دکتر سارا شریعتی در اهمیت کتاب منهای فقر در مجموعۀ فرهنگی گفته بود: اصل تشیّع عدالت است و دریغا در یک جامعه که دین رسمیت دارد نخبگان و قدرت و سیاست به مسئله فقر بیتوجه هستند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، دکتر سارا شریعتی در نشست بررسی کتاب منهای فقر در مجموعۀ فرهنگی گفته بود: این مسئله فراموش میشود که اصل تشیّع عدالت است و امامت محصول عدالت است و کسی که حساسیت نسبت به عدالت و قسط به خرج میدهد، متّهم به پارادایم مارکسیستی میشود.
بیتوجهی بدنه نخبگانی به مسئله فقر
این نشان میدهد که تا چه حدّ دین از اصل و هدف خود در این جامعه دور شده است و بحث فقر آنقدر بدیهی است که هیچکس به آن نمیاندیشد و در یک جامعه که دین رسمیت دارد نخبگان و قدرت و سیاست به آن بیتوجه هستند.
قدرت و سیاست مسئول حل فقر است؛ کاش غیرتی که برای حجاب و زن به خرج میدادید یکبار برای فقر به کار میبردید. مسئلۀ فقر همیشه یک مسئلۀ سیاسی است. چرا برای فرهنگ سیاستگذاری میکنیم اما برای اقتصاد نمیتوانیم سیاستگذاری کنیم؟ آیا نمیتوانیم مسئلۀ کودکان خیابانی را حل کنیم؟
جامعه اسلامی جامعه منهای فقر است
سارا شریعتی در اهمیت کتاب منهای فقر گفت: اهمیت این کتاب آن است که از جایگاه یک عالم دینی که تخصص او در مورد تسلط به آیات و روایات، مورد اجماع است، نهیبی زده میشود به یک جامعه که خود را اسلامی میخواند، که معیار یک جامعه اسلامی جامعه منهای فقر است و دینداری یعنی تلاش برای ساخت جامعه عادلانه و مبتنی بر برابری. این کتاب این پرونده را بعد از دههها زنده کرد.
در پرونده خشونت و ترور، فقر مورد اتهام است
فرزند دکتر علی شریعتی باور دارد امروز هم توجه به ایده منهای فقر دوباره اهمیت دارد. بهویژه به برای ما که متعلقیم یا منتسبیم به جامعه اسلامی. امروز چهره مسلط اسلام در اخبار، خشونت و ترور است و گروهی که خود را منتسب به اسلام میداند ده ها نفر را در پاریس میکشد.
امروز نام اسلام در رسانهها گرهخورده است با داعش و بوکوحرام و نه فیلسوفان و متفکرانش و مخاطبان این رسانهها میپرسند که اسلام چه ویژگیهایی دارد که به چنین خشونتی منجر میشود. آنها جواب میشنوند اسلام به ذات خود خشونتگراست چراکه جهاد را در خود دارد.
اراده سیاسی برای ریشه کن شدن فقر وجود ندارد؟
به نظر میرسید که دین، دین رسمی، فقر را بهعنوان یک مساله اجتماعی وانهاده و مسائل دیگری دارد. چراکه ارادۀ سیاسی ریشهکنی فقر وجود ندارد چون اگر وجود داشت همانطور که با مسائل سیاسی و فرهنگی برخورد میشود، با این مسئله نیز برخورد میشد. حساسیتمان به فقر که یکی از انگیزههای انقلاب و دگرگونی بود را ازدستدادهایم و آنطور که به پروندههای سیاسی و مسائل خارجی و داخلی حساسیم به مسئلۀ فقر حساس نیستیم.
باید جامعه دینی، سیاسی و روشنفکری را در خصوص رفع فقر مورد پرسش قرار دهیم
چه زمانی بوده که فقر تیتر یک روزنامهها شده باشد؟ هیچوقت. چون از ما میخواهند به دلیل سیاه نمایی صدای فقر را درنیاوریم. و ازبسکه این کار را انجام دادهایم حساسیت خود را نیز به فقر ازدستدادهایم. باید جامعۀ دانشگاهی و جامعۀ روشنفکری و جامعۀ دینی و جامعۀ سیاسی خود را مورد پرسش بگیریم که شما برای رفع فقر چه کردید و کجا بودید؟
چه باید کرد؟
چه باید کرد؟ کاری که ما میتوانیم کرد حساس کردن جامعه نسبت به این پرونده است، همان حساسیتی که تا دیروز با دیدن فقر ما را بر می آشوباند و به مبارزه میخواند. مطرح کردن این پرونده در میان جامعه، در محیط فکری، در آکادمی. طرح آن بهعنوان یک مساله ی اجتماعی نه همچون بیکفایتی شخصی. مساله پردازی و مفهومپردازی و مداخله در آن. چه میتوان کرد؟ اینکه عادت نکنیم. عادیسازی نکنیم. از طبیعی بودن اقشار متفاوت اجتماعی صحبت نکنیم… فقر را تئوریزه نکنیم. هر بار با فقر همچون یک شوک، یک حادثه، یک تصادف برخورد کنیم و با آن مقابله کنیم.
منابع:
https://sarahshariati.blogspot.com/2013/10/blog-post.html
http://www.sheshom.net/1394/09/
https://sarcheshmeh.org/news/ID/431
فرآوری: محمد پناه زاده
در دین مساله فقر مهم است اما معنایش این نیست که در هیچ جامعه مسلمانی فقر وجود ندارد. در جامعه نبوی و علوی هم فقر بود.
البته با وجود همه تلاشها این ایراد قابل قبول است که توجه ما به مساله فقر در حد لازم نیست.
ممنون از توجهتان..بله دقیقا همینطور است.