سرمایههای بنیادین هر دانشگاه، مجموعهای هماهنگ و چندوجهی از ابعاد انسانی، فکری، اجتماعی، فیزیکی و فرهنگی را در بر میگیرد.
به گزارش ادیان نیوز، دکتر حامد محمدی معاون برنامه ریزی و فناوری اطلاعات و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان «بنیانهای توسعه آموزش عالی و سرمایههای اصلی یک دانشگاه» آورده است:
در عصر داناییمحور که محور توسعه جوامع بر بنیان دانش، نوآوری و تولید علم استوار است، دانشگاهها بهعنوان نهادهایی حیاتی و راهبردی، نقشی بنیادین در پیشبرد مرزهای علم، پرورش نیروی انسانی متخصص، و حل مسائل اساسی جوامع ایفا میکنند. دانشگاه دیگر صرفاً یک نهاد آموزشی نیست، بلکه به مثابه موتور محرکه تحول اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تلقی میشود. در این میان، موفقیت، کارآمدی و پویایی دانشگاهها مستقیماً وابسته به ماهیت و کیفیت سرمایههایی است که در اختیار دارند و نیز به نحوه مدیریت و بهرهبرداری اثربخش از این سرمایهها. برخلاف برداشت سطحی که سرمایه دانشگاه را صرفاً در ابعاد فیزیکی، بودجهای یا تجهیزاتی خلاصه میکند، تحلیلهای علمی و راهبردی نشان میدهند که سرمایههای واقعی و اثرگذار دانشگاهها، بسیار عمیقتر، چندبعدیتر و کیفیتر از منابع صرفاً مادیاند. این سرمایهها که بنیاد شکلگیری، تداوم و ارتقاء عملکرد دانشگاهها را تشکیل میدهند، عموماً در پنج دسته اصلی قابل طبقهبندی هستند که هر یک به نوبه خود، بخشی از پویایی و مزیت رقابتی دانشگاه را رقم میزنند.
۱. سرمایه انسانی؛ زیرساخت زنده دانشگاه
بیتردید، ارزشمندترین و بنیادیترین دارایی هر دانشگاه، سرمایه انسانی آن است. این سرمایه، متشکل از اعضای هیئت علمی، پژوهشگران، کارکنان تخصصی و اداری، و بهویژه دانشجویان بهعنوان محور آیندهساز آموزش عالی، شالودهی اصلی پویایی و اثربخشی نهاد دانشگاهی را تشکیل میدهد. توانمندی علمی، انگیزههای فردی، تعهد سازمانی، و کیفیت تعامل این افراد با یکدیگر، نقشی تعیینکننده در جهتگیریهای آموزشی، پژوهشی و مدیریتی دانشگاه ایفا میکند. سطح تخصص، مهارت، و تجربهی نیروی انسانی، بیش از هر عامل دیگری، سرنوشت علمی و جایگاه اجتماعی دانشگاه را رقم میزند. از این منظر، توسعهی سرمایه انسانی نهتنها یک ضرورت مدیریتی، بلکه یک راهبرد کلیدی در فرآیند رشد پایدار و تعالی دانشگاهی محسوب میشود. بنابراین، سرمایهگذاری هدفمند در ارتقاء شایستگیها، فراهمسازی فرصتهای یادگیری مستمر، و ایجاد بسترهای انگیزشی و حمایتی برای این سرمایه حیاتی، باید در اولویت راهبردهای کلان دانشگاه قرار گیرد.
