قرآن کریم درباره بحث
مبانی آزادی در قرآن کریم، گفت: آزادی از مباحث بسیار ارزشمند برای انسان
است و در طول تاریخ انسانها همواره تلاش کردهاند تا از سلطه دیگران مصون
بمانند. این واقعیتی است که در فطرت انسان نهاده شده است و آنها به صورت
فطری طالب آزادی هستند.
معنای آزادی
یوسفیمقدم ادامه داد: اگر در لغت مراجعه کنیم آزادی به معنای نفی بندگی
است؛ لغتنامه دهخدا آزادی را به نفی بندگی یا به قدرت انتخاب و رهایی معنا
میکند و برخی نیز آزادی را به استقلال در عمل معنا کردهاند.
رئیس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم افزود: از نظر اصطلاحی آزادی به معنای
برخورداری از حق انجام هر عملی است تا حدی که به حقوق دیگران تجاوزی صورت
نگیرد و انسان از اراده مستبدانه دیگران مصون بماند. این معنای اصطلاحی نیز
در فرهنگ علوم سیاسی بیان شده است.
وی با بیان اینکه تعاریف گوناگون آزادی، از مناظر فکری و معرفتشناسانه
سرچشمه میگیرد، گفت: به عبارت دیگر انسانهایی که از جهانبینیهای متفاوت
برخوردار هستند، آزادی را به صورت متفاوت معنا کردهاند، زیرا این
جهانبینی است که در نوع نگاه به جهان و انسان نقش مستقیمی دارد.
یوسفیمقدم ادامه داد: انسانهای سکولار تعریف خاصی از آزادی دارند و
دینداران آزادی را به صورت دیگری تعریف میکنند. مجددا سکولارها بر اساس
تفاوتهایی که دارند، تعاریف جداگانهای ارائه میدهند و همچنین انسانهای
موحد هم با توجه به مراتبی که دارند، تعریفی که از آزادی خواهند داد،
متفاوت خواهد بود.
آزادی در تفکر دینی
این استاد علوم قرآنی با بیان اینکه بیشک تعریف آزادی از جهانبینی
سرچشمه می گیرد، گفت: اگر بخواهیم بدانیم در تفکر دینی چه عناصری در تعریف
آزادی نقش دارند، باید بگوییم که انسان موجودی الهی است و از کمالات الهی
برخوردار است. خداوند این تواناییها را در وجود انسان قرار داده تا انسان
به واسطه آنها به حیات اصلی و سعادت در زندگی دست پیدا کرده و از قید و
بندها، اعم از درونی و بیرونی رهایی یابد.
رئیس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم تصریح کرد: خداوند امکاناتی به انسان
داده است تا از بردگی نفس و دیگران نجات یابد و بتواند به بندگی خدا نائل
شود.
وی ادامه داد: این مساله امری است که خداوند در تکوین و تشریع مورد عنایت
قرار داده است. در واقع خداوند با اراده خودش انسان را از دو نوع آزادی
برخوردار کرده است؛ اولی آزادی تکوینی به این معناست که در نظام آفرینش
انسان برای انتخاب راه و عقیده مجبور نیست و برای انجام دادن و ترک کاری
فاقد اراده نمیباشد.
یوسفیمقدم افزود: بحث دیگر این است که انسان از لحاظ تشریعی هم آزاد
آفریده شده است و این بدان معناست که خداوند آزادی را جزو حقوق فطری انسان
قرار داده و این حق فطری را در شریعت مورد تأکید قرار داده است.
این استاد علوم قرآنی با بیان اینکه خداوند متعال مخالف هر چیزی است که
آزادی تشریعی انسان را سلب کند، گفت: اینها مباحث اولیهای است که
میتوانیم در خصوص مفهوم آزادی بیان کنیم.
رئیس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم گفت: مبانی آزادی یکی از مسائلی است که
در بیان مفهوم آزادی مطرح میشود. مراد از این بحث این است که آزادی بر چه
مبانی استوار است. در تفکر قرآنی آزادی انسان بر پنج مبنا استوار است که
من این مبانی را به صورت اجمالی عنوان میکنم.
انسان دارای دو بعد الهی و مادی است
وی ادامه داد: مبنای اولی این است که خداوند انسان را موجودی دو بعدی و در
عین حال صاحب اراده آفریده است؛ انسان موجودی مرکب از بعد روحی یا الهی و
مادی یا حیوانی است. این دو بعد زمینه صعود و سقوط بینهایت برای انسان را
فراهم می کند. از نظر قرآن کریم این خود انسان است که یکی از این دو مسیر
را انتخاب میکند.
