در فرهنگ دینی و ملی ما همیشه دروغ به عنوان یکی از ناپسندترین رفتارهای
اجتماعی و همچنین از جمله بدترین گناهان است و از کودکی به ما آموزش
دادهاند که دورغگو دشمن خدا و دروغ کلید و سرچشمه همه گناهان است، اما
امروزه در جامعه اسلامی مشاهده میکنیم که فرهنگ و آداب اجتماعی پسندیده که
در گذشته در تمامی سطوح جامعه از خانواده، کسبه کوچه و بازار و … دیده
میشد رو به ضعف و انحطاط میرود و ما در تمامی بخشهای جامعه یعنی از
خانواده که کوچکترین نهاد اجتماعی است تا در سطح کلان جامعه با این رفتار
ناپسند مواجه میشویم تا جایی که دروغگویی در جامعه دارای کارکرد مثبت شده
است، به طور مثال دروغ باعث جذب مخاطب میشود و قبح و زشتی این عمل در نظر
مخاطب از بین رفته است تا جایی که حتی پس از کشف دروغ به راحتی از آن
میگذرند.
در
همه ادیان الهی این صفت رذیله مورد مذمت قرار گرفته، در قرآن کریم خداوند
به دفعات دروغگویان را مورد عتاب و سرزنش قرار داده است. به طور نمونه در
سوره مبارکه شعرا خداوند یک دسته از افرادی که شیاطین بر آنها نازل
میشوند را دروغگویان معرفی میکند و میفرماید: «هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى
مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ، تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ؛
آیا به شما خبر بدهم، شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟، بر هر دروغگوی
گنهکار نازل میگردند. (شعرا، آیات ۲۲۱ و ۲۲۲)» در جایی دیگری نیز هدایت را
مخصوص دروغگویان نمیداند و میفرماید: «اِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ
هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ؛ خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز
هدایت نمیکند(سوره زمر ، آیه ۳)»، همچنین میفرماید: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ؛ خداوند شهادت میدهد که منافقان
دروغگو هستند(سوره منافق، آیه ۱)»
همچنین روایات متعددی از حضرات
معصومین(ع) در خصوص مذمت دروغ بیان شده است به طور مثال پیامبر اکرم(ص)
میفرمایند: «أَنَّ رَجُلًا أَتَى سَیِّدَنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله
علیه و آله فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی خُلُقاً یَجْمَعُ لِی
خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَقَالَ لَا تَکْذِب؛ مردى به رسول خدا
صلى الله علیه و آله عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در
آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو. (بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۶۹ ، ص
262، ح ۴۳)» همچنین امام عسکرى(ع) در این باره میفرمایند: «جُعِلَتِ
الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْکَذِبُ؛ همه پلیدى ها
را در خانه اى نهادند و کلید آن، دروغ است. (بحارالانوار(ط-بیروت) ج ۶۹ ، ص
۲۶۳)» و نیز در روایتی از امام على (ع) آمده است؛ «(علامه) اَلایمانُ أَن
تُؤثِرَ الصِّدقَ حَیثُ یَضُرُّکَ عَلَى الکَذِبِ حَیثُ یَنفَعُکَ؛ (نشانه)
ایمان، این است که راستگویى را هر چند به زیان تو باشد بر دروغگویى، گرچه
به سود تو باشد، ترجیح دهى. (نهج البلاغه(صبحی صالح) ص ۵۵۶ ، حکمت ۴۵۸)»
دنیاگرایی یکی از عوامل افزایش دروغ در جامعه
از
آنجا که دروغ و بیصداقتی ریشه همه گناهان است و انسان را از رحمت الهی در
دنیا و آخرت محروم کرده و در میان مردم بیاعتبار مینماید و باعث
بیاعتمادی در جامعه میشود، علل فراگیری دروغ در جامعه را در گفتگویی با
حسین محمدیفام، کارشناس علوم دین جویا شدیم که وی در این خصوص گفت:
دستکم گرفتن دروغ و فراموش کردن اهمیت آن، ازبین رفتن اولویت دروغ نسبت به
گناهان دیگر در اذهان مردم و … از مواردی است که باعث دورغگویی در بین
افراد میشود.
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان روایت «الناس علی
دین ملوکهم»، اظهار کرد: وقتی در جامعهای پدر و مادر، مسئول، معلم، استاد،
هنرمند، نخبگان و … دروغ بگویند؛ عملاً مردم دروغگو میشوند، همچنین
زمانی که حب دنیا در درون جامعه زیاد شود، دروغ نیز به دلیل کسب منافع
دنیایی افزایش پیدا میکند.
