مردم و جوانان هیچ وقت از نقشآفرینی در تمدنسازی فاصله نگرفتهاند
به گزارش ادیان نیوز از قم، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد رضا نواب، مدیر مجموعه فرهنگی رسانهای بنیاد آسمان در گفتگویی درباره بیانیه گام دوم انقلاب در پاسخ به سوالات خبرنگار ما، نقطه نظرات خویش را در این زمینه چنین بیان نمود.
با عرض سلام و سپاس بابت قبول زحمت. با توجه به اینکه شما مدیر بنیاد آسمان هستید و سالهاست که با دغدغه فرهنگی مباحث اینچنینی و مباحث تمدن سازی را دنبال میکنید، میخواهم در ابتدا سؤالی را خدمتتان عرض کنم:
* به نظر شما ضرورت صدور بیانیه گام دوم در این برهه از انقلاب چیست؟ آیا بهواقع صدور آن در این برهه لازم بود؟
به نام خدا. بنده هم خدمت شما سلام عرض می کنم و قدردان تلاشهایتان هستم.
بله، به نظر من از جای خوبی شروع کردید. بهواقع هر انقلابی زمانی که وارد مرحله جدیدی میشود، لازم است مجدداً آرمانهای خود را مرور کند و اهداف و آرمانهایی را که داشته است، یکبار دیگر پالایش کند. در حقیقت انقلاب و یاران آن باید میزان پایبندی خود به آرمانها و افکار و اعتقادات را بسنجند. اگر این پایش و به یک نوعی امتحان در مقابل هر انقلاب قرار بگیرد و بعد از آن مقیاس فعالیتها و اقدامات موجود با آرمانهایی را که داشته است اندازهگیری نماید، این سنجش میتواند در آینده انقلاب و اثربخشی آن نقش مؤثری داشته باشد؛ یعنی اگر انقلاب تابهحال درست عمل کرده باشد و به فهم دقیقی از آرمانهایش رسیده باشد و توانسته باشد آرمانها را به شکل درستی در جامعه و در نهادهای مردمی و دولتی پیادهسازی کند، طبیعتاً در ادامه راه موفق خواهد بود.
چنانچه آرمانها را درست پیاده نکرده باشیم یا به فهم درستی نرسیده باشیم یا در طول زمان با آرمانها فاصله گرفته باشیم، طبیعتاً برای آینده دچار مشکل میشویم. درست از این جهت است که رهبران یک جامعه دائماً باید خود، مسیر و آرمانهایشان را با همراهی آحاد جامعه، سیاسیون و نیز فعالان فرهنگی مرور کنند. آرمانها را و مراحلی که پیمودهاند را امتحان کنند و جامعه نیز باید خود را پالایش کند که اکنون چه رابطهای با آرمانهای اولیه دارد؟ چه کجرویهایی صورت گرفته؟ چه آرمانهای اصیلی هنوز در جای خود پابرجاست و رابطه جامعه فعلی با آرمانها چگونه است؟
*به نظر شما مخاطب این بیانیه افراد جامعه هستند یا دولت و ارکان آن؟
در حقیقت میتوان گفت در ابتدا مخاطب بیانیه، خود ملت و یکایک آحاد ملت است؛ به خاطر اینکه اگر ما میزان پایبندی هر فرد را به این آرمانها در نظر بگیریم کمکم به یک نوع هژمونی و فراگیری دست پیدا میکنیم. در حقیقت پیادهسازی نظریه از یک داستان موفقیت شکل میگیرد که نظریه در جایی بهصورت درست پیادهسازی شود و این پیادهسازی تکثیر گردد.
بهواقع وقتی صحبت از انقلاب میکنیم صحبت از نهادهای حکومتی و سیاسی نمیکنیم. صحبت از یک ایدئولوژی و یک فکر است که بر بستر تکتک افراد و در بر بستر تکتک افکار مردم پیادهسازی میشود نه اینکه با دولتی مواجه باشیم که این دولت بخواهد این فکر را پیادهسازی کند.
