خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

نگاهی به مبارزات فرهنگى امام جواد (ع)

امام جواد (ع) در دوره‌‏اى امامت خویش را آغاز کرد که به رغم اقتدار شیعیان، عرصه سیاسى و اجتماعى جامعه گرفتار چالش‏‌هاى عمیق عقیدتى و درگیرى‏‌هاى مختلف شده بود. دوران امامت آن حضرت با خلافت ۲ نفر از خلفاى ستم‌پیشه عباسى (مأمون و معتصم) مقارن بود. 

ردنا (ادیان نیوز) – مأمون به دلیل این‌که با قتل امام رضا(ع) دچار بدنامى و تزلزل شده بود، صلاح نمى‏‌دید که بیش از آن به آزار امام جواد(ع) بپردازد. همچنین به دلیل قدرت شیعیان در آن روزگار تمام سعى خود را بر آرام نگه داشتن اوضاع مصروف مى‏‌داشت، لذا به منظور دست‏یابى به چنین هدفى ناچار شد، آن حضرت را مانند پدرش على بن موسى الرضا(ع) تحمل کند.

حضرت جوادالائمه (ع) با گذاشتن شروطى مبنى بر دخالت نکردن در امور عملاً ناچار به پذیرش ولایتعهدى شدند و نقشه خلیفه را که با این هدف درصدد کسب مشروعیت بود، ناکام گذاشت. مسئله مخاطره‏‌آمیزى که در این مقطع حساس شیعیان را تهدید مى‏‌کرد، قدرت گرفتن و پیشرفت «مذهب معتزله» بود.

مکتب اعتزال در آن زمان رواج و رونق بسیارى گرفته بود و حکومت وقت از طرفداران آن بسیار حمایت مى‏‌کرد. آنان دستورات و مطالب دینى را به عقل خویش عرضه مى‏‌نمودند و آنچه را عقلشان صریحاً تأیید مى‏‌کرد، مى‏‌پذیرفتند و بقیه را انکار مى‏‌کردند و چون نیل به مقام امامت در سنین خردسالى با عقل ظاهر بین آنان سازگار نبود، پرسش‏‌هاى دشوار و پیچیده‌‏اى را مطرح مى‏‌کردند تا به پندار خویش حضرت جواد(ع) را در میدان «رقابت علمى» شکست دهند. اما آن امام با پاسخ‌‏هاى قاطع و استدلال‏‌هاى قوى از این مناظره‏‌ها سربلند بیرون آمد و هرگونه تردید در مورد امامت خویش را از بین برد و اصل امامت را تثبیت نمود و نشان داد که برخوردارى از منصب الهى در خردسالى هیچ مشکلى ندارد.

از دیگر مسائل مطرح در این عصر، تهاجم عقیدتى و نیرنگ بازى‏‌هاى دو خلیفه ملعون عباسى (مأمون و معتصم) با مردم بود. به گواهى تاریخ، مأمون مکارترین و منافق‏‌ترین خلیفه عباسى بود که براى کسب پیروزى نهایى و قطعى بر اندیشه شیعه، بسیار کوشید و هدف نهایى وى از تشکیل مجالس مناظره با امامان شیعه شکست ایشان و در نهایت سقوط مذهب تشیع بود، زیرا او مى‏‌خواست براى همیشه ستاره تشیع افول کند و بزرگ‏ترین مانع در برابر حاکمان غاصب و ستمگر از میان برداشته شود، اما در چنین عصرى امام جواد(ع) قاطعانه و با اقتدار الهى تمام در برابر انحرافات، مسامحه‌‏ها، توهین‏‌ها و دیگر مکرهاى خلفاى باطل ایستاد و از حقانیت دین اسلام و شیعیان دفاع کرد.

مبارزه با انحرافات اعتقادى
خطر انحراف فکرى همیشه تهدیدکننده جوامع است، به‎ویژه اگر در مسائل اعتقادى باشد، به همین جهت پیامبر اکرم(ص) هنگام رحلت، کتاب و عترت را میزان و ملاک عقیده صحیح معرفى کرد، اما متأسفانه همیشه در میان مسلمانان و شیعیان عده‌‏اى گرفتار افراط و عده‏‌اى دیگر درگیر تفریط بوده و هستند.