وی با بیان اینکه هزینه راستگویی زیاد شده و
در مقابل دروغگویی خرجی ندارد، تصریح کرد: این مسئله سبب دروغگویی مردم
شده، به طور مثال اگر در جامعه به اداره مالیات حقیقت را بگویید این برای
فرد هزینه دارد ولی با گفتن یک دروغ میتوان مالیات کمتری پرداخت کرد.
این درحالیاست که باید به راستگو تخفیف داد و در صورت روشن شدن دروغ ، فرد
با جریمهای چندین برابری مواجه شود.
محمدیفام با تاکید براینکه دنبال
منافع دنیا بودن با راستگویی جمعشدنی نیست، بیان کرد: باید جامعه دست از
دنیاگرایی بردارد تا دروغ در آن کم شود. همچنین متأسفانه در جامعه دایره
دروغ مصلحتی هم بزرگ تبیین شده و مردم به بهانه دروغ مصلحتی مدام دروغ
میگویند!! حال آنکه دروغ مصلحتی تعریف و حدود خاصی دارد. همچنین تعریف دروغ
مصلحتی را نباید از جامعه و مردم گرفت چرا که برخی مصادیق در میان مردم به
عنوان دروغ مصلحتی معروف و به صورت عرف درآمد است که صحیح نیست بلکه باید
دروغ مصلحتی را از فقه و دستور شرع مقدس اسلام دریافت و اینکه چه مصادیقی
را فقها در خصوص دورغ مصلحتی مطرح کردهاند
این
کارشناس علوم قرآن با اشاره به اینکه دروغ مصلحتی به دلیل یک مصلحت مهم
بزرگ و قابل توجهی توجیه میشود و اشکال شرعی پیدا نمیکند تاجاییکه در
برخی موارد حتی علما میگویند واجب میشود، افزود: از موارد جواز دروغ
مصلحتی در شرع، اصلاح ذاتالبین است یعنی اصلاح ارتباط بین دو نفر که قهر
کردهاند که در این خصوص نیز روایاتی از طرف حضرات معصومین بیان شده است
همچنین اگر قراراست مفسدهای برای جماعتی پیش بیاید و لازم است دروغی گفته
شود تا این مفسده دور شود.
وی با تاکید براینکه دورغ مصلحتی در صورتی
که مصالح اجتماعی مطرح باشد، جایز است، خاطرنشان کرد: این مسئله در حال
حاضر تبدیل به دام شیطان شده و هر کسی به خودش اجازه میدهد دروغ بگوید و
آن را دورغ مصلحتی بداند در حالی که اینگونه نیست. تشخیص دروغ مصلحتی بسیار
مهم و ظریف است و بنای انسان نباید این باشد که به سمت دروغ مصلحتی برود
مگر در مواردی خاص و به طور عموم باید از دورغ دوری شود و نگاه ما به دروغ
مصلحتی باید خوفناک باشد و این مسئله برایمان مهم باشد که نکند شیطان به
بهانه دروغ مصلحتی ما را به گناه بیاندازد.
محمدیفام
همچنین با اشاره به اینکه عمل به کار برآید به سخندانی یا سخنرانی نیست،
گفت: در روایات است که مردم را با عمل خود به حق دعوت کنید و بذر این مسئله
در ابتدا به دست والدین است و نمیتوان همه مسئولیت را برعهده جامعه گذاشت
اما وقتی در جامعه مسئولان درباره وظیفه خود به مردم دروغ میگویند مردم
باید نسبت به آن حساس باشند چرا که مسئولان یک حکومت دینی باید بدانند که
دروغشان مردم را نسبت به دین بدبین خواهد کرد و این بدترین گناهان است.
پیامدهای منفی راستگویی از عوامل دروغگویی در جامعه
همچنین
روانشناسان معتقدند دروغگویی در اجتماع نشاندهنده وجود روابطی ناسالم و
مناسباتی غیر عادلانه در پهنه جامعه است و ضعف یک جامعه مدنی دینی باعث
میشود دروغ در آن به چالش کشیده نشود.