* شما چه بخشی از جامعه را مخاطب خاص این بیانیه میدانید؟
مخاطب گام دوم و مخاطب تمام سخنان رهبری در طول سالیان متمادی، عموم مردم بودهاند. رهبری معظم همواره با آحاد ملت صحبت میکردند. امام راحل هم همواره نگاهشان و خطابشان با آحاد ملت بود. طبعاً بیانیه گام دوم هم یکایک مردم را مدنظر خودش قرار داده است؛ اما نکتهای که هست اینکه رهبر انقلاب جوانان را بهعنوان وارثان این انقلاب مخاطبان خاص خود میدانند.
*به نظر شما ما تا چه میزان به این بیانیه پایبند بودیم؟
هنوز زمان زیادی از صدور این بیانیه نگذشته است و هنوز برای ارزیابی زمان زیادی لازم است؛ اما در واقع اگر بخواهیم زمینههای اجرایی گام دوم را در جهت پیادهسازی در جایگاهها و چارچوبهای مختلف، بهنوعی بسنجیم باید در جامعه خودمان این بیانیه تبدیل به یک گفتمان و اندیشه رایج و بعد از آن تبدیل به نقشههای راه مختلف در حوزههای مختلف کاری ازجمله در حوزه دولتها، در حوزه آحاد مردم و در حوزه نهادهای اجتماعی و نهادهای فرهنگی شود.
* اگر مشکلی نباشد میخواهم از متن بیانیه سؤالی را خدمتتان داشته باشم.
در خدمتم بفرمایید.
*به نظر شما آیا گفتمان انقلاب اسلامی توانست در مقابل گفتمان غرب و شرق یک فکر و نگاه جدید ایجاد کند؟ آیا عصر جدید خود را آغاز کرده است؟
بههرحال اینکه ما امروزه به دنبال این باشیم که بهطور دقیق آثار این گفتمان را بررسی کنیم خود یک نگاه عجیبی است؛ چون از نظر ما حوزویان «اَدَلُّ دَلِیلٍ عَلَی اِمکَانِهِ وُقُوعِهِ»؛ بهترین دلیل برای اینکه یک چیزی امکان وقوع دارد یا خیر، وقوع و تحقق آن در خارج است.
شما ببینید غرب و شرق الآن بعد از ۴۰ سال چگونه به این انقلاب نگاه میکنند. ما در حوزه سیاست خارجی و حوزه دیپلماسی بهخصوص در چند ماهه اخیر چگونه گفتمانمان را بهعنوان گفتمان مقاومت به جهان عرضه کردیم و یا حتی بر بلوک شرق و غرب تحمیل کردهایم. در بسیاری از کشورهای منطقه گفتمان مقاومت جمهوری اسلامی ایران و گفتمان مقاومت اسلامی بهطور اعم در بالاترین حد دنبال میشود و این خود نشان از این است که بههرحال کشورهای زیادی که این گفتمان را دنبال میکنند به نحوی تأثیر یافته از این گفتمان هستند.
در دوره قبل از انقلاب دو گفتمان حاکم داشتید گفتمان شرق و گفتمان غرب؛ کشورهایی که پیرو مکتب کمونیست بودند و کشورهای غربگرا. الآن شما مواجه هستید با کشورها و ملتهایی که یا بهطورکلی یا بخشی از آنها دلداده این گفتمان مقاومت و علاقهمند و پیرو این گفتمان هستند.
اگر مقام معظم رهبری صحبت از عصر جدیدی میکنند که انقلاب اسلامی در مقابل ارزشهای غرب کمال جدیدی را ارائه داده، در واقع بر اساس مشاهدات خارجی است نه یک نظریه صرف. این نکته حائز اهمیت است که ما بهراحتی میتوانیم آثار پیروی از این گفتمان را و یا آثار دنبال کردن این گفتمان را در کشورها ببینیم، دنبال کنیم و جستجو کنیم.