۲. سرمایه فکری؛ محور تولید دانش و نوآوری
سرمایه فکری از جمله مهمترین و در عین حال ناملموسترین داراییهای یک دانشگاه محسوب میشود که شالوده اصلی اعتبار علمی، جایگاه پژوهشی و نقشآفرینی آن در عرصه ملی و بینالمللی را تشکیل میدهد. این نوع سرمایه، در قالب طیف گستردهای از محصولات و فرایندهای فکری متجلی میگردد؛ از جمله: تولید دانش نظری و کاربردی، مقالات علمی در مجلات معتبر بینالمللی، اختراعات ثبتشده، ایدههای نوآورانه، آثار تألیفی و ترجمهای، بانکهای اطلاعاتی علمی، و دستاوردهای فناورانه. برخلاف داراییهای فیزیکی، سرمایه فکری نهتنها مستهلک نمیشود، بلکه با بهرهبرداری هوشمندانه و سیاستگذاری آگاهانه، میتواند بهطور تصاعدی رشد یابد و بازدهی علمی، اقتصادی و اجتماعی گستردهای به همراه داشته باشد. دانشگاهی که از سرمایه فکری غنی، پویا و بهروز برخوردار نباشد، نمیتواند در زیستبوم علم و فناوری معاصر، نقش مؤثری ایفا کند یا در رقابت جهانی آموزش عالی جایگاه برجستهای به دست آورد. این سرمایه بهمثابه شاخصی حیاتی برای سنجش ظرفیت نوآوری، اثربخشی پژوهش و سهم دانشگاه در پیشبرد مرزهای دانش بشری تلقی میشود. بنابراین، تولید، حفظ، انتقال و بهکارگیری سرمایه فکری باید در اولویت سیاستهای راهبردی دانشگاه قرار گیرد. این امر نیازمند حمایت ساختاری از فعالیتهای پژوهشی، فراهمسازی بسترهای انتشار دانش، ایجاد انگیزه برای خلق ایدههای نو، و ارتقاء پیوند دانشگاه با صنعت و جامعه است.
۳. سرمایه اجتماعی؛ بستر همافزایی و اعتماد
سرمایه اجتماعی یکی از ابعاد کلیدی و اغلب نادیدهگرفتهشده سرمایههای سازمانی در دانشگاههاست که بهمثابه بستری نرمافزاری برای تحقق سرمایههای دیگر، ایفای نقش میکند. این نوع سرمایه، به مجموعهای از روابط انسانی، تعاملات سازنده، همکاریهای میانفردی و بینسازمانی، و سطح اعتماد حاکم بر فضای دانشگاهی اشاره دارد؛ سرمایهای که گرچه ماهیتی ناملموس دارد، اما نقشی عمیق در انسجام ساختاری و پویایی عملکردی دانشگاه ایفا میکند.
جلوههای مختلف سرمایه اجتماعی در دانشگاه شامل:
- روابط میان استاد و دانشجو در فضایی مبتنی بر احترام، گفتوگو و یادگیری دوسویه؛
- تعامل اثربخش میان اعضای هیئت علمی و کارکنان در قالب همکاریهای آموزشی و پژوهشی؛
- ارتباط بین واحدها و دانشکدهها در راستای همافزایی بینرشتهای و تصمیمگیری مشارکتی؛
- و نیز تعامل فعال دانشگاه با محیط پیرامونی، اعم از صنعت، دولت، نهادهای مدنی و جامعه است.
سرمایه اجتماعی بهویژه در دانشگاههایی که رویکرد «توسعه مبتنی بر مشارکت» را در پیش گرفتهاند، عاملی حیاتی برای افزایش اعتماد نهادی، ارتقاء روحیه تعلق سازمانی، تسهیل جریان دانش و تجربه، و خلق شبکههای پشتیبان در درون و بیرون دانشگاه بهشمار میرود. تقویت سرمایه اجتماعی، نهتنها به بهبود کارکردهای آموزشی، پژوهشی و فناورانه منجر میشود، بلکه ظرفیت تابآوری سازمانی دانشگاه را نیز در مواجهه با تغییرات محیطی افزایش میدهد. از اینرو، توجه به سیاستهای توسعه ارتباطات سازمانی، مدیریت مشارکتی، ارتقاء شفافیت، و اعتمادسازی بین ذینفعان دانشگاهی، پیششرط توسعه این نوع سرمایه حیاتی است.
