوانیا و خبرگزاری دانشگاه پتسبرگ هم بازتاب داشت، تعبیر جالبی را به کار برد و هنگامی که گفتم کتاب سهل و ممتنع وی با نام سفری در فلسفه به ۱۰۱ روایت توانسته با مخاطب گسترده ای ارتباط برقرار کند، گفت: “اکثر فلاسفه صرفا برای همکارانشان مطلب می‌نویسند و فقط دوستان متخصص‌شان به نوشته‌های آن‌ها تمایل نشان می‌دهند. فلسفه اگر قرار است به حیات خود ادامه دهد باید با افرادی تعامل کند که فیلسوف حرفه‌ای نیستند بلکه هوشی معمولی و علاقه‌ای نسبی به مسائل مبنایی دارند.” وی بعد از کنفرانس هم در ایمیلی از کامنت مهربان بنده درباره کتابش تشکر کرد. البته من درباره کتاب اقتصاد فرهنگ یا اقتصاد هنر خودم ادعای مخاطب گسترده ندارم. این را زمان باید نشان بدهد. اما خرسندم که چهره اقتصادی فارابی را معرفی کرده ام و یک نظریه اقتصاد از آثار وی تدوین کرده ام. کنفرانسی هم مشترک بین دانشگاه تهران و مدرسه اقتصاد لندن با پرفسور لرد آنتونی گیدنز نیز در همین ارتباط داریم. گیدنز یک جامعه شناس است و در عین حال اقتصاددان و مدیر مدرسه اقتصاد لندن است؛ لذا وی می تواند به خوبی تصویری از ارتباط جامعه شناسی و فرهنگ و اقتصاد داشته باشد و می توانیم با وی در این چارچوب گفتگوی اقتصاد فرهنگ فارابی را مطرح و بررسی کنیم و مورد مباحثه قرار دهیم.

پس برای همین زمینه یا حوزه مشترک، پروفسور آنتونی گیدنز پژوهشهای شما را ستاره وار توصیف کرده است؟

مفتونی: باید چنین باشد. به هر دلیلی که ایشان چنین مدالی به بنده اعطا کرده باشد، مایه افتخار است. صرفنظر از همه تفاوت های دیدگاهی و فلسفی و علمی، تجلیل یک دانشمند از شان ویژه ای برخوردار است. یک وقت بزرگان اجرایی و سیاسی مدالی را به محققان و دانشمندان می دهند که البته خالی از لطف نیست. اما وقتی که یک دانشمند و محقق برجسته مانند آنتونی گیدنز تجلیل می کند، ماهیت و ارزش کاملا متفاوتی در نظر اندیشمندان و دانشمندان و محققان دارد.

آیا مسیر فلسفه اسلامی درست پیش می رود؟

ابتدا باید تاکید کنم که من برای همه همکاران و زحماتشان احترام جدی قائل هستم. همین تلاشهای فیلسوفان است که با همه اختلافات میان خودشان و همه نقدهایی که دیگران بر آنها وارد می کنند، ولی به هر حال مجموعه ای فراهم کرده که من و امثال من بتوانیم در آن قلم بزنیم و قدم بزنیم. این یک مطلب است و مطلب دیگر هم صد البته آسیب شناسی تحقیقات فلسفه و عرفان اسلامی است. در کنفرانس هایی که با جناب دیمیتری گوتاس داشتیم، یکی در آبان ماه و دیگری در اسفندماه  سال ۱۳۹۹ محور گفتگوهای ما همین بود. ما مشخصا بر فارابی و ابن سینا و شیخ اشراق تمرکز داشتیم و مرز تحقیق و غیر تحقیق را به صورت موردی به میان آوردیم. اینجا نمی خواهم نام ببرم ولی گوتاس صراحتا گفتارها و نوشتارهایی را نام برد که در حالاتی خلسه گونه می شود و کم بهره از استدلال و استناد است. در کنفرانس مشترک با دانشگاه هاروارد نیز با پروفسور گیزلا استرایکر به آسیب شناسی پژوهش های فلسفه مشاء پرداختیم.

گفتگویی با نادیا مفتونی به بهانه انتشار کتاب اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله

در کنفرانس آبان ماه گوتاس بیان کرد که از تحقیقات شما درباره شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی آموخته است و جامعیت شما را در حوزه شیخ اشراق ستودنی و روشنگر برشمرد.

