خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

«سقط جنین درمانی» پیش از دمیدن روح، جایز است

عالم اهل سنت:

مولوی نذیر سلامی، نماینده مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با خبرنگار ادیان نیوز به تشریح نظر اهل سنت و مذهب حنفی درباره سقط جنین پرداخته است.

«سقط جنین درمانی» به یکی از موضوعات پرچالش همه جوامع تبدیل شده است. با انجام آزمایشات و غربالگری پیش از زایمان، پزشکان تشخیص می‌دهند که کودک سالم و یا بیمار است. در صورت بیماری کودک، گروهی از پزشکان جواز سقط جنین را صادر می‌کنند. قوانین سقط جنین در کشورهای مختلف متفاوت است اما پیروان ادیان و مذاهب نیز هر کدام علاوه بر قوانین کشور خود، به دنبال نظر کارشناسان دینی و رهبران مذهبی نیز هستند.

در همین راستا پایگاه خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)، در گفتگو با چهره‌های مذهبی ادیان و مذاهب مختلف به نقد و بررسی موضوع سقط جنین را از منظر فقهی و اخلاقی پرداخته است.

در این نوشتار مولوی نذیر احمد سلامی، نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری  گفتگوی تلفنی با خبرنگار ادیان نیوز به تشریح نظر اهل سنت و مذهب حنفی درباره سقط جنین می پردازد که مشروح آن از نظرتان می گذرد؛

حکم شرعی سقط جنین از منظر مذهب حنفی چیست؟

نظر چهار مذهب اهل سنت این است که بعد از ۱۲۰ روز که روح در کالبد جنین دمیده می شود سقط جنین به هیچ عنوان جایز نیست و قتل نفس محسوب می شود. قبل از این مدت هم در دو صورت جواز دارد، یکی اینکه خانم مسلمانی در جنگ اسیر می شود و از راه تجاوز قهری باردار می شود، او در حد توان خود دفاع کرده اما چون اسیر بوده نتوانسته است. این فرد قبل از نفخ روح، اختیار دارد جنین را سقط کند و اگر می خواهد می تواند جنین را نگهدارد و مسلمانان هم در این شایسته است که به او کمک کرده و او را ملامت نکنند. مورد دوم در جایی است که فرزند معلولیت دارد و گروه پزشکی مومن، مسلمان و با دیانت معلولیت را تایید کرده و نظر بدهند که با ماندن جنین هم مادر و هم فرزند او دچار مشکل می‌شوند. در این دو مورد فقط جواز سقط قبل از دمیدن روح وجود دارد و بعد از دمیدن روح سقط جایز نیست و قتل نفس محسوب می شود.

استدلال فقهی که جواز سقط را در این شرایط صادر می کند، چیست؟

در دو مورد؛  یکی وقتی که تجاوز قهری بوده، فرد اختیار دارد که سقط کند. می تواند جنین را نگهدار، چون جنین گناهی ندارد. در اینجا اگر سرزنشی هم هست مادر باید تحمل کند. مسلمانان هم باید او را کمک کنند. اما اگر از نظر روحی و روانی برایش سخت است، می‌تواند سقط کند.

شما فتوا را بیان می‌کنید. مستند این فتوا چیست؟

نگاه فقهاء اهل سنت این است.

منشاء این استدلال چیست؟

این تجاوز قهری است و اختیاری نبوده است. دشمن به کشور اسلامی تجاوز کرده و بر زن مسلط شده است. اینجا هم گفته می شود اگر سقط نکند بهتر است و ثواب و اجر دارد. اما اگر از نظر روحی-روانی شکنجه می‌شود و برایش ننگ و عیب است می‌تواند سقط کند. چون او در این مورد اختیار نداشته است.

مورد دوم هم این است که تجربه ثابت کند و پزشکان هیئت طبی مومن و متعهد نظر بدهند که فرزند معلول است و خودش و مادرش در زندگی دچار مشکل می شوند و این بچه فقط جسدی خواهد بود و به شدت معلول خواهد بود. این مرود هم برای قبل از چهار ماهگی است.

آیا از نظر فقهی جوازی وجود دارد که بتوان برای حفظ جان مادر جنین را سقط کرد؟

بله؛ به آن اشاره کردیم. حفظ جان مادر مقدم بر حفظ جان جنین است. ضمن اینکه وقتی فرزند معلول باشد، مادر هم دچار مشکل می شود. باید متیقن باشد که اگر فرزند سقط نشود منجر به مرگ مادر می‌شود.

