عبدالبهاء در توصیف مردم آفریقا، ایشان را به حیوانات وحشی تشبیه کرده است. وی در جایی دیگر با طرح مسئلهی «خلقت» آفریقاییها به صورت گاوهایی شبیه انسان، عملاً راه هرگونه توجیهی را بر پیروانش بسته است. این در حالیست که پیشوایان بهائی، آموزهی وحدت عالم انسانی و برابری و یگانگی نوع بشر را ابتکار بهائیت دانستهاند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، پیشوایان بهائی با ابتکاری برشمردن آموزهی وحدت عالم انسانی و برابری و یگانگی نوع بشر در بهائیت، مدعی میشوند: «اصل وحدت عالم انسانی که محور جمیع تعالیم حضرت بهاءالله است…» و « وحدت عالم انسانی که همانا مقصد اصلی و غائی آئین حضرت بهاءالله است…».[۱]
اما دیدگاه پیشوایان بهائی نسبت به خلقت برخی انسانها، از جمله سیاهپوستان آفریقایی، بر خلاف این آموزهی به ظاهر بدیع میباشد.
همچنان که عبدالبهاء در توصیف مردم آفریقا گفته است: «اهالی مملکتی نظیر آفریقا جمیع مانند وحوش ضاریه (: حیوانات وحشی و درنده) و حیوانات بریه (: خشکی) بیعقل و دانشند و کلّ متوحش (: همگی وحشی هستند). یک نفس دانا و متمدّن در ما بین آنان موجود نه (: نیست)».[۲]
او همچنین با تشبیه انسانهای بیتربیت به حیوان، مردم آفریقا را مصداق این تعریف دانسته است: «اگر انسان را به طبیعت خود ترک کنیم از حیوان بدتر میشود، جاهل و نادان میماند مثل اهالی اواسط آفریقا… در اواسط آفریقا ملاحظه کنید که مثل حیوانات بلکه پستتر از حیوانند».[۳]
اما ممکن است مبلّغین بهائی در توجیه این گفتار پیشوای خود بگویند که مقصود عبدالبهاء، تذکر به اهمیّت تربیت بوده و لذا اگر آنان تربیت شوند دیگر مصداق گاو نیستند.
لذا در پاسخ میگوییم عبدالبهاء، با طرح مسئلهی «خلقت» آفریقاییها به صورت گاوهایی شبیه انسان، عملاً راه هرگونه توجیهی را بسته است؛ همچنان که میخوانیم: «اقوام متوحش به هیچوجه از حیوان امتیازی ندارند. مثلاً چه فرق است میان سیاهان افریک (: آفریقا) با سیاهان امریک (: آمریکا). اینها (: سیاهان آفریقا) “خلق الله” البقر علی صوره البشرند (: گاوهایی هستند که خدا با صورت انسانی خلق نمود). آنان (: سیاهان آمریکایی) متمدن و باهوش».[۴]
آری؛ عبدالبهاء برای توجیه جنایات و استعمارگری اربابانش در آفریقا، مردم این قاره را به مخلوقین گاو صفتِ محتاج به تربیت تشبیه کرده، اما هیچگاه سخنی از زیادهخواهی و خشونتطلبی اربابان گرگصفت و استعمارگرش به میان نیاورده است!
پینوشت:
[۱]. هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی (منتخباتی از آثار صادره از قلم حضرت ولی امرالله)، ص ۴۹ و ۵۸-۵۷.
[۲]. عباس افندی، مکاتیب، ج ۱، ص ۳۳۱.
[۳]. عباس افندی، خطابات، ج ۲، ص ۲۳۷-۲۳۴.
[۴]. عباس افندی، خطابات، ج ۳، ص ۴۸.