سامان توکلی، دبیر انجمن روان
پزشکان ایران در پاسخ به این سؤال که علل فراگیری دروغ در جامعه چیست؟ گفت:
منظور از دروغ گفتن بیان عامدانه اطلاعاتی ناراست است که با هدف فریب
دادن دیگران انجام میشود. طبیعتاً شرایط مختلف فردی و اجتماعی میتواند بر
بروز این پدیده تأثیر بگذارد. مثلاً اگر فرد توانایی این را نداشته باشد
که با بیان صریح و روشن، از نظر و دیدگاه خود دفاع کند، یا اگر به این
نتیجه برسد که فرد مقابل، یا خانواده یا اجتماع پذیرای این نیست که افراد
نظرات خود را بگویند و دربارهی آن گفتوگو انجام شود، یا حتی به این نتیجه
برسد که ممکن است ابراز نظر صادقانه منجر به پیامدهای منفی برای او شود،
ممکن است تمایل و گرایش به این رفتار بیشتر شود.
وی با اشاره به اینکه
در خانواده فایده راستگویی برای فرد بیشتر است اما در جامعه ممکن است
متفاوت باشد و هزینهای که برای آن پرداخت میکند ممکن است در این
تصمیمگیری تأثیر بگذارد، اظهار کرد: طبیعتاً اگر فرد از دوران کودکی و در
مواجهه با خانواده و بعد جامعه، به این نتیجه برسد که در برابر راستی و
صداقت همیشه پاداش نمیگیرد، بلکه ممکن است منجر به از دست دادن منافع فرد
در کوتاهمدت و درازمدت نیز شود، باعث تقویت این گرایش در او شده، به ویژه
اگر این تصور نیز وجود داشته باشد که برای دروغگویی تبعات منفی زیادی هم
وجود ندارد.
دبیر انجمن روان پزشکان ایران در ادامه این مطلب افزود:
طبیعتاً، وقتی موضوع را در سطح یک جامعه نگاه کنیم، وجود یا عدم وجود این
عوامل در یک جامعه متأثر از شرایط مختلف تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی
کلان است و اگر مجموع عوامل به نوعی باشد که در عمل، پاداشدهندهی ناراستی
یا تنبیهکنندهی راستی باشد، ممکن است به تدریج این موضوع تبدیل به یک
پدیدهی اجتماعی شود. در واقع، این عوامل ساختاری آن چنان مؤثر خواهند بود
که ممکن است توصیهی کلامی به صداقت و راستی نتواند اثر آنها را خنثی کند و
علیرغم توصیهی گفتاری به راستی و صداقت، ممکن است برخورد جامعه و این
عوامل ساختاری، در عمل افراد را به سمت ناراستی در کلام و دروغگویی سوق
بدهد.
توکلی با تاکید بر اینکه پدیدهی یادگیری در انسان متأثر از عوامل
و دروندادهای مختلف است و آموزش کلامی و اندرزنامهای تنها یکی از
بخشهای آن است و مؤثرترین عامل در یادگیریهای رفتاری و نگرشی افراد نیست،
ابرازکرد: اگر به کلام صبح تا شام برای فرزندانمان در نکوهش دروغ بگوییم،
اما در عمل طور دیگر رفتار کنیم یا از فرزندانمان بخواهیم که طور دیگر
رفتار کنند.
این
روانشناس با اشاره به اینکه هر خانواده و جامعه چارچوبهایی از نظم و
قانون را نیاز دارد که افراد در آن چارچوبها عمل کنند، تصریح کرد: اگر
خانواده یا جامعه پذیرای دیدگاههای متفاوت نباشد و اجازه ندهد که افراد
دیدگاههای شخصی خود را داشته باشند و بیان کنند، یا در چارچوب متعارف و
قانونی رفتارهای شخصی خود را ابراز کنند، دور از انتظار نخواهد بود که
بروزهای مختلفی را در گفتار و رفتار افراد ببینیم. این موضوع در جوامعی که
برای فردیت اعضای جامعه ارزشی قایل نیستند، ممکن است بارزتر شود.
وی با
بیان اینکه عدم حق انتخاب باعث بروز رفتارها و گفتارهای دوگانه خواهد شد،
گفت: در این صورت افراد به اصطلاح رفتارهای نهانمنشی و نهانروشی در پیش
میگیرند، آن وقت است که افراد ـ چون به خلوت میروند، آن کارِ دیگر
میکنندـ و در جمع همان نقابی را بر چهره میزنند که جمع از آنان انتظار
دارد. خانوادهها هم گاهی این احساس را دارند که بسیاری از مسایلشان را
باید از دیگران مخفی کنند. به طور مثال، در حالی که خانواده دربارهی
دیدار از بستگان خود حق انتخاب دارند، ممکن است دیگران این حق را نپذیرند،
در نتیجه همدستی در مخفیکاری و دروغ گفتن، توصیه و عمل میشود.
