خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

تنها آرامگاه زرتشتیان تهران

انتهای بلوار هجرت درست دیوار به دیوار مجموعه ورزشی تختی دیوار کاهگلی عریض و طویلی دیده می‌شود که با قدمتی چند ده ساله تنها آرامگاه زرتشتیان تهران به شمار می رود.

ردنا (ادیان نیوز) – این جا آرامگاه زرتشتیان است؛ خانه ابدی شان. تنها آرامستان شهروندان زرتشتی است که در دل این شهر قرار دارد؛ درست در همسایگی مان. بنای آن به دوره قاجار برمی‌گردد. از این‌رو در وجب به وجب خاکش آدم‌هایی خفته‌اند که داستان زندگی هر کدام‌شان برگی از دفتر تاریخ کشورمان را رقم می‌زنند. از ارباب کیخسرو و ارباب جمشید تا واقف بیمارستان فیروزگر و خانواده یگانی. البته تعداد مشاهیر این آرامستان بیشتر از آنچه نامبرده شد، است که نوشتن سرگذشت‌شان کتاب قطوری را می‌طلبد.

آدم‌هایی که به دلیل خدمات ارزنده و تأثیرگذارشان، نام جاودانه‌ای از خود باقی گذاشته‌اند. با هماهنگی «علی اله وردیان» شهردار ناحیه ۶ و نامه‌نگاری به مسئولان فرهنگی فرصتی پیش آمد تا برای نخستین بار قدم به این مکان تاریخی بگذاریم و گزارشی از ساکنان این آرامستان تهیه کنیم. برای گشت‌وگذار در چنین فضای تاریخی، «بابک شهریاری» عضو هیئت‌مدیره انجمن زرتشتیان تهران ما را همراهی کرد.

انتهای بلوار هجرت درست دیوار به دیوار مجموعه ورزشی تختی دیوار کاهگلی عریض و طویلی دیده می‌شود که از ظاهرش می‌توان پی برد بنا قدمتی چند ده ساله دارد. بیشتر به یک باغ سرسبز می‌ماند. اما نه، باغ نیست. قطعه‌ای از بهشت یا عبارتی دیگر خانه ابدی هموطنان زرتشتی‌مان است. هرچه هست زیباست. ورود به آن جا نیاز به هماهنگی و مجوز دارد. درست مثل برگه‌ای که ما داریم. پیرمردی که نگهبان آرامستان است در را باز می‌کند.

خوش آمدی می‌گوید و به سوی دفتر مدیریت هدایت‌مان می‌کند. «بابک شهریاری» عضو هیئت‌مدیره زرتشتیان منتظر ماست تا درباره تاریخچه و مشاهیر آرامستان صحبت کند. با قدم گذاشتن در این مکان، نخستین چیزی که جلب توجه می‌کند میدانگاهی است که ابتدای آرامستان قرار دارد. سکویی بزرگ با چند ستون بلند که‌گویی سقف آهنی را روی دست‌های خود نگه داشته‌اند. وسط آن ۴ آتشدان جانمایی شده که معمولاً بعد از خاکسپاری روشن می‌شود. نخستین جایی که شهریاری نشان‌مان می‌دهد، مزار «کیخسرو شاهرخ» است. مردی که خدمات زیادی به جامعه زرتشتی و ایرانی کرده است.

مردی که مخابرات را به ایران آورد

 تنها آرامگاه زرتشتیان تهران

برخلاف دیگر آرامگاه‌ها که در یک ردیف واقع شده‌اند، آرامگاه ارباب کیخسرو روی بلندی و یک سکوی سیمانی قرار دارد. روی سنگ مزار، طاق‌نمایی ۳ گوشه دیده می‌شود که شرح حال این مرد را به تصویر می‌کشد. «شادروان کیخسرو شاهرخ. زایش سال یک‌هزار و دویست و پنجاه و سه خورشیدی در کرمان. درگذشت در یازدهم تیرماه یک‌هزار و سیصد و نوزده خورشیدی در تهران.» پایین این متن هم خدمات ارباب کیخسرو درج شده است.

در طرفین طاق‌نمای ۳ گوشه، فرازهایی از کتاب اوستا نوشته شده که خواندنش از عهده ما برنمی آید. هرچه هست، مزار ارباب کیخسرو با آن همه دارایی و مکنت، عاری از هرگونه زرق و برق دنیایی است. همین ‌شان‌ومنزلت او را بیشتر نمود می‌کند. شهریاری داستان این مرد را روایت می‌کند: «ارباب کیخسرو ۳۴ سال پی در پی ریاست انجمن زرتشتیان را برعهده داشت. می‌توان گفت او نقطه عطف تاریخ معاصر زرتشیان است. کسی که مخابرات و راه‌آهن را به ایران آورد و در سال‌های قحطی به داد مردم رسید. مقبره فردوسی را هم او پیدا و بازسازی کرد. ۱۱ دوره پی در پی نماینده زرتشتیان در مجلس بود. ارباب کیخسرو اراضی قصرفیروزه را درست از پایین‌تر از استادیوم تختی تا بالای ترکمن ده خریداری و وقف هم کیشان خود کرد.