«محمد بن سنان» از جمله کسانى است که در محبت اهل‌بیت(ع) زیاده‌روى مى‏‌کرد، بدین جهت برخى از علماى رجال او را به «غلو» متهم مى‏‌کنند. وى مى‏‌گوید: روزى محضر امام جواد(ع) نشسته بودم و مسائلى از جمله اختلافات شیعیان را مطرح مى‏‌کردم. امام فرمود: اى محمد! خداوند قبل از هر چیز نور پیامبر(ص)، على و فاطمه(ع) را خلق کرد. سپس اشیا و موجودات دیگر را آفرید و طاعت اهل‌بیت(ع) را بر آنان واجب کرد و امور آن‏ها را در اختیار اهل‌بیت(ع) قرار داد، بنابراین فقط آنان حق دارند چیزى را حلال و چیزى را حرام کنند و حلال و حرام ایشان نیز به اذن و اراده خداوند است.

شهادت امام جواد

اى محمد! دین همین است: کسانى که جلوتر بروند(افراط نمایند) منحرف شده‌‏اند و کسانى که عقب بمانند (تفریط کنند) پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات همراهى با اهل‌بیت(ع) است و تو نیز باید همین راه را طى کنى.

امام‌جواد(ع) به‌رغم محدودیت‏‌هاى موجود از سوى دستگاه خلافت، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مى‏‌کرد. در سراسر قلمرو حکومت دو خلیفه ملعون عباسى (مأمون و معتصم) حضرت کارگزارانى را اعزام مى‏‌کرد و با فعالیت‏‌هاى سیاسى گسترده از تجزیه نیروهاى شیعه جلوگیرى مى‏‌نمود، از جمله آن امام به وکلاى خود اجازه داد که به درون دستگاه خلافت نفوذ کرده و مناصب حساس حکومتى را در دست بگیرند، همچنین برخى از کارگزاران امام نیز به‌عنوان حاکم شهرها منصوب شدند و همه امور را با دقت تحت‌نظر داشتند.

برخورد با فرقه‏‌هاى منحرف
امامان معصوم(ع) هریک کم و بیش در زمان امامت خویش با انحرافات فکرى و عقیدتى درگیر بودند. در دوران امامت امام نهم بعضى از انحرافات عقیدتى مطرح بود که ریشه در دوران‏‌هاى قبل داشت، اما آن بزرگوار به‌مناسبت‏‌هایى با این انحرافات برخورد مى‏‌کرد و با اعلام موضع خویش، نظر حق و درست را بیان مى‏‌نمود و مردم را از باورهاى ناصحیح باز مى‌‏داشت.

امام جواد(ع) در برابر فرقه‏‌هایى که در آن دوران وجود داشتند، شیعیان را راهنمایى مى‏‌کرد. یکى از این فرقه‌‏ها همانطورى که گفته شد، «اهل حدیث» بود که مجسمى مذهب بوده و خدا را جسم مى‏‌پنداشتند. امام درباره آن‏ها به شیعیان مى‏‌فرمود: «شما اجازه ندارید پشت سر هر کسى که خدا را جسم مى‏‌داند، نماز بگذارید و به او زکات بدهید.»

«واقفیه» یکى دیگر از فرقه‏‌هاى موجود انشعابى از شیعه بود که به‌صورت معضلى بزرگ در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانى بودند که پس از شهادت امام کاظم(ع) بر آن حضرت توقف کرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا(ع) را نپذیرفتند. «زیدیه» نیز فرقه‌‏اى بود منشعب از شیعه که طعن آن‏ها بر امامان معصوم(ع)، سبب موضع‏گیرى تند ائمه(ع) در برابر آنان شد.

مناظره‏‌هاى علمى و اعتقادى
دولت عباسى به منظور درهم شکستن چهره علمى امامان(ع) و زیر سؤال بردن دانش و حتى امامت آنان، جلسات مناظره و گفت‌وگوى علمى تشکیل مى‏‌داد، البته با این کار آنان نه تنها به مقصود خویش نمى‏‌رسیدند، بلکه موجب رسوایى و فضاحت خویش مى‌‏شدند.

از آنجا که امام جواد(ع) نخستین امامى بود که در خردسالى به‏ منصب امامت رسید، حضرت مناظرات و گفت‌وگوهایى داشته که برخى از آن‏ها بسیار مهم و مفید بوده است.