من هم باید تواضع گوتاس را بستایم. وی با همه عظمتی که دارد، پاسخ ایمیل های مرا کاملا متواضعانه و گرم و صمیمانه داده و همواره از برگزاری کنفرانس ها تشکر و قدردانی کرده است. من وقتی اولین ایمیل را به وی زدم، حتی انتظار پاسخ نداشتم. درباره جناب آنتونی گیدنز و نیکولاس رشر هم باید همین را عرض کنم. رشر که واقعا محقق بی نظیری است چرا که در ۹۲ سالگی با ذهن تیز و تمرکز کامل به سوالات شرکت کنندگان در کنفرانس فروردین ۱۴۰۰ پاسخ داد و حتی خیلی منسجم تر از بسیاری از استادان و محققان جوان صحبت کرد. من نمی دانم اگر ما به ۹۲ سالگی برسیم، چه شکلی خواهیم بود!! دوروتی همسر مهربانش هم در سن و سالی که حدود همان ۹۰ سال به نظر می رسد، به قول خود رشر مشاور تکنولوژی اوست و کارهای کامپیوتر واینترنت و … را برایش انجام می دهد.

خبرنگار: برگردیم به اقتصاد. به نظر خودتان برای فضای دانشگاهی و حوزوی و به طور کلی علمی کشورمان، تالیفات شما پیرامون فلسفه هنر فارابی مفیدتر است یا فلسفه اقتصاد؟

این سوال جذابی است اما چیزی نیست که خودم بتوانم جواب بدهم. مفید بودن یا نبودن تحقیقات و کتابها را زمان نشان می دهد و مخاطبان داوری می کنند. کتاب فلسفه اقتصاد بنده که جدید است و هنوز زمانی بر آن سپری نشده است. اما در اینجا داوری جناب نیکولاس رشر را درباره تحقیقات و کتابهایم در مقوله فلسفه هنر فارابی عرض می کنم. در کنفرانس ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ یکی از محققان دانشگاه هنر از رشر درباره قرائت بنده از آرای فارابی و ابن سینا پیرامون هنر مطالب و سوالاتی را به میان آورد. رشر در عین حال که قدردانی و محبتش را نسبت به من ابراز کرد، دشواری تحقیق در فلسفه هنر را مورد تاکید قرار داد و مطالبی درباره هنر گفت که نشان داد وی حتی به این مقوله هم اشراف دارد. می دانید که رشر در حوزه های مختلف قلم زده و متضلع در گستره های مختلف فلسفی به شمار می آید. اما در خصوص فلسفه هنر گفت: “باید بگویم از میان تمام زمینه‌های فلسفی که پیرامون آن‌ها نوشته‌ام فلسفه هنر کوچکترین بخش را به خود اختصاص می‌دهد و در این زمینه کمترین حرف را دارم. چرا که معتقدم این زمینه از جهتی دشوارترین زمینه است. این که یک فیلسوف چه حرفی در زمینه بُعد خیالی تولید هنری باید ارائه دهد به طرز ترسناکی پیچیده است. این حوزه از آن جهت پیچیده شده که هنر طی چند قرن اخیر تبدیل به یک هدف متحرک شده است. هیچ هنرمند شاخصی نمی‌خواهد کاری را درست به همان شیوه‌ای که پیش از او انجام شده انجام دهد. همه می‌خواهند کار را به شیوه خاص خودشان انجام دهند. از همین رو شکار یک چیز که در چشم‌انداز شما در حال جابجایی سریع است، دشوار می‌شود. درست همان لحظه که بگویید هنر برای یافتن بینش عمیق‌تر نسبت به روابط انسانی یا بینش عمیق‌تر نسبت به تجربه زندگی ما در دنیای پیرامون‌مان وجود دارد، یا هر شعار دیگری را درباره هنر بدهید، یک مسأله این است که این شعار شمول ندارد و ممکن است صرفاً شامل برخی آثار هنری شود. اما مسأله مهم دیگر این است که درست در لحظه‌ای که بگویید این آن چیزی است که هنر باید باشد، یک نفر می‌آید و یک آبریزگاه را در موزه به معرض نمایش می‌گذارد. این خود یک اقدام فلسفی است و سوالاتی را برمی‌انگیزد مانند این که چرا باید از این که این شئ به عنوان یک اثر هنری به معرض نمایش در آمده جا بخوریم؟ البته فقط در حد پرسش برانگیختن کار ویژه‌ای را انجام می‌دهد و نه در بُعد دیگری. اما همچنین الگوی هنجاری ارائه‌شده مبنی بر اینکه هنر باید فلان کارکرد را داشته باشد را می‌شکند. حتی خود این سوال که آیا هنر اصولاً باید کارکردی داشته باشد نیز مطرح شده است. در نتیجه رسیدن به تبیین تئوریک از فلسفه هنر بسیار دشوار است. فلاسفه می‌خواهند تعمیم دهند و طبیعت این موضوع در برابر تعمیم مقاومت می کند.”

از وقتی که صرف این مصاحبه کردید سپاسگزارم.

من از شما تشکر می کنم و نیز از خوانندگان عزیز که وقت خود را صرف این گفتگو می کنند و نیز آرزو می کنم کتاب اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله فارابی بتواند با ارتقای دیدگاه های اقتصادی افراد و خانواده ها و مسوولان محترم، به رشد اقتصاد مملکت کمک کند.

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.