امضاکننده این وقف نامه هم آیت‌الله ‌مدرس است. آیت‌الله ‌مدرس ارتباط خوبی با ارباب کیخسرو داشت و در وصف او گفته بود در مجلس شورای ملی یک مسلمان واقعی است و آن ارباب کیخسرو است. ارباب کیخسرو مرد دنیا دیده و سازنده‌ای بود. با روی کارآمدن رضاشاه شرایط فرق کرد و پهلوی اول به او خشم گرفت سرانجام با آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد.»

مزار واقف بزرگ

 تنها آرامگاه زرتشتیان تهران

گشت وگذار در آرامستان ادامه دارد. جز صدای پرنده‌ها و شرشر آبی که در جوی‌ها روان است صدای دیگری شنیده نمی‌شود. درخت‌های کاج این باغ، بلند قامتند و همین خبر از عمر دراز آنها می‌دهد. مزارها با فواصل منظم از هم قرار دارند و بین ۲ ردیف درخت کاشته شده است. از این‌رو شاخ و برگ درخت‌ها روی مزارها سایه انداخته‌اند و جلوه زیبایی که به این مکان داده‌اند.

شهریاری می‌گوید: «در اینجا ۲ رشته قنات پرآب وجود دارد که از آب آن برای آبیاری درخت‌ها و فضای سبز آرامستان استفاده می‌کنیم.» شاید همین دلیل مهم سرسبز بودن بهشت زرتشیان است. کمی پایین‌تر از آرامگاه ارباب کیخسرو، مزار «گشتاسب فیروزگر» است. همان واقف بیمارستان فیروزگر. ۲ طرف آرامگاه او آتشدان سنگی قرار دارد که در مراسم‌ خاص روشن می‌شود.

چند قدم پایین‌تر، شهریاری آرامگاه «اسفندیار یگانی» را نشان می‌دهد. اسفندیار در سال ۱۲۸۷ به دنیا آمد. اصالتا یزدی بود. او بعد از گذران تحصیلات ابتدایی راهی تهران و از آن جا به آمریکا رفت تا دوره دبیرستانش را به پایان برساند. سپس با اخذ مدرک دکترا در رشته اقتصاد به ایران بازگشت و در دانشگاه افسری به خدمت سربازی مشغول شد. او بنیانگذار آبیاری نوین در ایران است و در مدت ۲۷ سال فعالیتش، بیش از ۲۵۰۰ حلقه چاه عمیق در سراسر ایران حفر کرده است. از دیگر خدمات او می‌توان به ایجاد سکوهای حفاری نفت، مبتکر صنعت نفت و گاز و تأسیس شرکت بوتان برای توزیع گاز مایع به خانه‌ها اشاره کرد. یگانگی در ۲ مهر ۱۳۵۱ به دلیل بیماری دیابت دار فانی را وداع گفت.

مشاهیر خفته در خاک

 تنها آرامگاه زرتشتیان تهران

«پرویز شهریاری» فرد دیگری که در فهرست مشاهیر زرتشتیان قرار دارد. او از جمله ریاضیدان‌های نامی کشور به شمار می‌آید. سال تولدش به ۱۳۰۵ هجری شمسی برمی‌گردد و در کرمان متولد شده است. «ماه خورشید پارینه» نخستین معلم ورزش ایران، موبد رستم شهرزادی، شاه بهرام شاهرخ پسر ارباب کیخسرو، هرمز جمشید و… از جمله کسانی هستند که در اینجا به خاک سپرده شده‌اند. شهریاری می‌گوید: «نخستین آرامگاه در سال ۱۳۱۴ بنا شده که در پایین دست آرامستان قرار دارد. هرچه به سمت غرب برویم به زمان حال نزدیک‌تر می‌شویم. قسمت غربی آرامستان هم کسانی هستند که در چند دهه اخیر دفن شده‌اند.»