راز وجودى آن مناظرات این بود که از یک طرف امامت او به خاطر کمى سن براى بسیارى از شیعیان کاملاً ثابت نشده بود و از این‌رو براى اطمینان خاطر و به‌عنوان آزمایش، سؤالات فراوانى از آن حضرت مى‏‌کردند. از طرف دیگر مکتب و اعتزال و افراطى‌‏گرى در بهره‌ورى از عقل رونق یافته بود و حکومت وقت نیز از آنان پشتیبانى مى‏‌کرد، بنابراین این گروه سؤالات عقلى دشوارى مطرح مى‏‌کردند تا به پندار خامشان آن حضرت را در میدان رقابت علمى شکست دهند، اما در همه این مناظرات علمى، امام جواد(ع) با علم امامت که ناشى از علم خداوندى است با پاسخ‏‌هاى قاطع، هرگونه شک و تردید را در مورد امامت خود از بین برد، به همین جهت است که بعد از او در دوران امامت امام هادى(ع) که در کودکى به امامت رسید، مشکلى ایجاد نشد و براى همه روشن شده بود که خردسالى مانع منصب امامت نمى‌‏شود.

مناظره او با «یحیى بن اکثم» و اثبات حقانیت آن بزرگوار و ناتوانى یحیى و مناظره او با «ابن ابى داود» و غلبه بر وى از این نمونه مناظرات است.

قاطعیت در طرد ناصالحان
یکى از خطراتى که همیشه بزرگان و رهبران یک مذهب یا یک کشور را تهدید مى‏‌کند، وجود اطرافیان ناصالح است که به خاطر اغراض انحرافى، مادى و یا اعتقادى پیرامون بزرگان را گرفته و بین آنان و مردم فاصله ایجاد مى‏‌کنند و معمولاً راه‏‌هاى ارتباطى آن رهبران را با مردم قطع مى‏‌کنند. اگر بزرگان مواظب این‌گونه افراد نباشند، چه بسا زیان‏‌هاى جبران‌ناپذیرى جامعه را تهدید کرده و مشکلات بسیارى را به بارمى‌‏آورد.

در زمان امامت امام جواد(ع) نیز این‌گونه افراد با سوء‌استفاده از کمى سن امام به خیال خود فکر مى‏‌کردند که مى‌‏توانند بر امور جامعه مسلط شوند و هرطور که خواستند، عمل کنند. آن حضرت این خطر را احساس کرد و بدون هیچ اغماضى آن را طرد کرد. «ابو عمر جعفر بن وافد» و «هاشم بن ابى هاشم» در زمره این افراد جاى داشتند. امام محمد تقى(ع) درباره آنان فرمود: «خداوند آنان را لعنت کند، زیرا به اسم ما از مردم اخاذى مى‏‌کنند و ما را وسیله دنیاى خود قرار داده‏‌اند.»

مبارزه با حدیث‏‌سازان
پس از آن که مأمون دخترش را به ازدواج امام جواد(ع) درآورد، در مجلسى که وى (مأمون) و بسیارى دیگر از جمله فقهاى دربارى مانند: «یحیى بن اکثم» حضور داشتند، یحیى به امام جواد(ع) گفت: روایت شده که جبرئیل به حضور پیامبر(ص) رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام مى‏‌رساند و می‌گوید: من از ابوبکر راضى هستم! از او بپرس که آیا او از من راضى است؟ امام فرمود: کسى که این خبر را نقل مى‏‌کند باید خبر دیگرى را که رسول خدا(ص) در حجهالوداع بیان کرد، نادیده نگیرد.

پیامبر(ص) فرمود: کسانى که بر من دروغ مى‏‌بندند، بسیار هستند و بعد از این نیز بسیار خواهند شد. هرکس عمداً بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثى از من براى شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آن چه با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آن چه مخالف با کتاب خدا و سنت بود، رها کنید.

روایت مذکور با کتاب خدا سازگارى ندارد، زیرا خداوند فرموده: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما انسان را آفریدیم و مى‏‌دانیم، در دلش چه چیزى مى‏‌گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیک‏تر هستیم.» ( آیه ۱۶ سوره ق)

آیا خشنودى و ناخشنودى ابوبکر بر خدا پوشیده بود تا از پیامبر(ص) بپرسد!؟ یحیى روایت دیگرى را مطرح کرد و امام جواد(ع) به هر یک جداگانه پاسخ داد.

منابع: کتب بحارالانوار، اصول کافى و التوحید و ensani.ir

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.