آیا در قرآن یا سنتی مستندی بر جواز سقط هست؟

جزئیات در قرآن نیست، در سنت هست. قرآن جزئیات را بیان نمی‌کند و کلی مطالب را بیان می کند. این مسائل مستنبطه و مستخرجه از اصول برگرفته از قرآن و حدیث است.

در سنت می توان نمونه‌ای برای جواز سقط جنین ذکر کنیم؟

بله؛ وجود دارد.

گروهی این اشکال را مطرح می کنند که چطور به مادر اجازه داده می شود درباره ادامه یا عدم ادامه زندگی یک جنین معلول تصمیم بگیرد. در واقع منتقدان اینجا یک بحث اخلاقی را مطرح می‌کنند. نظر شما درباره این انتقاد چیست؟

شریعت اجازه داده است. زندگی خود جنین هم فلج می شود. در اینجا قواعد فقهی زیادی وجود دارد. مثلا برای دفع ضرر بزرگ، ضرر کوچک قابل تحمل است. یا وقتی انسان مبتلا به دو گرفتاری شد آنی را که اهون است انتخاب کند. شما اصول فقه بلد نیستید. من با شما چه بگویم؟ بگویید یک حجت السلام بیاید برایش توضیح دهم. من طلبه هستم.

خب پس، یک قائده فقهی داریم که به خاطر دفع ضرر بزرگ، ضرر کوچک قابل تحمل است. ضرر کوچک را تحمل می‌کند که ضرر بزرگ دفع شود. جان جنین و جان مادر در خطر است. اگر سقط جنین منجر به نجات جان مادر شود، نجات مادر انجام می شود. مادر زنده و آدم کامل است. جنین به دنیا نیامده است. کدام ضرر اینجا اشد و بزرگتر است؟ فوت مادر یا فوت جنین؟

آیا صرف بیماری جنین مجوز سقط می شود؟

اگر پزشکان بگویند این جنین در تمام زندگی معلول خواهد بود، هیچ کاری نمی‌تواند بکند و فقط جسدی که روح دارد خواهد بود، مجاز است.

منتقدان می گویند محدودیتهای معلولان در حقیقت توسط جامعه برای آنان ایجاد می شود و اگر حکومتها قوانین و معماری شهری و خدمات را با در نظر گرفتن نیاز آنان دنبال کنند، بسیاری از محدودیتها وجود نخواهد داشت و زندگی برای آنها نیز گوارا می‌شود. نظر شما چیست؟

آنچه عرض کردم بحث جواز آن است، اگر حکومتها چنین امکانی را دارند، می توانند جنین را سقط نکنند. ما در حد جواز گفتیم و واجب نیست.

از نظر اخلاقی آیا شریعت می تواند در مورد زندگی جنینی که حق حیات دارد، قبل از تولد تصمیم گیری کند؟

با توجه به پیشرفت علم، اگر علم پزشکی بگوید این بچه هیچ کاری نمی‌تواند انجام بدهد، نه دست تکان می‌دهد و نه کاری انجام می‌دهد و نمی تواند حتی در مقابل پشه ای از خود دفاع کند، خب بهتر این است که سقط شود. در برابر این نظریه چند اشکال مطرح شده است.

ببنیند، اسلام خودش اصولی دارد، آنها خود اسلام را اشکال می دانند. ما اسلام را نقض کنیم؟

شما نظر پزشکان متخصص را مطرح می کنید. بررسی ها نشان می دهد که آزمایشات، درصدی خطا دارد و جواز سقط می تواند به قتل جنین‌های سالم منجر شود. آیا با توجه به این موضوع می توان فتوا به جواز سقط داد؟

اگر تشخیص این است که این فرد صد در صد معلول است و نمی تواند بلندشود و نمی تواند کارهای خود را انجام دهد، نمی‌تواند طهارتش را انجام دهد، در این شرایط می گوییم جواز دارد. اما اگر خانواده ای گفت ما همه زحمتها را تحمل می کنیم، مشکلی نیست. ما نمی گوییم واجب است، در حد جواز مطرح می‌کنیم.

آیا والدین حق دارند نسبت به حیات جنینی که به دنیا نیامده تصمیم بگیرند؟

بله حق دارند؛ جنین ناقص است و خودش و خانواده دچار می شوند.چرا حق ندارند؟ پیامبر به فرزندی فرمودند «أَنْتَ وَ مَالُکَ لِأَبِیکَ» یعنی تو و مالت مال پدرت هستید. با توجه به شرایط فقهی پدر اختیار دارد و می تواند.