توکلی
با تاکید براینکه از دیگر مواردی که باعث بروز دروغگویی در خانواده یا
اجتماع میشود، نادیده گرفتن حقوق فردی افراد و پاداش گرفتن نهانروشی و
تنبیهشدن برای راستگویی است، ادامه داد: این اتفاق اگر در عمل و به طور
وسیع رخ بدهد، تاثیر منفی آن بیش از توصیهی کلامی به راستی و صداقت است.
بنابراین افراد یادمیگیرند برای اینکه در جامعه برای انجام کارهایشان به
مانع برخورد نکنند واقعیت یا راست را نگویند. و این در ابعاد اجتماعی و به
ویژه در درازمدت به شدت آسیبزا خواهد بود و بنیانهای اصلی اجتماع، مانند
اعتماد اجتماعی را خدشهدار و ضعیف خواهد کرد.
دبیر
انجمن روان پزشکان ایران در پاسخ به این سوال که برخی مدیران و مسئولان
گفتارها و صحبتهایی دارند که خلاف واقع است این مسئله چه پیامدهایی در پی
خواهد داشت؟ گفت: البته باید تمایز قائل شویم بین فردی که وعده میدهد برای
پیشبرد هدفی تلاش کند و در عمل و به دلیل عوامل متعدد دیگر در آن موفق
نمیشود با شخصی که از ابتدا و عامدانه گزارههایی ناراست را با هدف فریب
دادن دیگران بیان کند، این عمل طبیعتاً بر سرمایهی اجتماعی و اعتماد بین
گروههای اجتماعی مختلف تأثیر منفی خواهد داشت، به ویژه اگر احساس کنند
گفتهها و ادعاهای ناراست هم پیآمدهای جدی نخواهد داشت.
وی با بیان
اینکه این رفتار باعث ایجاد بیاعتمادی مردم نسبت به گفتههای مسئولان و
اخبار رسانههای رسمی شده و گرایش به شایعات را بیشتر خواهد کرد، ادامه
داد: طرفی این پیام ضمنی منتقل خواهد شد که دروغ گفتن میتواند منافعی در
پی داشته و پیآمدهای منفی هم نخواهد داشت. در واقع اعتماد اجتماعی چسبی
است که افراد و گروههای اجتماعی را در کنار هم نگاه میدارد تا بتوانند
مانند اعضای یک پیکر در کنار هم زندگی کنند و برای اهداف مشترک خود تلاش
کنند.
توکلی در پایان با تاکید براینکه درازمدت منافع همهی افراد جامعه
به هم پیوسته است و نمیتوان منافع و مصلحت درازمدت جامعه را فدای منافع
کوتاهمدت فردی کرد، گفت: اگر بیاعتمادی در جامعه مستولی شود، مصلحت کلی
اجتماع که منافع درازمدت افراد را نیز در خود دارد، جای خود را به منافع
کوتاهمدت فردی خواهد داد. برخی از پژوهشها نشاندهندهی روند کاهش اعتماد
عمومی و اجتماعی در جامعهی ما بودهاند و این زنگ خطری است که باید آن را
جدی گرفت و ابعاد و عوامل مختلف با آن را شناسایی کرد. یکی از این عوامل
متعدد و پیچیده میتواند همین موضوع باشد.
جامعهشناسان
معتقدند بخشی از ریشههای دروغ و عوارض ناشی از آن مربوط به شیوه نظام
متمرکز کشورداری که نهادهای مدنی در آن بسط پیدا نکردهاند، است، که باعث
میشود خواه ناخواه دروغ و رواج بیاعتمادی در جامعه جریان داشته باشد که
البته مربوط به دوره خاصی هم نیست.
شیوا
دولتآبادی، رئیس هیأتمدیره انجمن روانشناسی با بیان اینکه اصولا دروغ
در بزرگسالان ناشی از ناامنی است گفت: اگر انسان احساس کند که در امنیت است
و با راستگویی چیزی را از دست نمیدهد و برعکس مورد تشویق قرار میگیرد،
این رفتار بخشی از خصوصیات یک جامعه میشود، ولی احساس ناامنی در طول زندگی
میتواند برای هر کسی پیش بیاید.
وی ادامه داد: از طرف دیگر اگر فرد
براساس دروغگویی موفق باشد، این مسئله دروغگو را تشویق میکند و باعث
اشاعه دروغ میشود. حتی شاید در خیلی موارد مخاطبین دروغ هم میدانند که
دروغ میشوند اما آن را تحمل میکنند و افشاء نمیکنند، در نتیجه فرد
دروغگو در هر سنی هم که باشد میبیند که با دروغ کارهای خود را پیش میبرد
و این مسئله باعث افزایش دورغ میشود.