آن سوی میدانگاه مزار شهداست. جوانانی که جان خود را برای دفاع از میهن فدا کرده‌اند. بنیاد شهید اقدام ارزنده‌ای انجام داده و مسیری که به آرامگاه شهدا منتهی می‌شود را سنگفرش کرده است. باقی راه‌ها خاکی است. علاوه بر آن روبه‌روی میدانگاه، یک بنای سنگی ایجاد کرده که نمادی از عظمت فداکاری شهدا دارد. بالای آن مجسمه اهورا مزدا جانمایی شده و همین جلو بنای سنگی را بیشتر می‌کند. بعد از گشت‌وگذار در بین آرامگاه‌ها و آشنایی با آدم‌هایی که بخشی از هویت تاریخی کشور هستند، نوبت به دیدن پاکشوخانه می‌رسد. جایی که اموات زرتشتی در آن شست‌وشو و تطهیر می‌شوند.

یک سالن شبیه حمام با سنگی که اموات را روی آن می‌گذارند. شهریاری توضیح می‌دهد: «پاکشوخانه جایی است که اموات را شست‌وشو می‌دهند. سپس سدره به تن آنها می‌کنند. لباسی مثل زیرپیراهن همراه با یک شلوارک و بعد در پارچه سفیدی او را می‌پوشانند. اگر آقا باشد روی سر آن کلاه مثل عرقچین و اگر خانم باشد روسری استفاده می‌کنند. بعد از شست‌وشو و پوشاندن لباس فرد را به نمازگاه می‌برند.»

نمازگاه

 تنها آرامگاه زرتشتیان تهران

دیدن نمازگاه خالی از لطف نیست. ساختمان نمازگاه روبه‌روی پاکشوخانه است. یک ساختمان بزرگ و عاری از هر وسیله زینتی. فقط بالای سرش، تصویر ۴ نفر از افراد معروف دین زرتشت نصب شده که یکی‌شان ارباب کیخسرو است. میان سالن، یک سکو است که از قرار معلوم برای اوستاخوانی فرد مرحوم را روی آن می‌گذارند. شهریاری می‌گوید: «اموات همه رو به قبله هستند.

یعنی رو به نور. دقت کنید می‌بینید همه مزارها به‌صورت شرقی غربی هستند. بعد از اوستاخوانی او را دفن می‌کنیم. دست آخر هم مراسم قربانی برگزار می‌کنیم. البته بر خلاف همه جا که گوسفند قربانی می‌کنند. موبد زرتشتی میوه‌های موجود را با چاقو بریده و به اصطلاح قربانی می‌کند. بعد هم همه نوش جان می‌کنند.» به گفته او، خاکسپاری شهروندان زرتشتی از ۱۰۰ سال پیش انجام شده و پیش‌تر زرتشتیان اموات خود را در دخمه می‌گذاشتند.

شهریاری در این‌باره می‌گوید: «بر خلاف تصور دیگران که دخمه را جای نمور و تاریک می‌دانند. دخمه فضایی است که دریچه‌ای به سوی نور دارد. اموات را در آن می‌گذاشتند تا پرنده‌هایی چون کرکس و کلاغ آنها را بخورند. از شنیدنش شاید حس خوبی پیدا نکنید اما این امر اتفاق می‌افتاده است. بعد از آن نوبت استخوان‌ها می‌رسیده، آنها را در جایی نام استودان می‌گذاشتند و روی آن تیزاب می‌ریختند تا اثری از میت باقی نماند. با گسترش شهرنشینی دیگر چنین امکانی مهیا نبود برای همین ارباب کیخسرو تصمیم گرفت تغییری در مراسم تدفین دهد. از این‌رو آرامگاه زرتشتیان را ایجاد کرد.»

ارباب هرمز که بود؟

 تنها آرامگاه زرتشتیان تهران

ارباب هرمز فرد دیگری است که در دل خاک این آرامستان آرمیده است. «ارباب هرمز آرش» در محله خیرآباد یزد به دنیا آمد. او چون دیگر هم کیشان خود بخشی از زندگی‌اش را در هندوستان با فعالیت در کارخانه یخ‌سازی سپری کرد و درآمدش را برای کسب و کار به ایران آورد. در سال ۱۳۲۰ اراضی مجیدآّباد را که هزار هکتار وسعت داشت از ابوالقاسم بختیار خرید و با ۲ نفر دیگر به نام‌های ارباب وفادار تفتی و ارباب رستم دینیار مرزبان اقدام به شهرسازی کرد. این کار از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ به درازا انجامید و او توانست محله‌ای‌آباد با خیابان‌های منظم و فضای سبز زیبا ایجاد کند. نام آن را هم تهرانپارس گذاشت. در واقع می‌توان او را پدر محله تهرانپارس نامید. ارباب هرمز در هشتم شهریورماه سال ۱۳۵۱ چشم از جهان فروبست و راهی دیار باقی شد.

منبع همشهری آنلاین
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.