یوسفیمقدم گفت: خداوند در آیات «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ
إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن
یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ
وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ: و چون
پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینى خواهم گماشت [فرشتگان]
گفتند آیا در آن کسى را مىگمارى که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و
حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه مىکنیم و به تقدیست مىپردازیم
فرمود من چیزى مىدانم که شما نمىدانید.» ( بقره/ ۳۰)، « لَقَدْ
خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ: [که] براستى انسان را در
نیکوترین اعتدال آفریدیم.» (تین/۴) و « وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ
وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ
الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا
تَفْضِیلًا: و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و
دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و
آنها را بر بسیارى از آفریدههاى خود برترى آشکار دادیم.» (اسراء/۷۰)
انسان را ستایش میکند.
وی ادامه داد: خداوند متعال وقتی در این آیات به ستایش انسان میپردازد،
به بعد الهی و حرکت صعودی انسان نظر دارد و با توجه به روح الهی انسان او
را میستاید. در بسیاری دیگر از آیات انسان مورد نکوهش قرار میگیرد و همان
انسان ستوده شده در آیات اشاره شده، نکوهیده میشود که در این جا به بعد
مادی و حیوانی انسان توجه شده است.
رئیس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، با بیان اینکه این دو بعد در انسان
وجود دارد و خداوند به انسان اختیار انتخاب هر یک را داده است، گفت: تعبیر
زیبای «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا:
ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس.»
(انسان/۳) به همین واقعیت اشاره دارد. انسان میتواند در مسیر الهی و صعود
تا خداگونه شدن و مقام خلیفهاللهی حرکت کند و از طرف دیگر به گونهای سقوط
کند تا به جایگاهی حیوانی یا پایین تر برسد.
یوسفیمقدم ادامه داد: آیات الهی هر دو بعد را مورد توجه قرار داده، بعد
الهی را مورد ستایش قرار داده و بعد مادی را مورد نکوهش قرار میدهد و
انسان را بر اساس آیه پیش گفته موجودی مختار معرفی میکند.
اراده انسان آزاد است
این استاد علوم قرآنی در خصوص مبانی دوم آزادی از منظر قرآن گفت: هیچ کس
نمیتواند انسان و اراده او را محدود کند. خداوند به انسان اراده و اختیار
داده است تا در مسیر این دو بعد حرکت کرده و به سمت الهی بودن مطلق و یا
حیوانی بودن مطلق گام بگذارد.
وی ادامه داد: دو موجود هستند که میتوانند انسان را محدود کنند؛ یکی خود
انسان که میتواند برای خود محدودیتهایی تعیین کند و دیگری خداست؛ چرا که
انسان بنده خداست و تمام آفرینش انسان محصول مقام باری است و او میتواند
بر اساس آیات قرآن انسان را محدود کند.
رئیس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، افزود: قرآن بر اساس آیه « قُلْ
فَلِلّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ:
بگو برهان رسا ویژه خداست و اگر [خدا] مىخواست قطعا همه شما را هدایت
مىکرد.» (انعام/ ۱۴۹) قدرت اراده انسان را اثبات میکند و میگوید انسان
باید آگاهانه به کاری اقدام کرده و یا آن را ترک کند.
یوسفیمقدم تصریح کرد: خدا انسان را موجودی مختار میداند، در کنار این
مباحث چیزی که میتواند اراده انسان را مورد محدودیت قرار دهد، مطابق آیه
«وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ
سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ: و پروردگار تو هر چه را
بخواهد مىآفریند و برمىگزیند و آنان اختیارى ندارند منزه است خدا و
از آنچه [با او] شریک مىگردانند برتر است (۶۸/ قصص)،» خدای متعال است و
خود انسان است چرا که خداوند متعال خالق تکوینی انسان است. همچنین به تعبیر
قرآن کریم در آیهالکرسی خداوند قیوم انسان است و قوام وجودی انسان در هر
لحظه مبتنی بر خداست، همان طور که اصل وجود انسان محصول خداست.