۴. سرمایه فیزیکی و زیرساختی؛ بستری برای فعالیتهای دانشگاهی
سرمایههای فیزیکی و زیرساختی دانشگاه، مجموعهای از منابع ملموس و سختافزاری هستند که نقش پشتیبان و تسهیلگر در تحقق مأموریتهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی ایفا میکنند. این سرمایهها شامل امکانات آموزشی (کلاسهای هوشمند، فضاهای یادگیری)، امکانات پژوهشی (آزمایشگاهها، کارگاهها، مراکز تحقیقاتی)، زیرساختهای فناوری اطلاعات (شبکههای ارتباطی، سیستمهای مدیریت آموزش و منابع دیجیتال)، امکانات رفاهی (خوابگاهها، سلفسرویسها، مراکز مشاوره)، و نیز فضاهای فرهنگی و ورزشی است که همگی بستر لازم برای تجربه زیست دانشگاهی مطلوب را فراهم میکنند. اگرچه این نوع سرمایه، بهتنهایی تولیدکننده علم یا نوآوری نیست، اما نقشی کاملاً حیاتی در فراهمسازی محیطی پویا، ایمن، الهامبخش و کارآمد برای فعالیتهای علمی و آموزشی ایفا میکند. در حقیقت، سطح کیفیت، دسترسیپذیری و بهروزبودن زیرساختهای فیزیکی، یکی از عوامل تعیینکننده در ارتقاء بهرهوری سرمایه انسانی و رشد سرمایه فکری دانشگاه است. نبود یا فرسودگی زیرساختها، نهتنها مانعی برای فعالیت مؤثر اعضای هیئت علمی و دانشجویان خواهد بود، بلکه میتواند منجر به کاهش انگیزه، افت کیفیت آموزش و کاهش توان رقابتی دانشگاه در جذب نخبگان و همکاریهای علمی بینالمللی شود. بنابراین، سرمایهگذاری راهبردی، نگهداری مستمر و توسعه هوشمندانه زیرساختهای فیزیکی، شرط لازم برای دستیابی به دانشگاهی کارآمد، فناورانه و پاسخگو به نیازهای قرن بیستویکم است؛ دانشگاهی که بتواند در عین بهرهمندی از سرمایههای نرمافزاری، از بنیانهای سختافزاری خود نیز بهشایستگی بهره گیرد.
۵. سرمایه نمادین و فرهنگی؛ برند و هویت دانشگاه
هویت علمی، فرهنگی و اجتماعی دانشگاه به عنوان یکی از ارکان اساسی سرمایه نمادین آن، در قالب مجموعهای از ارزشها، باورها، دستاوردها و سابقه تاریخی نهادینه شده در ذهن جامعه علمی، نخبگان، و نظام آموزش عالی تجلی مییابد. این سرمایه نمادین نه تنها بازتابدهنده اعتبار دانشگاه در عرصههای ملی و بینالمللی است، بلکه شاخصی مهم برای تعیین جایگاه آن در شبکههای علمی، پژوهشی و اجتماعی به شمار میرود. عناصر اصلی این سرمایه شامل سابقه تاریخی دانشگاه، کیفیت و کمیت دستاوردهای علمی، موقعیت و اعتبار اجتماعی، و فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و حرفهای است که در تعامل مستمر با جامعه و نهادهای مرتبط تقویت میشود. سرمایه نمادین دانشگاه، علاوه بر نقش اساسی در جذب استعدادهای برجسته، تسهیل تعاملات بینالمللی و توسعه همکاریهای چندجانبه علمی و فناورانه، در تقویت احساس تعلق سازمانی، هویت جمعی و وفاداری اعضای هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان نیز اثرگذار است. این احساس تعلق، خود زمینهساز افزایش انگیزه و مشارکت فعال در تحقق اهداف راهبردی دانشگاه میباشد. از این رو، مدیریت راهبردی سرمایه نمادین، مستلزم اتخاذ رویکردهایی جامع در زمینه برندسازی علمی، ترویج فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشها و اخلاق حرفهای، و بازنمایی دستاوردها و ظرفیتهای دانشگاه در محافل داخلی و خارجی است. چنین رویکردی، به حفظ و ارتقاء جایگاه و اعتبار دانشگاه در فضای رقابتی آموزش عالی کمک شایانی مینماید.