*چرا اکنون این نظریه فراگیر نشده است؟
طبیعی است که بلوک غرب یا کمونیست ریشههای بلندمدتی دارند؛ ریشههای کمونیست که از زمان مارکس ایجاد گشته و تاکنون باقی است. انقلاب اسلامی عمر کوتاهتری دارد. انقلاب اسلامی در طول این سالیان توانسته که فکر و نظریهای را ارائه دهد و تا حدودی پیادهسازی کند. پیروان انقلاب اسلامی اگر از این فکر بهطور کامل تبعیت کنند قطعاً این حرکت بسیار زودتر از گفتمانهای مقابل میتواند به عرصه شکوفایی و ظهور بروز کامل برسد و در مقابل گفتمان دیگر صدای بلندتری داشته باشد.
*راهبری این گفتمان چطور است؟
امامین انقلاب همواره به دنبال این گفتمان بودند. این حکمت و تیزبینی طبیعتاً از سالها قبل وجود داشت و اجزای مختلف این نظریه و فکر در فرمایشات مختلف از طرف امام راحل و مقام معظم رهبری دنبال میشد، اما هیچگاه این آثار بهوضوح و بهصورت ملموس کنونی توسط مردم قابل درک نبود، ولی الحمدالله الآن بهآسانی می توان آن را درک و فهم کرد.
یعنی شما قائلید که این چهل سال این نظریه در حال تولید بوده است؟
صد البته؛ این یک نظام فکری پویا و زنده است. این تمدن سازی که توسط امام راحل آغاز گشته، هیچگاه متوقف نشده است.
*مردم جامعه ایران بهطور عمومی چه نقشی در این تمدن سازی دارند؟
با توجه به دورههای مختلفی که ما داشتیم، در طول دوران انقلاب اسلامی، یک نگاه کلی را طبیعتاً میشود بهنوعی حاکم بر تمامی ادوار این ۴۰ ساله و در طول تاریخ انقلاب درک کنیم که بر جامعه و مردم در تمامی سالها حاکم بوده است: اینکه در فراز و فرودهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر سر یک چیز هیچگاه معامله نکردند و آن هم پایبندیشان به اصل و کلیت نظام اصل و کلیت عدالتخواهی.
در حقیقت مردم هم بهعنوان اولین گروهی که این نظریه را در انقلاب ایران پیاده کردهاند هیچگاه از این تمدن سازی فاصله نگرفتهاند. در موارد مختلف ظلمستیزی، استکبارستیزی، از بین بردن محرومیت و تضاد طبقاتی و … در این موارد مردم ما هیچوقت معامله نکردند؛ چراکه ممکن بود در یک دورهای مسئولین دولتها یک عملکرد ضعیفی داشته باشند، یا در فراز و فرودهایی سعی بر این شده باشد که آرمانهای مردم تغییر کند، اما بهطورکلی در طول این چهل ساله تا به همین امروز شما میبینید وقتی بحث مقاومت در مقابل آمریکا یا جبهه مقاومت در مقابل جهان غرب مطرح میشود، بزرگ و کوچک، زن و مرد، دانشگاهی غیردانشگاهی و کسبه بازار در محور مقاومت و ایستادگی در مقابل غرب یکپارچه با هم متحد هستند.
*آیا جوانان امروزی را همراه با این تمدن سازی میدانید؟
حتماً و حتماً. بههرحال امروزه شرایط بروز کمتری نسبت به قبل وجود دارد، نسبت به جنگ تحمیلی و حوادث انقلاب؛ اما همین ایام در مواجه با تهدیدات آمریکا شما غرور و صلابت جوان ایرانی را درک میکنید. از جوان دانشجو که ممکن است تحت تأثیر مدرنیته قرار گرفته باشد، بگیرید همه و همه از مقابله با تجاوزگر در هر ساعتی خوشحال میشوند و وجوه دفاعی کشور و حضور نیروهای نظامی را برای خود افتخاری میدانند. این نشان میدهد عدالتخواهی و ظلمستیزی به عنوان اولین آرمان امام، کسی که آغازگر انقلاب بود، هنوز هم بهعنوان پررنگترین عنصر در انقلاب اسلامی خودش را نشان میدهد و میدرخشد.
*از حضور و صبر و حوصلهاتان در این گفتگو قدردانی میکنم.
ممنونم. بنده هم از حضرتعالی تشکر می کنم.