فعالیتهای فمینیستی، نه تنها موقعیت برابر برای زنان به ارمغان نیاوردند و هرگز موفق نشدند زنان را از حاشیه نشینی و سرکوب نجات دهند بلکه موجب شد در دوره کنونی با زنانی مواجه باشند که به غیر از بیگانگی، با سرکوب، نادیده انگاشتن، طرد، اضمحلال، سرگشتگی، تحقیر و خشونت، اضطراب و پریشانی نیز دست و پنجه نرم می کنند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، «زنان، زنان را به رسمیت شناختند»؛ اولین عنوان اعلامیه سازمان ملی زنان آمریکا ست که در سال ۱۹۷۰ توسط نحله فکری فمینیسم رادیکال منتشر شد؛ این اعلامیه اولین ساختار سیاسی همجنسگرایی فمینیسم بود که خود را سردمدار مبارزه با مردسالاری و نجات زنان از قیود مردانه و کسب اعتبار زنان توسط زنان میدانستند. (لوس ایریگاری) از چهرههای برجستهی فمینیسم معقتداست زنان میتوانند از نظر جنسی خودکفا باشند و این تنها راه حل علیه مردسالاری است : «زن به طور سنتی ارزش مصرف است برای مرد؛ و ارزش مبادله است میان مردان. پس یک کالا است. این کالا چگونه میتواند در بازار با دیگر کالاها غیر از حسادتی تهاجمی داشته باشد؟ این ماده چگونه میتواند از خودش لذت ببرد؟ او برای رهایی از شبه انحصار لذت آزارخواهانه و خانهداری و تولید مثل باید خود لذت بری جنسی و همجنس خواهیش را حفظ و شکوفا کند چرا که چشمپوشی از لذت از جنس مخالف، معادل با سلب قدرتی است که به طور سنتی به مردان مربوط است.»
۱ . اینگونه بود که بنابر فرمایش رهبر معظم انقلاب: « این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود – آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد ، بی قانون و بی نظم در جامعه رواج دادن »
۲. ژولیا کریستوا اعتراف به «سرکوبی جدید» زنان در جامعه غرب میکند و آن را نتیجه ایده برابری زنان در موج اول و ایده تمایز اساسی آنان با مردان در موج دوم میداند. او اقرار میکند فعالیتها فمینیستی، نه تنها موقعیت برابر برای زنان به ارمغان نیاوردند و هرگز موفق نشدند زنان را از حاشیهنشینی و سرکوب نجات دهند بلکه موجب شد در دوره کنونی با زنانی مواجه باشند که به غیر از بیگانگی، با سرکوب، نادیده انگاشتن، طرد، اضمحلال، سرگشتگی، تحقیر و خشونت، اضطراب و پریشانی نیز دست و پنجه نرم میکنند. کریستوا با زنانی مواجه است که روحشان بیمار است و او نگران از دست رفتن وجه خیالی، زیباییشناسانه و مادرانه زنان دوره مدرن است. زنانی که با از دست دادن اینها و ابتلاء به انواع بیماری های روانی، روح خود را از دست دادهاند.
۳. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: « غربیها درباره جنس زن باید پاسخگو باشند؛ چون آنها به زن خیانت کردند. تمدّن غربی به زن هیچ نداده است. اگر پیشرفت علمی، سیاسی و فکرای هم در زنان دیده میشود، مال خود زنهاست. در هر کشوری چنین پیشرفتهایی نصیب زنان شودکه در ایران اسلامی و در کشورهای دیگر هم شده است مال خود زنهاست. آنچه که غربیها به آن دامن زدند و تمدن غربی پایهگذار خشت کج و بنای کجش بود، بی بندوباری و ابتذال زنانه است. »
۴.کریستوا به دنبال جامعهای است که در آن دو پارگی و تقابل میان زن و مرد وجود نداشته و تعامل جایگزین تقابل شود. تاکید کریستوا بر حفظ «نبوغ زنانه» است و میخواهد مادرانگی را بازسازی کند اما او نیز در ارائه راه حل همچون همفکران پیشین خود در جهالت خویش دست و پا میزند. وی راه حل را در «سرپیچی» میداند. تخطی از یک ممنوعیت؛ از دید او سرپیچی به منزله جابجایی و همآمیزی است:« قصد من، به طور مشخص، آرام کردن “نبرد تا دم آخر”بین گروههای رقیب است، اما نه به امید آشتی، چون هرچه باشد، تحسین برانگیزی فمینیسم در این است که آن چه را که در چارچوب قرارداد اجتماعی نمیگنجد و حتی مهلک است آشکار میکند بلکه به این امید که بیشترین سیالیت در درون هویت فردی و جنسی رخ دهد نه از طریق طرد دیگری »
۵ . بنابراین امیدوار است نسل سوم به دنبال شیوههایی باشد تا امیال چندگانه زنان را با هم آشتی د هد.