تلازم آزادی و مسئولیت
این استاد علوم قرآن ادامه داد: مسئله بعدی مسئولیت انسان است؛ ما صحبت از
این میکنیم که انسان در برابر آنچه انجام میدهد مسئول است که این مضمون
در آیه «وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ
وَلِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ: و خدا
آسمانها و زمین را به حق آفریده است و تا هر کسى به [موجب] آنچه به دست
آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.» (جاثیه/ ۴۵) و نیز
«کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ: هر کسى در گرو دستاورد خویش است.»
(المدثر/ ۳۸) آمده است.
یوسفیمقدم تصریح کرد: همچنین مطابق آیه «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم
مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ: [همان]
کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى
او باز مىگردیم.» (بقره/ ۱۵۶) انسان موجودی است که به سوی خدا باز
میگردد.
وی با بیان اینکه انسان در برابر آنچه انجام میدهد مسئول است، گفت: پس
باید انسان برای انجام دادن کارهایش برای رسیدن به هدف آزاد باشد. اعطای
مسئولیت به انسان مستلزم آزادی انسان است تا او بتواند از پس مسئولیت بر
آید و از طرف دیگر آزادی بدون مسئولیت بیمعنا خواهد بود. در واقع هم آزادی
بدون مسئولیت بیمعناست و هم مسئولیت بدون آزادی فاقد معنا خوهد بود.
این استاد علوم قرآن تصریح کرد: در دل مسئولیت انسان آزادی نهفته است،
وقتی شما کسی را مسئول کارهایی میدانید که انجام داده است یعنی وی آزادی
داشته است که کارهایی را انجام داده دهد. در واقع چون آزاد هستید، مسئولید و
وقتی مسئولیتی دارید باید آزادی باشید.
تربیتپذیری انسان
یوسفیمقدم تصریح کرد: مبنای دیگر اصل تربیت است؛ خداوند بر اساس اصل
تربیت به انسان آزادی اعطا کرده است. آزادی تکوینی غیر قابل سلب است و
آزادی تشریعی به این معناست که بر اساس مسئولیت به انسان داده شده و گفته
شده است که شما آزادید اما آزادی شما باید در مسیر تربیت انسان و شکوفایی
فطرت توحیدی باشد.
وی ادامه داد: انسان دارای گرایشهای عالی و مقدسی است که تمام کتابهای
آسمانی برای شکوفایی این گرایشات نازل شدهاند. به تعبیر دیگر عنصر
تربیتپذیری در انسان زیر بنای اعطا آزادی است؛ یعنی باید این آزادی در جهت
تربیتپذیری و رشد اعتلای گرایشات عالی و مقدس انسانی باشد.
نفی هرگونه سلطه و تساوی انسانها
این استاد علوم قرآن گفت: مبنای دیگر اصل عدم سلطه، نفی برتری و قهر و
غلبه است. این مبنا را میتوان در آیات «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا
خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ
لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ
عَلِیمٌ خَبِیرٌ: اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت
ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در
حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بىتردید خداوند داناى
آگاه است.» (حجرات/ ۱۳)، « قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى
کَلَمَهٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ
وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا
مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا
مُسْلِمُونَ: بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان
است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما
بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض
کردند بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما[.» (آل عمران/۶۴) و « قُلْ
آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى
إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا
أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ
بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ: بگو به خدا و آنچه بر
ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل
گردیده و آنچه به موسى و عیسى و انبیاى [دیگر] از جانب پروردگارشان داده
شده گرویدیم و میان هیچ یک از آنان فرق نمىگذاریم و ما او را
فرمانبرداریم.» (آل عمران/۸۴) ملاحظه کرد.
وی ادامه داد: شاید بتوان این اصل را در ذیل بحثی که آزادی انسان آوردیم
قرار دهیم، اما میشود این اصل را به صورت مستقل نگاه کرد. این اصل به
معنای تساوی انسان است. از نظر قرآن کریم انسانها برابرند؛ انسانها از هر
جنس و قوم نژاد و رنگ که داشته باشند با هم برابرند و هیچ انسانی در اصل
انسانیت با انسانهای دیگر تفاوت ندارد.
هیچ انسانی بر انسان دیگری سلطه ندارد و سلطه از هر نوعی که باشد پذیرفته
نیست. حاکمیت امیال دیگران بر انسانها، استبداد فردی، استثمار انسانها
برای لذات مادی و سلطه از هر نوعی که باشد چه از نوع سوسیالیست، چه
کاپیتالیست، چه از نوع ناسیونالیسم و چه هر شیوه دیگری از نظر قرآن قابل
قبول نیست.
منبع : جام نیوز