این اشکال وارد می شود که شبیه این کار را هیتلر از حیث نژادی در جامعه انجام داد. اینجا هم ما به دنبال یکسان سازی جامعه از نگاه دیگر هستیم. این انسانها از یک حیث معلول هستند و شاید نقاط قوت دیگری داشته باشند.

این دلیل نیست، اسلام تفاوتها را می پذیرد، یکسانی را نمی‌پذیرد. اینها تفاوتها فطری و طبیعی است. از بین بردن افراد به این منظور جرم است. تفاوتها را اسلام پذیرفته و یکسان سازی جواز ندارد.

اگر تفاوتها پذیرفته شده باید تفاوت در شرایط جسمی هم پذیرفته شود. ممکن است یکی از لحاظ ژنتیک فلج باشد. امکان، دلیل نیست. باید صد در صد، قطعی و یقینی باشد.

یک سری معلول در جامعه زندگی می کنند. خیلی از اینها حیات و زندگی را دوست دارند و اگر از آنها پرسیده شود راضی بودید سقط می شدید، پاسخشان منفی است. در این شرایط چطور می شود صرف وجود بیماری جواز سقط را برای آنان صادر کرد؟

خب وقتی به دنیا آمده اند و راضی اند، اسلام هم می گوید حق حیات دارند. اما آنهایی که کارشناسان بگویند صددرصد معلول است می تواند سقط شود.

آیا معلول حق حیات ندارد؟

معلولی که زندگی دیگران را به زحمت بیندازد نه؛ شما زمانی حق حیات دارید که حیات دیگران را به مخاطره نیندازید. وقتی حیات دیگران را به مخاطره انداختید، طرف می تواند شما را نابود کند. شما با اسلحه به فردی حمله می کنید، شما حیات او را به خطر می اندازید، او حق دارد از خود دفاع کند. اگر در دفاع شخص کشته شود، خونش هدر است.

یعنی پدر و مادر به صرف اینکه ممکن است توسط فرزند به زحمت بیفتند، حق سقط پیدا می کنند؟

بله، اگر یقینی و صد در صد باشد می توانند.

سقط جنین

پس چرا همین حکم را برای بعد از دمیده شدن روح در نظر نمی گیریم؟

بعد از دمیدن روح گناه آن تشدید می شود. قبل از دمیدن روح هم اگر بدون دلیل سقط شود گناه دارد. به محض اینکه نطفه در رحم شکل گرفت، از بین بردن آن قتل محسوب می شود. اما بر اساس مراحل شدت و ضعف دارد.

چرا پدر و مادر بعد از دمیده شدن روح از این حق برخوردار نباشند؟

بعد از نفخ روح قتل عمد است و قتل به هیچ عنوان جایز نیست. قبل از دمیدن روح هم قتل عمد است.

آنجا هم قتل عمد است اما شدت و ضعفش فرق می کند. اینجا روح دمیده نشده است. ماده ای است که بعد از چند هفته در آن روح دمیده  و انسان می شود. انسان کامل با جسد فرق دارد. دست انسان اگر دچار بیماری و نقص شود که بتواند به سایر بدن سرایت کند، آن را قطع می کنند. اینجا هم به همین صورت است.

با توجه به آیات قرآن، آیا در اینکه در کدام مرحله خلقت این جنین، انسان نامیده می شود اختلاف نظر نیست؟

نه، اختلاف نظر وجود ندارد.

انسان بودن انسان بعد از چهارماهگی است و بعد از این مدت انسان نامیده می شود؟

بله، وقتی روح باشد انسان است و قبل از آن جسد و نعشی است. نعش با انسان فرق می کند.

پس گناه کار بودن کسی که در این زمان سقط جنین می کند برای چیست؟

چون چیزی را که در شرف انسان بودن است را از بین می برد. لذا گناهش کمتر است. اگر بدون عذر باشد قتل است اما اگر دارای عذر باشد، در واقع در شرایطی است که انسان دچار دو مصیبت می شود، آن طرفی را که گناهش و نقصانش کمتر است را اختیار می کند.

به صورت کلی، آیا از نظر اخلاقی سقط جنین را درست می دانید؟

اگر نقصان جنین صد در صد است و کارشناس متدین و با تجربه با توجه به ابزارهای شناختی که امروزه وجود دارد، تشخیص دهد درست است و ارتباطی با اخلاق ندارد.

خبرنگار محمدعلی خرمی مشکانی
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.