۶. سرمایه فناوری
در عصر دیجیتال و انقلاب فناوری اطلاعات، سرمایه فناوری به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای ارتقاء عملکرد دانشگاهها مطرح است. این سرمایه متشکل از زیرساختهای فناورانه پیشرفته، نرمافزارها و سامانههای مدیریت دانش، پلتفرمهای آموزش الکترونیکی، و ابزارهای نوین پژوهشی است که فرآیند تولید و انتقال دانش را تسهیل میکنند. بهرهگیری هوشمندانه از فناوریهای نوظهور، نهتنها بهرهوری فعالیتهای علمی را افزایش میدهد بلکه امکان نوآوری، همکاریهای بینالمللی و ارتقاء سطح آموزش و پژوهش را به شکل چشمگیری میسر میسازد.
۷. سرمایه معنوی و اخلاقی
سرمایه معنوی و اخلاقی دانشگاه، به مجموعهای از ارزشها، باورها، و هنجارهای اخلاقی اطلاق میشود که رفتار اعضای دانشگاه را هدایت کرده و به حفظ اعتبار، شفافیت و اعتماد درونسازمانی و بیرونسازمانی کمک مینماید. این سرمایه، اساس شکلگیری فرهنگ سازمانی مثبت و پایدار است و از طریق ترویج صداقت علمی، عدالت، مسئولیتپذیری اجتماعی، و تعهد به ارتقاء کیفی فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، موجب تقویت جایگاه دانشگاه در جامعه میشود. بیتوجهی به این سرمایه، میتواند به کاهش انگیزهها، سست شدن انسجام سازمانی و آسیب به اعتبار دانشگاه منجر گردد. دانشگاههای نسل چهارم با تأکید بر کارآفرینی، نوآوری و تعامل سازنده با جامعه، نقش محوری در استفاده بهینه از سرمایه فناوری ایفا میکنند. این دانشگاهها با تکیه بر فناوریهای هوشمند، اکوسیستمهای نوآوری و مراکز رشد و شتابدهندهها، محیطی پویا برای تبدیل ایدههای علمی به محصولات و خدمات کاربردی فراهم میآورند. از این رهگذر، دانشگاه نهتنها نهادی آموزشی و پژوهشی بلکه بازیگری فعال در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خواهد بود. در واقع، پیوند سرمایه فناوری با رویکرد دانشگاه نسل چهارم، زمینهساز شکلگیری دانشگاهی آیندهنگر، فناورانه و ارزشآفرین است که مرزهای دانش را فراتر از کلاس درس و آزمایشگاه به بطن جامعه گسترش میدهد.
در نهایت باید بر این مهم تاکید داشت سرمایههای بنیادین هر دانشگاه، مجموعهای هماهنگ و چندوجهی از ابعاد انسانی، فکری، اجتماعی، فیزیکی و فرهنگی را در بر میگیرد. درک عمیق، حفظ مستمر و توسعه هدفمند این سرمایهها، بهعنوان اصلیترین مأموریت مدیران و سیاستگذاران آموزش عالی، زمینهساز ارتقاء کیفیت آموزش و پژوهش، پاسخگویی اثربخش به نیازهای متغیر جامعه، و تحقق جایگاه مرجعیت علمی در عرصههای ملی و بینالمللی است. بدون شک، تحقق این اهداف راهبردی تنها از طریق برنامهریزی جامع، همافزایی بین سرمایههای مختلف و سرمایهگذاری بلندمدت و متوازن در تمامی ابعاد سرمایه دانشگاهی امکانپذیر است. بدین ترتیب، رویکردی یکپارچه و فراگیر به مدیریت سرمایهها، سنگبنای موفقیت پایدار دانشگاهها در محیط پیچیده و رقابتی آموزش عالی معاصر خواهد بود.