حمایت از خانوادههای همجنسگرا برای داشتن فرزند در دستور کار فمینیسم قرار گرفت. در بسیاری از کشورها قوانین حمایتی تصویب شده و اخیراً نیز صنایع نوظهوری چون خرید و فروش اسپرم از بانک یا از طریق بنگاهها و مؤسسات پزشکی و حامی، به خصوص در مورد همجنسگرایان زن رواج یافته است.
همچنین سازمان ملی زنان آمریکا تلاشهایی را برای شکستن تابوهای موجود درباره همجنسگرایی زنان آغاز نمود، در فستیوال موسیقی میشگان لزبینها به اجرای برنامههای نمایشی و تبلیغات بیپرده دست زدند و همین برنامه باعث شد تا هزاران زن از سراسر دنیا برای دیدن این فستیوال به آمریکا سفر کنند و از نزدیک شاهد این انقلاب جنسی باشند. همچنین در سال ۱۹۷۹ کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان به عنوان یکی از اسناد مهم بینالمللی درخصوص مسائل زنان بهتصویب رسید. بند ۱۶ این سند برحق یکسان در انتخاب شریک جنسی و ازدواج با رضایت کامل و آزادانه دو طرف ازدواج تصریح مینماید. لزبین فمینیستها در بسیاری از موارد به این ماده استناد نموده است
۶. سازمان ملل سعی در تحمیل این سند به ملتها به ویژه کشورهای اسلامی نمود؛ رهبری در رد اینگونه رویهها میفرمایند :«دولتهای غربی، سردمداران نظامهای استکباری و به خصوص نظام امریکا، اصرار دارند با انواع و اقسام طرق، فساد و بیبندوباری را که جزو خصوصیات فرهنگ غربی است، به ملت های مسلمان و کشورهای اسلامی تزریق و تحمیل کنند. ما با این روشها، که مختصِّ امروز هم نیست و در تاریخ معاصر، مسبوق به سابقه است، مخالفیم. ما میگوییم چرا شما آن روشی را که خودتان درباره زنان انتخاب کردید و صددرصد به زیان آنان و منافع جوامع و مصالح انسانیّت و بر خلاف عقل سلیم و منطق درست است، می خواهید به ملتهای دیگر تحمیل کنید!؟ »
۷. دکتر کلودیا شاپمن از فعالین حزب سوسیالیست ملّی آلمان، همجنسگرایی را زنگ خطری برای جامعه بشریت دانسته و اظهار میدارد لزبینها خود را زنـان برتـر میداننـد، در حالـی کـه محکـوم به فنـا و نابـودی هستند. همانگونه که رهبر معظم میفرمایند:«ا لان مسألهی همجنسگرایی در دنیای غرب یکی از ابتلائات است. البته به رو نمیآورند؛ اما حقیقت قضیه این است که امروز برای اندیشمندان و آنها یکی از دردهای بزرگ و غیرقابل علاج شده است.»
۸. راه حل همجنسگرایی فمینیسم سود سرشاری را نصیب سرمایهداران نمود به طوری که بسیاری از لزبینها برای حمایت ساختارهای سیاسی و اجتماعی از فمینیسم، مبالغ هنگفتی را خرج کرده و برای کسب حمایتمالی تشکلهایی که بتوانند به صورت سازمانی اهداف این گروه را تأمین نمایند، ابتکارات نوینی داشتهاند.
۹.رهبر معظم میفرمایند:«دنیای غرب باید پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زدهاند؛ به حقوق زن تجاوز کردهاند؛ ارزش زن را تنزل دادهاند؛ به اسم طرفداری، به او خیانت کردهاند. »
منابع:
۱ – آن اندام جنسی که یک اندام نیست، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده.
۲ – ۱۳۸۶/۰۴/۱۳
۳ – سوبژکتیوتیه زن و رهایی در اندیشه ژولیا کریستوا، نشریه زن در توسعه و سیاست.
۴ – ۳۰ شهریور ۱۳۷۹
۵ – پین، مایکل(۱۳۸۰) لکان، دریدا و کریستوا، ترجمه پیام یزدانجو.
۶ – فرهمند، مریم(۱۳۸۴)، فمینیسم و لیزیبیسم، مطالعات راهبردی زنان.
۷ – ۱۴خرداد۷۲
۸ – رهبر معظم انقلاب: ۱۳ تیر۸۶
۹ – ۳۰ رهبر معظم انقلاب: فروردین ۹۳