رئیس
هیأتمدیره انجمن روانشناسی با بیان اینکه گاهی در سنین پایین دورغ گفتن
مثلا در کودکان برای جلب توجه اطرافیان است، اظهار کرد: فرد برای جایگزین
کردن کمبودهایی که حس میکند، دروغ میگوید که اگر اینها در قالب راستی
جهت داده شود، حتی دروغهایی ناشی از نادانی و کودکی، میتواند جلودار
اشاعه آن باشد.
دولتآبادی در خصوص چرایی پذیرش دروغ در جامعه از نظر
جامعه شناسی، ابراز کرد: هر چیزی که فراگیر شود از قبح آن کاسته میشود و
به نوعی حاشیه توجیهی است که هر کسی در پاسخ از دیگران دارد و این مسئله به
نوع ارتباط در جامعه مربوط میشود یعنی همه به نوعی با هم به دروغهای
کوچک و بزرگ یکدیگر عادت کردهاند و با این مسئله کنار میآیند و این
ارتباط ادامه پیدا میکند. ولی بیش از هر چیزی ریشه اصلی آن در این است که
از قباحت دروغ کاسته شده است و تبدیل به یک نُرم اجتماعی شدهاست.
دروغ به اعتماد اجتماعی و نفع جمعی لطمه میزند
مدیرعامل
انجمن حمایت از حقوق کودکان در خصوص اینکه در خانواده عملا به کودکان
آموزش دروغ میدهیم درحالی که همیشه در گفتار آنها را از این کار منع
میکنیم؟ خاطر نشان کرد: هر چقدر هم که به اصطلاح به صورت آموزش رسمی یا
کلامی به کودکان گفته شود که چه چیزی خوب و چه چیزی بدی است اما در ابعاد
بسیار گسترده بیشترین الگوبرداری را از رفتار ما دارند و رفتارهای پیچیده و
هیجانی کودکان براساس آن شکل میگیرد. اگر عمل ما الگویی خلاف آنچه
میگوییم را نشان دهد، کودکان به تدریج میبینند که الگوی بزرگتر که تعیین
کننده مرزهای اخلاقی او است، خود رفتاری خلاف گفتارش دارد، در حقیقت یکی از
راههای یادگیری کودکان که از اهمیت و تاثیر بسیاری برخوردار است،
کردارهای ما است.
دولتآبادی در پایان تصریح کرد: وقتی دروغ از طرف
افراد مورد وثوق در جامعه گفته شود باعث بدبینی در جامعه میشود و
بیاعتمادی فراگیری را بین افراد ایجاد میکند که این مسئله عملا ضربه
بزرگی به اعتماد اجتماعی، نفع جمعی است و به جامعه لطمه میزند، بنابراین
وقتی که ما در کنار هم پیش از اینکه به هم اعتماد داشته باشیم به هم
بیاعتماد باشیم سرمایههای بزرگ اجتماعی که یک جامعه را شادمان،
مسئولیتپذیر و … میکند، آسیب زدهایم.
از آنجایی که دروغ و مشتقات
بی شمار آن همچون ریا و تزویر، چاپلوسی، نیرنگ و … از دغدغههای اصلی
اجتماع است و کاربردهای بیاندازه پدیدههایی این چنینی در نظامهای
اجتماعیای باعث تخریب اعتماد اجتماعی شده و پایه و شروع بسیاری از گناهان،
مشکلات و ناهنجاریها است.
در پایان راهکارهایی از نظر جامعهشناسی،
روانشناسی برای مقابله با دروغگویی در جامعه بیان شده است اما کارشناسان
علوم دین معتقدند که تبیین اهمیت دروغ و راستگویی در قرآن، روایات و سیره
اهل بیت و علماء همچنین تبیین زشتتر بودن دروغ نسبت به دیگر گناهان و
برخورد رفتاری جدیتر نسبت به دروغگو تا گنهکاران دیگر و نیز برخورد امر به
معروف و نهی از منکری جدی با نخبگانی که دروغ میگویند چرا که دروغگو در هر
لباسی باید بداند و بترسد که ممکن است رسوا شود و ارائه راهکارهایی برای
تشویق راستگویی و تنبیه دروغگویی از مواردی است که میتواند مانعی برای
افزایش دورغ در جامعه باشد. / نجمه رحمتی